منبع رو جوری نقاشی کرده که هیچ رقمه به جا نیاریش👌
┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄
@khandehpak
هدایت شده از سوتی،طنز،دیدنی ها
سلام. بازم میخوام از زبون ریختن دخترم بگم. يه روز دخترم که پنج سالش بود برای باباش يه شعر خوند باباش بغلش کرد. قربون صدقش رفت و گفت آفرين بابا خیلی درس بخون دکتر بشو منم برات يه ماشین شاسی بلند میخرم بری مطب و بیای. دخترم گفت آگه شوهرم نذاشت خودم رانندگی کنم چي. باباش گفت من ترا اصلاشوهر نمیدم. دخترم نه گذاشت نه برداشت گفت بابا من ماشین نمیخوام من شوهر میخوام. 😂😂😂😂😂
#سوتی_دادی 😂
#سوتی_بامزه_بفرست 😅
┄┅┅❅👧😂😍😂👶❅┅┅┄
@sotikodak
هدایت شده از سوتی،طنز،دیدنی ها
سلام
فامیلای مادری من تو روستا زندگی میکنن
یه ۲۴ ساعت سرداییم که ۹ سالش بود غیبش میزنه زنداییم تو سر زنان میره خونه خاله هام خبرشون میکنه میگه رضا از صبح نیست باز بدو بدو میره خونه خودشون تو حیاط شروع به سروصدا کردن میکنه
خاله ها و دایی هم میرسن دسته جمعی گریه میکردن خاله م کتاب دعا باز کرده بود دعای گمشده میخونده😂
بعد زنداییم میگه یهو میدیدم یه سنگ ریزه خورد بدستم باز همینجور خودمو که میزدم دوباره یه سنگ ریزه به پام خورد در حالیکه
گریه میکردم میگفتم خدایا اینا چیه به ما میخوره تو این هیر و ویر😁😁
خاله هامم بهش میگفتن زنداداش چیزی نیست تو حالت بده فکر میکنی
بعد یهو یه سنگ ریزه به خاله میخوره😂
خاله میگه چی بود خورد به دستم😂
زنداییمم در حال ناله کردنش میگه دیدی خواهر شوهر جان راست گفتم😂😂
بعد چند بار دیگه که تکرار میشه حساس میشن
اطراف حیاطو و بالا پشت پومو نگاه میکنن میبینن همون پسر داییم که گم شده زیر یونجه های بالا پشت بومه سنگ ریزه به مامانشو عمه هاش پرت میکرده😂😂😂
نگو بچه رفته یونجه ها رو برده بالا خوابش برده همونجا میخوابه با عزا داری خانوادگی بلند میشه😂
ان شالله خوشتون اومد از این خاطره پسر دایی ما😅😍
#سوتی_دادی 😂
#سوتی_بامزه_بفرست 😅
┄┅┅❅👧😂😍😂👶❅┅┅┄
@sotikodak
هدایت شده از اخبار داغ سلبریتی ها
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥🔥فتنه کلاب هاوس و طوفان توئیتری!!!
⭕️برنده واقعی انتخابات ۱۴۰۰ پلتفرم های خارجی هستند!!!
🙏طرفداران طوفان توئیتری، مخصوصا طرفداران استاد پناهیان،دکتر عباسی و استاد رائفی پور حتما ببینید.
