.
.
حالت دیگر اعتماد به نفس، اعتماد به نفس واقعی مخرب است که در امتداد عزت نفس نیست. یعنی این شخص اعتماد به نفس دارد، خودش هم قبول دارد ولی عزت نفس ندارد. مجرمین جزو این دسته هستند. دیدید چه قدر راحت دست به جرم و جنایت می زنند. چه قدر راحت از دیوار مردم بالا می روند و اگر جلویشان را بگیرید می گویند که داریم اثاث کشی می کنیم. یا کلاهبردارها چه قدر محکم و مقتدر و با اعتماد به نفس کامل نقشه می کشند و اجرا می کنند ولی در درونشان عزت نفس ندارند.
اعتماد به نفس بدون عزت نفس خیلی خیلی خطرناک است. یکی از تفاوت های اصلی روش های تربیتی سنتی اصیل با روش های مدرن در این است که در روش های سنتی اصیل توانایی و بلد بودن را به همه کس نمی دادند مگر این که مطمئن باشند که عزت نفس دارد.
بسیاری از علوم امروز که به عنوان علوم تجربی آفت جان بشر شده، در روزگار قدیم هم بوده و علمای ما امثال ابوعلی سینا، رازی، ابوریحان بیرونی و دیگران به این علوم رسیده بودند اما چون اهلش را پیدا نکرده بودند یعنی کسی که عزت نفس واقعی داشته باشد و در مسیر باشد، آن علوم را با خودشان به گور بردند و فقط اشاره های کوچکی در متون گذاشته اند که امروز وقتی این متون را تفسیر می کنیم به عمق شان پی می بریم. مثل گلشن راز شبستری که کتاب خیلی کوچکی است ولی یک دنیا جامعه شناسی و روش شناسی و غیره در آن هست.
این علما می دانستند که علم را باید به دست اهلش سپرد. یعنی اعتمادبه نفس را به کسی می خواستند بدهند که عزت نفس داشته باشد و اگر پیدا نمی کردند، نمی دادند حتی به بچه های خودشان و آن علم هم از دست می رفت. چون در فرهنگ سنتی ما عزت نفس شناخته شده و مهم بود. اما در عصرحاضر می بینیم که به کمک علم و توسط علم چه فجایعی اتفاق می افتد. این فجایع به دست دانشمندانی است که عزت نفس ندارند و فقط اعتماد به نفس و استعداد دارند و یادگیری بالایی دارند اما عزت نفس ندارند که آموخته هایشان را هدایت و کنترل کنند. (ادامه دارد...)
#اعتماد_بنفس {قسمت8}
[مباحث کودک متعادل]
💐🍁💐🍁💐
علامه طباطبایی محفلی داشتند به نام اصحاب چهارشنبه و روزهای چهارشنبه بعدازظهر در اتاقی جمع می شدند و خدمتکارشان را توی کوچه زیرپنجره می گذاشتند که کسی گوش نایستد و آن چه که می دانستند فقط به چندنفر منتقل می کردند و هیچ زمان دانسته هایشان را عمومی نکردند. این تفاوت سنت شرق با سنت غرب است.
در غرب همه چیز را آشکار می کنند و در اختیار همه قرار می دهند؛ ما هم از این وضعیت طرفداری می کنیم و اسمش را گسترش علم و دانایی می گذاریم و اصلاً عزت نفس و تزکیه نفس را نمی بینیم. نص صریح قرآن است که می فرمایند: « و یُزَکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه» اگر تزکیه نشویم کتاب و حکمت نباید یاد بگیریم و گرنه هم به خودمان آسیب می زنیم هم به دیگران آسیب خواهیم زد.
اعتماد به نفس واقعی مخرب، زیربنای جرم است قبلاً نیز به درک مظلوم به عنوان زیربنای جرم اشاره کرده بودیم پس حالا می گوییم اول درک مظلوم و دوم اعتماد به نفس بالا به ترتیب زیربنای جرم و تخریب کننده هستند. افراد مجرم عزت نفس پایین دارند و یا اصلاً ندارند و خودشان را آدم درست و خوبی نمی دانند.
کسی که اعتماد به نفس سازنده ی واقعی دارد خودش را نقد می کند، درک مسئول دارد و چون نقدپذیر است تعامل اجتماعی خوبی دارد که ما به این افراد می گوییم رشد اجتماعی خوبی دارند و در تعامل با انسان ها هستند.
