eitaa logo
شادی و نکات مومنانه
67.2هزار دنبال‌کننده
12.1هزار عکس
23.5هزار ویدیو
329 فایل
در صورت رضایت صلوات برای #مادر_بنده و همه اموات مومنین بفرستید لطفا @Yaasnabi   @BaSELEBRTY @zendegiitv4 @menoeslami @jazabbb @shiriniyeh @mazehaa @cakekhaneh @farzandbano @T_ASHPAZE @didanii @sotikodak تبلیغات @momenaneHhh
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. انگشت دختر دو ساله گیر می‌کنه به پله‌برقی یک مجتمع تجاری؛ همه فروشنده‌ها جمع میشن پله‌برقی رو دسته‌جمعی تکون میده تا نجاتش بدن ┄┅┅❅🔻◽️🔻🔵🔻◽️🔻❅┅┅┄ @khandehpak
قدیما نمیدونم دل ما خوش بود ؛ یا قدیما بیشتر خوش می گذشت ! نمیدونم سلامتی بیشتر بود ؛ یا ما مریض نبودیم ! نمیدونم ما بی نیاز بودیم ؛ یا توقع ها پایین بود ؟ نمیدونم همه ی چی داشتیم ؛ یا چشم و هم چشمی نداشتیم ! نمیدونم اون موقع ها ؛ حوصله داشتیم ! یا همین حالا وقت نداریم !!! نمیدونم چی داشتیم ،چی نداشتیم ولی روزای خوبی داشتیم ┄┅┅❅🔻◽️🔻🔵🔻◽️🔻❅┅┅┄ @khandehpak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠ماجرای مرد کویتی که بر اثر حمله انتحاری داعش، مرگ موقت را تجربه کرد ▪️ این قسمت: نان و حنجر ▫️تجربه‌گر : خانم سمانه مختارزاده _موقت ┄┅┅❅🔻◽️🔻🔵🔻◽️🔻❅┅┅┄ @khandehpak
من یه دختر دارم یه پسر اسم دخترم مهرسا اسم پسرم مهدیار دختر من فکر میکنه همه ی اسم ها اسم حضرت و امام و .... ایناست پسرم شیطونی میکرد برگشته بهش میگه حیف اسم مهدیار که براتو گذاشتن آبروی حضرت مهدی رو بردی😏 ببین من چقد آبروی حضرت مهرسا رو حفظ میکنم😒 بهش میگم مامان حضرت مهرسا نداریم ن شسته گریه میکنه میگه اسم این بی ادبو اسم حضرت گذاشتید اونوقت اسم منو اسم چرتو پرت😁
مهموني رفته بوديم خونه كسي كه خيلي رودربايستي داريم   بعد از شام من وشوهرم تشكر كرديم وگفتيم ممنون زحمت كشيدين خيلي خوشمزه بود(از اين تعارف هاي اصيبيييييل ايراني) يكدفعه دخترم برگشت گفت :وااااااي مامان براي چي الكي مي گين خوشمزه ست شما كه تو خونه گفتين دستپخت خاله خييييلي بده😫 ديگه قيافه خودمو و شوهرمو نگم بهتره ┄┅┅❅👧▪️😍▪️👶❅┅┅┄ @sotikodak
❤️ در آغوش نماز 💕 چه مانعی دارد که وقتی می‌بینید طفل خردسال شما گریه می‌کند، بدون آنکه صورت نماز را به هم بزنید، در حال نماز او را در آغوش بگیرید؟ از نظر فقهی، به نماز شما هیچ اشکالی وارد نمی‌شود، بلکه کار بسیار خوبی هم کرده‌اید. چرا نمازی بخوانیم که فرزندان ما خاطره‌ی بدی از آن داشته باشند؟! 💕 در کتاب‌های فقهی مثل «عروة الوثقی» به این مطلب تصریح شده که مانعی ندارد که کسی در حال نماز فرزند خود را در آغوش بگیرد. مادر یا پدر می‌تواند در حالت ایستاده، طفل خردسالش را در آغوش بگیرد. قهراً در هنگام رکوع و سجود فرزند را زمین می‌گذارد و بعد از دو سجده دوباره فرزند را در آغوش می‌گیرد. 