❗️ماجرای دختر خاله قلابی استاد قرائتی!
سرویس علمی فرهنگی خبرگزاری «حوزه»، قسمت دیگری از سلسله خاطرات استاد قرائتی را منتشر می کند.
🔷 من شرم كردم كه تماشاچى باشم
توفيقى بود چند عاشورا كربلا بودم. روز عاشورا مردم كربلا عزادارى را زود تمام كرده و به استقبال هيئت طويريج مى روند.
من علماى زيادى را ديدم كه پابرهنه در اين هيئت شركت كرده و به سر و سينه مى زدند؛ از جمله شهيد محراب آيت اللّه مدنى. از ايشان پرسيدم: راز اين قصه چيست؟ گفتند: سيدبحرالعلوم كه از علماى بزرگ نجف بود، براى زيارت به كربلا آمده بودند. در مسير راه حرم، به تماشاى هيئت عزاداراى طويريج مى ايستد. ناگهان مردم مى بينند سيد بحرالعلوم عبا و عمّامه را به كنارى گذارده و به داخل جمعيّت رفته و ياحسين! ياحسين مى كند.
طلبه ها مى روند آقا را از داخل جمعيّت نجات دهند تا زير دست و پا له نشود؛ امّا اجازه نمى دهند. بعد از عزادارى مى بينند سيد در آستانه غش كردن است، علّت اين حركت را مى پرسند؟ سيد مىگويند: همين كه مشغول تماشاى هيئت بودم، حضرت مهدى عليه السلام را ديدم كه با پاى برهنه و سرِ بدون عمامه، در ميان عزاداران به سر و سينه مى زند؛ من شرم كردم كه تماشاچى باشم.
🔷 امامت تو با طلا مخلوط است!!
پس از اينكه كتاب امامت را تأليف كردم، به حرم امام رضا عليه السلام رفتم و از امام خواستم تا مزد و پاداش مرا بدهد. وقتى كه از حرم بيرون مى آمدم، درهاى طلايى را بوسيدم امّا درهاى چوبى را حال نداشتم، ببوسم. به خود گفتم: كتاب امامت نوشتى، امّا امامت تو با طلا مخلوط است!!.
🔷 دخترخالۀ قلابی قرائتى!
از قم به طرف تهران حركت مىكرديم كه نزديك پليس راه، وقت اذان و نماز شد، گفتيم: با بچه هاى پاسگاه نماز را بخوانيم و بعد وارد شهر شويم. همزمان با رسيدن ما به پليس راه و در حين بازديد از مسافران اتوبوسى، به خانمى مشكوك مى شوند، مشخصات او را جويا مى شوند، او خودش را به عنوان دخترخاله آقاى قرائتى معرّفى مى كند. امّا از شانس بد او، ما از راه مىرسيم. دروغگو رسوا شد و اظهار شرمندگى و پشيمانى كرد.
🔷 پیاده راه رفتنِ قرائتى هم حُقّه بازیه!
بعد از انقلاب در روزگار ترورها و ناامنى و در يك روزِ راهپيمايى، با ماشين به راهپيمايى رفتيم. در راه ديدم مردم نگاه مى كنند. يكى گفت: اين آخوندها ما را به راهپيمايى دعوت مى كنند امّا خودشان از ماشين پياده نمى شوند!
ماشين را پارك كرديم و پياده با مردم همراه شديم. شخصى گفت: آقاى قرائتى غيبت شما را كردم، گفتم: اين قرائتى هم حقّه بازه، پياده راه مى رود تا بگويد من آخوند خوبى هستم!!
نگاه به مزار شهدا، اثرش از سخنرانى من بيشتر است
از من دعوت شد در بهشت زهرا براى بزرگداشت شهدا سخنرانى كنم. گفتم: نگاه به مزار شهدا، اثرش از سخنرانى من بيشتر است.
کانالهای ما را دنبال کنید👇
@farzandbano
@khandehpak
@menoeslami
@BaSELEBRTY
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽؛
#آیت_الله_مکارم: من اگر در مجلس #قمه_زنی باشم دوست دارم دست قمه زن رو ببوسم و قمه رو از دستش بگیرم و بگویم این قمه زنی امروز به ضرر اسلام است....
بقیه اش رو حتمآ ببینید!
تفاوت نگاه مرجع تقلید اصیل و انقلابی شیعه با مراجع تقلید خودساخته انگلیسی و اصحاب فتنه اینجا آشکار میشود....
کانالهای ما را دنبال کنید👇
@farzandbano
@khandehpak
@menoeslami
@BaSELEBRTY
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨گاه باید رویید
در ڪنارِ چشمه
در شڪافِ یڪ سنگ !