چرا ما این قدر از آدم های دیگر می رنجیم و دلخور می شویم؟ قبول دارید که یکی از مشکلات ما در ارتباطات بین فردی همین مورد است؟ از هم می رنجیم چون از نقد خوشمان نمی آید، از اتفاقات تفسیر می کنیم؛ ما دوست داریم عیب ها را ببینیم و به روی طرف بیاوریم، دیگران هم دوست ندارند که عیب هایشان را بگوییم و به رویشان بیاوریم. ولی کسی که اعتماد به نفس واقعی دارد با این مسئله مشکلی ندارد چون خودش پیشاپیش نقد می کند و تفکیک کار از وجود را کاملاً می شناسد، درک مسئول دارد و سپاسگزار و شاد است. (ادامه دارد...)
#اعتماد_بنفس {قسمت9}
[مباحث کودک متعادل]
🌺❤️🌺❤️🌺
.
حالت دیگر اعتماد به نفس، اعتماد به نفس غیر واقعی است. ظاهر این شخص نشان می دهد که خیلی اعتماد به نفس دارد یعنی اعتماد به نفس سطحی که عمق ندارد و غیر واقعی است و همان خودپنداره ی کاذب است که قبلاً صحبت کردیم متأسفانه بچه هایمان را به سمت این اعتماد به نفس داریم سوق می دهیم. این افراد دو دسته اند: یک دسته خودپنداره ی کاذب مثبت دارند و دسته ی دیگر خودپنداره ی کاذب منفی دارند.
نتیجه ی خودپنداره کاذب مثبت، خودشیفتگی است و نتیجه ی خودپنداره کاذب منفی، احساس حقارت است. در عمل هردو دسته رفتاری مشابه رفتار فردی با اعتماد به نفس واقعی از خودشان نشان می دهند. خودشیفته ها متکبر هستند، درک مظلوم از خود دارند، کسی را قبول ندارند؛ این مسئله در بچه ها درحال افزایش است.
بچه ها وقتی کنار هم قرار می گیرند طبق قانون هستی اصلاً خودشان را نمی بینند و با هم قاطی می شوند، برایشان مهم نیست که این ها کی هستند. اگر در جمع بچه ها، بچه ای خودش را کنار می کشد دچار حالت خودشیفتگی است و در این کودک تکبر شکل گرفته؛ در حالی که یکی از اصول زندگی، فروتنی است.
خودپنداره های کاذب منفی، احساس گناه دارند و درک مقصر از خود دارند. هر دو حالت چه منفی و چه مثبت ادعای انجام کار دارند و نه نمی گویند. خودشیفته ها فکر می کنند که بلدند، (دقت کنید بحث توانستن نیست بلکه بحث بلد بودن است.) خودشیفته ها ادعا دارند که «من بلدم!». منفی ها احساس گناه دارند و می خواهند جلب رضایت دیگران به خصوص والدینشان را بکنند و از دیگران دائم شکایت دارند.
آدم هایی که اعتماد به نفس پایین دارند و خودشان را کوچک می بینند اتفاقاً کارهای خیلی بزرگی می کنند، ریسک های وحشتناکی می کنند،؛ بسیاری از کسانی که در ریسک ها نابود می شوند این افراد هستند چون می خواهند به خصوص به پدر و مادر و نزدیکان ثابت کنند که بلدم و می توانم. برای اثبات «من می توانم» همه کاری می کنند، گاهی هم خیلی موفق می شوند و جلو می روند ولی یک جایی وسط کار زمین می خورند این در کسی که ترس دارد هم صادق است. چون روی دیگر سکه ی ترس، تهور است. تهور شجاعت نیست، ترس است و ترس وقتی از یک حدی بالا می رود تبدیل به تهور می شود.
خودشیفته ها یا خودپنداره کاذب مثبت دائماً از دیگران شکایت دارند و درکشان از خودشان این است که من بلدم، می تونم، ولی نمی ذارن (مادرم، پدرم، همسرم و....) دائم مانع جلوی راه من هست برای همین من نمیتونم؛ درک مظلوم همیشه شکایت می کند. (ادامه دارد...)
#اعتماد_بنفس {قسمت10}
[مباحث کودک متعادل]
❤️❤️🌹❤️❤️
خودپنداره های کاذب مثبت همیشه طلبکارند و خودپنداره های کاذب منفی همیشه بدهکارند. حال در خودتان پیدا کنید که طلبکار هستید یا بدهکار؟ فراموش نکنید با درک مسئول، خودمان را نگاه کنیم و مسئولانه نقد کنیم.
