eitaa logo
روایت پیشرفت ایران
351 دنبال‌کننده
273 عکس
19 ویدیو
0 فایل
🌱 خانه هنر و رسانه پیشرفت 🔖مجله دانشمند (دوره فروردین ۱۴۰۱ تا خرداد ۱۴۰۳) 🔖ویژه‌نامه دانوا (مجله نوجوان) 🔖مجله سُـــها (روایت پیشرفت زنان) 🌱کتاب‌ها: 🔻از اتم تا بی‌نهایت 🔻دانش‌ورزی حاصلخیز 🔻مدیر شریف 🔻ترش شیرین ✍️ارتباط با ما: @pezhmanarab
مشاهده در ایتا
دانلود
پیشرفت در دل عملیات
روایت پیشرفت ایران
پیشرفت در دل عملیات
پیشرفت در دل عملیات گفت‌وگو با دکتر دکتر حمیدرضا طیبی رئیس اسبق جهاد دانشگاهی 💠بخشی از متن: 🔸مـا دستگاه پیشرفته‌ی UPS را تـا بیست کیلووات ساختیم امـا چون سـاخـت ایـــران بــود، نمی‌توانستیم بـه شـرکـت‌هـای ایـرانـی و بزرگترین شرکت‌های مناطق نفتخیز بیش از دو کیلووات بـفـروشـیـم. یکی از مـدیـران صنعت نفت کـه وضعیت مـا را مـی‌دانـسـت گفت ببین! تـا اســم یـک شـرکـت خـارجـی کنارت نباشد، نمیتوانی اینها را در صنعت نفت بفروشی. بـرو یک اسم خارجی کنار خودت بگذار و بیا بفروش. سال 76 بود که او این راهکار را به ما گفت. تحقیق کردیم و دیدیم بهترین شرکتی که قبل از انقلاب به ایـران یوپی‌اس می‌فروخته، شرکت ارسکین انگلیس است. من آن موقع دانشجوی دکترای برق دانشگاه براتفورد انگلیس بودم و چون هنوز از رساله دکترایم دفاع نکرده بودم، به انگلیس رفت‌وآمد داشتم. گفتم مــی‌روم بـا رئیسش مذاکره می‌کنم. 🔸با شرکت که آشنا شدم، دیدم اینها تکنولوژی یک نسل قبل از ما را دارند. تازه خودش هم ندارد، از ایتالیا می‌گیرد، مارک می‌زند و به ایران می‌دهد. بعد گفت شما واقعا UPS بیست کیلووات IGBT base می‌سازید؟ اگر واقعا اثبات شود، از شما می‌خریم. مدیر فنی‌اش را برای ارزیابی به ایران فرستاد که ایشان آمد و یک گزارش بسیار قشنگی نوشت که بله من دیدم که اینها صاحب دانـش هستند، می‌توانیم از اینها دستگاه کـامـل یـا دانــش فـنـی‌اش را بخریم کـه هـر دو راضــی هستند. دانش فنی هم می‌دادیم، چون برایمان جالب بود که انگلیس از مـا دانــش فنی بـخـرد. البته اگــر دانــش فنی مــی‌دادیــم دیگر نمی‌گذاشتیم او به بازار ایران وارد شود. خوشحال و خندان، این گواهی کـارشـنـاس انگلیسی را برداشتیم بـردیـم پیش مـدیـر نفت و گفتیم بـفـرمـا! دیدی گفتیم مـا صـاحـب دانـش دستگاه‌های UPS هستیم! گفت تو اصلا متوجه نمی‌شوی من به تو چه می‌گویم. تو باید یک اسم خارجی کنارت باشد تا بفروشی. بدون اسم خارجی نمی‌توانی! 🌐 خرید اینترنتی مجله: ketabir.com @daneshmand_mag | مجله دانشمند
زندگی بروفق کتاب روایت یک جریان موفق خانوادگی ترویج کتاب در حوالی گرمسار
روایت پیشرفت ایران
زندگی بروفق کتاب روایت یک جریان موفق خانوادگی ترویج کتاب در حوالی گرمسار
زندگی بر وفق کتاب روایت یک جریان موفق خانوادگی ترویج کتاب در حوالی گرمسار 💠 بخشی از متن: 🔸با همسر که ایده‌ام را مطرح می‌کنم، خوشش می‌آید. پایه است برای عملیاتی‌کردنش. بسم‌الله می‌گوییم. کتاب‌ها را از اتاقک بالای مسجد به خانه می‌آورم. کار، همان کار ترویج کتاب است که تا حالا انجام می‌دادیم، اما فرم را باید طبق شرایط تغییر دهیم. کارِ راحت، پیداکردن عکس کتاب‌ها و معرفی‌شان از اینترنت است. اما من می‌خواهم خودم محتوا تولید کنم. اینجا هم از مصرف‌کننده بودن بدم می‌آید. از تک‌تک کتاب‌ها خودم عکس می‌گیرم. برایشان معرفی می‌نویسم حتی شده در حد دو خط و در صفحه و کانال‌هایم در فضای مجازی بارگذاری می‌کنم. برای مخاطبان نامعلومم می‌نویسم: در خانه بمانید، هزینه‌ای پرداخت نکنید؛ نه بابت کتاب، نه بابت حمل‌ونقل. فقط انتخاب کنید و درب منزل تحویل بگیرید. هروقت خواندید خبر بدهید تا بیاییم ببریم. 