موقعی که مادربزرگم فوت شده بود مامانم و خالم و دوتا دایی هام رفته بودن که بشورنش
موقع برگشت مامان خیلی گریه میکرده
خالم درمیاد به مامانم میگه خواهر اینقدر گریه نکن بذار الان میرسیم جلو مردم اشک نداری ها😂😂
میگفت اینقدر زدم تو سرش گفتم چی میگی تو😑😂
┄┅┅❅👧▪️😍▪️👶❅┅┅┄
@sotikodak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ببینید قدرت پیتزا چقدره😂
┄┅┅❅🔻◽️🔻🔵🔻◽️🔻❅┅┅┄
@khandehpak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نحوه چیدن چمدان ها در هواپیما😃
┄┅┅❅👧▪️😍▪️👶❅┅┅┄
@sotikodak
36.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎵🎶🎼📯 موزیک ویدئوی "دُم خروس" از گروه دهه هشتادیهای نجمالثاقب را #ببینید
🥁 سیزدهم آبان #روز دانشآموز مبارک 🏵
#حفظ_فرج
📡 @HalalZadeha
┄┅┅❅🔻◽️🔻🔵🔻◽️🔻❅┅┅┄
@khandehpak
یه روز رفته بودیم بازار با مادرم...
برگشتنی تو تاکسی نشسته بودیم که یه اقایی اون جلو نشسته بود هی از سیاست و این مدل بحثا حرف میزد و خیلیم دهنش بوی سیر میداد😤به حدی که حرف میزد ما میخواستیم بالا بیاریم
آقا ما نصفه مسیر رو اومدیم دیدیم طاقت نمیاریم یهو مادرم گفت اقای راننده نگه دار بوی سیر خفم کرد الهی خیرنبینی نمیشد کمتر بخوری یا اگه خوردی تو تاکسی نشینی یا اگه نشستی بحث سیاسی نکنی😂😂
┄┅┅❅🔻◽️🔻🔵🔻◽️🔻❅┅┅┄
@khandehpak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠مرگ زیباست یا خشن و وحشتناک!؟
▪️این قسمت: مجنون
▫️تجربه گر: آقای ملکی
💢لینک فیلم کامل در تلوبیون:
http://www.telewebion.com/episode/2558467
┄┅┅❅🔻◽️🔻🔵🔻◽️🔻❅┅┅┄
@khandehpak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️کلیپ «شرط قبولی عبادات»
🔰روایت عجیب پیرغلام امام حسین در عالَم رویا
💠 هرکاری میکنیم باید برای فرج امام زمان دعا کنیم...
⁉️ اهمیتو چراییدعا برای ظهور
«اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج» 🕊
غیر ٺۅ دلبر نبوَد در دلھٰا یاصاحب الزَمان(عج)
┄┅═✧❁🌺❁✧═┅┄
#حرف_قشنگ
┄┅═✧❁🌺❁✧═┅┄
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#لشکر_مهدویون
💢 یالَثاراتِ الحُسَین 💢
https://eitaa.com/joinchat/1155858494C6dea89200d
تار و پود عالم امکان به هم پیوسته است
عالمی را شاد کرد آنکس که یک دل شاد کرد
#صائب_تبریزی
┄┅┅❅🔻◽️🔻🔵🔻◽️🔻❅┅┅┄
@khandehpak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
معلوم شد سرتق کدومشونه😄
┄┅┅❅🔻◽️🔻🔵🔻◽️🔻❅┅┅┄
@khandehpak
عزیزانی که دچار آستیگماتیسم هستن، خیابون پر ترافیک رو اینجوری میبینن
┄┅┅❅🔻◽️🔻🔵🔻◽️🔻❅┅┅┄
@khandehpak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مستحبات پخت غذا
┄┅┅❅🔻◽️🔻🔵🔻◽️🔻❅┅┅┄
@khandehpak
+آجی تازگیا نمایشگاه صنایع دستی رفتی؟🤔یا تور ایران گردی رفتی وبه من نگفتی😜
-نه،چطور؟😅
+آخه خونت پرشده از صنایع دستی
