هوا خیلی سرد شده بود
فرمانده گردانمون همه ی بچه ها رو جمع کرد
بعد هم با صدای بلند گفت:
کی خسته است؟
همه با انرژی گفتیم: دشمن!!!
ادامه داد:
* کی ناراحته؟
- دشن!!!!
* کی سردشه؟!
- دشمن!!!
* آفرین... خوبه! حالا برید به کارتون برسیدپتو کم بوده ، به گردان ما نرسیده..
#طنز_جبهه.
#سوم_خرداد
#خرمشهر
@hal_khosh
ماشین ظرفشویی بی مصرف ترین اختراع بشر برای منزل بعد از تردمیله.
من اگه حال داشتم آشغال ظرفا رو بریزم دور بعد اینا رو دونه دونه با نظم و ترتیب بچینم تو اون ماشین بعد که شست در بیارم بذارم جاش که خودم با دست میشستم.
✍️ بهرام
کانال شادی و نکات مومنانه
┄┅┅❅🟤🌼🟢🌸🔴🌺🟣❅┅┅┄
@khandehpak
من وقتی بابا بشم..
کانال شادی و نکات مومنانه
┄┅┅❅🟤🌼🟢🌸🔴🌺🟣❅┅┅┄
@khandehpak
موجودی حسابم و حوصلهم رقابت تنگاتنگی با هم دارند که به من ثابت کنند کدومشون کمتره.
کانال شادی و نکات مومنانه
┄┅┅❅🟤🌼🟢🌸🔴🌺🟣❅┅┅┄
@khandehpak
6.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💥دختر خانمی که از لندن با شهید آرمان علیوردی آشنا شده بود، کنار مقتل ایشون در شهرک اکباتان چادری شد
پ.ن: یکی از اونور دنیا میاد و محجبه میشه، یکی هم تو یه کشور اسلامی ...
سعدیسم✍
اخبار داغ سلبریتی ها
┄┅┅❅🌸🌺🌸❅┅┅┄
@BaSELEBRTY
پیغام دادم به منشی دکتر پسرم که یه وقت آنلاین بگیرم
گفت آخرین نسخه اش رو برام بفرستین
گفتم احتیاج هست آخرین آزمایش هاشم رو براتون بفرستم
گفت مگه اسم پسرتون امیر علی نبود
گفتم بله
گفت پس "هاشم"کیه؟😁😁
کانال شادی و نکات مومنانه
┄┅┅❅🟤🌼🟢🌸🔴🌺🟣❅┅┅┄
@khandehpak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زمان ما معمولا،سالی یک کفش بیشتر نمیخریدند😁
سکانسی از قصه های مجید
کانال شادی و نکات مومنانه
┄┅┅❅🟤🌼🟢🌸🔴🌺🟣❅┅┅┄
@khandehpak
صدام آش فروشه!...
روزهاي اولي كه خرمشهر آزاد شده بود، توي كوچه پسكوچههاي شهر براي خودمان ميگشتيم. روي ديوار خانهاي عراقي هانوشته بودند: «عاش الصدام»
يكدفعه راننده زد روي ترمز و انگشت گزيد كه اِاِاِ، پس اين مرتيكه صدام آش فروشه!...
كسي كه بغل دستش نشسته بود نگاهي به نوشته روي ديوار كرد و گفت: «آبرومون رو بردي بيسواد!... عاشَ! يعني زنده باد.
#طنز_جبهه.
#سوم_خرداد
#خرمشهر
@hal_khosh
هدایت شده از تبلیغات شادی و نکات مومنانه
اول محرم بود که فهمیدم باردارم. وقتی به همسرم گفتم، عصبانی شد و گفت سقطش کن. من اون زمان ۵ تا فرزند داشتم، یکی از دخترام هم ازدواج کرده بود. به همسرم گفتم چنین کاری نمیکنم، از خدا میترسم. همسرم همچنان بر سقط پافشاری میکرد. به زور من رو برد پیش متخصص زنان، به دکتر گفتم راضی نیستم بچه را سقط کنم، این بچه هم مثل بچه های دیگه ام هست. دکتر با همسرم صحبت کرد، اما فایده نداشت. دکتر گفت حالا یه سونو بده، شاید قلبش تشکیل نشده باشه. روز بعدش سونوگرافی رفتم. نوبتم رسید، روی تخت دراز کشیدم. ازم پرسید چندتا بچه داری؟ گفتم ۵تا. گفت ماشاءالله الان شدن ۷تا، اینها دوقلو هستن...
✅ ادامه ی این روایت جذاب و قشنگ، داخل کانال #دوتا_کافی_نیست سنجاق شده.😍👇
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
👌 بیش از ۷۰۰ تجربه جذاب، کاربردی و مفید در موضوعات مختلف😃👆