شادی و نکات مومنانه
؟؟ چگونه به دست شما رسیده خواهرش گفت این آخرین عکسی است که علی اصغر موقع آخرین اعزام خود به جبهه،
قسمت اخر
چله شهدا هم به این صورته که چهل روز روزی ۱۰۰ تا صلوات برای یک شهید بزرگوار بفرستید✅
tasnim group 09140043816.mp3
12.06M
🌙یه شَبِ صَحنِ گوهَرشاد به هَمه ی دُنیا می اَرزه... ✨ 🕌تواشیح بابُ الجَواد 🎧همخوانی بسیار زیبا(فارسی-عربی) 💐ویژه ولادت حضرت امام رضا علیه السلام💫 💠گروه تواشیح بین المللی تسنیم💠 ⭕️مشاهده آثار گروه: 📲 @tasnim_esf
#امام_رضا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آقای دکتر در صورت لغو تحریمها حاضر به ملاقات با رئیس جمهور آمریکا هستید؟
خیر
┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄
@khandehpak
خاطره حرم امام رضا ع
سلام
اول ممنونم واسه کانال خوبتون و خواستم خاطره خودمو از مشهد واستون بگم .
چند سال پیش من و مادرم دو نفری با کاروان رفتیم مشهد یه شب که از پنجره سوییتمون به گنبد امام رضا نگاه میکردم از مادرم پرسیدم شده تا حالا غذای حضرت رو بخوری؟ مادرم جواب داد نه تا حالا نشده . من گفتم یعنی میشه اینبار که امدم مشهد امام رضا مهمونم کنه؟ مادرم پشت چشم نازک کرد و بهم گفت نیست نمازهاتو میخونی و ادم خوبی هستی و کلی عیب و ایرادهامو گفت بهم منم خیلی دلم شکست گفتم امام رضا فقط مال ادمای خوبه یعنی؟؟؟؟
اونشب با دل شکسته خوابیدم حدودای 6 صبح در سوییت رو زدن هنوز هوا تاریک بود و هنوز سپیده صبح نزده بود که یه اقایی در زد مادرم در رو باز کرد و اون اقا پرسید چند نفرید؟ مادرم گفت 2 نفر اون اقا دوتا بلیط غذا حضرت رو داد به مادرم گفت امروز ظهر مهمون امام رضا هستید . منو میگی مثل فنر از رو تخت پریدم و همین طور اشک میریختم مادرم هنوز توی شوک بود بهش گفتم دیدی امام رضا دعوتم کرد دیدی شاه خراسان منو دعوت کرد .
دوستان جاتون خالی دم دمای ظهر بهترین لباسمو پوشیدم و کلی به خودم رسیدم که بریم حرم امام رضا زیارت و بعدش بریم نهار .
مادرم گفت چرا اینقدر به خودت میرسی گفتم شاه خراسان دعوتم کرده با بهترین لباسم میخام برم خلاصه رفتیم . ریارت که کردیم با مادرم رفتیم طرف رستوران حضرت که یه پیر زنی منو دید و با التماس گفت ژتون غذاتو بده به من .
من خواستم ژتون غذامو بدم که مادرم گفت نه تو دیشب تا حالا میخاستی بری چرا ژتون غذا تو میخای بدی منم گفتم گناه داره . خلاصه مادرم منو کشید و نزاشت ژتونمو بهش بدم رفتیم رستوران جاتون خالی دو دست چلو کباب خیلی خوشمزه اوردن منم یه دست چلوکباب رو تو ظرف یکبار مصرف ریختم و گزاشتم تو کیفم و اون یه غذای دیگه رو با مادرم خوردیم . تا امدم بیرون رستوران اون پیرزن رو دیدم پشت در نشسته منم غذای تو کیفم رو بهش دادم و گفتم 3 تایی مهمون امام رضا بودیم پیر زنه خیلی خوشحال شد و دعام کرد و رفت .
حالا چند سال میگذره هر وقت مادرم میخاد عیب هامو به رخم بکشه با نیش خند نگاش میکنم خودش بیخیال میشه😆 .
یادتون نره دل شکسته خیلی زود جواب میگیره دل کسی رو نشکنیم و با دل شکسته نفرین نکنیم .
دوستتون دارم .