🔸منتظر می‌نشینم تا سفارشی ثبت شود. یعنی کسی استقبال می‌کند؟ مسخره‌ام نکنند. خرده نگیرند. اصلاً ولش کن، بگذار صفحه و کانال را حذف کنم و خلاص. چرا آن‌قدر دلم شور می‌زند؟ انتظارم زیاد طول نمی‌کشد. اولین سفارش‌ها ثبت می‌شوند همراه کلی تشکر و تمجید و انرژی مثبت از طرف مخاطبانم. کتاب‌ها را با دستمال الکلی حسابی ضدعفونی می‌کنم. جلد و برگه‌ها را سشوار می‌گیرم، سلفون می‌پیچم دورشان و می‌گذارم در کیسه و می‌دهم تا همسرم ببرد. خدایا چه‌حرف‌ها می‌زدند درباره این ویروس و راه‌های عدم تکثیرش. هر کتابی برمی‌گردد تا یک هفته قرنطینه‌اش می‌کنم و به نفر بعد تحویل نمی‌دهم. ایده‌مان جواب می‌دهد. بعضی روزها تا ۲۰ آدرس در دفتر ثبت می‌کنم. 🔸یکی می‌گفت خیلی وقت بود که دلم می‌خواست کتاب بخوانم و همت نمی‌کردم. یکی می‌گفت مدتی بود به‌خاطر فضای مجازی از کتاب‌خوانی فاصله گرفته بودم. دیگری می‌گفت توان خرید کتاب خوب برای همه اعضای خانواده به طور مستمر نداشتم. و... . اما حالا کتاب در دسترس و سهل‌الوصول است. صرف اینکه یک کار نو است، خوشایند می‌شود و افراد را ترغیب می‌کند امتحانش کنند. همین روزهاست که ایده‌ی قدیمی کافه کتاب در ذهنم جان دوباره می‌گیرد. 🌐 خرید اینترنتی مجله: ketabir.com 📱 تماس جهت اشتراک: 09123969195 @daneshmand_mag | مجله دانشمند
شماره جدید دانشمند، اولین نشریه تخصصی «روایت پیشرفت»، منتشر شد شماره شانزدهم از سری جدید مجله دانشمند، باسابقه‌ترین مجله دانش و فناوری به زبان فارسی با رویکرد روایت پیشرفت منتشر شد. مجموعه گفت‌وگو و یادداشت‌هایی که در این شماره می‌خوانیم: @daneshmand_mag | مجله دانشمند
روایت پیشرفت ایران
شماره جدید دانشمند، اولین نشریه تخصصی «روایت پیشرفت»، منتشر شد شماره شانزدهم از سری جدید مجله دانشمن
شماره جدید دانشمند، اولین نشریه تخصصی «روایت پیشرفت»، منتشر شد شماره شانزدهم از سری جدید مجله دانشمند، باسابقه‌ترین مجله دانش و فناوری به زبان فارسی با رویکرد روایت پیشرفت منتشر شد. مجموعه گفت‌وگو و یادداشت‌هایی که در این شماره می‌خوانیم: 💠سرمقاله 🔸حیات تجربه 💠روایت‌خانه 🔸علائم حیاتی یک ملت گفت‌وگو با مهندس یعقوب‌زاده صادرکننده مانیتورهای علائم حیاتی سعادت به 50 کشور جهان 🔸جنگِ ونتیلاتوری در دوران کرونا گزارش اختصاصی دانشمند از نجات‌بخشی مردم با توان فناورانه تجهیزات پزشکی ایران 🔸فردا را نمی‌شود مونتاژ کرد روایت بازدید از شرکت دانش‌بنیان بهیار‌صنعت اصفهان 💠قاب پیشرفت 🔹اتاق تاریک آخرالزمان! فیلم اوپنهایمر زیر پاهای فیل رم‌کرده‌ی حقیقت 🔹گذار از انسان جهادی به جامعه جهادی با نگاهی به روایتِ سریال «عاشورا» 💠مطالعات پیشرفت 🔸شور زندگی در صنعت، در تاریخ انقلاب اسلامی یادداشت شفاهی استاد طاهرزاده درباره شور