آن چيزي كه بايد محدود بشود غريزه است و آن چيزي كه نبايد محدود بشود فطرت است. بچه اي كه زياد شلوغ مي كند به او مي گوييم بيش فعال. نمي گذاريم رشد كند مانع تعالي مي شويم. در عوض چكار مي كنيم؟ بهترين ها را برايش مي خريم اتاقش را پر اسباب بازي مي كنيم و غريزه اش را باز مي كنيم. اصل اساسي در قرار گرفتن اين ذوزنقه سوّم است چه ذهنيتي به بچه مان مي دهيم ؟
در خيابان هاي تهران بگرديد بيشترين حجم فروشگاه ها چه عرضه مي كنند؟ خوراك و پوشاك، يعني اينجا. مغازه اي خوراك پوشاك تعطيل شود، شهر تعطیل مي شود. چند تا فروشگاه اينهـا را عرضه مي كنند؟ تعطيل هم بشوند اصلا هيچكس نمي فهمد. اصلا كسي كمبودش را حس نمي كند. ولي يك روز اگر نفس نامي نباتي تعطيل بشود ،اصلا مملكت بهم می ریزد. دو روز گوجه فرنگي كم ياب بشود چه خبري مي شود؟ تمام سوپر ماركت ها قفسه هايشان خالي شد چرا؟ چون نفس نامي نباتي بزرگ است. محدود نيست. علت اينكه ما اين وضع را پيدا مي كنيم اين است .اين ذوزنقه معكوس است. اين عملكرد بجاي اينكه ضلع كوچكش پايين باشد ضلع بزرگ برعكس شد.
اين مشكل نظام آموزش و پرورش ما است. اين مشكل تعليم و تربيت ما است .ما بچه ها را به سمت هوشياري نمي بريم .مخروط واژگون شكل مي گيرد. ببينيد ما اينقدر نياز داريم، اين نياز را بايد دريافت كنيم با نياز شوخي نداريم نمي توانيم دريافت نكنيم اگر دريافت نكنيم مساله دار مي شويم ولي وقتي مخروط شكل مي گيرد حالا اينقدر نياز داريم. چند برابر؟ در نتيجه مي رويم در حريم همديگر جنگ مي شود فقر چون همه ميخواهند.
بدتر از اين از خاك عبور مي كنيم بجاي اينكه به بي نهايت بالا متّصل بشويم توهم بي نهايت پيدا مي كنيم. كه حَتّي زمين هم نمي تواند جواب بدهد اين دنيای آر زوها ،اميال و حسرت هاي ما است. ببينيد مهم نيست داريم راجع به ذهن صحبت مي كنيم اصلا به داشته هاي كسي كار نداريم .داريم فكر مي كنيم چقدر آرزو داريم و چقدر داريم برنامه مي ريزيم و چقدر حسرتش را مي خوريم كه نمي توانيم به آن برسيم؟ خانه، ماشين ،ويلا، پول، سرمايه ،شركت و و و و ... چقدر آرزو داريم؟ نمي توانیم برسيم.
كره زمين محدود است به نامحدود نمي تواند جواب بدهد، معنويت نامحدود است. شما از ديدن بچه تان چقدر احساس حظ و لذت مي كنيد؟ چقدر؟ خيلي چه قدر است؟ اندازه بدهيد. بي نهايت چون اينجا هستيم. اصلا قابل اندازه گيري نيست. مهر و محبت نامحدود است تعداد بچه ها محدود است حداكثر ده تا دوازده تا مي توانيد داشته باشيد بيشتر مي توانيد؟ حداكثر ده تا، يك جين كامل ؛خب محدود است. ولي دوست داشتن تك تك اينهـا نامحدود است.