بچه های ما همیشه طلبکار هستند به سنین بالاتر که رسیدند بدهکار می شوند و خودشان را وقف دیگران به خصوص پدر و مادر می کنند مثل پسر اولی ها و دختر اولی ها که این مسئله در آن ها بیشتر اتفاق می افتد. مواظب باشید بچه هایتان با اعتماد به نفس واقعی بزرگ شوند نه با اعتماد به نفس غیرواقعی و کاذب چه از نوع مثبت و چه از نوع منفی، چون هر دو حالت به یکجا می رسند و قربانی ایجاد می کنند.
افرادی که اعتماد به نفس کاذب دارند هیچ وقت به احساس رضایت و رضایتمندی نمی رسند چون رضایتمندی را از حوزه ی عزت نفس و اصل و اصول نمی خواهند بلکه از حوزه ی اهمیت ها و مهارت ها می خواهند به دست آورند. در صورتی که اهمیت حوزه ی موفقیت است و موفقیت هیچ وقت به ما عزت نفس نمی دهد امکان ندارد. رضایت را باید از حوزه ی اصل بگیریم فردی که نمی تواند از اصل بگیرد در حوزه ی اهمیت ها ریسک می کند. (ادامه دارد...)
#اعتماد_بنفس {قسمت11}
🍁🌷🍁🌷🍁
تا این جا نکات منفی را بیان کردیم از این به بعد می پردازیم به چگونگی ایجاد اعتماد به نفس و عزت نفس. اولین مسئله: عزت نفس و اعتماد به نفس در فضای عمل و تجربه به دست می آید نه در فضای نصیحت و بحث کلامی....
توی کلاس ها و کتاب ها یاد می گیریم که بگیم "عزیزم من تو رو دوست دارم، کارت را دوست ندارم" بعد دائم کلیشه ای این جملات را تحویل بچه هایمان می دهیم از بچه ی یکساله گرفته تا 20ساله دائم می گیم خودت را دوست دارم ولی کارت را دوست ندارم بعد هم انتظار داریم که من دائم بهش می گم خودتو دوست دارم ولی اصلاً درست بشو نیست. چون این موضوع یعنی تفکیک کار از وجود، صرف در گفتار اصلاً فایده ندارد.
اعتماد به نفس و عزت نفس در فضای عمل و تجربه به دست می آید و حاصل تجربه ی کودک و والدینش است. در بحث خودپنداره هم اشاره کردم که: عمل کودک --- واکنش والدین
کودک کاری انجام می دهد مثلاً لیوانی را می شکند، والدین چه واکنشی نشان می دهند؟ واکنش و احساسِ پشت آن از طرف والدین، بسیار مهم است نه کلامی که به زبان می آورند. مادر وقتی می بیند کودکش لیوان را شکسته چون در کلاس ها تفکیک کار از وجود را یاد گرفته در ظاهر و در کلام می گوید که: شکست فدای سرت بیا عزیزم یک لیوان پلاستیکی بهت میدم برو تمرین کن....
ولی در دلش آشوب است و زمین و زمان را فحش می دهد که ای وای لیوان شکست ، وای چی کار کنم و حالا کی میخواد این هارو جمع کنه یا عجب بچه ی بی عرضه ای، خبر ندارد که بچه گول نمی خورد و از چشمان مادر و احساس او همه چیز را می خواند. (ادامه دارد...)
#اعتماد_بنفس (قسمت۱۲)
.
این قدر با بچه ها بحث کلامی نکنید. من خیلی دیدم که بچه ی دوساله را می نشانند روی صندلی و یا میگن برو توی اتاقت چند دقیقه به کارهات فکر کن ببین این کارهای تو درسته؟ بعد بیا.
خوب بچه ها هم خیلی عالی می توانند بگن که مامان من رفتم و فکر کردم واقعاً کارهای من اصولی نبود من معذرت می خوام، مادر هم خوشحال می شود و می خندد، کودک هم خوشحال می شود که آخ جون مامان خندید! نمی دونم چی گفتم ولی خوش حال شد و بعد کودک دوباره و دوباره و دوباره کارهایش را تکرار می کند که در این جا دیگر مادر به فهم و شعور کودک شک می کند نه به رفتار خودش.