پیشرفت علم و فناوری در افق و آینده‌ی ایران اسلامی 🔸سرگذشت نزدیک؛ عبور از شبیخون 💠فناوری نرم 🔸500 ثانیه تا فضا روایتی از پرتاب ماهواره نور 3 🔸یک گردش علمی خاص در تهران ماجراجویی خانوادگی یک گروه مردمی 💠خبر زیست‌بوم 🔸مهمترین و تازه‌ترین خبرهای مرتبط با دستاوردها و تولیدات فناورانه و دانش‌بنیان کشور 💠کتابخانه پیشرفت 🔸از: روایت پیشرفت به: کودکان و نوجوانان مروری بر مجموعه «آزاده در سرزمین رویان» 🔸مشاهیر خندان ماجرای زندگی بزرگان علم و هنر ایرانی همکاران این شماره: نعمت‌الله سعیدی، حمید آقانوری، سیدعلی میری، رضا قیومی، سیدحمیدرضا میری، حسین چوبین، مریم حنطه‌زاده، پریسا زارع، مریم برزویی، پریسا میرزایی، نرگس‌سادات مظلومی، فروزان ايزدبین، حسن فاطمی و با تشکر ویژه از جناب آقای استاد اصغر طاهرزاده مدیرمسئول: محمدحسن روزیطلب سردبیر و قائم مقام مدیرمسئول: پژمان عرب با همکاری موسسه فرهنگی مطبوعاتی ایران مجری طرح: خانه هنر و رسانه پیشرفت 🌐 شماره شانزدهم مجله دانشمند را می‌توانید از دکه‌های مطبوعاتی سراسر کشور و همچنین سایت انتشارات ایران به آدرس ketabir.com با ارسال رایگان تهیه کنید. شماره تماس برای اشتراک سالانه و سفارش تلفنی 09123969195 - آقای بابایی @daneshmand_mag | مجله دانشمند
علائم حیاتی یک ملت
روایت پیشرفت ایران
علائم حیاتی یک ملت
علائم حیاتی یک ملت گفت‌وگو با مهندس یعقوب‌زاده تولیدکننده مانیتورهای علائم حیاتی 💠بخشی از متن: 🔸من و مهندس اسلامیان که آن موقع معاون رئیس شرکت بود و از آمریکا فوق‌لیسانس الکترونیک گرفته بود، برای گذراندن یک دوره آموزشی رفتیم ژاپن. با انواع و اقسام سؤالات افتادیم به جان اینها. ژاپنی‌ها از ما می‌پرسیدند برای چه این سؤالات را می‌کنید؟ گفتیم می‌خواهیم تعمیر کنیم. این را که گفتیم استاد خنده‌اش گرفت. گفت شما در ایران می‌خواهید بُردهای ما را تعمیر کنید؟ کلی به ما خندیدند که مگر شما در ایران امکانات تعمیر دارید؟ یکی‌شان می‌پرسید شما سیب دارید در مملکتتان؟ آب دارید؟ خیلی از ایران بهشان بد گفته بودند. سؤال‌های عجیب غریب می‌کردند. یک استاد آمریکایی هم داشتیم که یک بار از من پرسید: برای چه آن‌قدر سؤال می‌کنی؟ گفتم سؤال می‌پرسم که بتوانم بُرد را تعمیر کنم. گفت تحصیلاتت چیست؟ گفتم فوق‌لیسانس الکترونیک هستم. اصلاً هاج‌وواج ماند. گفت من خودم لیسانس هستم، تو اینجا نشستی فوق‌لیسانس الکترونیک هستی؟ مگر شما چیزی طراحی می‌کنید در ایران؟ چیزی می‌سازید؟ گفتیم نه. گفت: پس برای چه می‌خوانید؟ منظورش این بود که بیشتر از تکنسین برای چه می‌خوانید؟ شما خیلی هنر کنید فوق‌دیپلم بخوانید. این نوع برخوردها شدیداً به ما انگیزه می‌داد که تلاش کنیم برای ثابت‌کردن توانمندی‌های خودمان. 🔸جالب است که پول یک بُرد را 10 هزار دلار با ما حساب می‌کردند. بُردی که فقط 2 تا IC ش سوخته بود. خودمان 2 تا IC می‌خریدیم تعویض می‌کردیم با 100 الی 200 دلار جمع می‌کردیم. آن‌وقت آنها می‌گفتند چرا شما تعمیر می‌کنید؟ یا دستگاه را عوض کنید یا بُردش را. این‌گونه ملت‌ها را به خودشان وابسته نگه می‌داشتند. آن موقع مانیتور جزء محصولات با تکنولوژی بالا محسوب می‌شد و هر شرکتی در دنیا امکان ساختش را نداشت. الان تکنولوژی‌اش کمی در دسترس‌تر شده است. 