ازآشپزخونه تا اتاق خوابت 😍
-عه مگه بهت نگفته بودم عضو کانال صنایع دستی سلمان شدم☺️
+یعنی همه ی اینا روازاون کانال گرفتی؟😳اینا که هرکدوم مال یه شهره
-باورت نمیشه بیا خودت نگاه کن
https://eitaa.com/joinchat/2130575491C538c7e21ac
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دکتر رفتن ایرانی ها😄😂😂😂
اخبار داغ سلبریتی ها
┄┅┅❅📀🖥📀❅┅┅┄
@BaSELEBRTY
کوچکترین مرد جهان 😳سر مزار شهید علی لندی👇
http://eitaa.com/joinchat/10289168Cbe4b57f34
دلیل انتشار خبر فوت مهناز افشار و ریخانه پارسا میدونید چیه؟👆
🌸 #سرگذشت ارواح در عالم برزخ
(قسمت اول)
💠مقدمه:
نوشتار حاضر نوعی برداشت از تجسم و بازتاب اعمال آدمی در جهان آخرت است که با استفاده از آیات و روایات به تصویر ذهنی درآمدهاند و ان شاالله که منشأ تذکر و بیداری قرار گیرد. 🌻لازم به ذکر هست که ما از کتابی استفاده میکنیم که در آن از احادیث و روایات معتبر استفاده شده و مورد تایید عالم گرانقدر «آیت الله جعفر سبحانیست» و مورد استقبال قرار گرفته است...
قسمت اول:
حالت احتضار:
💠چند روز بود که درد سراسر وجودم را فرا گرفته و به شدت آزارم میداد. سرانجام مقدمات مرگ من با فرا رسیدن حالت احتضار فراهم شد. 💥کم کم پاهایم را به سمت قبله چرخاندند. همسر، فرزندان، خویشان و برخی دوستان اطرافم را گرفته بعضی از آنها اشک در چشمهایشان حلقه بسته بود. ❄️چشمانم را به آرامی فرو بستم و در دریایی از افکار فرو رفتم. با خود اندیشیدم که عمرم را چگونه و در چه راهی صرف نموده و اموال هرچند اندک خود را از کدام راه به دست آورده و در کدامین مسیر خرج کردهام. فکرش به شدت آزارم میداد، از شدت اضطراب چشمانم را گشودم. ⚡️در این هنگام ناگاه متوجه سفید پوش بلند قامتی شدم که دستانش را بر نوک انگشتان پاهایم نهاده بود و آرام و آهسته به سمت بالا میکشاند، 🍀 در قسمت پاها هیچگونه دردی احساس نمیکردم اما هرچه دستش به طرف بالا میآمد درد بیشتری در ناحیه فوقانی بدنم احساس میکردم گویا همه دردهای وجودم به سمت بالا در حرکت بود. 🌾تا اینکه دستش به گلویم رسید. تمامی بدنم بی حس شده بود اما سرم چنان سنگینی میکرد که احساس میکردم هر آن ممکن است از شدت فشار بترکد و یا چشمانم از حدقه درآید. 🍃عمویم که پیرمردی ریش سفید بود جلو آمد و با چشمان اشک آلود گفت: عمو جان شهادت را بگو... 🌱من میگویم و تو تکرار کن:
اشهد ان لااله الاالله و اشهد انّ محمداً رسول الله و انّ علیاً ولی الله و ... او را میدیدم و صدایش را میشنیدم. 🔅لبهایم به آرامی تکانی خورد و چون خواستم شهادتین را بر زبان جاری کنم یکباره هیکلهای سیاه و زشتی مرا احاطه کردند و به اصرار از من خواستند شهادتین را نگویم
✅ شنیده بودم شیاطین هنگام مرگ برای گرفتن ایمان تلاش میکنند اما هرگز گمان نمیکردم آنها در اغفال من توفیقی داشته باشند....
