فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وضعیت این روزای ما....
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
👆👆👆👆
2_1125899908646353.mp3
5.65M
جوک های جمعه ای ۵۷ 😂
شاد باشید و شادی را نشر دهید...
ایندفعه: آهنگ طنز و کلی جوک و ترانه گرونی و همچنین لطیفه بانگاهی😂😂😂👍
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
👆👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صحبت جالب حاج اقا قرائتی درباره رزق حلال
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
👆👆👆👆
4_5778359291056490299.mp3
4.34M
#رادیو_مرسی
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
👆👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 تفاوتهای روانشناختی زن و مرد
➕ خاطره جالب علیرضا پناهیان از یک اردوی دانشجویی
#تصویری #خانواده
══════🇮🇷═════
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
👆👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خاطره #هادی_حجازیفر از دوران دانشجویی
☣ حتما ببینید 😃
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
👆👆👆👆
✅ خاطره ای زیبا از دانشمند شهید مجید شهریاری
در مقطعی برای امرار معاش برای دانش آموزان دبیرستانی تدریس خصوصی داشت، اما رها کرد. گفتم چرا رها کردی؟ گفت بعضی خانواده ها آداب شرعی را رعایت نمی کنند. بعد هم خاطره ای تعریف کرد:
آخرین روزی که برای تدریس رفتم مادر نوجوانی که به او درس می دادم بدحجاب بود. مدتی پشت در ایستادم تا خودش را بپوشاند، هر چه ایستادم انگار نه انگار. گفتم: لااقل یک چادر بیاورید، من خودم را بپوشانم!
از همان جا برگشتم.
(دوست دوران دانشجویی)
امام علی (ع) : پاداش شخص مجاهدِ شهید در راه خدا، بزرگتر از پاداش جوان عفیف پاکدامنی نیست که قدرت بر گناه و شهوت حرام دارد و خود را آلوده نمی کند. همانا شخص عفیف پاکدامن، فرشته ای از فرشته های خداوند است. (نهج البلاغه، حکمت 474)
#ویژه_سالگرد_شهید_شهریاری
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
👆👆👆👆
داستانی بر اساس #واقعیت
🔴دانشجویی داستان جالب و در عین حال عبرت آموز و تکان دهنده ای را نقل کرد به اختصار در این مجمل بیان میگردد.
☂اوگفت : با چند تا از رفیقام سوار تاکسی بودیم که راننده ی تاکسی برای اینکه ما رو نصیحت کنه که در این سنین جوانی مواظب خودتون باشید ، گفت : بیست سی سال قبل وقتی که 18 سالم بود ، توی محلمون یک زن خراب زندگی می کرد که شوهر هم داشت . یه بار وسوسه شدم که باهاش رابطه داشته باشم .
☂خلاصه وقتی که شوهرش نبود رفتم خونش و ... . که یهو در خونشو زدند . زن فوری رفت دم در . شوهرش اومده بود . زن هم گفت : حاجی امروز آبگوشت داریم برو چند تا نون بخر و بیا . شوهرش رفت و من هم لباسمو پوشیدم و از خونه زدم بیرون . این بود تا چند سال قبل که بین روز با تاکسی رفتم خونه . همین که در را زدم ، زنم اومد در خونه و گفت : حاجی آبگوشت داریم ، برو چند تا نون بخر وبیا ! چون جمله اش دقیقا شبیه جمله ی سی سال قبل اون زن خراب بود ، ناگهان خاطره ی اون روز در ذهنم تداعی شد و دلم آشوب شد . فوری رفتم در تاکسی نشستم و منتظر شدم . بعد از لحظاتی دیدم جوانی از خانه ام بیرون زد .
صداش زدم و گفتم : سوار شو . گفت : تو کی هستی ؟ گفتم : سوار شو تا بهت بگم . وقتی سوار شد ، گفتم : من شوهر همون زنی هستم که الآن منزلش بودی ! از ترس شروع به لرزیدن کرد . گفتم : نترس ، حقم بود و خاطره ی دوران جوونیمو واسش تعریف کردم و گفتم :
تو هم منتظر چنین روزی باش !
