گونه ای از گل لاله فوق العاده زیبا معروف به لاله بستنی
🔰🔰🔰🔰🔰
@khandehpak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥کلیپ بالا رو حتما ببنید
دل شیر داشتن اینا...
صرفا جهت تلنگر...
🌿🔆البته که ما هیچ کاره ایم. همه کارها دست خداست...
#شهید
#تلنگر
🔰🔰🔰🔰🔰
@khandehpak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اسپایدرمن هندی😳😅
🔰🔰🔰🔰🔰
@khandehpak
🌸ماجرای دختری که متحول شد
تا قبل از نوزده سالگی، زندگیم پر بود از نگاه های مادی و ظاهری و هیجان کاذب دوستی با پسر ها .
تا اینکه پسر داییم، با دختری خیلی مذهبی و با حجاب و البته شیک پوش و زیبا ازدواج کرد، که خیلی نسبت به امور دینی مقید و سختگیر بود و من از این همه تقیدش خوشم نمی اومد.
با این حال، یه روز که تو جمع فامیلی دیدمش، رفتم پیشش و بی مقدمه گفتم: یه حاجت دارم، میخام تو برام دعا کنی، بهش برسم! گفت: تو حجابتو درست کن، مشکلت حل میشه.
یه کم فکر کردم و حاجتم رو بهش گفتم، اخماش رفت تو هم و نصیحتم کرد که اصل حاجتت غلطه! اما من زیر بار نرفتم، اونم گفت: از خدا میخام به حاجتت نرسی! خیلی ناراحت شدم برای همینم از پیشش پا شدم.
گذشت و حاجتم اونی نشد که من میخاستم؛ منم شاکی، به عروس داییم گفتم: تو دعا کردی، نشه؟ گفت: از خدا خواستم نشه، چون اون دنیا مدیونت میشدم! اصلا از این حرفش خوشم نیومد، با خودم گفتم: چقدر مغروره به خودش و دعاش!
کم کم بیشتر باهاش آشنا شدم و ازش خوشم اومد چون حرفهای خیلی خوبی می زد.
بعدها بهش گفتم که میخام باحجاب باشم اما حجاب بهم نمیاد و زشتم میکنه!
این جمله اش هنوز تو گوشمه که درباره حجاب گفت: تو شروع کن به کاری که خدا دوست داره، خدا خودش کمکت میکنه!
مادرم با حجاب موافقه؛ اما با حجاب من شدیدا واکنش نشون داد و مخالفت کرد، به نظرش من زیاد خودم رو پوشوندم و دیگه کسی باهام ازدواج نمیکنه! همینم باعث شد به شدت از طرف خونواده، بهم فشار بیاد. اما من خودم رو به خدا سپردم تا اینکه
پسری که هم خوش پوش بود و هم چند سال پیش از گناه توبه کرده بود اومد خواستگاریم و عقد کردیم.
اینم بگم که این دلسوزی و ناآگاهی و ترس خونواده وقتی که در دوران عقد، باردار شدم،
باز مثل پتک بر سرم وارد شد که بدبخت شدی، آبروت رفت، میدونی اگه شوهرت رهات کنه، چی میشه؟!
که باز مثل همیشه خدا یارم بود و این بار با خانومی بسیجی در مسجد آشنا شدم، این خانم غیر از حجاب و دیندار بودن خیلی اهل قرآن و مطالعه بود، به نماز شب خوندن و بیداری سحر و ... تشویقم کرد، اصلا انگار حجاب پله اول برای صعود من بود و برای بالاتر رفتنم خدا این خانم را سر راهم گذاشت و بهم سکینه می داد. بالاخره این ناراحتی هم پشت سر گذاشتم چون این بارداری زود هنگام، من و همسرم را بهم نزدیکتر کرد و الان من خیلی پخته تر از سنّم شدم.
الان فهمیدم که اگه آدم در راه رسیدن به هدفش، هم استقامت داشته باشه هم سعی کنه با ارتباط با افرادی که در سطح بالاتری از دین و ایمان هستند، این نعمت با خدا بودن و در راه بودن را حفظ کنه، به آسانی از راه منحرف نمی شه. و با رفتار و برخورد اسلامی نه تنها خودش را از بیراهه نجات می ده، هم به خانواده و اطرافیانش کمک می کنه تا از در راه بودن او نترسند.
و البته مثل عروس داییم تبدیل به فردی نشه که حاضر نیست از اون پله اول بالاتر بره، البته سعی کرده اما به نظرم غرور آدمها اونها رو عقب نبره بالا هم نمیبره.
اینا رو گفتم چون با راهنمایی اون خانم جذب کلاسهای آیت الله حسن زاده آملی شدم و عروس داییم با تعصب جاهلانه ای جذب کلاسهای فرقه صادق شیرازی شده و نسبت به آیت الله حسن زاده آملی اظهار دشمنی می کند!
