فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این دستمالِ اشک پر از نور میشود
وقتی که خیس میشود آقا برای تو...
🌷@ITVMMA🌷
🌺🍃🌺🍃
ڪوچڪ باش
و
"عاشــــق"
ڪہ عشـق ،
خود مے دانـد
آیین " بزرگـ کردنت را 🌷https://eitaa.com/ITVMMA🌷
هدایت شده از فقه و احکام رهبری (leader.ir)
🔲خرید و فروش در تاسوعا و عاشورا
🔻سؤال: #خرید_و_فروش در روزهای #تاسوعا و #عاشورا چه حکمی دارد؟
🔺جواب: فی نفسه حرام نیست، لکن شایسته است شخص به عزاداری اشتغال داشته باشد؛ و خود را از ثواب بزرگ محروم نسازد.
#احکام_عزاداری #معامله #اهمیت_عزاداری #کسب #تجارت
@leader_ahkam
هدایت شده از فقه و احکام رهبری (leader.ir)
🔘لطمه زدن به بدن در عزاداری
🔺سؤال: آیا #لطمه_زدن به #بدن در عزاداری ها جایز است؟
🔻جواب: لطمه زدن در عزاداری اگر #ضرر_قابل_توجهی بر بدن داشته باشد، و یا موجب #وهن_مذهب یا مؤمنین یا مراسم عزاداری معصومین (علیهم السلام) باشد، جایز نیست؛ و در هر حال بهتر است مؤمنین مراعات #شؤون_عزاداری معصومین (علیهم السلام) به ویژه سید و سالار شهیدان اباعبدالله الحسین (علیه السلام) را بنمایند.
#احکام_عزاداری #مراسم_عزاداری #اضرار_به_نفس #وهن_عزاداری
@leader_ahkam
هدایت شده از فقه و احکام رهبری (leader.ir)
▪️مالیدن مقدار کمی گِل به سر و پیشانی در ایام عزاداری
🔹سؤال: آیا #مالیدن مقدار کمی #گِل به سر و پیشانی در ایام عزاداری اشکال دارد؟
🔸جواب: اگر به نحو متعارف و به گونه ای باشد که از نظر عرفی از #مظاهر_حزن و اندوه در عزاداری محسوب شود، اشکال ندارد.
#احکام_عزاداری #گِل_مالی #عزاداری_متعارف #عزاداری_سنتی
@leader_ahkam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اشک ریختن انوش معظمی بازیگر نقش #حرمله - در آرزوی همراهی و شهادت کنار مدافعان حرم ...
🌷https://eitaa.com/ITVMMA🌷
#پیراهن #حسین - (ع) 🎤مرحوم ایت الله حائری شیرازی
🔸نکته ای لطیف پیرامون رابطۀ تعظیم شعائر حسینی با ظهور امام زمان (علیهما السلام)🔸
[قرآن دربارۀ لباس حضرت یوسف دو بیان دارد: ابتدا می فرماید: وَجَاءُوا عَلَىٰ قَمِيصِهِ بِدَمٍ كَذِبٍ: (پیراهن او را با خونی دروغین، [نزد پدر] آوردند)
[یکبار هم از قول حضرت یوسف میگوید]: «اذْهَبُوا بِقَمِيصِي هَذَا فَأَلْقُوهُ عَلَىٰ وَجْهِ أَبِي يَأْتِ بَصِيرًا وَأْتُونِي بِأَهْلِكُمْ أَجْمَعِينَ»: (این پیراهن مرا ببرید، و بر صورت پدرم بیندازید، بینا میشود! و همه نزدیکان خود را نزد من بیاورید!)
[همانگونه که] آغاز حزن یعقوب، از #قمیص و پیراهن یوسف شروع شد، حالا هم که میخواهد بشارت بیاید، باز هم یوسف مأموریت پیدا کرده که لباس خودش را بفرستد برای یعقوب و بیاندازند روی صورت او تا چشمش دوباره روشن بشود.
در انقلاب [امام زمان علیه السلام] هم اینگونه است. [آغاز غضب خداوند بر مردم، در رابطه با قضیۀ امام حسین بود:] «فلمّا قتل الحسین اشتدّ غضب اللَّه علی اهل الارض». روزی که این غضب برطرف بشود و فرج بشود هم، باز -باید [مثل داستان یوسف که] از همین قمیص، [فرج حاصل شد]- باید از اینجا برگردد [و فرج حاصل شود]. همانطوری که #حزن ها از آنجا شروع شده، #فرج ها هم باید از آنجا شروع بشود. غصه ها با این آمده، سرور ها هم با همین باید بیاید. تنگی ها با همین آمده، گشایش ها هم باید با همین بیاید.