☂بعد از این قضیه هم زنم رو طلاق دادم . این را براتون گفتم که مراقب رفتارتون باشید و گول وسوسه های شیطون رو نخورید…
👈پیامبر اکرم (ص) فرمود: هر کس با زن مسلمان یا یهودی و نصرانی و مجوسی یا کنیزی که آزاد باشد زنا کند و بدون توبه و با اصرار بر این گناه از دنیا برود، خداوند متعال سیصد در عذاب را در قبرش باز می کند که از هر دری مارها، عقرب ها، افعی ها و اژدهاهایی از آتش بیرون آیند و او را نیش زنند که در اثر آن ، بدنش آتش گیرد و تا روز قیامت بسوزد.
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
👆👆👆👆
💎یک سفردانشجویی رفته بودیم شیراز، خیلی خوش گذشت!
همیشه دوست داشتم شیراز رو ببینم؛ وقتی رسیدیم بعد استراحت با دوستام رفتیم حافظیه...
ما 6 تا دختر مجرد بودیم كه تصمیم گرفتیم سر قبر حافظ فال بگیریم!
بعد ازاينكه هممون يدور فال گرفتیم، با خنده گفتم:
بچه ها بیاین ببینیم اگه حافظ زنده بود كدوم یكی ازما رو ميگرفت؟!!! و با كی ازدواج ميكرد!!
همه خندیدیم بعد نیت كردم و صفحه فال مورد نظر رو بازكردم...
داشتم شعر رو میخوندم كه رسیدم به یه بیت خاص!!!
چشام از شدت تعجب ٤تا شد...
زبونم بند اومده بود...
چیزی كه میدیدم رو باور نمي كردم!!
دوستام گفتن بخون دیگه چرا ادامه نمیدی؟!!
و من اين بیت شعر رو بلند براشون خوندم...
"شهری ست پر كرشمه و خوبان ز شش جهت،
چیزیم نیست ورنه خریدار هر ششم...!!"
ودراون لحظه بود كه تصمیم گرفتم دیگه ههیچ وقت با حافظ شوخي نكنم🙈😂😂
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
این خاطره از یکی از اساتید قدیمی دانشکده متالورژی دانشگاه صنعتی شریف نقل شده است:
یک بار داشتم ورقه های امتحانی دانشجوها رو تصحیح می کردم، به برگه ای رسیدم که نام و نام خانوادگی نداشت. با خودم گفتم ایرادی ندارد. بعید است که بیش از یک برگه نام نداشته باشد. از تطابق برگه ها با لیست دانشجویان صاحبش را پیدا می کنم.
تصحیح کردم و 17.5 گرفت. احساس کردم زیاد است! کمتر پیش می آید کسی از من این نمره را بگیرد. دوباره تصحیح کردم 15 گرفت!
برگه ها تمام شد؛ با لیست دانشجویان تطابق دادم اما هیچ دانشجویی نمانده بود. تازه فهمیدم "کلید" آزمون را که خودم نوشته بودم تصحیح کردم!
نکته: اغلب ما نسبت به دیگران سخت گیرتریم تا نسبت به خودمان...
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
👆👆👆👆
آرامش_1.mp3
10.68M
#آرامش ۱
معنایِ واقعیِ #آرامش چیست؟
هر فرد برای حفظ و کنترل آرامش درونی خود ، لازم است به چه عوامل و نکاتی توجه کند ؟
@ostad_shojae
آرامش_2.mp3
9.49M
#آرامش ۲
خیلی وقتها، ما دست به کارهایی میزنیم
که آرامشمون رو مختل میکنه!
اگر بلد باشیم، از همین موقعیتها هم
میتونیم برای ساختنِ روزهایی آرامتر از قبل، استفاده کنیم.
@ostad_shojae
🍂
🔻 خـــ😅😂ــاطره طنز
✴️یادمہ از اولین دوره هاے راهیان نور ڪہ رفتہ بودم وقتے وارد هویزه شدیم قشنگے فضاش ما رو گرفت ...
ڪسایـے ڪہ رفتن هویزه میدونن چے
میگم ...
جلوے درش کفشاشو👟👞 میگیرن و واڪس میزنن ...
