eitaa logo
خانه آرام من(موسسه بصیر)
327 دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
270 ویدیو
18 فایل
کانالی ویژه بانوان عزیز آموزش مهارت های همسرداری تربیت فرزند (کودک و نوجوان) هنری سرگرمی ایده های زناشویی و... راه ارتباط با ادمین کانال https://eitaa.com/banoo_basir
مشاهده در ایتا
دانلود
خانه آرام من(موسسه بصیر)
#کرونا_را_شکست_میدهیم #آرامش_درشرایط_کنونی 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 ☘🌷ما اغلب از همدردی با دیگران صحبت می کنیم، ام
🌱🌾🌱🌾🌱🌾🌱🌾🌱🌾 ✨به زندگی معنوی خود غنا ببخشید؛ 🌷داشتن یک اعتقاد مذهبی فرد را در یک متن یا زمینه بزرگتر قرار می دهد، افق دید انسان را وسیع می کند، به او سعه صدر می دهد و در شرایط استرس های عمیق بسیار کمک کننده است. 🍀🌸حجم عظیمی از مطالعات نشان می دهند که توکل به یک منبع عظیم، به یک قادر متعال، به یک سنجیده لطیف، تحمل انسان را افزایش داده و او را به آرامش می رساند. 🌸🍃مناسک معنوی دسته جمعی به فرد این احساس را می دهد که به دیگران متصل است، در حال حاضر به دلیل انتقال سریع بیماری، بهتر است که از حضور در اجتماعات پرهیز شود ولی باید خاطر نشان کرد اگر امکان اجتماعات حضوری نیست ولی می توان در فضاهای مجازی یکدل و یکرنگ شد وبا توسل به ایمه معصومین خصوصا قرایت دعای هفتم صحیفه سجادیه که حضرت امام خامنه ای سفارش فرمودند، به صورت دسته جمعی در گروهها و اتاق های گفتگو متعدد که در فضاهای مجازی وجود دارد به خداوند پناه برده و از او یاری بطلبیم و مایه تسکین خود و ودیگران شویم. 🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿 https://eitaa.com/khaneAram_Basir
▪️◾️◼️⬛️◼️◾️▪️ ▫️◽️◻️⬜️◻️◽️▫️ 🍂 با رنجِ اسارت و غمِ تنهایی بانویِ دلیرِ روزِ عاشورایی 🍂 با این همه غُصِّه و مصیبت امّا چیزی تو ندیده ای به جز وفات_اُم_مصائب_حضرت_زینب_علیهاالسلام_تسلیت https://eitaa.com/khaneAram_Basir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸 سلام خسته نباشید خیلی عصبی شدم تو این وضعیت ترس و استرس دارم از کرونا پسرم اذیت میکنه میزنمش داد میزنم روانم بهم ریخته کمکم کنید😔 سلام عزیزم. برای اینکه به آرام سازی دست یابید؛ حتی الامکان فکرهای خودتون رو مدیریت کنید. من هم مثل شما فکرهای منفی میاد به سراغم.ولی اگر بخواهم بهش فکر کنم حالم خرابتر میشه.به خاطر همین افکار منفی رو مثل موج دریا فرض میکنم که به شدت و یا به آرامی میاد و بعد از چند لحظه رد میشه بنابراین اجازه میدم که فکرهایی که به سراغم میان.بیان و رد بشن... روی تقویت باورهای خودتون کار کنید مثل این باور که هیچ برگی از درخت نمی افتد به جز با اذن پروردگار و... به سخنان اطرافیان و منابع ناآگاه تکیه نکنید. حتی الامکان اخبار منفی را دنبال نکنید. ورزش های ده دقیقه ای با کودکتان انجام دهید. بازیهای فکری به تنهایی و یا به صورت گروهی انجام دهید. مطالب انرژی مثبت و آرامش و بازیهای پیشنهادی با کودکان را از کانال موسسه دنبال کنید. تمرین تنفس عمیق که در هشتک آرامش در کانال گذاشته شده را روزی چند مرتبه خصوصا اوقاتی که عصبانی می شوید انجام دهید. الان ماه رجب هست و بهترین لحظات دعا و مناجات که باعث آرامش است.به هر شیوه ای که میتوانید کارهایی که مرتبط با خداست انجام دهید مثل صدقه دادن، به درختان آب دادن، دعا خواندن... هیجانات و ترسهایتان را برای دوستی و یا کسی بگوئید که باعث آرامش شما می شوند. موفق باشید🌷 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