بچه دار شدن اينجا است در غريزه است .مادر شدن، بچه داشتن اينجا است ؛مادر شدن اينجا است. در مادر شدن محدوديت داريم؟ در پدر شدن ما محدوديت داريم؟ بله در بچه داشتن محدوديت داريم من دو تا بچه دارم ولي در پدر شدن هم محدويت دارم؟ چند تا دختر و پسر من داشته باشم خوب است؟ خودم نمي دانم. و چند تا نوه دارم نمي دانم همه شما بچه هاي من هستيد. پدر شدن اينجا است بچه داشتن اينجا است. مساله اساسي اين مخروط ذهن است كه متون سنتي ما قشنگ مي گويند با عبارت هاي كهنه قديمي به اين بايد فكر كنيم كه داريم چكار مي كنيم. (ادامه دارد...)
#آزادی_محدودیت {قسمت3}
[استادسلطانی]
.
احساس گناه تان بالا نرود. چرا ما اينقدر روي خانه بازي، خانه فرهنگ، بازي مادر و كودك دوره مادر باردار تاكيد داريم و تمام توان مان را گذاشتيم؟ بنيان تربیت در سه سال و شش سال اول شكل مي گيرد به اين دليل اين سال ها مهم است به اين دليل آموزش مادر مهم است و نقش اصلي را هم مادر دارد. من هميشه گفتم كه اگر از من نظر بخواهند "كه هيچ وقت نمي خواهند" همه يارانه ها را قطع كنند كمي از حقوق كارمندها كم كنند همه را خرج آموزش ما بكنند. بچه هاي ما بايد وارد عرصه انساني بشوند و در امتداد الهي تا خوشبخت بشوند. موفقيت خوشبختي نيست ؛موفقيت، موفقيت است .اينجا ممكن است به نظر خيلي موفق بيايد ولی خوشبختي نيست.
ما يك طرحي داريم بنام ١٣٠٠ ها با اين آدم ها مي نشينيم صحبت مي كنيم كساني كه تاريخ تولدشان ١٢٨٠ است تا ١٣٢٠ معروف و مشهور. با بعضي از شخصيت ها و بزرگان هم نشستيم صحبت كرديم كودكي شان را بررسي كنيم. يكي از شاگرادن من گفت :كه من با يكي از بزرگان اگر اسم ببرم همه شما مي شناسيد ارتباط دارم مي توانید با او صحبت كنيد. گفتم باشد. ضبط صوت را برداشتم و با هم رفتيم. گفت :فقط يادت باشد اين يك دفعه تو را از خانه بيرون مي كند اگر از حرف زدنت خوشش نيايد مي گويد بلند شو برو بيرون!! از خانه مي اندازد بيرون به تو بر نخورد. گفتم :نه بر نمي خورد.
رفتيم من با ادب دست ايشان را بوسيدم تا زماني كه از شخصيت علمي ايشان تعريف مي كردم خوب گوش مي كرد خانه، نيمه تاريك، تنها، خانواده در خارج از ايران،با يك پرستار. تمام ديوار تابلوهاي تقدير. روي ميز كتاب هاي تأليف شده بسيار. ایشان از خاطراتشان گفتند . من فكر كردم كه ديگر مي توانم سوال اصلي ام را مطرح کنم. گفتم كه خانواده بچه ها، گفت نيستند. گفتم مي توانيد مقداري راجع به كودكي تان صحبت كنيم؟ گفت :بلند شو برو بيرون .گفت :مي گويم برو بيرون حرف نزن!! من را از خانه اش بيرون كرد و اصلا هم ناراحت نشدم دلم سوخت. يك استاد بزرگي كه همه افتخار مي كنند كه بروند كنارش بنشينند .من با احترام دستش را بوسيدم .در كودكي چه بر سرش آمده كه الان بچه هايش كنارش نيستند و خودش هم حاضر نيست از كودكي اش صحبت كند.
يك نمونه ديگري داريم از نزديكان خودم من خيلي هم با او در ارتباط هستم الان هشتاد و چند سالش است يكي از نوابغ زمان ما است چهارتا دكترا دارد و حداقل به بيست و سه زبان تكلم مي كند. و در چهار زبان جزو برترين ها است يعني از آنها بيشتر مي داند انگليسي فرانسه آلماني و اگر اشتباه نكنم لاتين.