از تونل سر بندها ڪہ عبور میڪنے میرسے بہ یہ حیاط ڪہ دو طرفش شهدا دفنن و چند تا درخت🌴🌲 رو مزار بعضے شهدا سایہ انداختہ و دلچسبے فضا رو دو چندان میڪنہ
یادمہ وارد شدیم و راوے روایت گرے میڪرد . یڪے از بچہ ها ڪہ سابقہ دار بود اصرار ڪرد بچہ ها بریم سر قبر 👈شهید علے حاتمے
پرسیدیم چرا بین اینهمہ شهید به اونجا اصرار دارے ...⁉️
گفت بیاین ڪارتون نباشہ 🤔
رفتیم رو مزار شهید و مشغول فاتحہ و صحبت و دیدیم چند تا خواهرا هم پشتمون سرپا وایسادن و منتظرن بیان همونجا و چون ما اونجا بودیم خجالت😰 میڪشیدن جلو بیان
برام جاے تعجب بود خوب بقیہ شهیدا اطرافشون خالین برن برا اونا فاتحہ بخونن ...
ڪہ این رفیقمون گفت آخہ این شهید مسئول ڪمیتہ ازدواجہ 💑
هر ڪے با نیت بیاد سر خاڪش سریع ازدواج میڪنہ (پس بگو چرا خواهرا صف وایساده
بودن 😂😂😂
ما هم از قصد هے ڪشش میدادیم و از روے مزار بلند نمیشدیم ...
یهو راوے اومد بلند جلومون با صداے بلند و🗣😄 خنده گفت آقایون این شهید شوهر میده ها ... زن نمیده به ڪسے 😂
یهو همه اطرافیا و اون خواهراے پشت سرے خندیدن و ما هم آروم آروم تو افق محو
شدیم ..🌅
البتہ راویہ بہ شوخے میگفت ؛ خیلے بچه ها با نیت اومدن و ازدواج 🎊🎉 هم ڪردن .
🔸اقایون و خانمایـے ڪہ راهیان میرید مزار #شهید_علے_حاتمے تو #هویزه فراموش نشہ
@khorshidbineshan
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
در رابطه با همین خاطره یک خاطره که خودم شنیدم بگم جالبه😁
یکی از دوستان تعریف میکردن تو گروهی که ایشون ک مجردن با یکی از دوستانشون هر لحظه که میرفتن سر مزار این شهید شلوغ بوده و همیشه هم خواهران سر مزار بودن😂🙈
ایشون و دوستشون قسمت نمیشده برن و خلوت کنن با شهید عزیز
تا اینکه نقشه ای میکشن 😈😅
ساعت اخر که اونجا بودن با هم میرن میبینن بازم دو تا خانوم نشستن سرمزار😤
جسارت ب خرج میدن میرن جلو میگن خانوما شهید حاتمی ما دو تا رو فرستاده کدومتون ،کدوممونو انتخاب میکنید؟😄😄
میگفتن خانوما برگشتن یک نگاه عاقل اندر سفیه به ما کردنو پا بفرار گذاشتن🤣🤣🤣🤣
ما هم نشستیم تا دلت بخاد با شهید خلوت کردیم و حلالیت هم خواستیم از شیطنتی که کردیم😂
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
#خاطره_بازی
سال ۸۲ بود مشغول درس کنار حرم مولایم علی بن موسی الرضا بودم .
زیباترین سال های عمرم بود عنایت و نگاه ویژه حضرت لحظه به لحظه شامل حالم بود.
توی خوابگاه مشغول حرف زدن بودیم که صدا زدن ..... تلفن داره .بدو بدو🏃🏃 به تلفن رسیدم .سلام خوب هستین خانم .....از دفتر نهاد رهبری تماس می گیرم .بله بفرمایید .شما به عنوان یکی از فعالان دانشگاه علومپزشکی برای سفر به سوریه انتخاب شده اید..
باورم نمیشد .من کجا و حرم حضرت زینب کجا
رفتم حرم .سلام کرم گفتم آقا جان بنده نوازی کردین منو به نیابت برای زیارت عمه جانتون می فرستین .
تو پوست خودم نمی گنجیدم .با زهرا دوستم راهی شدیم فقط پنج نفر از کل دانشگاه های مشهد بودن منم جزواونا بودم .
یک اردوی دانشجویی سراسرکشوری اونم به سوریه
عجب حالی داشتم ..غرق در انتظار
انتظار رسیدن به حرم .حرم ام المصائب
بالای حرم در هواپیما طواف عشق کردیم و بای عرض ادب به حرم مشرف شدیم
تمام وجودم عشق به ارباب و خواهرش بود ..
