✨آخرین مکالمه ما همان روز شهادتش ساعت 12 و نیم بود. گفت که «خودت خوبی خانم؟» گفتم: آره خوبم. گفت: سما خوبه؟ گفتم اون هم خوبه.
✨دخترم یک مقدار سرما خورده بود برای همین پرسید که سرماخوردگیش خوب شده؟ گفتم آره خوب شده.
گفت مواظب خودت و سما باش، من میام؛ تا پنج شنبه حتما میام. اگر پنج شنبه نیامدم یکشنبه صد در صد خانه کنارت هستم.پس از اتمام کارم به خانه برگشتم و هر چه منتظر تماس «جواد» ماندم اما زنگ نزد.
✨وی افزود: همین طور در استرس بودم که خوابم برد و خوابی دیدم. در خوابم ندیدم که چه کسی بود ولی یک نفر بهم گفت «نفیسه، جوادت شهید شد». گفتم: جواد من؟ گفت: آره. گفتم: نه. گفت: «نفیسه گوش کن؛ جوادت شهید شد».گفتم: من ظهر با جواد صحبت کردم، منو اذیت نکنید. گفت: «نفیسه آماده باش، جوادت شهید شد».
✍روای:همسر شهید
#ما_ملت_امام_حسینیم
#شهید_جواد_سنجه_ونلی
#بهشت_نشین
@Modafeaneharaam