💫به امید فردا...
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﮐﺮﺩ
💫ﺑﺎ ﮐﻤﯽ ﺣﺲ ﻧﺴﯿﻢ
ﺑﺎ ﮐﻤﯽ ﻭﺍﮊﻩٔ ﺧﻮﺏ.💝
سلام.
کانالهای ما را دنبال کنید👇
@farzandbano
@khandehpak
@menoeslami
@BaSELEBRTY
هدایت شده از اخبار داغ سلبریتی ها
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مداحی #بهنام_بانی در روز عاشورا
#عاشوراحسینی تسلیت باد🖤
اخبار داغ سلبریتی ها
❅ঊঈ✿☀️✿ঈঊ❅
@BaSELEBRTY
کانالهای ما 👇
@farzandbano
@khandehpak
@menoeslami
امیرالمؤمنین عليه السلام:
زبان از دل نيرو مى گيرد، و دل به غذا برپاست. پس بنگر كه دل و جسمت را با چه تغذيه مى كنى، كه اگر غذا حلال نباشد، خداوند، نه تسبيح گويى تو را مى پذيرد و نه سپاس گزارى ات را
تحف العقول، صفحه ۱۷۵
کانالهای ما را دنبال کنید👇
@farzandbano
@khandehpak
@menoeslami
@BaSELEBRTY
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ماجرای سگی که باعث کشف بمب گذاری در زیر خانه حضرت امام(ره) شد
👤روایت احمد کریم پور مسئول کمیته چک و خنثی سپاه در دهه
۶۰
کانالهای ما را دنبال کنید👇
@farzandbano
@khandehpak
@menoeslami
@BaSELEBRTY
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بعضی ها به آقازادگی مینازن !
کانالهای ما را دنبال کنید👇
@farzandbano
@khandehpak
@menoeslami
@BaSELEBRTY
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍این چند روزِ دنیا حواست باشه، یه روزی داری از دنیا میری، برای اون دنیا چی جمع کردی؟
توصیه اخلاقی ایت الله مجتهدی به شاگردان: وقتی جنازهای دفن کردید فکر کنید خودتون دفن کردید و برگشتی نیست ...
کانالهای ما را دنبال کنید👇
@farzandbano
@khandehpak
@menoeslami
@BaSELEBRTY
هدایت شده از سوال بارداری،،بانوی بهشتی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عاااالین 😍😍
تجربه فرزندآوری بانوی بهشتی
http://eitaa.com/joinchat/2238513161C70e8a50686
هدایت شده از اخبار داغ سلبریتی ها
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 صدا و مداحی عجیب و زیبای این پسر👌
اخبار داغ سلبریتی ها
❅ঊঈ✿☀️✿ঈঊ❅
@BaSELEBRTY
کانالهای ما 👇
@farzandbano
@khandehpak
@menoeslami
هدایت شده از اخبار داغ سلبریتی ها
🔴 محمد فیلی: وقتی «شمر» مختارنامه شدم نمیدانستم به خانوادهام چه بگویم/ هنوز هم در خیابانها مورد شماتت قرار میگیرم
محمد فیلی بازیگر نقش «شمر» در سریال «مختارنامه» گفت: وقتی «شمر» مختارنامه شدم دیگر نمیدانستم به خانوادهام چه بگویم، اگر میگفتم قرار است بازیگر «شمر» شوم مانع من می شدند.
یک روز دو موتور سیکلت سوار کنار یک تاکسی من را تهدید کردند و یک روز هم در خیابان یک خانم سالخورده با کیفش به سرم زد!
اخبار داغ سلبریتی ها
❅ঊঈ✿☀️✿ঈঊ❅
@BaSELEBRTY
کانالهای ما 👇
@farzandbano
@khandehpak
@menoeslami
🔶ابراز ارادت و تجمید فوق العاده لعیا زنگنه از آیتالله خامنهای
تحلیل جالب و زیبای ایشون درباره حضرت زهرا س😍
احسنت به این هنرمند👏👏👏👏👏👏
http://eitaa.com/joinchat/10289168Cbe4b57f340
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عکس قدیمی رهبرهای جهان قبل از مشهور شدن
کی باورش میشد بعضیهاشون که تو چشماشون صداقت کودکی موج میزنه یه روزی بدترین و سنگ دل ترین قاتلین بشن! اینجاست که میگن هیچکس از آینده و بازی روزگار خبر نداره
کانالهای ما را دنبال کنید👇
@farzandbano
@khandehpak
@menoeslami
@BaSELEBRTY
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آدمای معمولی وقتی زبون آفتابپرست رو که میبینن میگن ایول چه باحاله
آدمای مخترع هم میگن ایول ببینیم چجوری میشه ازش الهام گرفت!اینجوریه که تکنولوژی از طبیعت ایده میگیره👌
کانالهای ما را دنبال کنید👇
@farzandbano
@khandehpak
@menoeslami
@BaSELEBRTY
سید تعریف می کرد و می گفت داشتیم به منطقه عملیاتی اعزام می شدیم در راه یک نوار نوحه سینه زنی گذاشته بودم این نوار را با مهدی زیاد گوش کرده بودم🎧 و کاملا برامون تکراری بود. برای همه معمول اینه که وقتی یک نواری تکراری می شه دیگه اون حس و حال و اشتیاق اولیه برای گریه کردن به وجود نمی یاد😒 خصوصا اینکه اون نوار مداحی "نوحه" باشه نه "روضه".