💕 هیچ ضرری به نماز نمی‌زند، بلکه از جهتی می‌توان گفت که ثواب هم دارد. براساس روایتی از امام صادق علیه السلام، فقهای ما فتوا داده‌اند که در آغوش گرفتن طفل در نماز و حتی شیر دادن به او اشکالی ندارد. ما چون از آموزه‌های دینی فاصله داریم، تعجب می‌کنیم. می‌گوییم شاید خطایی در بیان مسأله انجام گرفته است. 💕 مانعی ندارد که مادر هنگام تشهد، فرزند خود را شیر بدهد. مثلاً فرزند خود را زیر چادر می‌گیرد و بدون این‌که بدنش پیدا شود، او را شیر می‌دهد. در حالات پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم آمده است که از دخترشان زینب، نوه‌ای به نام اُمامه داشتند. آن حضرت این فرزند خردسال را در حال قیام نماز در آغوش می‌گرفتند و وقتی به رکوع و سجود می‌رفتند، روی زمین می‌گذاشتند. 📚 تحکیم خانواده کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
@dars_akhlaq.mp3
691.5K
🎙حضرت آيت الله (حفظه الله) موضوع : دعای امام زمان علیه السلام برای گناهکاران ✅ به بپیوندید:🔻 https://eitaa.com/nedaye_tahzib
001.mp3
2.06M
🎙 رابطه صحیح زن و شوهر 🌴 بخش اول ⭕️ احساس مالکیت یا امانت؟ 🔴 🆔 @khanevadeh_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خم کردن یک الوار چوب😃 ┄┅┅❅🔻◽️🔻🔵🔻◽️🔻❅┅┅┄ @khandehpak
. این پست تبلیغ آدامس نیست تحسین شرف و صفاست از جلسه که آمدم بیرون و خواستم سوار ماشین شوم جوانی یک بسته نصفه از همین آدامس ها روی دستش بود و به من نزدیک شد نگاهش به نگاه من گره خورد باخودم گفتم لابد دوست دارد از او خرید کنم به او گفتم کاش پول همراهم بود از تو آدامس می خریدم دست برد داخل بسته دو تا از آدامس ها را دارآورد و با اصرار به من داد فکر کردم بعدش پیله می شود تا پولشان را بدهم ولی گفت ترو خدا برای پدرو مادرم فاتحه بخوان به او گفتم چشم می خوانم ، آدامس نمی خواهد گفت خواهش می کنم حتما بخوان گفتم نمی شود که اینطوری گفت لطفاً بخوان و رفت راستی پایش هم معیوب بود و می لنگید چند قدم که لنگان رفت دوباره برگشت و گفت فاتحه یادت نرود بخوانی و من خواندم از شما هم خواهش می کنم برای پدر مادر او فاتحه بخوانید خیلی با شرف و با صفا بود ┄┅┅❅🔻◽️🔻🔵🔻◽️🔻❅┅┅┄ @khandehpak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رقیب نصرت، سرآشپز معروف ترکیه ای هم اومد!🤣 اخبار داغ سلبریتی ها ┄┅┅❅📀🖥📀❅┅┅┄ @BaSELEBRTY
بچه برادر شوهرم پنج سالشه.. رفته بودیم مهمونی خونه یکی از اقوامشون.. همین که میوه اوردن یه شلیل برداشت گفت بابا اینا چیه.. ما از اینا نخوردیم تا حالا.. باباش سریع گفت : بابا شلیله دیگه.. بچه باز گفت اینا چیه .. اشاره کرد به انگورا.. بیچاره آبروش رفت..حالا هرکی ندونه فک میکنه این بچه تا حالا هیچی ندیده🤦‍♀😁 ┄┅┅❅👧▪️😍▪️👶❅┅┅┄ @sotikodak