در صورتی که کودک نمی داند و تنها چیزی که می داند و می شناسد احساس والدین به خصوص مادر است. متأسفانه در متون ترجمه ای خیلی اشاره شده به این که با بچه ها صحبت کنید و توضیح بدهید و از این طرف هم ما در کلاس ها می گوییم که توضیح ندهید و بحث نکنید بالاخره والدین می مانند که چی کار کنند؟
با بچه مان حرف بزنیم یا نزنیم؟ ما با بچه هایمان حتماً حتماً باید حرف بزنیم . گفتگو کنیم و سوال و جواب بپرسیم اما در حوزه ی عمل نه در حوزه ی نظر. حوزه ی عمل حوزه ای است که حواس پنجگانه در آن دخیل است و احتیاج به درک انتزاعی ندارد. (ادامه دارد...)
#اعتماد_بنفس {قسمت13}
[مباحث کودک متعادل]
👜💼👜💼☂
.
با بچه مان حرف بزنیم یا نزنیم؟ ما با بچه هایمان حتماً حتماً باید حرف بزنیم. گفتگو کنیم و سوال و جواب بپرسیم اما در حوزه ی عمل نه در حوزه ی نظر. حوزه ی عمل حوزه ای است که حواس پنجگانه در آن دخیل است و احتیاج به درک انتزاعی ندارد.
برای این که در مفهوم درک انتزاعی با هم هماهنگ باشیم از شما می خواهم که 2 را به من نشان دهید. حاضرین با انگشت و خودکار و نوشتن و هر وسیله ای دیگری سعی کردند 2 را نشان بدهند. استاد: امکان ندارد بتوانید 2 را نشان بدهید چون دو یک مفهوم ریاضی است و مفاهیم ریاضی انتزاعی هستند یعنی جواب را باید از درونشان استخراج کرد. مفاهیم انتزاعی با حواس پنجگانه درک نمی شوند. کودک زیر 6 سال درک انتزاعی ندارد.
خب عدد دو را که نتوانستید نشان بدهید لطفاً آبرو را به من نشان بدهید. چه قدر به بچه هایمان می گوییم که آبروی منو ریختی! مادری می گفت: به فرزندم گفتم آبروی منو ریختی، در جوابم گفت: کجا ریختم همه جا که خشکه!!!!!!!!!!!!!!!!!؛ قول را به من نشان بدهید، چه قدر به بچه هایمان می گوییم: قول بده به من، مگه تو به من قول نداده بودی؟ بچه هم با خودش می گوید: کورشم اگه من به تو چیزی داده باشم. خوب و بد را به من نشان بدهید! این ها همه مفاهیم انتزاعی هستند. (ادامه دارد...)
#اعتماد_بنفس {قسمت14}
[مباحث کودک متعادل]
🍀🌸🌺💕🍀🌸🌺
درک مفاهیم انتزاعی از 7 سالگی شروع می شود و در 18 سالگی کامل می شود که همین جا بگویم که درک انتزاعی ما بزرگسالان در حد بسیار پایین است. علت این که ادبیات را خوب نمی فهمیم این است که درک انتزاعی ما پایین است. وقتی درک انتزاعی پایین باشد زبان سمبلیک را درک نخواهیم کرد و به همین دلیل ما با ادبیات میانه ی خوبی نداریم چون ادبیات ما سمبلیک است. و ما اصلاً ذهن سمبل شناسی ندارم.
ما فقط چیزهایی را می شناسیم که می بینیم مثلاً وقتی می گوییم رستم فکر می کنیم که رستم حتماً باید پهلوان باشد و وقتی می گوییم رستم مظهر قدرت است، اصلاً برایمان بی معنی می شود. چون درک انتزاعی خیلی پایینی داریم و توان درک زبان سمبلیک را نداریم و سمبل ها را نیز نمی شناسیم.
بچه های زیر 7 سال درک انتزاعی ندارند بنابراین وقتی با کودک گفتگو می کنیم باید راجع به عینیتی که
وجود دارد، کاری که در حال حاضر کرده نه چند روز پیش، چیزی ساخته و .... راجع به همان صحبت کنیم ولی ما می نشینیم با بچه هایمان راجع به علوم صحبت می کنیم، پیدایش باران و منشأ ابر و غیره و دائم توضیح می دهیم و بچه هم که هیچ چیزی دم دستش نیست که لمس کند تا درکش کند.
بهترین کار برای این که درک انتزاعی کودک بالا برود این است که در رشد او دخالت نکنیم و کاری به کار کودک نداشته باشیم و اجازه بدهیم که طبیعت و نظام آفرینش کار خودش را انجام دهد.