[به همین جهت] باز شدن راه کربلا [و اقبال گسترده مردم به زیارت امام حسین علیه السلام] شاید مقدمهٔ فرج باشد که مردم چشمشان باز بشود و بتوانند امام زمان (علیه السلام) را ببیند؛ کما اینکه این انقلاب هم، باز از برکات عاشورا انجام شد: «لاینتشر الهدی إلا من حیث انتشر الضلال».
این هم [در روایات] هست که در قیامت، فاطمه ی زهرا (سلام الله علیها)، #پیراهن امام حسین (علیه السلام) را می آورد و فرج و گشایش و اجازه ی شفاعت، از آنجا شروع می شود. روایتی هم داریم که پیراهن حضرت امام حسین، خدمت حضرت امام زمان (علیه السلام) است.
🌷https://eitaa.com/ITVMMA🌷
نوحه عربی - من لبین.mp3
2.54M
🌴نوحه «ليش تأخر #عباس؟» 🎤 باسم کربلائي 🙏تقدیم به مشتاقان نوحه های #عربی متن عربی و ترجمه را مشاهده کنید👇 🌷https://eitaa.com/ITVMMA🌷
🌴متن و ترجمه نوحه «ليش تأخر عباس؟»
🎤با صداي باسم کربلائي
من البين ياحسين من زغري وشاب الراس
واي از دست جدا؛ اي حسين! از غمت در کودکي موي سرم سفيد شد.
تانيت ناديت ليش تأخر عباس؟
انتظار کشيدم؛ فرياد برآوردم؛ چرا عباس دير کرد؟
ريته يـمي .. يـجلي همي .. وينه عمي
کاش پيش من مي ماند و غم مرا برطرف مي ساخت؛ عمويم کجاست؟
ليش تأخر عباس؟
چرا عباس دير کرد؟
أنا ياحسين العزيزة ... سکنة يا صيوان داري
اي حسين! اي سرپناه من! من سکينه، دردانه تو هستم.
اعتذر منک يابوي ... وادري مقبول اعتذاري
اي پدر! از تو مغذرت مي خواهم و مي دانم عذزخواي من قبول مي شود.
بسبب لن حشمت عمي ... من العطش وبقلبي ناري
چرا که من بودم که از عطش از عمويم آب تقاضا کردم آتشها در دل من شعله ور شد.
وراح عمي وانتظرته ... حتي ملّيت انتظاري
و چنين بود که عمويم رفت و من به انتظار او ماندم و آن قدر منتظر شدم که از انتظار خسته شدم.
مليت .. ظليت .. انطر واحسب لحظات
از انتظار خسته شدم پيوسته؛ لحظه ها رو شمردم.
وتنوح .. هالروح .. تقدر تصبر هيهات
و اين جان به لب رسيده فرياد مي کرد.
دمعي يهمي ... جفني مدمي ... وينه عمي
اشکم جاري است؛ چشمان خونين است.
ليش تأخر عباس؟
چرا عباس دير کرد؟
من البين ياحسين من زغري وشاب الراس
واي از دست جدا؛ اي حسين! از غمت در کودکي موي سرم سفيد شد.
تانيت ناديت ليش تأخر عباس؟
انتظار کشيدم؛ فرياد برآوردم؛ چرا عباس دير کرد؟
ريته يـمي .. يـجلي همي .. وينه عمي
کاش پيش من مي ماند و غم مرا برطرف مي ساخت؛ عمويم کجاست؟
ليش تأخر عباس؟
چرا عباس دير کرد؟
انتظر والقلب يـخفق ... مثل جنحان اليمامه
انتظار مي کشم در حالي که قلبم مانند بال پرندگان در حال پر پر زدن است.
قلت ليش طلبت منه ... الماي واخذتني الندامه
به خودم گفتم چرا از عمويم آب طلب کردم. خود را سرزنش کردم و به شدت پشيمان شدم.
هم صدق يرجع لي عمي ... برايته وجوده وحسامه
آيا عمويم باز خواهد گشت؟ آيا علم و مشک آب و شمشير او را خواهم ديد؟
ريت لا يروي دليلي ... بس يرد لي بالسلامه
من سيراب شدن را نمي خواهم؛ فقط مي خواهم به سلامتي پيش من برگردد.
ياريت .. لا جيت .. لا منه طلبت الماي
کاش به کربلا نمي آمدم؛ کاش از او آب طلب نمي کردم.
ونيت .. اتـمنيت .. لا تبرد نار حشاي
هرگز آتش دل سرد نمي شود.