بقول خودش مي گويد تنها تفريح من اين است كه با راديو ور بروم يك ايستگاهي پيدا كنم كه زبانش را نفهمم. ولي من حاضر نيستم حَتّي يك روز بجاي او باشم خيلي براش احترام قائل هستم خيلي از صحبت با او لذت مي برم خيلي عظيم است ذهنش، خيلي! ولي نه زن نه بچه نه خانه نه خوشبختي هيچ هيچ. دو دقيقه با او نمي شود ارتباط عاطفي برقرار كرد ولي تا دلتان بخواهد می توان ارتباط فلسفي برقرار كرد كافي است يك سوال فلسفي بپرسيد و يك نصف روز راجع به آن صحبت كنيد و از ده تا زبان و منبع مختلف برايتان شاهد مثال مي آورد ولي هرگز در كنارش احساس شادي نمي كنيد. (ادامه دارد...)
#آزادی_محدودیت {قسمت4}
[استادسلطانی]
.
.
پروفسور سميعي "بزرگترین جراح مغز" مي گويد كاسه سر را من باز مي كنم چاقو را من دست مي گيرم وارد مغز مي شوم ديگر من نيستم نمي دانم چه كسي جراحي مي كند من جراحي نمي كنم. كاسه سر را من بر مي دارم استخوان سر را من مي برم ولي وارد مغز مي شوم ديگر من نيستم نمي دانم كيست. كساني كه بتوانند از اينجا عبور كنند اندك هستند ولي تمام حيات و زندگي دنيايي ما مرهون كساني است كه از اينجا عبور كردند و ما هرگز نه آنها را مي شناسيم نه قدرشان را مي دانيم.
دقيقا ما الان داريم روي كودكي کسانی که در ١٣٠٠ زندگی می کردند كار مي كنيم و ١٢٨٠ تا ١٣٢٠ سياه ترين تاريخ اين مملكت است. نمي دانم چند نفر از شما فيلم يتيم خانه ايران را ديديد؟ شرح قحطي ١٢٩٥ جنگ اول است. نصف جمعيت ايران از گرسنگي مردند ولي انسان هايي كه از آن زمان آمدند جانشين برايشان نداريم در دين در هنر در ادبيات در صنعت در هيچ چيزي برايشان جانشين نداريم اينقدر كه اينهـا بزرگ هستند. كودكي هايشان را ببينيم. اينهـا كودكي هاي خوبي نداشتند.
یک وقت با آقایی صحبت مي كردم، سه خواهر و برادر هستند كه يكي شان فوت كرده. برادر بزرگ ٩٤ ساله است. بسيار آدم تحصيل كرده با سواد و بسيار مرفه خانه اش در يكي از بهترين نقاط تهران است. يك روز گفت چكار مي كني؟ گفتم من با بچه ها كار مي كنم. گفت خوش بحالت من بچگي خوبي نداشتم گفتم چرا؟؟ گفت: اينقدر كه كتك مي خورديم. پدرم برادر بزرگ را مي زد او من را مي زد من دو تا كوچك را مي زدم بعد پدر هر چهارتاي ما را مي زد. نتيجه اينكه دو تا كوچك ها ازدواج نكردند. بزرگه ازدواج كرد بچه دار نشد و ايشان دو تا پسر دارد كه اصلا بفكرش نيستند.
ببينيد دوران كودكي معني اش مرفه بودن نیست. كودكي مرفه انسان را به هيچ جا نمي رساند. كودكي بايد با تلاش و سختي باشد و امروز ما فكر مي كنيم اگر بچه هايمان را در رفاه بزرگ كنيم خدمت كرديم به آنها. نه خدمت نكرديم . به همين دليل خشم داريم ترس داريم و غم داريم چون دائم اينجا هستيم غرايزمان قوي است ترس و خشم احساسات غريزي هستند.