🎥صحبت های مهم استاد پورآقایی
#گاندو
#انتخابات
#کلاب_هاوس
💠گروه رسانه ای تیمورا
🆔 @Timoora
هدایت شده از تبلیغات شادی و نکات مومنانه
روزهای خوب ...(رادیو مرسی) - @mer30tv.mp3
6.94M
اگه باور داری خداوند زندگیتو به نحو احسن مدیریت میکنه، همونی میشه که باور داری!❤️
#رادیو_مرسی
┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄
@khandehpak
در این صبح دلانگیز
شاد باشید و زندگے را با آواهاے
عشق و لطافت💝
دستگیرےو سخاوت
بخشش و محبت
صفا و صمیمیت💞
برای عزیزانتان
پر ازشادےو سرور و آواز کنید🌺
ســـلام 😊
✨صبح بخیر✨
┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄
@khandehpak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اسباب بازی جادویی🙄
┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄
@khandehpak
#داستان
🔸مادر شهید کاوه: شبی از شبهای تحصیل، نشسته بود در اتاقش به انجام تکالیف. رفتم برای شام صدایش کنم. گفت: «گیر کردهام در حل ۲ تا مسئله ریاضی. معلم، توپ چهلتکه جایزه گذاشته برایش. اگر اجازه بدهی، تا این ۲ مسئله را حل نکنم شام بیشام!» بیخیالش شدم تا به درسش برسد. یک ساعت بعد، دوباره رفتم اتاقش. دیدم هنوز مشغول است. صدایش کردم؛ متوجه نشد! گرم کاری میشد، چنان دل میداد که تا تکانش نمیدادی، ملتفت سر و صدای اطرافیان نمیشد. دوباره یک ساعت بعد صدایش کردم. افاقه نکرد. نیم ساعت بعد به حاج آقا گفتم: «شما برو صدایش کن بلکه آمد شامش را خورد!» حاجی نرفته برگشت، و دیدم با یک پتو دارد میرود اتاق محمود! صبح برای نماز از خواب بلندش کردم؛ «شام که نخوردی! لااقل بگو بدانم مسئلهها را حل کردی یا نه؟» خندید و گفت: «حل کردم آنهم چهجور! برای هر ۲ مسئله، از ۳ طریق به جواب رسیدم!» محمود عاشق فوتبال بود. توپ چهلتکه هم خیلی دوست داشت! ظهر از مدرسه برگشت خانه. گفتم: «پس جایزهات کو؟» از جواب طفره رفت! تا اینجا را حالا شما داشته باشید.
🔹۴۰ روز، فوق فوقش ۵۰ روز از شهادت محمود گذشته بود که زنگ خانه به صدا درآمد. حاجی رفت در را باز کرد. عاقلهمردی پشت در بود؛ «من دبیر ریاضی محمود بودم. کلی هم گشتم تا خانه شما را پیدا کنم». حاجی دعوتش کرد بیاید تو، «نه» آورد؛ «قصد مزاحمت ندارم!» و بعد ادامه داد؛ «من سه سال دبیر ریاضی محمودتان بودم. این را سال آخر فهمیدم که محمود، مسائل ریاضی را خودش حل میکرد اما صبح، زودتر میآمد کلاس، حل مسئله را هر بار به یکی از دانشآموزان که عمدتا هم از قشر پایین بودند یاد میداد و جایزه هم اغلب به همان دانشآموز میرسید، چون محمود از چند راه به جواب میرسید. من به طریقی سال سومی که دبیر ریاضی محمود بودم متوجه ماجرا شدم. از قبل هم البته برایم بسیار عجیب بود؛ «چرا محمود که همیشه ریاضی را ۲۰ میگیرد، هیچ وقت برنده این جوایز نمیشود؟!» کشیدمش کنار؛ «امروز از فلانی شنیدم این مسئله را تو حل کردهای!» اول بنا کرد طفره رفتن، بعد قبول کرد!
«چرا؟»
جواب داد: «همین فلانی، اولا یک مسئله ریاضی را یاد گرفته از چند راه حل کند. این کار بدی است آقا معلم؟ ثانیا جایزه کتانی بود و من خودم کتانی دارم. آیا بهتر نبود این کتانی برسد دست این دوستمان که کتانیاش از چند جا پاره شده؟» من آنجا فهمیدم چه روح بلندی دارد این محمود شما. خواستم موضوع را با مدیر مدرسه درمیان بگذارم تا از کاوه، سر صف صبحگاه، تقدیر شود. قسمم داد؛ «اگر برای کس دیگری این موضوع را لو بدهید، دیگر این مدرسه نمی آیم
┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄
@khandehpak
📔 #حکایت
شیخ ابوالحسن خرقانی گفت:
جواب دو نفر مرا سخت تکان داد.
اول: مرد فاسدی از کنارم گذشت و من گوشه ی لباسم را جمع کردم تا به او نخورد.
او گفت: ای عارف، خدا میداند که فردا حالِ ما چه خواهد شد شاید من محضر خدا باشم تو پای طناب دار
دوم: مستی دیدم که افتان و خیزان در جاده اى گل آلود میرفت. به او گفتم: قدم ثابت بردار تا نلغزی. گفت: من بلغزم باکی نیست، بهوش باش تو نلغزی، که جماعتی از پی تو خواهند لغزید.
┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄
@khandehpak
هدایت شده از آشپزی ونکات اسلامی
#داستان
میدونین چرا آیت الله مجتهدی دوبار غذا خوردن؟؟
یکی ازشاگردان آیت الله مجتهدی تعریف میکند که
یک روز با اصرار بعد از کلاس درس استاد را برای ناهار به منزل خودمون بردم، بعد از یک بار غذا کشیدن از من خواست دوباره برایشان غذا بکشم، خیلی تعجب کردم اما چیزی نگفتم، بعد از جمع کردن سفره طاقت نیاوردم از ایشان پرسیدم حضرت استاد ببخشید که ازتون این سوال رو میپرسم، آخه شما اهل غذا نیستید چطور دوبار غذا کشیدید؟ البته برای من باعث افتخار و خوشحالیست...
استاد فرمودند سوال رو از من کردی برو جوابشو از خانومت بگیر.
رفتم از همسرم پرسیدم موقع پختن غذا چه کردی؟ کمی فکر کرد و گفت باوضو بودم.
رفتم به ایشان گفتم خانومم باوضو بوده.
فرمودند اینکه کار همیشگی شان است، بپرس دیگر چکار کرده؟
رفتم پرسیدم، خانومم کمی فکر کرد و گفت وقتی داشتم غذا میپختم کمی باخودم روضه سیدالشهدا رو زمزمه کردم و قطره اشکی هم ریختم.
نزد استاد رفتم و اینرا گفتم.
لبخندی زدند و گفتند بله دلیل رفتارم این بود.
اگر نیت کنید ثواب اين غذاي امروز نذر يكي از ائمه شود،آنوقت هم آشپزي برايت دلنشين تر است،هم اينكه خانواده هر روز سر سفره يكي از ائمه نشسته اند.
بزرگی برای خانمهای کدبانو چند توصیه داشتند:
✅برای آشپزی هر روز به نیت معصوم آن روز غذا طبخ کنید مثلا روز جمعه که متعلق به امام عصر (عج)میباشد تمام وعده ها را به نیت آن حضرت آشپزی کنید
✅-ابتدا قبل از آشپزی وضو بگیرید
✅-هنگام وارد شدن به آشپزخانه بسم الله الرحمن الرحيم بگویید
✅-اگر دیدید کارهایتان زیاد است لاحول ولا قوه الا بالله بگویید
✅-هنگام روشن کردن آتش اجاق گاز بگویید اللهم اجرنا من النار (یعنی خدایا مرا از آتش دوزخت دور کن)
✅-هنگام استفاده از آب صلوات بر پیامبر (ص)بفرستید تا از شفاعتش بهرمند گردید واز اب حوض کوثر بنوشید
✅-اگر از میوه و سبزیجات وگوشت استفاده می کنید بگویید اللهم اسئلک الجنه (از خدواند در خواست بهشت کنید)
✅-هرچه را که با چاقو قطعه قطعه می کنید ذکر سبحان الله والحمدالله را بگویید
✅-هنگامی که کارهایتان به اتمام رسید شکر خدای رابجا آورید
❤
✅واگر خسته شدید اعوذبالله گفته و بخدا پناه ببرید
که با این کار همیشه در حال ذکرخدواند هستید و کسی که در حال ذکر باشد مانند کسی است که در حال جهاداست که هم آشپزی می کنید وهم جهاد
آشپزی ،و نکات اسلامی👇
🍒🍐🍒🍐🍒
@menoeslami
هدایت شده از سوتی،طنز،دیدنی ها
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این دهه نودی سلطان دهه نودیاست حتما ببینید 😂
#سوتی_دادی 😂
#سوتی_بامزه_بفرست 😅
┄┅┅❅👧😂😍😂👶❅┅┅┄
@sotikodak
سوتی بچه ها🤦♀🤦♀😁
بچه بودیم و داداشم ۴ ساله بود یه روز عصر پنجشنبه همه حاضر شدیم که بریم خونه بابا بزرگم(بابای مامانم)😅
سر راه مامانم به بابام گفت بیا بریم دارالرحمه سر خاک پدرت ، بابام هم قبول کرد سر خاک نشسته بودیم که داداشم به مامانم گفت مامان اینجا قبر کیه؟