میخواستیم بریم بعد شام مهمونی خونه عمو شوهرم قبلش رفتیم رستوران شام خوردیم حسابی دخترم اون موقع ۵سالش بود بعد شام رفتیم خونه عمو شوهرم اونا سرسفره بودن هی گفتن بیایید سرسفره ماهم هی میگیم ممنون خورردیم بعد عموی شوهرم گفت حرف راستو باید از بچه شنید از دخترم پرسید عمو جان شام خوردید اونم گفت نه عمو نهارم حتی نخوردیم 😂😂دخترم الان ۱۵سالشه ┄┅┅❅👧▪️😍▪️👶❅┅┅┄ @sotikodak
یه بار پدر شوهرم اومده بود خونمون دخترم چهار سالش بود داشت پفیلا میخورد بعد پدر شوهرم بوسش کرد گفت منم میتونم پفک بخورم؟ بعد دست کرد تو پاکت پفیلا یه مشت برداشت دخترم اخم کرد نگاش کرد گفت اولا این پفیلا هست نه پفک بعدم اینو دونه دونه میخورن نه کیلو کیلو 😐😁 ┄┅┅❅👧▪️😍▪️👶❅┅┅┄ @sotikodak
ملکوت شوخی با نامحرم 💠 مَن فاكَهَ امرأةً لا يَملِكُها حُبِسَ بكلِّ كَلِمَةٍ كلَّمَها في الدُّنيا ألفَ عامٍ (في النّارِ) ، و المرأةُ إذا طاوَعَتِ الرّجُلَ فالتَزَمَها أو قَبَّلَها أو باشَرَها حَراما أو فاكَهَها و أصابَ مِنها فاحِشَةً فعَلَيها مِن الوِزرِ ما علَى الرّجُلِ ، فإن غَلَبَها على نَفسِها كانَ علَى الرّجُلِ وِزرُهُ و وِزرُها 💠 هر كس با زنى كه محرم او نيست شوخى كند، به ازاى هر كلمه اى كه در دنيا به آن زن گفته است هزار سال [در آتش ]نگه داشته شود و هرگاه زن، مرد را به خود بپذيرد و در نتيجه، مرد به حرام به او نزديك شود يا ببوسدش يا با وى نزديكى كند و يا با او شوخى كند و مرتكب فحشايى شود همان گناهى كه براى مرد است براى او نيز باشد و چنانچه زن راضى نباشد و مرد با زور به وى دست درازى كند گناه آن زن نيز بر مرد است. @Aminikhaah
من قبلنا توی ۱۱۸ کارمیکردم چندتا سوتی دادم😅  اونجا شماره باید بدیم وخیلی شلوغه خیلی زیاد ، اصلا مهلت نفس کشیدن نیست و کاره خشک و کسل کننده ایه  یه پسر جوونی رو خطم اومد شماره فکر کنم یه شرکتیو میخواست ، اونجا ما صداگیر داشتیم که اگر سهوا خواستیم حرفی بزنیم انگشتمونو بزاریم رو صدا گیرو من انگشتمو گذاشتم روصداگیر ومنتظر شدم شماره موردنظر اون پسره پیدابشه بیاد ، فک کن اون لحظع پسره گفت شماره شرکت شیرپاکو میخوام من انگشتمو گذاشتم روصداگیر ، برگشتم به همکار بغلیم گفتم یه دمپاییایی خریدم انقد خوشگلن دیدم پسره از اونور میگه با منی ، خوب مبارکه 😣😣😣وای داشتم از خجالت میمردم  ┄┅┅❅👧▪️😍▪️👶❅┅┅┄ @sotikodak
‏همه آقایون تو یه دوره از زندگیشون بلاخره یک عکس اینطوری دارن با این ژست و حالت 😂 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@tanzist
بیخود نبود یارو میگفت حقوقدانم😂 @tanzist