اصلا بخاطر آن سختي اين آدم هاي بزرگ درست شدند در كوره ها سوختند . آدم هايي كه آن دوره ساخته شدند فولاد هستند شيشه نيستند كه يكي بزني خورد بشوند. حليم هستند. حلم دارند. ما در دينمان احكام داريم و شرعيات مال اينجا است. (ادامه دارد...)
#آزادی_محدودیت {قسمت5}
[استادسلطانی]
روزي نيم ساعت اين مسائل را مرور كنيد نوازش را مرور كنيد جلساتي كه بوديد اينهـا را مرور كنيد. الان نه قبول كنيد نه رد كنيد الان فقط بشنويد بعنوان يك مواد خام با خودتان ببريد خانه. روزها فرصت داريد با ذهنت خودتان مقايسه كنيد كدامش را مي خواهيد یا نمی خواهید. مطالب را كم كم بگذاريد در ذهنتان بنشيند الان نه رد كنيد نه قبول كنيد.
❇️ نكته دوم، از داشته هايتان لذت ببريد مهم نيست كم داريد يا زياد داريد. در نوازش يادتان است؟ غذا مي خوريد؟ با كيف بخوريد. نان بيات است نان و پنير است نان و گوشت كوبيده با لذت بخوريد. از داشته هايتان از همسرتان، فرزندتان، لباستان، كمدتان، لذت ببريد. ببينيد وقتي كه ما دامنه توهم بي نهايت داريم آرزو حسرت داريم از داشته هايمان لذت نمي بريم.
من يك دست مبل خانه مان داريم الان نمي دانم نزديك عمر انقلاب است سي و هشت سال، سي و هشت سال است كه ما اين مبل را داريم چند سال پيش بود كه سي سال بود اين مبل را داشتيم. مبل خيلي محكم و خوبي بود يكي از دوستانم ساخته. خانمم گفت ببين از اين مبل خسته نشدي سي سال است روي اين ميل مي نشيني گفتم عزيزم اگر قرار بود خسته بشوم سي و پنج سال است دارم با تو زندگي میکنم اول بايد تو را عوض كنم بعد بيايم سراغ مبل. من روي مبل مي خواهم بنشينم راحت چهار زانو چايي ام را بخورم خيلي هم عالي است. سي و هشت سال است از اين مبل دارم لذت مي برم .چهل و چهار سال است با خانمم دارم لذت مي برم حظ مي برم "چرا مي خنديد؟ خانمم هميشه گفته يك روز مي آيم در يكي از اين كلاس ها آبرويت را مي برم مي گويم حرف هايي كه مي زند براي شما است در خانه برعكس عمل مي كند.😊" (ادامه دارد....)
#آزادی_محدودیت {قسمت6}
[استادسلطانی]
.
.
ما يك مشكلي كه داريم از لذت بردن احساس گناه داريم. غريزه و فطرت و ذهن همه اش با هم در ارتباط است. هر وقت لذت برديم سرزنش شديم در كثافت كاري بوده يا بهم ريختگي بوده مرتب گفتند نكن تنبيه شديم احساس بدي داريم. حَتّي اگر تنبيه هم نشديم مادر؛ "ببين چكار كردي خدا من را بكشد گند زدي!" بچه اصلا از خودش بيزار مي شود. لذت همراه احساس گناه.
يك جاهايي ترس هم به آن اضافه مي شود. "ببين اگر تو اين را بخوري اگر حرام باشد روز قيامت در جهنّمی" مي رسيم به غريزه جنسي قوي ترين غريزه بالاترين لذت بالاترين احساس گناه بالاترين ترس. و ريشه بسياري از مسائل خانوداه ها در اين ترس و احساس گناه است.
يك خانمي وقتي درس مي دادم مي گفت تازه فهميدم من وقتي ميوه مي خوردم انگار دارم مال مردم را مي خورم كوفتم مي شود. چند نفرتان بد غذا هستيد از غذا خوردن لذت نمي بريد. احساس گناه است ديگر. لذت از داشته هايتان را تمرين كنيد جامعه ما لذت بردن بلد نيست. يك فرق ما با جامعه آمريكا اين است همين لذت است. اروپا و آمريكا ياد گرفتند لذت ببرند ما بلد نيستيم لذت ببريم.