متاسفانه با غرور و اطمینانی که از خودش داشت، من رو راهنمایی کرد ولی خودش بی بهره موند...
🌹🌹این داستان را یکی از اعضا کانال رهیافتگان برای ما ارسال نمودند _ رهیافتگان از تجربیات شخصی اعضا برای انتشار استقبال می کند🌹🌹#داستان_واقعی_تحول_اشخاص
🔰🔰🔰🔰🔰
@khandehpak
چند روزی از شروع زندگی مشترکمون می گذشت تقریبا جزء اولین بار بود که قرار شد هرروز بادست پر برم خونه .
حدود دوکیلو انار خریدم سوار اتوبوس واحد شدم آخر اتوبوس نشستم خیلی خسته بودم کیسه انار رو گذاشتم کنار صندلی سرم رو گذاشتم روی شیشه خوابم برد...دقایقی گذشت داد راننده اتوبوس بلند شد این انارها کف اتوبوس برای کیه ؟😡😡😡😡
.
.
با چشم های خواب آلود نگاه کیسه اناریم کردم 😕😕😕😕😕دیدم خبری از انار ها نیست همه ولو شده بود داخل اتوبوس .... سر پیچ انار ها می رفتن این رو اون ور خلاصه یه وضعی شده بود .
.
یه مقدارش رفته بود قسمت زنونه
کیسه رو برداشتم دنبال انار می گشتم انگار این مشنگا با قیافه خواب آلود،😨😨😨 زن مرد دنبال انار زیر صندلی بودند کلی هم خندیدیم.😂😂😂
🔰🔰🔰🔰🔰
@khandehpak
🎬مستند «در لباس سربازی»
« #در_لباس_سربازی » روایتی ویژه از حضور رهبر انقلاب در جبههها از نخستین روزهای آغاز جنگ تحمیلی تا ترور ایشان در تیرماه سال ۶۰ است. در این مستند، برخی تصاویر، فیلمها، اسناد و همچنین خاطرات شفاهی خودگفتهی آیتالله خامنهای از دوران دفاع مقدس برای نخستین بار منتشر خواهد شد.
🗓از پنجشنبه تا شنبه ساعت ۲۳:۰۰ شبکه افق سیما
@Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 لزوم تحقیق☺️☺️
🔰 #آقای_قرائتی
🆔 @menbare_shad
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸خزان است
🍃و هوایی بس دل انگیز
🌸بزن صبحانه ای با چای لبریز
🍃به عمرِ ما رسیده روز دیگر
🌸رها کن بسترو از خواب برخیز
❣️سلام صبح بخیر
🔰🔰🔰🔰🔰
@khandehpak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یه دونه از ایناکه لامپ ببنده برامون☺️☺️
🔰🔰🔰🔰🔰
@khandehpak
💢 #ثواب یاد کردن #امام_حسین (ع) در هنگام #نوشیدن_آب
#امام_صادق (علیه السلام):
بنده ای نیست که آب بنوشد و حسین علیه السلام را یاد نماید و قاتلش را لعنت کند، مگر آنکه خداوند منان
صد هزار حسنه برای او منظور میکند
و صدهزار گناه از او محو کرده
و صد هزار درجه مقامش را بالا برده
و گویا صد هزار بنده آزاد کرده
و روز قیامت حق تعالی او را با قلبی آرام و مطمئن محشورش میکند.
📚ترجمه کامل الزیارات ،ص347
🍃🌺🍂🥀🍂🌺🍃
🔰🔰🔰🔰🔰
@khandehpak
┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄┄
🌹 آیت الله مجتهدی تهرانی(ره):
▪️سفره بی نان و چراغ بی روغن ؟!
انسان اگـر به یاد خدا باشد ، خدا را قـبول داشته باشد ، دلـش چـنان آرامشی پیدا می کند که اگر هیچ چیز هم گیرش نیاید ، (باز) شاکر است. آشیخ محمد حسین زاهد(ره) تعریف می کرد : شبی یکی از اولیاء وارد خانه شد . به همسر خود گفت : چیزی برای شام بیاور تا بخوریم . همسرش گفت : چیزی برای خوردن نداربم .
گفت : پس کمی روغن داخل چراغ بریز تا عبادت کنیم . همسرش گفت : روغن هم نداریم . شیخ محمد حسین زاهد می فرمودند : آن شب خوش ترین شب آن ولی خدا بود .
عبادت می کرد و می گفت : خدایا چه کار خوبی کردم که در یک شب مستحق دو نعمت شدم؟ یکی سفره ام را بی نان کردی یکی هم چراغم را بی روغن . انسانی که ایمان داشته باشد این جور است
🔰🔰🔰🔰🔰
@khandehpak