✍ الـهــــام تــیــمــورے 🌹قسـمـت هـفـتــاد و ســوم لبه های چادر را با دست نگه داشته ام و مثل بچه ها دنبال لاله راه می روم.خدایا چقدر خاطره ای دور دارم از اینجا وارد صحن می شویم و روبه روی پنجره فولاد می ایستم.لاله می گوید: _چرا وایسادی؟بریم تو دیگه همونجا هم نماز می خونیم +تو برو _باز لوس... +یادم رفت وضو بگیرم _ای بابا!خب حداقل زودتر می گفتی +میشینم همینجا که دارن فرش پهن می کنن.تو برو زیارتت رو بکن و بیا فقط خیلی لفتش نده انگار ناامید شده که بدون هیچ حرفی می رود سمت کفشداری ها گوشه ای می نشینم و به همه جا با دقت نگاه می کنم.به پسرهای جوانی که فرش های لوله شده را تند و تند پهن می کنند و مردمی که با عشق همراهیشان می کنند. به صف هایی که بسته می شود و کبوترهایی که دور سقاخانه پرواز می کنند.صدای اذان پخش می شود و به این فکر می کنم که با چه رویی اینجا آمده ام؟!منی که با آرایش و لاک زدن دائمی هیچ وقت روبه قبله هم نمی کردم. زنی کنارم نشسته و از زیر چادر مشکی اش با لحن عاجزانه ای با امام رضا درددل می کند.طوری اشک می ریزد که انگار بدبخت ترین آدم دنیاست و هیچ چاره ای جز توسل نداشته... دلم می خواهد که من هم حرف بزنم اما بلد نیستم!زبانم انگار الکن شده واژه ها را گم کرده ام و یا از شرم و خجالتی که فقط خودم چرایش را خبر دارم لال شدم. صدای پیامک گوشیم بلند می شود.بازش می کنم و پیامی را که لاله فرستاده زیرلب هزار بار با چشمانی که حالا بارانی شده می خوانم: "سکوت کرده ام و خیره بر ضریح تو ام که بشنود دلتان التماسِ باران را..." و بالاخره قفل دهانم باز می شود "سلام،رو سیاه اومدم ولی توقع ندارم ببخشیم.نمی دونم حاجتی دارم یا نه ولی وسط یه دوراهی گیر کردم.اگه میشه کمکم کن بهتر از این بلد نیستم به قول زهرا خانوم متوسل بشم! میشه یه کاری کنی منم مثل همه ی آدمایی که بخاطر شما اومدن تو حرم بشم و وقتی چشمم به گنبدت میفته دلم بره؟میشه حاجتمو بدی؟میشه معجزه کنی تا بفهمم هنوزم خدا منو می بینه؟ همین امروز همین امروز برام نشونه بفرست بند دلم انقدرام محکم نیست که زود پاره نشه.خودت گره بزن و نزدیکش کن به خدا!سپردم دست خودتتون..." می گویم و نفس عمیقی می کشم.انگار سبک شده ام.جماعت که تمام می شود لاله هم می رسد و می گوید: _قبول باشه +من که نماز نخوندم _زیارتت رو گفتم +هه...خوبه تو حیاط بودم! _مهم دله در ضمن اگه لیاقت زیارت نداشتی تا همینجا هم نمی تونستی بیای. حاجت روا ان شاالله حتی او هم عجیب شده این روزها!هر حرکت و هر رفتارش یکجوری حساب شده است انگار... شب شده و هیچ معجزه ای نبود!روی تختم جابجا می شوم و از پشت پنجره به ماه نگاه می کنم.نیشخندی می زنم و می گویم: +بهش گفتم سستم،گفتم یه کاری کن که ایمان بیارم بهت دوباره...