مهماني مي دهيم مي بينيد چقدر غذا مي گذاريم؟ دريغ از اينكه از يك لقمه اش لذت ببريم. روي لذت بردن تمرين كنيد ما بدون لذت غريزي به ارضاء ذهني و حظ الهي نخواهيم رسيد. اگر لذت را سركوب كنيد بقيه اش هم متوقف مي شود. لذت ببريد بزرگ ترين لذت سپاسگزاري و شاكر بودن است. شاكر باشيم هر چه مي خوريم شكر كنيم همه اش مخلوق خداوند است نعمت خدا است. مخصوصاً همسرانتان كه بدجوري نعمت خدا هستند.
يك تمرين آرام آرام دوستان دامنه آرزوها را جمع كنيم. زياد و كم مهم نيست، لذت ببريد ولي دامنه آرزوها را كم كنيد. (ادامه دارد...)
#آزادی_محدودیت {قسمت7}
[استادسلطانی]
.
نيازها هميشه هست ما اجازه نداريم نيازهاي جسمي مان را مسدود كنيم محدوديتش خوب است. لذت بايد باشد من يك چيزي براي لذت به شما بگويم. ببينيد ما يك اشتباهي كه مي كنيم اشتباه ذهني است ما لذت در غريزه است گرسنگي يك غريزه است يا نه؟ درست است؟
غذا خوردن غريزه نيست گرسنگي غريزه است. لذت در گرسنگي است نه در غذا خوردن. بخاطر گرسنگي است كه ما از غذا لذت مي بريم ولي ما به اشتباه فكر مي كنيم از غذا خوردن لذت مي بريم مرتب مي رويم مي خوريم مرتب نوشابه مي خوريم ادويه مي زنيم اشتهاء را تحريك مي كنيم. مي خوريم كه لذت ببريم و غافل هستيم از اينكه گرسنه باشيم لذت مي بريم نه غذا بخوريم.
نوازش كنيم ما همه اش نوازش را از يك نفر مي خواهيم آن يك نفر كيست؟ آن كاري كه همسر مي كند ناز است اين اسمش نوازش نيست در بهترين حالت تبادل نوازش است. نوازش را ما بايد منشاش را بشناسيم ابزارش را بشناسيم دريافت كنيم مهارتش را پيدا كنيم دريافت كنيم بعد با هم مبادله كنيم.
جنس دريافت نوازش كاملا در زن و مرد متفاوت است. اين صحبت بي معنا و بي پايه برابري زن و مرد را بياندازيد دور. زن از نظام آفرينش بگونه اي دريافت مي كند مرد بگونه اي ديگر و اين دو تا با هم مبادله مي كنند كامل مي شود. يكي شربت دارد يكي آب دارد اين شربتش را مي آورد او آب را مي ريزد مي شود خورد نه سن ايچ غليظ را مي شود خورد نه آب يخ را اين دو تا كه قاطي بشود مي شود شربت مكمل هم هستند.
زن يك طور دريافت دارد از هستي مرد يك طور بعد اينهـا مبادله مي كنند. ببينيد ما هم تشنه مان است هم گرسنه مان است يكي ليوان اب دستش است يكي سفره نان اين آب تعارف مي كند مي خورند آن نان با هم مي خورند سير مي شوند حالا اگر هر دو ليوان آب دستشان باشد به چه درد مي خورد؟ بيا ليوان هاي آبمان را مبادله كنيم زن و مرد برابر هستند مبادله كنيد غير از اب خوردن كه چيزي گيرتان نمي آيد خودتان داشتيد براي چه مبادله مي كنيد؟ يا هر دو نان داري مبادله كنيد در گلويمان ماند آب از كجا بياوريم بخوريم.