انگار در کربلا بودم .
هیبت حرم مولایم علی را در گنبد زینب کبری دیدم .
کاش همیشه کنیز درگاهتان بمانم و ...
لحظه پرواز بود لحظه عاشقی لحظه نگاه به معبود..
گنبدی که چون خورشید می درخشید ☀️☀️☀️ آنجا بود که فهمیدم زیبایی وجود سیدالشهدا چطور یارانش را مجذوب کرده بود که بی قرار شهادت در وصال معبود از هم پیشی می گرفتند.
حالا من هم زیر سایه بهترین زنان عالم هستم در حرم بی بی زینب
الحمدلله کما هو اهله.
#ارسالی
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
👆👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نیمرو دانشجویی با اُتو😁
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
👆👆👆👆
آرامش 7.mp3
10.02M
#آرامش ۷
این چه خدایی هست، که نمیتونه آرامت کنه؟
این چه امام حسینی هست که نمیتونه از اضطرابت کم کنه؟
این خدای پلاستیکی ،
و این امام حسین توهمی رو فراموش کن...
چون زاییدهی ذهن خودت هستند!
@ostad_shojae
4_5778359291056490346.mp3
4.53M
صبحتون بخیر❤️
#رادیو_مرسی
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
👆👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️فیلم دیده نشده از راه انداختن ماشین اقتصاد کشور توسط اسحاق جهانگیری/تیرخلاص
❅ঊঈ✿☀️✿ঈঊ❅
@BaSELEBRTY
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️با هلیکوپتر هم میخواست بره سر کار انقدر مزایاش نمیشد😂
بخشی از میز شوخی محمدامین میمندیان
❅ঊঈ✿☀️✿ঈঊ❅
@BaSELEBRTY
من از روز اولی که فهمیدم باردارم همیشه به شوخی به شوهرم میگفتم که روز زایمانم وای بحالت هول باشی و اول بری سراغ بچت😅 باید مثل تو این فیلما بگی خانوم پرستار حال مادرش چطوره😂 و اینکه یه دسته گل خیلی بزرگ بخری کوچیک باشه قبول نمیکنم😂
روز زایمانم از اتاق عمل که اومدم بیرون با تمام دردی که داشتم صداشو میشنیدم افتاده بود دنبال پرستارا.......😳😳😳😁
ادامه جالب 🤣
http://eitaa.com/joinchat/2238513161C70e8a50686
چت و خاطرات بارداری و زایمان 😉👆
عکس بارداری و زایمان بازیگران 😁
خاطرات پزشکان
ترازوی نامیزون
یکی از بیماران تحت نظر من خانمیه که از اولین ویزیت همیشه بهش اکیداً توصیه می کنم که وزنش رو بیاره پایین، هر دفعه هم که میاد حتماً وزنش رو چک می کنم و توصیه های لازم رو برای کاهش وزن بهش میگم.پریروز که اومده بود قبل از اینکه بشینه گفتم که بره روی ترازو تا ببینم وزن بالاتر رفته یا نه؟ باکمال تعجب دیدم که 10 کیلو از وزنش نسبت به ویزیت قبلی کم شده!!! خودش هم حسابی خوشحال شد و من هم کلی تشویقش کردم که خیلی عالیه و دیگه در کمتر از 6 ماه بیش از این نباید وزن کم کنه و ... .
مریض بعدی که اومد داخل و در حین معاینه خواستم وزنش رو اندازه بگیره، قبل از رفتن روی ترازو بهم گفت: دکتر! این که روی 10 کیلو قبل از صفر تنظیم شده!!!!!!!!!!!!!!!!
ما رو بگو که اینقدر خوشحال شدیم از 10 کیلو کاهش وزن بیمارمون و بهش هم گفتیم دیگه فعلاً وزنت رو کم نکن و احتمالاً اونم رفته خونه شروع به خوردن کرده که اون سرش ناپیدا، حالا دفعه بعد میاد 5 کیلو هم رفته روی اون 10 کیلوی قبلیش که حساب نکردیم!!!!
حالا خوب شد این یکی مریضه متوجه شد و ما هم ترازو رو دستش کردیم!
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
👆👆👆👆