هذا هضمي .. موتي حتمي .. وينه عمي
اين بلاي عظيمي است که به من وارد شده؛ مرگم حتمي است. عمويم کجاست؟
ليش تأخر عباس؟
چرا عباس دير کرد؟
من البين ياحسين من زغري وشاب الراس
واي از دست جدا؛ اي حسين! از غمت در کودکي موي سرم سفيد شد.
تانيت ناديت ليش تأخر عباس؟
انتظار کشيدم؛ فرياد برآوردم؛ چرا عباس دير کرد؟
ريته يـمي .. يـجلي همي .. وينه عمي
کاش پيش من مي ماند و غم مرا برطرف مي ساخت؛ عمويم کجاست؟
ليش تأخر عباس؟
چرا عباس دير کرد؟
هاک خذ مرسال مني ... وللقمر روح وتعنه
اي پدر! اين پيغام را از من بگير و پيش ماه شب چهارده (قمر بني هاشم) برو.
انشد عليه الشريعه ... بلکي تسمع خبر عنه
از نهر علقمه درباره او سؤال کن تا شايد خبري از او بگيري.
ولو ان يا بوي لقيته ... عن لساني اعتذر منه
و اگر اي پدر او را يافتي، از زبان من از او عذرخواهي کن.
قله ياعباس ارجع ... ما تريد الماي سکنه
به او بگو اي عباس! بررگد. سکينه ديگر از تو آب نمي خواهد.
ترجيت .. وادعيت .. ياريتک حي تلقاه
آرزو مي کنم و دعا مي کنم که او را زنده بيابي.
موجود .. وردود .. ترجع للخيمه وياه
صحيح و سالم؛ سرزنده؛ با او به خيمه گاه برگردي.
هو حلمي .. هو عزمي .. وينه عمي
او روياي من است؛ او اميد من است؛ عمويم کجاست؟
ليش تأخر عباس؟
چرا عباس دير کرد؟
من البين ياحسين من زغري وشاب الراس
واي از دست جدا؛ اي حسين! از غمت در کودکي موي سرم سفيد شد.
تانيت ناديت ليش تأخر عباس؟
انتظار کشيدم؛ فرياد برآوردم؛ چرا عباس دير کرد؟
ريته يـمي .. يـجلي همي .. وينه عمي
کاش پيش من مي ماند و غم مرا برطرف مي ساخت؛ عمويم کجاست؟
ليش تأخر عباس؟
چرا عباس دير کرد؟ 🌷https://eitaa.com/ITVMMA🌷
هدایت شده از خبرگزاری فارس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 تظاهرات مردم آلمان و انگلیس در مخالفت با ماسک اجباری!
http://fna.ir/ezgg78
@Farsna
تظاهرات مردم آلمان و انگلیس در مخالفت با ماسک اجباری👆 👈استفاده از ماسک و نذر ماسک در ایران مردم با فرهنگ و تمدن را اینگونه باید شناخت 👆 https://eitaa.com/ITVMMA
✅آیا از همسر و بچه های حضرت عباس خبر دارید؟
💭حضرت عباس(ع) تنها با یک زن ازدواج کردند. او لبابه دختر عبیدالله بن عباس بود. لبابه زنی بسیار شایسته پاکدامن و از خاندانی شریف بود. او از بهترین زنان زمانه خود و از محبان امام علی ع بود.دلبابه از حضرت ابوالفضل (ع) پنج پسر و یک دختر بدنیا اورد. لبابه در کربلا حضور داشت. یکی از پسران او بنام قاسم در کربلا شهید شد. خود او نیز اسیر شد. همراه با سایر اسرا زجر و شکنجه ها را تحمل کرد.
💭پس از ازادی اسرا او به مدینه برگشت. لبابه روز و شب گریه میکرد چندان که بیمار شد و در سن ۲۸ سالگی از دنیا رفت. خدای رحمتش کند. فرزندان او مدتی توسط مادربزرگ پاکشان ام البنین سلام الله علیها تربیت شدند اما اوهم دوسال بعد از واقعه کربلا از دنیا رفت و سرپرستی فرزندان به امام سجاد علیه السلام منتقل شد. گفتنی است هر گاه یکی از فرزندان حضرت عباس ع نزد امام سجاد ع می آمد اشک بر گونه های حضرت جاری می شد. هدیه کنید به پیشگاه مقدس قمر بنی هاشم حضرت ابوالفضل العباس(ع) صلواتی بر محمد و آل محمد.
📚سید بن طاووس اقبال الاعمال ص ۲۸