ببينيد تبادل در اختلاف سطح است در تفاوت است نه همسان بودن .همسان بودن كه تبادل لازم ندارد كه هر دو آب داريم هر دو نان داريم خب داشته باشيم. براي تبادل اين خيلي تفكّر غلط است كه ما نيازهايمان را حقارت مي دانيم و توانايي هايمان را غرور مي دانيم. انسان يك نيازهايي دارد يك توانايي هايي دارد يك جا محتاج است يك جا منعم است. يك جا مي دهد يك جا مي گيرد اصلا نظام آفرينش بر پايه يگانگي است، فكر نمي كنم مساله سختي باشد. (ادامه دارد...)
#آزادی_محدودیت {قسمت8}
استاد سلطانی
.
در وسايل كه همان مسكن هست، اتاق بچه و اسباب بازي هايش همه اينهـا باید بر اساس اصل "ارزش سادگي" باشد. اينكه ما اتاق بچه را پر از اسباب بازي مي كنيم كار درستي نمي كنيم. بچه مي خواهد روی تخت بخوابد اينهمه اتاق كودك تور و پرده و فلان، بعد اين بچه خودش را محور دنيا مي داند و به كمتر از این رضايت نمي دهد بعد در نوجواني مشكل پيدا مي کند.
بچه ها بايد ياد بگيرند اسباب بازي هايشان را استفاده كنند مستهلك كنند اسباب بازي براي توي ويترين نيست اگر نمي تواند استفاده كند بچه از آمريكا آوردند از اروپا آوردند چند هزار تومان چند صد هزار تومان قيمتش است لطفا بگذاريد در انبار. بچه بايد وسيله را مستهلك كند از بين ببرد بگذارید تا ياد بگيرد که وسائل براي من است من براي وسايل نيستم.
ما اول كه ازدواج كرده بوديم، با يك خانوداه اي دوست بوديم. 'در يك زمان تقريبا ازدواج كرده بوديم'. خانه اينهـا كه مي رفتيم روي همه چيز ملافه بود حَتّي اتاق خواب بعد يك زيلو انداخته بودند در آشپزخانه همانجا ناهار مي خوردند شام مي خوردند يك تشك مي انداختند شب هم همان جا مي خوابيدند. خب بخاطر اينكه گفتند اسباب بازي را بگذار انجا باشد براي بازي نيست. خرابش نكن الان هم وسايل زندگي اش را مي ترسد خراب كند.
وسيله زندگي براي خراب شدن است. نه اينكه بزنيم بشكنيم براي اين است كه مستهلكش كنيم. ابزار وسايل زندگي براي من است من كه براي آن نيستم خيلي وقت ها ما براي وسايل زندگي مان هستيم. همان مبل سي و پنج ساله كه گفتم يك دفعه خانمم گفت كه آنجا آنطور ننشين چايي بخور گفتم مبل براي اينكه من رويش راحت بنشينم چايي ام را بخورم من كه بنده مبل نيستم. بچه ها بايد اين را ياد بگيرند و باید درك محدوديت را یاد بگیرند. يعني عزيزم اينجا نه، آنجا. اينطوري نه آنطوري.
#آزادی_محدودیت {قسمت11}
[مباحث کودک متعادل]
.
ما براي رشد سالم فرزندانمان كه اينطور شكل بگيرند غير از بازي و غير از شادي والدين هيچ ابزاري نداريم هر كه هر چه بگويد يا نمي داند يا دروغ مي گويد.
بگذاريد بچه هايتان سختي بكشند. از دل آن سختي است كه ترميم مي شدند. شما چقدر نقش مادر بزرگ دكتر حسابي را مي دانيد؟ مادر بزرگ دکتر حسابي نقش اساسي را در زندگي اين بچه داشته است. خود دكتر حسابي مي گويد بهترين درس هايي كه دارم از قصّه هاي مادر بزرگم است. چند نفر از ما براي بچه هايمان قصّه مي گوييم؟ اگر امام محمد غزالي امام محمد غزالي شد براي اينكه يتيم بزرگ شد. قانون هستي است که بچه ها بايد سخت بزرگ بشوند بچه ها بايد سختي بكشند.