ادامه دارد...
.
┄┅┅❅🔻◽️🔻🔵🔻◽️🔻❅┅┅┄
@khandehpak
هنرمند کسیه که زشتی هارو تبدیل به قشنگی کنه😃
┄┅┅❅🔻◽️🔻🔵🔻◽️🔻❅┅┅┄
@khandehpak
🌸 سرگذشت ارواح در عالم برزخ
(قسمت ۲)
#قسمت_دوم
◾️عمویم دوباره صورتش را به من نزدیک کرد و شهادتین را به من تلقین نمود.
همین که خواستم زبانم را تکان دهم دوباره شیاطین به تلاش افتادند اما این بار از راه تهدید وارد شدند...
💥 لحظه عجیبی بود، از یک طرف آن شخص سفید پوش با کارهای عجیبش و از طرف دیگر اصرار عمویم بر گفتن شهادتین و از سوی دیگر ارواح خبیثه که سعی در ربودن ایمان، در آخرین لحظات زندگیم داشتند. 💠زبانم سنگین و گویا لبهایم بهم دوخته شده بود. واقعاً درمانده شده بودم. دلم میخواست از این وضع رنج آور نجات مییافتم اما چگونه؟ از کدام راه؟ به وسیله چه کسی؟ ✨ در این کشاکش ناگهان از دور چند نور درخشان ظاهر شدند، با آمدن آنها مرد سفیدپوش به تعظیم ایستاد و آن چهرههای ناپاک فرار کردند، 💫 هرچند در آن لحظه آن نورهای پاک و بی نظیر را نشناختم اما بعدها فهمیدم که آنها ائمه اطهار (علیم السلام) بودند که در آن لحظه حساس به فریاد من رسیدند و از برکت وجود آنها چهرهام باز و سبک شده، لبهایم را تکان دادم و شهادتین را زمزمه کردم. 🌼 در این لحظه دستهای آن سفیدپوش از روی صورتم گذشت و من که در اوج درد و رنج بودم ناگهان تکانی خورده و آرام شدم. ✅انگار تمام دردها و رنجها برای اهالی آن دنیا جا نهاده بودم، زیرا چنان آسایش یافتم که هیچگاه مثل آن روز آزادی و آرامش نداشتم .. ✳️حال زبان و عقلم به کار افتاده بود، همه را میدیدم و گفتارشان را میشنیدم. 🔆در این لحظه نگاهم به آن مرد سفیدپوش افتاد. پرسیدم: تو کیستی؟ از من چه میخواهی؟ همه اطرافیانم را میشناسم جز تو. 🔰گفت: تا حال باید مرا شناخته باشی من ملک الموت هستم. از شنیدن نامش ترس و اضطراب وجودم را لرزاند. ⚜ خاضعانه در مقابلش ایستادم و گفتم: درود خدا بر تو فرشته الهی باد، نام تو را بارها شنیدهام با این حال در آستانه مرگ هم نتوانستم تو را بشناسم، آیا برای تمام کردن کار از من اجازه میخواهی؟ ♦️فرشته مرگ در حالی که لبخند میزد گفت: من برای جدا کردن روح از بدن، محتاج به اجازه هیچ بندهای نیستم و تو هم اگر خوب دقت کنی دار فانی را وداع گفتهای، خوب نگاه کن آن جسد توست که در میان جمع بر زمین مانده است. 🔷به پایین نگاه کردم. وحشت و اضطراب سراسر وجودم را فراگرفته بود.
جسدم در میان اقوام و آشنایان بدون هیچگونه حرکتی بر زمین افتاده بود و همسر و فرزندان و بسیاری نزدیکانم، در حالیکه در اطراف جنازهام خیمه زده بودند، ناله و فریادشان به آسمان بلند بود،با خود اندیشیدم: اینان برای چه و برای که اینگونه شیون میکنند؟!
🌷 ادامه دارد..