(نوش)
┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄
@khandehpak
این بابا میگه ایرانیا عمدا یکی رو انتخاب کردن که معنی اسمش«رئیس من» هست، تا عربها وقت صدا کردنش بهش بگن ای رئیس من
خدایی از این زاویه خود رئیسی هم به قضیه نگاه نکرده بود😂
ایشون رئیسی رو (رئیس + ی = رئیس من) معنی کرده
#حسین_دارابی
این عربه که عربیش ضعیفه، دوتا اشتباه کرده
اول اینکه میگه معنی رئیسی اینه "رئیس من" وایرانیا عمدا رئیسی رو انتخاب کردن که عربا بهش بگن ای رئیس من
درحالیکه "ی" در رئیسی، یای نسبت هست و معناش میشه، منسوب به ریاست
البته لازم نیست به این بندهخدا بگید😂
حالا اگه فامیلی اصلی رئیسی رو بدونه چی میگه؟ فامیلی اصلی آقای رئیسی، رئیس الساداتی هستش
رئیس الساداتی یعنی رئیس همهی آقاها و سروران من😂
#حسین_دارابی
شادی و نکات مومنانه
آقای دکتر در صورت لغو تحریمها حاضر به ملاقات با رئیس جمهور آمریکا هستید؟ خیر ┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄
سوال خبرنگار: سلام جناب آقای رئیسی، حامدی هستم از خبرگزاری راپتلی روسیه، آقای دکتر خواستم بپرسم درصورت لغو و برداشته شدن تحریمها و انجام درخواستهای ایران، آیا شما حاضر به دیدار با رئیس جمهوری آمریکا هستید برای رفع مشکلات بین دوکشور؟
جناب رییسی: خیر
این همه سوال، یه کلمه جواب؟ 😂
#حسین_دارابی
⭕️✍حکایتی بسیار زیبا و خواندنی
🌺🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂🍃🍁
🍃
شرط گوهر شاد:
گوهرشاد همسر شاهرخ یکی از پادشاهان تیموری بود. او یکی از زنان باحجاب بود و همیشه نقاب به صورت داشت. خیلی هم مذهبی بود. گوهرشاد همیشه آرزوی ساخت مسجدی کنار حرم امام رضا را داشت. تا این که تصمیم ساخت مسجد گوهرشاد را گرفت.
به همه کارگران و معماران اعلام کرد دستمزد شما را دو برابر مى دهم ولى شرطش این است که فقط با وضو کار کنید و در حال کار با یکدیگر مجادله و بد زبانى نکنید.
با احترام رفتار کنید و اخلاق اسلامى و یاد خدا را رعایت کنید.
او به کسانى که به وسیله حیوانات مصالح و بار به محل مسجد میآورند علاوه بر دستور قبلى گفت سر راه حیوانات آب و علوفه قرار دهید و این زبان بسته ها را نزنید و بگذارید هرجا که تشنه و گرسنه بودند آب و علف بخورند.
بر آنها بار سنگین نزنید و آنها را اذیت نکنید. اما من مزد شما را دو برابر مى دهم.
گوهرشاد هر روز به سرکشی کارگران به مسجد میرفت؛ روزى طبق معمول براى سرکشى کارها به محل مسجد رفت بود، در اثر باد مقنعه و حجاب او کمى کنار رفت و یک کارگر جوانى چهره او را دید.
جوان بیچاره دل از کف داد و عشق گوهرشاد صبر و طاقت از او ربود تا آنجا که بیمار شد و بیمارى او را به مرگ نزدیک کرد.
چند روزی بود که به سر کار نمی رفت. روزی گوهر شاد حال او را جویا شد. به او خبر دادند جوان بیمار شده لذا به عیادت او رفت…
چند روز گذشت و روز به روز حال جوان بدتر میشد.
مادرش که احتمال از دست رفتن فرزند را جدى دید تصمیم گرفت جریان را به گوش ملکه گوهرشاد برساند.
با خود گفت اگر جان خودم را هم از دست بدهم مهم نیست. او موضوع را به گوهرشاد گفت و منتظر عکس العمل گوهرشاد بود.
ملکه بعد از شنیدن این حرف با خوشرویى گفت: این که مهم نیست چرا زودتر به من نگفتید تا از ناراحتى یک بنده خدا جلوگیرى کنیم؟ و به مادرش گفت برو به پسرت بگو من براى ازدواج با تو آماده هستم ولى قبل از آن باید دو کار صورت بگیرد.
