eitaa logo
شادی و نکات مومنانه
64.5هزار دنبال‌کننده
12.8هزار عکس
26.1هزار ویدیو
329 فایل
در صورت رضایت صلوات برای #مادر_بنده و همه اموات مومنین بفرستید لطفا @Yaasnabi   @BaSELEBRTY @zendegiitv4 @menoeslami @jazabbb @shiriniyeh @mazehaa @cakekhaneh @farzandbano @T_ASHPAZE @didanii @sotikodak تبلیغات @momenaneHhh
مشاهده در ایتا
دانلود
بچه بودم خونه مامان بزرگم هندونه رو با انگششششت خورده بودم سوراخ سوراخ شده بود شب که شد آوردن بخورن گفتن احتمالا کار موشه🤣منم ضربان قلبم هزار بود😂 تپل بودم و شکمو بچه بودم تو حموم صابون از دستم ميفتاد زمين با شامپو مى شستمش که تمیز بشه 😐😓 🙈 ┄┅┅❅👧▪️😍▪️👶❅┅┅┄ @sotikodak بچه بودم دوست داشتم دندون پزشک بشم، یه بار تو بازی بزور خواهرمو خوابوندم و دندون لقشو با نخ کندم😁😁 🙈 ┄┅┅❅👧▪️😍▪️👶❅┅┅┄ @sotikodak
بچه بودم یه زوجی تو فامیل دعواشون شده بود وسط بحثای بزرگترا شنیدم که آقای فلانی شلوارش دو تا شده  منم فکر کردم یعنی به سلیقه خودش واسه خودش یه شلوار دیگه خریده و با خانمش مشورت نکرده برای همین زنش عصبانیه ☺☺☺☺ 🙈 ┄┅┅❅👧▪️😍▪️👶❅┅┅┄ @sotikodak
بچه بودم تلویزیونمون سیاه سفید بود و قسمت فوقانی تلویزیون حالت شیار شیار سوراخایی داشت یه آقایی که هنوزم شبکه یک گاهی سخنرانی داره صحبت میکرد😁 و جاتون خالی کچل هم بود یه تیکه یخ تو دستم بود و هرباری می مکیدمش و میخوردم ازش اون عصر خونه خالی بود منم توهمون سن کمم یه لحظه عجیب کنجکاو شدم و یخ رو گذاشتم روی تلویزیون روی شیارا و هی چیکه چیکه میریخت داخل میخواستم بریزه رو سر کچل اون آقائه 😂😂😂 دیدم کم کم تلویزیون رنگی شد رنگ به رنگ شد و آخر سیاه شد سوخت😑😐 به کسی نگفتم هنوز الان 26سالمه شَرّ هم خودتونید😝 ┄┅┅❅🔻◽️🔻🔵🔻◽️🔻❅┅┅┄ @khandehpak
من یکبار بچه بودم رفتیم زیارت اون سال من وپدرمادرم با عموی مجردم ومادربزرگم باهم رفته بودیم وقتی رسیدیدم دیدم همه دارن دست به سینه خم میشن وزیر لبشون یک چیزایی میگن بد من همین جوری بر بر نگاهشون میکردم مامانم یک نگاه به من کرد وگفت سلام بده منم حالیم نبود مامانم چی میگه 😳 وسط زیرتگاه هوار کشیدم ؛سلاملکم سلاملکم سلاملکم من همین جور دولا راست میشدم میگفتم سلاملیکم 😂 سرم رو بالا ارودم دیدم مامان ومادربزرگم چادر هاشون رو گرفتن جلو صورتشون و شونه هاشون میلرزه این ور رو نگاه کردم دیدم عموم غش کرده فقط صدای هن هن خندش میاد 😂😂😂😂😂😂 و همه ادم هایی که اونجا بودن فقط میخندیدن منم اون وسط مونده بودم میگفتم چیه چرا میخندید؟!😂😂😂 بدتر دیدم غش میکنن الان که خودم یادم میاد میترکم از خنده 😂😂😂 حالا هروقت زیارتی میریم عموم میگه سلام بده😂 🙈 ┄┅┅❅👧▪️😍▪️👶❅┅┅┄ @sotikodak
مامان من خیاطه چند سال پیش ک کوچیک بودیم یه خانمه آورد مامانم براش چادر دوخت بعد از چند روز اومد چادرشو ببره پرسید دستمزدت چقدر میشه مامانم گفت هیچی بابا،کاری بود که از دستم بر میومد ، نمیخواد پول بدی این خانمه هم هی گیر میداد (مامانمم داشت تعارف میکرد دیگه) خلاصه خانمه گفت من پول رو میدم ب دخترت (من) پول رو داد به من و مامانم ازش تشکر کرد منم فکر کردم اون پول حق مامانم نیست،ب خاطر همین نمی گرفتش😂 وقتی داشتن تشکر و خداحافظی میکردن من آروم پول رو انداختم تو پلاستیک اون خانمه😌😌😆 بعدش ک رفتیم خونه مامانم گف حالا پولو بده گفتم انداختم تو پلاستیکش دیگه😐 با بابام کلی دعوام کردن💔😂 🙈 ┄┅┅❅👧▪️😍▪️👶❅┅┅┄ @sotikodak