🌹|شهید علی نیلچیان ✍️ ازدواج آسان ▫️موقع خرید جهیزیه مادرم می‌خواست سنگ تمام بگذارد. فهرست عریض و طویلی تهیه کرده بود و هر روز چند قلمی به آن اضافه می‌کرد. امروز تخت و سرویس خواب، فردا مبل و میز ناهارخوری و... هر چه کردم نتونستم منصرفش کنم. دست به دامان علی شدم. آمد و خطبه‌ای خواند غرا! به زمین اشاره کرد و گفت: مادرجان مگه قرار نیست یک روزی بریم اون زیر؟ مادرم لبش را گزید: خدا مرگم بده! اول زندگی به اون زیر چی کار داری علی آقا؟ علی خندید: اول و آخر نداره مادرجان! آخرش سر از اون زیر در می‌آریم. بذارید روی خاک باشیم. بذارید باهاش انس بگیریم، بذارید همین یکی دو وجب فاصله را هم کم کنیم. مادرم خلع سلاح شد. خیلی چیزها را از لیست خرید حذف کردیم. نه مبل و نه تخت و نه ... 📚 راوی: همسر شهید مهندس علی نیلچیان @Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 روایت تجربه گر مرگی که برنامه زندگی پس از زندگی را انکار می کرد ┄┅┅❅🔻◽️🔻🔵🔻◽️🔻❅┅┅┄ @khandehpak
✅ هر وقت بابام می‌دید لامپ اتاق یا پنکه روشنه و من بیرون اتاقم، می‌گفت چرا اسراف؟ چرا هدر دادن انرژی؟ 🤔 آب چکه می‌کرد، می‌گفت: اسراف حرامه!😔 اتاقم که بهم ریخته بود می‌گفت: تمیز و منظم باش؛ نظم اساس دینه..🙄 حتی درزمان بیماریش نیز تذکر می‌داد مدام حرفهای تکراری وعذاب‌آور،😤 تا اینکه روز خوشی فرا رسید؛ چون می‌بایست در شرکت بزرگی برای کار، مصاحبه بدم. با خود گفتم اگر قبول شدم، این خونه کسل کننده و پُر از توبیخ رو، ترک می‌کنم.😅 صبح زود حمام کردم، بهترین لباسمو پوشیدم و خواستم برم بیرون که پدرم بِهم‌ پول‌ داد و با لبخند گفت: فرزندم!😍 ۱-مُرَتب و منظم باش؛ ۲-همیشه خیرخواه دیگران‌ باش ۳-مثبت اندیش باش؛ ۴-خودت رو باور داشته باش؛ تو دلم غُرولُند کردم که در بهترین روز زندگیم هم از نصیحت دست بردار نیست و این لحظات شیرین رو زهرمارم می‌کنه!😔 با سرعت به شرکت رویایی‌ام رفتم، به در شرکت رسیدم، با تعجب دیدم هیچ نگهبان و تشریفاتی نبود، فقط چند تابلو راهنما بود! به محض ورود، دیدم آشغال زیادی در اطراف سطل زباله ریخته، یاد حرف بابام افتادم؛ آشغالا رو ریختم تو سطل زباله.. اومدم تو راهرو، دیدم دستگیره در کمی از جاش دراُومده، یاد پند پدرم افتادم که می‌گفت: خیرخواه باش؛ دستگیره رو سر جاش محکم کردم تا نیوفته! از کنار باغچه رد می‌شدم، دیدم آبِ سر ریز شده و داره میاد تو راهرو، یاد تذکر بابا افتادم که اسراف حرامه؛ لذا شیر آب رو هم بستم..‌ پله‌ها را بالا می‌رفتم، دیدم علیرغم روشنی هوا چراغ‌ها روشنه، نصیحت بابا هنوز توی گوشم زمزمه می‌شد، لذا اونا رو خاموش کردم! به بخش مرکزی رسیدم و دیدم افراد زیادی زودتر از من برای همان کار آمدن و منتظرند نوبتشون برسه چهره و لباسشون رو که دیدم، احساس خجالت کردم؛ خصوصاً اونایی که از مدرک دانشگاههای غربی‌شون تعریف می‌کردن! عجیب بود؛ هر کسی که می‌رفت تو اتاق مصاحبه، کمتر از یک دقیقه می‌امد بیرون! با خودم گفتم: اینا با این دَک و پوزشون رد شدن، مگر ممکنه من قبول بشم؟ عُمراً!! بهتره خودم محترمانه انصراف بدم تا عذرمو نخواستن! باز یاد پند پدر افتادم که مثبت اندیش باش، نشستم و منتظر نوبتم شدم🍃🌺 *اون‌روز حرفای بابام بهم انرژی می‌داد* توی این فکرا بودم که اسم‌مو صدا زدن. وارد اتاق مصاحبه‌ شدم، دیدم۳نفر نشستن و به من نگاه می‌کنند😳 یکی‌شون گفت: کِی می‌خواهی کارتو شروع کنی؟ لحظه‌ای فکر کردم، داره مسخره‌م می‌کنه یاد نصیحت آخر پدرم افتادم که خودت رو باور کن و اعتماد به نفس داشته باش! پس با اطمینان کامل بهشون جواب دادم: ِان شاءالله بعد از همین مصاحبه آماده‌ام یکی از اونا گفت: شما پذیرفته شدی!! باتعجب گفتم: هنوزکه سوالی نپرسیدید؟! گفت: چون با پرسش که نمی‌شه مهارت داوطلب رو فهمید، گزینش ما عملی بود. با دوربین مداربسته دیدیم، تنها شما بودی که تلاش کردی از درب ورود تا اینجا، نقصها رو اصلاح کنی.. در آن لحظه همه چی از ذهنم پاک شد، کار، مصاحبه، شغل و.. هیچ چیز جز صورت پدرم را ندیدم، کسی که ظاهرش سختگیر، اما درونش پر از محبت بود و آینده نگری.. عزیزانم! در ماوراء نصایح و توبیخهای‌ مادرها و پدرها، محبتی نهفته است که روزی حکمت آن را خواهید فهمید... اما شاید دیگر آنها در کنار ما نباشند: می‌گن قدیما حیاطها درب نداشت اگر درب داشت هیچوقت قفل نبود... می‌دونید چرا قدیمیا اینقدر مخلص بودند؟ چرا اينقدر شاد بودن؟ چرا اينقدر احساس تنهايی نمی‌كردند؟ چرا زندگی‌ها بركت داشت؟ چرا عمرشون طولانی بود؟... چون تو کتاب‌ها دنبال ثواب نمی‌گشتند که چی بخونند ثواب داره، دنبال عمل‌کردن بودند. فقط یک کلام می‌گفتند: خدایا به داده‌هایت شکر. نمی‌گفتند تشنه رو آب بدید ثواب داره می‌گفتند آب بدید به بچه که طاقت نداره موقعی که غذا می‌پختند، نمی‌گفتند بدیم ‌به همسایه ثواب داره، می‌گفتند بو بلند شده، همسایه میلش می‌کشه ببریم اونا هم بخورن. موقعی که یکی مریض می‌شد نمی‌گفتن این دعا رو بخونی خوب می‌شی، می‌رفتن خونه طرف ظرفاشو می‌شستن جارو می‌زدن، غذاشو می‌پختن که بچه‌هایش‌غصه نخورن اول و آخر کلامشون رحم و مهربانی بود. به بچه عیدی می‌دادند، می‌گفتن دلشون شاد می‌شه به همسایه می‌رسیدن می‌گفتن همسایه از خواهر و برادر به آدم نزدیکتره... خدایا قلب ما را جلا بده که تو کتاب‌ها دنبال ثواب نگردیم خودمان را اصلاح‌کنیم و با عمل کردن به ثواب برسیم‌ 💝 نه فقط با خواندن دعا... مهربان باشیم محبت کنیم بی‌منت...💗 *پیشنهاد میکنم این متن تاثیر گذار رو برای دوستان ، عزیزان ویا بچه هاتون بفرستید.* نیکوکاری همیشه پول دادن نیست. همین هم میتونه نیکوکاری باشه. شاد باشید. ┄┅┅❅🔻◽️🔻🔵🔻◽️🔻❅┅┅┄ @khandehpak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگرچه ماسکشخوب نیست، ولی واکنشش خیلی خوبه😂 ┄┅┅❅🔻◽️🔻🔵🔻◽️🔻❅┅┅┄ @khandehpak