اين شرايط را فراهم كنيد چه كسي گفته ما با ماشين برويم نان بگيريم بياييم؟ چرا با بچه مان پياده نمي رويم خريد كنيم؟ چرا كيسه سيب زميني نمي دهيم بياورد چرا كار در خانه به او نمي دهيم؟ چرا عرقش را در نمي آوريم؟
من با پدرهاي خيلي موفق صحبت كردم در جلسه پدرها. پدر مي گويد من سختي كشيدم نمي خواهم بچه ام سختي بكشد. به او گفتم اگر تو امروز به عنوان يك انسان خوب موفق و خوشبخت داري زندگي مي كني بخاطر سختي هاي بچگي ات است چرا اين نعمت را از بچه ات مضايقه مي كني؟؟ چرا بچه هاي ما بايد در رفاه بزرگ شوند؟ رفاه سم است. بچه ها باي آسايش جسمي داشته باشند بله ولي چه كسي گفته رفاه. چرا بچه ما نبايد نان بيات بخورند؟؟ چرا هميشه يخچال ما بايد پر باشد؟ چه وقت بچه هاي ما بايد نان خشك بخورند؟؟ چه وقت بچه هاي ما بايد نان بيات بخورند چه وقت بايد نان و ماست بخورند؟؟ نمي گويم رژيم غذايي نان و ماست به آنها بدهيد.
درآلمان سالي يك بار يا سالي دو بار اصلا جزء برنامه تربيتي خانواده است که خانه را خالي مي كنند تمام مواد غذايي و بيست و چهار ساعت در خانه را پدر قفل مي كند هر كسي بايد بتواند خودش را سير كند و هيچ چيزي هم در خانه نيست. و يك روز هم می روند بيرون در سرما تا صبح بايد خودشان را گرم كنند هيچ بالاپوشي هم نمي برند. بايد بتواند خودش را ضبط كند. چرا ما بايد اينقدر بچه هايمان را مرفه بزرگ كنيم!! مرفه كه مي شوند اين بزرگ مي شود بعد آرزوهايشان بزرگ مي شود الان چرا جوان هاي ما اينقدر ناراضي هستند!؟ چون دامنه آرزوهايشان وسيع است. (ادامه دارد...)
#آزادی_محدودیت {قسمت13}
[مباحث کودک متعادل]
.
.
چرا اينقدر به پدر و مادرها مي گويند شما پدر و مادر خوبي نيستيد؟ چرا اينقدر حسرت دارند؟ ریشه اینها از بچگي بوده. بگذاريد بچه سختي بكشد، اين مملكت را كساني ساختند كه سختي كشيدند و در نهايت هم كساني خواهند ساخت كه سختي مي كشند. اگر مي خواهيد بچه هايتان در آينده اين مملكت نقش داشته باشند بگذاريد با سختي بزرگ بشوند نترسيد.
به کودک بگوييد پول دارم ولي نمي خواهم الان بخرم. اصلا نه، اين پول در كيفم است ولي الان نمي خرم. چه فرقي دارد!؟ شما شرايط نبود را بصورت مصنوعي آماده كنيد چرا با كولر خنكي مصنوعي ايجاد مي كنيد چگونه با بخاري گرماي مصنوعي ايجاد مي كنيد؟ در يخچال مان را قفل كنيم كليدش گم شد دو روز ما يخچال نداريم آب شير مي خوريم.
از يك سال به بالا درك محدوديت شروع مي شود زير يك سال نه. ایجاد شرایط دشوار برای کودک که باعث ایجاد اعتماد به نفس در کودک میشود از یک سال به بالاست.
در نهايت اينكه آزادي و محدوديت اينطور معنا پيدا مي كند يا ما غريزه را محدود مي كنيم فطرت آزاد مي شود يا فطرت را محدود مي كنيم غريزه آزاد مي شود. تمام حال بد و احساسات ناخوشايند ما از آزادي غريزه است. ( پایان)
#آزادی_محدودیت {قسمت14}
[مباحث کودک متعادل]🌺🌺🌺