شهید مهدی صابری فرمانده گروهان ویژه خط شکن تیپ فاطمیون✌️
اما اونروز با روزهای دیگه فرق می کرد یک نواری که قبلا بیش از ده ها بار انرو گوش کرده بودیم در ماشین گذاشته بودم و به راهمون ادامه می دادیم 🚙همینکه داشتم رانندگی می کردم متوجه شدم مهدی به پهنای صورتش داره اشک می ریزه و گریه می کنه😭😭 تو حال و هوای خودش بود بعد دیدم یک ورقه کاغذ برداشت و شروع کرد به نوشتن📝. در حال نوشتن بود که به مقصد رسیدیم و وقتی ماشین ترمز کرد مهدی هم سرش را از اون برگه بلند کرد و اون رو روی داشبورت ماشین گذاشت و رفتیم برای عملیات💣... بعد از عملیات ایندفعه تنها بسوی ماشین برگشتم چون مهدی آسمانی شده بود🕊💔در حال روشن کردن ماشین بودم که یک دفعه دیدم برگه ای کف ماشین افتاده اون رو برداشتم و نگاهش کردم بله همون برگه ای بود که مهدی در حال نوشتن مطالبی روی اون بود آخرین نوشته آقا مهدی😢! قطعه شعری در وصف #حضرت_علی_اکبر علیه السلام! مهدی عاشق حضرت علی اکبر(علیه السلام) بود❤️ وقتی ازش پرسیدم اسم گروهان ویژه خط شکنت رو چی بذاریم فوری گفت بگذارید گروهان حضرت علی اکبر(علیه السلام)😍حتی اسم هیات عزاداری محله اشون هم به اسم علی اکبر(علیه السلام) هست❗️ وقتی می خواست آقا رو صدا بزنه می گفت علی اکبر لیلا ...
ابتدای شعرش هم همین رو گفته.
«بسم الله الرحمن الرحیم»🌱
یا علی اکبر لیلا؛
عشقت میان سینه من پا گرفته شکر خدا که چشم تو ما را گرفته
دریاب دلها را تو با گوشه نگاهی حالا که کار عاشقی بالا گرفته✨
عمریست آقاجان دلم از دست رفته پایین پای مرقدت ماوا گرفته
گیسو کمند خوش قد و بالای ارباب شش گوشه هم با نور تو ماوا ...🌴
شعری که با رسیدن ماشین به مقصد نتونست کلمه آخرش رو کامل کنه😔! حالا فهمیدم آنروز گریه جانسوز مهدی برای کدام یک از اولیای خدا بود! کسی که مهدی به او علاقه زیادی داشت🖤 و همین علاقه هم باعث شد حضرت علی اکبرعلیه السلام او را به مهمانی خود قبول کنه. مهدی جان سلام ما رو به آقا برسون...💔
شهید مدافع حرم مهدی صابری🍂
@Modafeaneharaam
قابل توجه مامان ها 🧕🏻🧕🏻🧕🏻
یک پیشنهاد داشتم برا #محرم اگه دوست داشتید می تونید امسال به خاطر شرایط کرونا تو خونه ها تون ومخصوصا آشپزخانه ها تون اجرا کنید:
⬛️◼️◾️یک پرچم خوشکل امام حسینی توورودی آشپزخانه تون بزنید و به اهل خونه هم بگید من این دهه رابه نیت آشپزخانه امام حسین ( ع ) تو آشپزخانه خودمون خدمت می کنم هر غذایی که دوست دارید می تونید سفارش بدید تا براتون آماده کنم(البته با وسایل موجود در منزل) ازصبحانه،ناهار،شام گرفته تاچای روضه و آب خنک دادن به اهل منزل
⬛️◼️◾️به آقایان محترم اهل خانه بگویید این چند وقته شما هم میتوانید تو آشپزخانه امام حسین (ع) خدمت کنید حتی به اندازه یک استکان جابه جا کردن برا مجلس امام حسین( ع)
هر روز یک زیارت عاشورا همراه با یک روضه توی خونه و مخصوصا تو آشپزخانه گوش کنید یا بخونید و برا فرج آقا صاحب الزمان (عج) و سلامتی آن و شفای مریض ها و برطرف شدن این بلا و بیماری دعا کنید و برای برآورده شدن حاجات همه بندگان خداوند هم دعای خیر بکنید که همه آنان به خودتان بازمی گردد.