┄┅┅❅🔻◽️🔻🔵🔻◽️🔻❅┅┅┄
@khandehpak
یبار زمان مجردی پای تلوزیون نشسته بودم داشت اذان مغرب صدای موذن زاده پخش میکرد منم گوش جان سپرده بودم به اذان که یهو تلفن که جفتم بود زنگ خورد گوشی رو ورداشتم و گفتم :الله اکبررر ،یهو فهمیدم چکار کردم گوشی رو پرت کردم تو بغل خواهرم و فرار کردم ،اون بیچاره هم مجبور شد جواب بده و پیش طرف پشت خط آبروش رفت😅😅😅
┄┅┅❅👧▪️😍▪️👶❅┅┅┄
@sotikodak
هدایت شده از اخبار داغ سلبریتی ها
بسم الله
اگر امام حسینی هستید و به دنبال گلچین بهترین و به روز ترین مداحی ها هستید پیشنهاد میکنم حتما در کانال رسانه ی ام البنین عضو شوید
دانلود بهروز ترین مداحی ها از رسانهی ام البنین(س)
https://eitaa.com/joinchat/4023713874Cea5108cdce
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حال و روز غربگراها طی ۲ روز گذشته 😂
اخبار داغ سلبریتی ها
┄┅┅❅📀🖥📀❅┅┅┄
@BaSELEBRTY
دخترم تازه امسال تازه میره پیش دبستانی..منوشوهرم وقتی بحث میکنیم این شنیده که اون وسطا مابه هم دیگه میگیم تکلیفتو روشن میکنم...
اونروز ازمهداومدخونه،
گفت مامان خانوم مربی تکلیف داده..وای زودباش بایدتکلیفمو روشن کنم😆😆😄😉
┄┅┅❅🔻◽️🔻🔵🔻◽️🔻❅┅┅┄
@khandehpak
🔥حجاب و چشم برزخی:
فرزند شیخ رجبعلی خیاط می گوید:"پدرم با چشم برزخی چیزهایی می دید که دیگران نمی دیدند..
یکی از دوستان پدرم می گفت:
یک روز با جناب شیخ به جایی می رفتیم
یکدفعه من دیدم جناب شیخ باتعجب و حیرت به زنی که موی بلند و لباس شیکی داشت نگاه میکند!
ازذهنم گذشت که ایشان به ما می گوید چشمتان را از نامحرم برگردانید و خودش اینطور نگاه میکند!
فهمید و گفت:
توهم میخواے ببینی من چی میبینم؟ ببین!
من نگاه کردم دیدم همینطور از بدن آن زن مثل سُرب گداخته،آتش و سرب مذاب به زمین می ریزد و آتش او به کسانی که چشمهایشان به دنبال اوست سرایت میکند...
جناب شیخ گفت:
این زن راه میرود و روحش یقه مرا گرفته
اوراه میرود و مردم را همین طور با خودش به آتش جهنم می بَرَد.”
📚 منبع :کتاب بوستان حجاب
.
┄┅┅❅🔻◽️🔻🔵🔻◽️🔻❅┅┅┄
@khandehpak
یه بار خونه مادرشوهرم بودیم شوهرم یه خاطره تعریف کرد از بچگیش :)))
میگفت بچه بودم با مامانم رفتیم یه دونه ازین ظرف پیرکس شیشه ایا خرید آورد خونه گذاشت رو گاز توش نیمرو درست کرد تمام چسبید کف ظرف با چه سختی شستش و خواست ببره پس بده مغازه دار گفت خانوم استفاده که نکردین؟ مامانم گفت نه من یهو برگشتم گفتم عه مامان مگه توش تخم مرغ درست نکردی؟؟ :))) 😂😂😂 خلاصه مغازه دار پس نگرفته بود و میگفت برگشت گفت درسته میگن حرف راستو از بچه باید شنیدا 😂
مادرشوهرمم انگار بدش بیاد اصلا نخندید بعد از این خاطره و هیچی نگفت :))))))
┄┅┅❅👧▪️😍▪️👶❅┅┅┄
@sotikodak