مامانم گفت قبر بابابزرگته 👴بعد پا شدیم و رفتیم خونه اون یکی بابابزرگم هنوز چند دقیقه بیشتر نبود که رسیده بودیم داداشم رفت آقاجونمو ببوسه 💋که یهو دیدیم بدبخت بابابزرگم 🤨با یه حالت خنده و تعجب مامانمو صدا کرد
گفت این بچت چی میگه؟مامانم گفت چی میگه؟گفت داره میگه آقا جون رفتیم سر قبرت ، آب ریختیم برات شستیمش😂
واااای یعنی همه پخش زمین شده بودن😂😂 و داداشم بیچاره هاج و واج نیگا میکرد😐
اصلا نمیدونست ملت به چی میخندن😂
#کوچولو_سوتی_دادی 😂
┄┅┅❅👧😂😍😂👶❅┅┅┄
@sotikodak
هدایت شده از اخبار داغ سلبریتی ها
40.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سالهای دور از خانه - قسمت 7
#اوشین
سریال نوستالژی دهه شصت
#درخواستی_دهه_شصتیا☺️
قسمتهای بعدی هم درج میشه
کپی برای کاتالدارها ممنوع رضایت نداریم❌
اخبار داغ سلبریتی ها
┄┅┅❅📀🖥📀❅┅┅┄
@BaSELEBRTY
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شما فکر میکردین کدوم راه سریعترینه؟
┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄
@khandehpak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 معلمه کرونا گرفته اینجوری داره کلاسش رو از راه دور مدیریت میکنه 😁👌
┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄
@khandehpak
✍#نتیجه_ی_حسادت
شیخ صدوق در عیون اخبار الرضا از اباصلت هروی نقل میکند: به حضرت رضا عرض کردم: آن درختی که آدم و حوا از آن خوردند چه درختی بود؟ بعضی گفته اند گندم و برخی دیگر انگور، عده ای هم میگویند شجره ی حسد بوده. حضرت فرمود: همه ی اینها درست است. عرض کردم: پس این اختلافها چگونه ممکن میشود؟ حضرت فرمود: ای اباصلت! درختان بهشت مانند درختان دنیا نیست، از یک درخت همه نوع میوه میتوان چید. هنگامی که خداوند آدم را گرامی داشت، ملائکه را به سجده ی او امر کرد و او را داخل بهشت کرد، آن گاه در خاطرش گذشت «آیا خداوند بهتر از من بشری آفریده است؟ » خداوند فرمود: ای آدم! سرت را بلند کن و ساق عرش را ببین، سرش را که بلند کرد، دید در ساق عرش نوشته شده: «لا إله إلا الله، محمد رسول الله، علی بن أبی طالب أمیر المؤمنین و فاطمه سیدة نساء العالمین و الحسن و الحسین سید شباب أهل الجنة من الخلق أجمعین»؛ نیست خدایی جز پروردگار جهانیان، محمد پیامبر او است و علی (ع) پیشوای مؤمنان است، فاطمه (ع) بهترین زنان عالم است و حسن و حسین علیهما السلام مهتر و بزرگ جوانان مردم بهشت اند. آدم پرسید: خداوندا! اینها کیستند؟ خطاب رسید: از ذریه و فرزندان تو هستند؛ ولی از تو و جمیع مردم بهترند. اگر آنها نبودند تو را خلق نمی کردم بهشت و جهنم و آسمان و زمین را خلق نمی کردم، مبادا به چشم حسادت به آنها نظر کنی و مقام آنان را آرزو نمایی، علی بن موسی الرضا (ع) فرمود: آدم به دیده ای که نباید بنگرد نگریست و تمنای آن مقام را نمود؛ از این رو شیطان بر او مسلط شد و از درخت نهی شده خورد و بر حوا نیز مسلط گردید و خداوند آنها را از بهشت خارج کرد و در زمین مسکن داد. [2]
----------
[2]: پند تاریخ 145/2 - 146؛ به نقل از: بحار الانوار 11 / 164.
┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄
@khandehpak
شما بهش میگین گوووجه سبز
ولی ما شمالیا با دِلال میکوبیمش و بهش میگیم هَلیکِتِنی
دلتنگ همچین صحنهایام الان😬
┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄
@khandehpak
✍#خاطره_ی_شیخ
فرزند شیخ عباس قمی از مرحوم سلطان الواعظین شیرازی (مؤلف کتاب شبهای پیشاور) نقل میکند:
در ایامی که مفاتیح الجنان تازه منتشر شده بود، روزی در سرداب سامرا، آن را در دست داشتم و مشغول زیارت بودم. دیدم شیخی با قبای کرباس و عمامه ی کوچک نشسته و مشغول ذکر است. شیخ از من پرسید: این کتاب کیست؟ پاسخ دادم: از محدث قمی آقای حاج شیخ عباس است و شروع کردم به تعریف کردن از آن. شیخ گفت: این قدر هم تعریف ندارد، بی خود تعریف میکنی، من با ناراحتی گفتم: آقا! برخیز و از این جا برو. کسی که کنارش نشسته بود، دست زد به پهلویم و گفت: مؤدب باش، ایشان خود محدث قمی هستند. من برخاستم با آن مرحوم روبوسی کردم و عذر خواستم و خم شدم که دست ایشان را ببوسم؛ ولی آن مرحوم نگذاشت و خم شد دست مرا بوسید و گفت: شما سید هستید.
📙سیمای فرزانگان 3/ 254؛ به نقل از: حاج شیخ عباس قمی مرد تقوا و فضیلت / 62. 64.
┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄
@khandehpak
✍#فروتنی_سلمان_فارسی
حضرت سلمان مدتی در یکی از شهرهای شام، امیر (فرماندار) بود. سیره ی او در ایام فرمانداری با قبل از آن هیچ تفاوت نکرده بود، بلکه همیشه پیاده راه میرفت و خود اسباب خانه اش را تهیه میکرد. یک روز که در بازار راه میرفت، مردی را دید که یونجه خریده بود و منتظر کسی بود که آن را به خانه اش ببرد. سلمان رسید و آن مرد او را نشناخت و بی مزد قبول کرد بارش را به خانه اش برساند. مرد یونجه را بر پشت سلمان گذاشت و سلمان آن را برد. در راه مردی آمد و گفت: ای امیر! این را به کجا میبری؟ آن مرد فهمید که او سلمان است، به پای او افتاد و عذرخواهی کرد. سلمان فرمود: این بار را به خانه ات رساندم، اکنون من به عهد خود وفا کردم، تو نیز عهد کن تا هیچ کس را به بیگاری (عمل بدون مزد) نگیری و چیزی را که خودت میتوانی ببری به دیگران نسپری، این کار به مردانگی تو آسیبی نمی رساند.
📙یکصد موضوع، پانصد داستان 175/1 ؛ به نقل از: جوامع الحکایات / 178.
┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄
@khandehpak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تلاوت آیات فوق العاده زیبای سوره#طه استاد عبدالباسط
🔴از مصاديق روشن ياد خدا، نماز است، خداوند مىفرمايد: «أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْرِي» «1» و بديهى است كه هر كس خدا را ياد كند، خداوند هم او را ياد خواهد كرد، اين وعدهى الهى است كه «فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ» «2» و قهراً كسانى كه خدا را فراموش كنند، خداوند نيز آنان را رها خواهد كرد. «وَ كَذلِكَ الْيَوْمَ تُنْسى»
1- كيفرهاى الهى عادلانه است. كَذلِكَ ... فَنَسِيتَها ... تُنْسى
2- اگر سرچشمهى نسيان، بى اعتنايى باشد، عقوبت خواهد داشت و گرنه نسيانى كه بدون اختيار باشد توبيخى ندارد. «فَنَسِيتَها»
- خداوند ابتدا اتمام حجّت مىكند، آنگاه قهر وعذاب. أَتَتْكَ آياتُنا ... الْيَوْمَ تُنْسى🔴
┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄
@khandehpak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ساینا در آلمان😁💪
┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄
@khandehpak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خیلی وقت بود فیلم هندی ندیده بودم😆👌
┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄
@khandehpak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلیپ بسیار زیبا از فیلی که عکس خودشو نقاشی میکنه
┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄
@khandehpak