نخواست و پتو را می کشم روی سرم.ویبره ی گوشی که صدا می دهد کلافه چشم باز می کنم و به لاله ی مزاحم بد و بیراه می گویم.پیام را باز می کنم و با دیدن اسم فرشته لبخند پت و پهنی می زنم. "سلام پناه جان،خوبی خانوم؟خواب که نبودی؟شهاب برای یه کاری داره میاد مشهد،چند ساعت بیشتر نمی مونه اما گفتم سوغاتی هات رو بیاره،زحمتت نمیشه خودت بری و بگیری؟" گوشی از دستم سر می خورد،بغض می کنم.دوباره به مهتاب سرک کشیده به اتاقم خیره می شوم و زمزمه می کنم: "شهاب داره میاد مشهد... نگاه کن که غم درون دیده‌ام چگونه قطره قطره آب می شود چگونه سایهٔ سیاه سرکشم اسیر دست آفتاب می شود! نگاه کن تمام هستیم خراب می شود نگاه کن تمام آسمان من پر از شهاب می شود!! و حس می کنم اولین گره ای که دلم را بند گرمای آفتاب امامم می کند! به فرشته می نویسم "سلام عروس خانوم نه بیدارم.مگه میشه از سوغاتی گذشت؟" و جواب می دهد:"خداروشکر که مثل خودمی و از خیر هیچی نمی گذری اشکالی نداره شمارت رو بدم بهش تا خودش باهات قرار بذاره؟" و من با ذوق می نویسم!"نه عزیزم هرجور خودت صلاح می دونی..." هنوز هم احساس می کنم که نخوابیده رویا می بینم! دلم می خواهد زودتر صبح بشود،چشمانم را می بندم و با یک عالمه فکر و خیال شیرین خوابم می برد به امید فردا... ادامه دارد. 🌹قسـمـت هـفـتــاد و چــهـارم تا ظهر تمام طول و عرض اتاقم را قدم می زنم و گوش به زنگ موبایلم هستم اما هیچ خبری نمی شود.در می زنند و افسانه سرک می کشد تو _نمیای ناهار؟ +نه _کتلت درست کردما +نمی خورم مرسی _صبحانه هم که نخوردی،چرا بی قراری؟ می نشینم روی تخت و می گویم: +نه بابا! فقط اشتها ندارم آخه ... هنوز حرفم تمام نشده که گوشی زنگ می خورد،با سرعت می دوم سمتش و با دیدن شماره ی ناشناس قلبم شروع می کند به تند زدن.افسانه با طعنه می گوید: _من میرم پس لبم را گاز می گیرم،آبرویم رفت!از ترس قطع شدن سریع تماس را جواب می دهم.و برای اولین بار دقیقا نمی دانم که چه باید بگویم! _الو +بله _سلام علیکم سماوات هستم چقدر صدایش از پشت تلفن فرق داشت و مر
دانه تر بود! +سلام آقا شهاب،خوب هستین؟ _الحمدالله.شرمنده مزاحم شدم +خواهش می کنم _والا من برای یه کار کوچیکی اومدم مشهد،تازه رسیدم الانم توی مسیر حرم هستم که ان شاالله اگه قسمت بشه اول برم پابوس آقا امام رضا،بعد به کارم برسم.فرشته یه سری چیز برای شما فرستاده و تاکید اکید کرده که برسونم به دستتون،در جریان که گذاشته شما رو؟ +ممنون بله خودش دیشب بهم پیام داد _بله،حالا هرطور شما صلاح می دونید، اگر می خواین آدرس بدید تا من امانتی رو براتون بفرستم یا... هول می شوم و می پرم توی صحبتش: +نه نه،من داشتم می رفتم بیرون.شما بگید کجایین تا بیام بگیرم خودم چند لحظه مکث می کند و بعد با لحنی که انگار متفکرانه است می گوید: _والا من خیلی وارد نیستم به اینجاها. حرم خوبه؟ بدون هیچ تاملی می گویم: +بله ،بیام همونجا؟ _ممنون شما میشم +فقط کی .... _الان که نمازه .دو ساعت دیگه خوبه؟ +بله _خیره ان شاالله.پس فعلا امری نیست؟ +عرضی نیست _یاعلی +خداحافظ قطع می کنم و دوباره ذوق مرگ شده ام. بلند می شوم و می روم توی آشپزخانه، صندلی را جلو می کشم و می گویم: _خوشمزه بنظر میاد +بشین برات بکشم،تو که اشتها نداشتی؟! خجالت می کشم از اینکه افسانه چه فکری در موردم می کند!اما فعلا برای حرف زدن وقت ندارم...ناهارم را می خورم و آماده می شوم. هرچقدر جلوی آینه به خودم نگاه می کنم بیشتر احساس می کنم که یک چیزی کم است.تقریبا آرایش نکرده ام اما کرم و رژ کمرنگی زدم.روسری بلند آبی و مانتوی مشکی بلند و شلوار جین آبی پوشیده ام. تیپم بد نیست اما انگار یک جای کارم می لنگد. دست به دامن لاله می شوم و خوشحالم که فاصله ی خانه هایمان فقط چند کوچه است.همین که در را باز می کند می گویم: _وای لاله دیرم شد +کجا؟علیک سلام _باورت نمیشه ولی شهاب اومده مشهد +خواستگاریت؟! _نه بابا... کار داره +خب پس به تو چه؟ _قرار دارم باهاش +خاک تو سرت ،پسر مردمو از راه به در کردی که باهات قرار بذاره؟ _چی میگی تو...خواهرش برام یه سری کتاب و این چیزا فرستاده +وا،یعنی انقدر واجب بوده؟ _حالا بهتر !اینا رو ول کن.من باهاش حرم قرار گذاشتم و الان دارم میرم اونجا +خب؟ _یه حس بدی دارم.ببین لباسام خوبه؟ +آره بهت میاد _ولی انگار... +صبر کن الان میام یکی دو دقیقه بعد بر می گردد و می گوید: _بفرمایید خانوم اینو یادت رفته بود می خندم و چادر را از دستش می گیرم. ادامه دارد...
#کمپین تکریم سربازان سلامت امروز نیز به همت بانوان فهیم شهرستان، در #موسسه بصیر، جهت تامین اقلام بهداشتی مورد درخواست بیمارستان شهید بهشتی، ۲۰۰۰ روبالشتی و ۷۵۰ جفت پاپوش دوخته شده توسط خیاطان بسته بندی و به بیمارستان تحویل داده شد. همچنین برای تهیه ۱۵۰۰ پاپوش، پارچه های برش شده جهت دوخت یک روزه، با رعایت کلیه موازین بهداشتی بسته بندی و بین ۱۰ خیاط توزیع گردید. https://eitaa.com/khaneAram_Basir
🍃🍃🌼🍃🍃🌼🍃🍃 اولین گام برای رسیدن به آرامش این است که واقعیت را بپذیریم. وگرنه هرچقدر که نخواسته باشیم به واقعیت زندگی بیاندیشیم، بیشتر ما را آزار میدهد. و از طرفی اگر بیش از اندازه، ذهن به آن واقعیت بپردازد بیشتر به هم می ریزد. 🌼🌼🍃🌼🌼🍃🌼🌼🍃 https://eitaa.com/khaneAram_Basir
مقام معظم رهبری: زینب کبری (سلام الله علیها) 🔆اولا:موقعیت را شناخت؛ هم موقعیت قبل از رفتن امام حسین به کربلا هم موقعیت لحظات بحرانی روز عاشورا هم موقعیت حوادث کشنده بعد از شهادت. 🔆 ثانیا طبق هر موقعیت یک انتخاب کرد.  ✨این انتخاب‌ها زینب را ساخت. 🍃💐🍃💐💐🍃💐🍃💐 از پرستاران عزیز کشورمان و از همه ی کسانی که به تاسی از حضرت زینب(س) شبانه روز در جبهه مقاومت در برابر ویروس منحوس، تلاش شبانه روزی دارند بی نهایت سپاسگزاریم. 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 https://eitaa.com/khaneAram_Basir
🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻 اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي فِي دِرْعِكَ الْحَصِينَةِ الَّتِي تَجْعَلُ فِيهَا مَنْ تُرِيدُ» دعایی شگفت انگیز از ایت الله بهجت(ره) به گفته فرزند آیت الله بهجت(ره)موقع مدرسه رفتن فرزندانم پدرم این دعا رو سه مرتبه پشت سرشان میخواند آیت الله ری شهری میفرماید بیشترین دعایی که آیت الله بهجت به ما سفارش میکرد این دعا بود ... سردار احمدی مقدم فرمانده وقت نیروانتظامی میگفت به اقا عرض کردم گاهی کارهای نیروانتظامی و زندگی شخصی در هم گره میخورد چکار کنم که فرمودند این دعا را سه مرتبه صبح سه مرتبه شب بخوان.. سید حسن نصرالله در مصاحبه ای گفتند که آیت الله بهجت(ره)در پیامی به من گفتند این دعا را سه مرتبه شب و سه مرتبه روز بخوان من ابتدا نمیدانستم چرا این سفارش را به من کردند تا اینکه چند روز بعد اسرائیلیها محل اقامتم را زدند و من سالم ماندم انجا فهمیدم برای چه بود و اما ایت الله بهجت(ره) چه دعایی را سفارش کردند؟؟؟؟ امام صادق(ع) فرمودند پدرم به ما سفارش کردند که صبح سه مرتبه و شب سه مرتبه این دعا را بخوان اما مواظب باش این دعا دست نااهلان نیفتد این دعا دعای گنجینه است اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي فِي دِرْعِكَ الْحَصِينَةِ الَّتِي تَجْعَلُ فِيهَا مَنْ تُرِيدُ» خداوندا! من را در آن پوششى كه از هر بلا و آفتى حفظ مى‏ كند و هر كسى را كه بخواهى در آن قرار مى ‏دهى، قرار بده».الكافي، ج‏2، ص: 534 نشر بدید عزیزانتون از بلایا محفوظ بمانند ان شاءالله 🌹🌹🌹 https://eitaa.com/khaneAram_Basir
خانه آرام من(موسسه بصیر)
#کرونا_را_شکست_میدهیم #آرامش_درشرایط_کنونی 🌱🌾🌱🌾🌱🌾🌱🌾🌱🌾 ✨به زندگی معنوی خود غنا ببخشید؛ 🌷داشتن یک
🍄🌱🍄🌱🍄🌱🍄🌱🍄🌱 ✨با افرادی که انرژی مثبت می دهند و دارای روحیه بالایی هستند، ارتباط داشته باشید. 🌻افراد مثبت اندیش، قدر دان و اهل تشکر، اجتماعی و مردم گرا به آرامش انسان می افزایند. بنابراین می توانیم؛ 🌸با شاخه گلی از پرستاران خدوم بیمارستانها تشکر کنیم. 🌟با استوری و یا پیامک نشاط بخش و امیدآفرین از خانواده های تیم پزشکی قدردانی کنیم. 🌸به افرادی که در خیابان بدون ماسک هستند، ماسک هدیه دهیم. 🌟به صورت نذورات فرهنگی- مذهبی، در ایام ولادت اهل بیت علیه السلام، مواد ضد عفونی و ... اهدا کنیم. 🌸به افراد بی بضاعت که محتاج نان شب هستند و در این ایام نمی توانند شغلی داشته باشند، کمک رسانی کنیم. و... 🌸🌟🌸🌟🌸🌟🌸🌟 https://eitaa.com/khaneAram_Basir
🍃🌸🌸🍃🌸🌸🍃 خودمونی با کوچولوها؛😘😘 امروز روز وفات یه پرستار خیلی مهربونه که اسمش حضرت زینب بود...🖤 به خاطر همین یه شعر خوشگل براتون می فرستم.👇👇 💐🌸😂🌸💐🌸💐 شبها بیدار است با مهربانی فکر بیمار است او مهربان است شیرین زبان است مثل فرشته در آسمان است همیشه دارد لبخندی بر لب سر تا پا سفید می پوشد لباس رنگ لباسش مثل گل یاس او به بیماران دوا می دهد با مهربانی غذا می دهد او پرستاراست شبها بیدار است 🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨ و دلم میخواد شما کوچولوها مراقب خودتون باشید تا پرستارهای مهربون شهرمون به اونهایی که بیمار هستند بهتر برسند... 🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 🌼 از مراقبتهایی که برای تمیز بودن خودتون انجام میدین عکس بگیرین و برامون بفرستین... با صداهای قشنگتون این شعر رو بخونید و وویسهاشو برای ما ارسال کنید...🌟 🍃🌸🌸🍃🌸🌸🍃 https://eitaa.com/khaneAram_Basir