یکى اینکه مهر من چهل روز اعتکاف توست در این مسجد تازه ساز. اگر قبول دارى به مسجد برو و تا چهل روز فقط نماز و عبادت خدا را به جاى آور.
و شرط دیگر این است که بعد از آماده شدن تو، من باید از شوهرم طلاق بگیرم.
حال اگر تو شرط را مى پذیرى کار خود را شروع کن.
جوان عاشق وقتى پیغام گوهر شاد را شنید از این مژده درمان شد و گفت چهل روز که چیزى نیست، اگر چهل سال هم بگویى حاضرم.
جوان رفت و مشغول نماز در مسجد شد به امید اینکه پاداش نماز هایش ازدواج و وصال با همسری زیبا بنام گوهرشاد باشد.
روز چهلم گوهر شاد قاصدى فرستاد تا از حال جوان خبر بگیرد تا اگر آماده است او هم آماده طلاق باشد. قاصد به جوان گفت فردا چهل روز تو تمام مى شود و ملکه منتظر است تا اگر تو آماده هستى او هم شرط خود را انجام دهد.
جوان عاشق که ابتدا با عشق گوهرشاد به نماز پرداخته و حالا پس از چهل روز حلاوت نماز کام او را شیرین کرده بود جواب داد: به گوهر شاد خانم بگوید اولا از شما ممنونم و دوم اینکه من دیگر نیازى به ازدواج با شما ندارم.
قاصد گفت منظورت چیست؟ مگر تو عاشق گوهرشاد نبودى؟
جوان گفت آنوقت که عشق گوهرشاد من را بیمار و بى تاب کرد هنوز با معشوق حقیقى آشنا نشده بودم، ولى اکنون دلم به عشق خدا مى طپد و جز او معشوقى نمى خواهم.
من با خدا مانوس شدم و فقط با او آرام میگیرم. اما از گوهر شاد هم ممنون هستم که مرا با خداوند آشنا کرد و او باعت شد تا معشوق حقیقى را پیدا کنم.
و آن جوان شد اولین پیش نماز مسجد گوهر شاد و کم کم مطالعات و درسش را ادامه داد و شد یک فقیه کامل به نام آیت الله شیخ محمد صادق همدانی.
┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄
@khandehpak
خاطره حرم امام رضا ع
🙋♀سلام دوستان عزیز،من خیلی معده درد داشتم،بقدری که ازدردش گریه میکردم،وهرکاری میکردم فایده نداشت😔😔😔ازشوهرمم خجالت میکشیدم انقدر خرج،دکترها کرده بود وهمش شوهرم غرمیزد توهمش مریضی ،یروز شوهرم گفت بیا بریم مشهد منم خوشحال راهی مشهد شدیم ،رسیدیم مشهد دوباره معده دردم شروع شد شوهرم بامن دعوا کرد،اره توفقط مریضی ،حقم داشت چندسال همش دکتر،منم دلم شکست رفتم حرم امام رضا علیه السلام،گفتم یا امام رضا،منو شفا بده خسته شدم،شوهرمم خسته شده ،گریه کردم وتاارام شدم اومدم هتل،رفتم رستورانش غذابخورم هوس ترشی کردم اما ترسیدم بخورم،اما دل زدم به دریا خوردم دوستان خداشاهد هیچ دردی حس نکردم ،😍😍چند روز هر چی خواستم خوردم،حتی ازمشهد برگشتم دیگه معده درد نداشتم قرصم مصرف نمی کردم،شوهرم تعجب کرده بود،هنوزم سالمم باسالم ترین معده وترش ترینها وشورترینها وتندترینها راهم میتونم بخورم ،خدایاشکرت
┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄
@khandehpak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 🤲 🇮🇷 ↫------
🇮🇷💪 مرسی که غرور کشته شده مون رو زنده کردی #رییسی
ولادت امام رضا علیه السلام مبارک🌸
┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄
@khandehpak
AwACAgQAAxkBAAEyoNVg0LW9q_B7iJM7-jEkbQwBzdiQxAACAgADyKIuCJ7rSgrS3drHHwQ.oga
1.14M
خادما گریه کنون صحنتو جارو میزنن
ولادت امام رضا(ع) تبریک
👏👏👏👏🌺🌺🌸🌺🌺🌸🌺🌸
┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄
@khandehpak