🔸ما اولین کار اساسی که در شرکت شروع کردیم تعویض قطعات بود. یک ماژول مرکزی 2-3 هزار دلاری داشتیم که تصویرگرش را کلا در آوردیم، چون سوخته بود. یک CRT با ماژولش از بازار خریدیم و جایگزین کردیم. اتفاقا چون به‌روزتر بود، کیفیتش بهتر از کار درآمد. به جای دو هزار دلار، 150 دلار خرج کردیم. بیمارستان و رئیس شرکت پخش کلی تشکر کردند. بعد به آقای معظمی گفتیم می‌شود مانیتور ساخت. اولش باورش نمی‌شد. من گفتم از اول تا آخر کار مانیتور را می‌دانم و تمام واحدهایش را می‌شناسم و فکر می‌کنم می‌توانیم بسازیم. ایشان گفتند برو بیرون بساز. ما ازت حمایت می‌کنیم. آدم خوش‌فکری بود. در دهه 70 کمتر کسی این طرز فکر را داشت. 🌐 خرید اینترنتی مجله: ketabir.com 📱 تماس جهت اشتراک: 09123969195 @daneshmand_mag | مجله دانشمند
سرگذشت نزدیک؛ عبور از شبیخون روایتی تحلیلی از نهادهای پیشرفت انقلاب اسلامی حجت‌الاسلام حمید آقانوری
روایت پیشرفت ایران
سرگذشت نزدیک؛ عبور از شبیخون روایتی تحلیلی از نهادهای پیشرفت انقلاب اسلامی حجت‌الاسلام حمید آقانوری
سرگذشت نزدیک عبور از شبیخون روایتی تحلیلی از نهادهای پیشرفت انقلاب اسلامی حجت‌الاسلام حمید آقانوری 💠بخشی از متن: 🔸تلخ‌تر از سرنوشت نهادهای انقلاب، این است که جریان تکنوکرات کم‌کم به بخشی از جریان انقلابی می‌باوراند که الگوی مردم‌سالار اداره کشور چندان واقعی نیست و سازندگی پدیده‌ای از جنس تکنوکراسی است و باید در چارچوب دولت پیگیری شود. البته جریان تکنوکرات در طی سال‌های جنگ، راه مشغول کردن ظرفیت‌های مردم‌سالار را هم آموخته بودند. به‌هرحال تکنوکرات‌ترین دولت‌ها هم اگر ظرفیت رایگان یک نیروی وسیع را در اختیار داشته باشند، چرا آن را به کار نگیرند؟ این همان چیزی است که در بیان نسل‌های بعدی تکنوکرات‌ها با عنوان ظرفیت بومی توسعه یاد می‌شد؟ یعنی در بوم ایران عده‌ای هستند که حاضرند مجانی برای دولت کار کنند و این یک ظرفیت بومی در اختیار دولت است! ظرفیت‌های انقلابی در واقع پیمانکاری از پیمانکارهای دولت هستند که یا مثل قرارگاه‌های سازندگی در ازای پول و یا مثل نیروی بسیج، مجانی برای دولت کار می‌کنند. 🔸با همین نگاه دولت چهل گردان پشتیبانی و مهندسی جنگ را نمی‌پذیرد؛ چون اگر نیروهای جهادی جان بگیرند چندان گوش‌به‌فرمان نخواهند بود؛ اما از ایجاد قرارگاه سازندگی خاتم الانبیاء استقبال می‌کند یا در جریان طرح ملی درختکاری یا واکسیناسیون گسترده فلج اطفال در سال 1373 یا سرخک و سرخجه در 1382 از نیروهای بسیجی استفاده می‌کند. 🔸26 فروردین ۱۳۷۳، 350 هزار بسیجی و 50 هزار نیروی وزارت بهداشت، ۱۶ هزار پایگاه و بیش از ۱۵۰ هزار گروه امدادی واکسیناسیون تشکیل دادند و در یک روزِ جمعه و در واقع در کمتر از ۱۲ ساعت حدود ۹ میلیون کودک ایرانی را در مقابل فلج‌اطفال واکسینه کردند. نتیجه این مشارکت یک‌روزه یکسال بعد معلوم شد و مبتلایان به فلج‌اطفال از ایران تقریبا صفر شد. همین کار در کشور همسایه ما ترکیه، با نسبت جمعیتی مشابه یک ماه به طول انجامید! 🌐 خرید اینترنتی مجله: ketabir.com 📱 تماس جهت اشتراک: 09123969195 @daneshmand_mag | مجله دانشمند