⬛️◼️◾️درآشپزخانه تا اونجایی که میشه بدون وضو در این ایام وارد نشوید.
🌹🌹🌹🍀🍀بیاید امسال همه باهم خانه های خود را حسینیه و آشپزخانه ی امام حسین (ع)کنیم تا فرزندان مان ببینند و در ذهن خود بر آینده ذخیره کنند،
شاید آثار نیکی شود برای بعد ازما البته با رعایت پرتکل های بهداشتی در مجالس عزاداری هم هرکس منعی ندارد و می تواند شرکت نماید خوشا به سعادتشان التماس دعا مخصوص برای همه کسانی که بیمارند و منع حضور دارند🍀🍀🍀🌹🌹🌹
ارسالی از خانم پروین
کانالهای ما را دنبال کنید👇
@farzandbano
@khandehpak
@menoeslami
@BaSELEBRTY
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 آهنگ علی عبدالمالکی برای "حضرت عباس"
کانالهای ما را دنبال کنید👇
@farzandbano
@khandehpak
@menoeslami
@BaSELEBRTY
از حموم عمومی در اومدیم و نم نم بارون میزد ، خانومی جوون و محجبه بساط لیف و جوراب و ... جلوش پهن بود ، دوستم رفت جلو و آروم سلام کرد و نصفه بیشتره لیف و جوراباشو خرید ... تعجب کردم و پرسیدم : داداش واسه کی میخری ؟ما که تازه از حموم در اومدیم ، اونم اینهمه !!!
گفت : تو این سرما از سر غیرتشه که با دستفروشی خرجشو در میاره!!!پس بخر و بخریم تا شرف و ناموس مملکتمون حفظ شه ، برگشت تو حموم و صدا زد : نصرت اینارو بزار دم دست مردم و بگو صلواتیه ...
برگی از خاطرات جهان پهلوان تختی
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
🌱حکایت شب اول قبر
آیت الله العظمی سید شهاب الدین مرعشی نجفی (ره) نقل می کنند :
شب اول قبر آيتالله شيخ مرتضی حائری برايش نماز ليلة الدّفن خواندم، همان نمازی که در بين مردم به نماز وحشت معروف است.
بعدش هم يک سوره ياسين قرائت کردم و ثوابش را به روح آن عالم هديه کردم .
دوستان
چند شب بعد او را در عالم خواب ديدم. حواسم بود که از دنيا رفته است. کنجکاو شدم که بدانم در آن طرف مرز زندگی دنيايي چه خبر است؟!
پرسيدم: آقای حائری، اوضاعتان چطور است؟
آقای حائری که راضی و خوشحال به نظر می آمد، رفت توی فکر و پس از چند لحظه، انگار که از گذشتهای دور صحبت کند شروع کرد به تعريف کردن...
وقتي از خيلي مراحل گذشتيم، همين که بدن مرا در درون قبر گذاشتند، روحم به آهستگي و سبکي از بدنم خارج شد و از آن فاصله گرفت. درست مثل اينکه لباسي را از تنت درآوري. کم کم ديگر بدن خودم را از بيرون و به طور کامل ميديدم. خودم هم مات و مبهوت شده بودم، اين بود که رفتم و يک گوشهاي نشستم و زانوي غم و تنهايي در بغل گرفتم.
ناگهان متوجه شدم که از پايين پاهايم، صداهايي ميآيد. صداهايي رعبآور و وحشتافزا! صداهايی نامأنوس که موهايم را بر بدنم راست ميکرد. به زير پاهايم نگاهي انداختم. از مردمي که مرا تشيع و تدفين کرده بودند خبري نبود. بياباني بود برهوت با افقي بيانتها و فضايي سرد و سنگين و دو نفر داشتند از دور دست به من نزديک ميشدند. تمام وجودشان از آتش بود. آتشي که زبانه ميکشيد و مانع از آن ميشد که بتوانم چشمانشان را تشخيص دهم. انگار داشتند با هم حرف ميزدند و مرا به يکديگر نشان ميدادند. ترس تمام وجودم را فرا گرفت و بدنم شروع کرد به لرزيدن. خواستم جيغ بزنم ولي صدايم در نميآمد. تنها دهانم باز و بسته ميشد و داشت نفسم بند ميآمد. بدجوري احساس بی کسی و غربت کردم
گفتم خدايا به فريادم برس! خدايا نجاتم بده، در اينجا جز تو کسی را ندارم....
همين که اين افکار را از ذهنم گذرانيدم متوجه صدايی از پشت سرم شدم.
صدايی دلنواز، آرامش بخش و روح افزا و زيباتر از هر موسيقی دلنشين!
سرم را که بالا کردم و به پشت سرم نگريستم، نوری را ديدم که از آن بالا بالاهای دور دست به سوی من ميآمد.
هر چقدر آن نور به من نزديکتر ميشد آن دو نفر آتشين عقبتر و عقبتر ميرفتند تا اينکه بالاخره ناپديد گشتند.
نفس راحتي کشيدم و نگاه ديگري به بالاي سرم انداختم. آقايي را ديدم از جنس نور !
نوری چشم نواز و آرامش بخش.
ابهت و عظمت آقا مرا گرفته بود و نميتوانستم حرفي بزنم و تشکري کنم، اما خود آقا که گل لبخند بر لبان زيبايش شکوفا بود سر حرف را باز کرد و پرسيد: آقای حائری! ترسيدی ؟
من هم به حرف آمدم که: بله آقا ترسيدم، آن هم چه ترسي! هرگز در تمام عمرم تا به اين حد نترسيده بودم. اگر يک لحظه ديرتر تشريف آورده بوديد حتماً زهره ترک ميشدم و خدا ميداند چه بلايي بر سر من ميآوردند.
بعد به خودم جرأت بيشتر دادم و پرسيدم: راستي، نفرموديد که شما چه کسي هستيد.
و آقا که لبخند بر لب داشت و با نگاهی سرشار از عطوفت، مهربانی و قدرشناسی به من می نگريستند فرمودند:
من علی بن موسی الرّضا هستم. آقای حائری! شما ۷۰ مرتبه به زيارت من آمديد من هم ۷۰ مرتبه به بازديدت خواهم آمد، اين اولين مرتبهاش بود ۶۹ بار ديگر هم خواهم آمد.
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
هشدار رهبر انقلاب درباره وضعیت مهدکودکها
رهبر معظم انقلاب:
بر اساس گزارشهای رسیده، وضیعت مهدکودکها به هیچ وجه خوب نیست.
نباید به مهد کودکها نگاه مراکز خدماتی داشت بلکه مراکز مهم آموزشی و پرورشی هستند.
@Bisimchimedia
#حکایت
✅نپرداختن بدهی دیگران
✍حاج ميرزا حسين نورى صاحب «مستدرك الوسائل» از دارالسلام نورى حكايت مى كند: از عالم زاهد سيد هاشم حائرى كه مبلغ يك صد دينار كه معادل ده قران عجمى بود از يك نفر يهودى به عنوان قرض گرفتم كه پس از بيست روز به او برگرداندم، نصف آن را پرداختم و براى پرداخت بقيه آن او را نديدم جستجو كردم، گفتند: به بغداد رفته.
شبى قيامت را در خواب ديدم، مرا در موقف حساب حاضر كردند، خداوند مهربان به فضلش مرا اذن رفتن به بهشت داد. چون قصد عبور از صراط كردم، زفير و شهيق جهنم مرا بر صراط نگاه داشت و راه عبورم را بست، ناگاه طلبكار يهودى چون شعله اى از جهنم خارج شد و راه بر من گرفت و گفت: بقيه طلب مرا بده و برو. من تضرع كردم و به او گفتم: من در جستجويت بودم تا بقيه طلبت را بپردازم ولى تو را نيافتم.
گفت: راست گفتى ولى تا طلب مرا ندهى از صراط حق عبور ندارى. گريه كردم و گفتم: من كه در اينجا چيزى ندارم كه به تو بدهم. يهودى گفت: پس بجاى طلبم بگذار انگشت خود را بر يك عضو تو بگذارم. به اين برنامه راضى شدم تا از شرش خلاص شوم، چون انگشت بر سينه ام گذاشت از شدت سوزش آن از خواب پريدم!
📚برگرفته از کتاب عرفان اسلامی جلد 13 اثر استاد حسین انصاریان
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9