وقتی برای زیر 6 سال سراغ یاد دادن مفاهیم می رویم در حقیقت این نظم را برهم زده ایم که در مبحث شناخت مفصل صحبت خواهیم کرد. اما الآن بدانید که با کودک راجع به حسی که دارد، کاری کرده چه منفی چه مثبت و راجع به چیزهایی که برای او ملموس است و حضور دارد، صحبت کنیم نه در مورد مواردی که در گذشته اتفاق افتاده یا در آینده اتفاق خواهد افتاد. در لحظه باشید چون بچه ها در لحظه ی اکنون زندگی می کنند. (ادامه دارد...)
#اعتماد_بنفس {قسمت15}
[مباحث کودک متعادل] 🌼🍀💛🍀🌼🍀
بچه ها باید عمل کنند بنابراین فضای عمل برای بچه ها ایجاد کنیم، یعنی بازی. کودک باید عمل را شروع کند، کار کند و والدین باید تأیید کنند.
نکته ی مهم این جاست، اگر نقد و اصلاحی هم داشته باشیم در قالب تأیید باید باشد. والدین نباید به هیچ عنوان بچه ها را تکذیب کنند، ایراد بگیرند و عیب کارشان را بگویند. بچه ها یکسره تا 12 سالگی باید تأیید بشوند به خصوص زیر 6 سال ها. تربیت اصلاً این نیست که دائم نکات منفی کودک را به رخ او بکشیم و بگوییم.
تحت عنوان نکته ی بسیار مهم می گویم که بچه ها باید اجازه ی اشتباه کردن داشته باشند، به بچه ها فضای اشتباه بدهید و اشتباهش را تأیید کنید. یک دردسری که ما با نسل شما والدین امروزی داریم و برای خودتان هم دردسر می سازید این است که شما نسلی هستید که به هیچ عنوان به خودتان اجازه ی اشتباه نمی دهید و یکی از بزرگترین مسائل و معضلات ما در مشاوره ها همین مسئله است.
نسل شما اجازه ی اشتباه به خودش نمی دهد و وقتی اشتباه می کند، داغون می شود و درک مقصر شروع می شود بعد به درک مظلوم و ..... به بچه ها باید اجازه ی اشتباه بدهیم و اشتباهشان را تأیید کنیم. (ادامه دارد...)
#اعتماد_بنفس
🌸🌸@Madarane_Beheshti
.
در کنار انجام اشتباه به کودک مسئولیت بدهید، جبران می کند. توانایی کودک را زیر سوال نبرید. مادری آمد دید کودکش بطری شیر را زمین انداخته و شکسته و تمام سطح آشپزخانه را شیر برداشته، واکنش این مادر چی بود؟ ذوق کرد وای خدای من دریاچه ی شیر، مامان جان صبر کن من شیشه خرده ها را جمع کنم بعد باهم دریاچه بازی کنیم و مادر شیشه را جمع می کند و با فرزندش چند دقیقه چلپ و چلوپ بازی می کند و لذت می برد، عجب کیفی کردیم حالا بریم تمیز کنیم.
این مادر در حال تشکیل دیدگاه مسئول در فرزندش است به او مسئولیت می دهد برو عزیزم اون سطل را بیاور دستمال هم بیاور من از این طرف جارو می کنم تو از ان طرف بشور، آخی با هم آشپزخانه را شستیم به به چه تمیز شد خوب حالا یه بطری آب بهت می دم تا تمرین کنی و دفعه ی بعد از دستت نیفته، با این کار مادر توانایی کودک را زیر سوال نبرده.
حالا اگر مادر با غیض می گفت: کی به تو گفته به یخچال دست بزنی و بطری شیر رو برداری؟ آخه نیم وجبی صد دفعه نگفتم تو نمی تونی تو کار بزرگترها فضولی نکن.
در حالت اول مادر به کودک می گوید بیا تمرین کن و یاد بگیر به این می گویند تأیید اشتباه. نمی آییم بگیم به به چه کار خوبی کردی اصلاً مامان جان میرم 12 تا بطری دیگه میارم تو بزن بشکون و کیف کن !! این میشه لوس کردن و تخریب کودک من این حالت را تأیید نمی کنم. کودک می خواهد برای خودش شیر بریزد این یک کار سازنده است، بلد نبوده ولی تواناییش را قبول داشته، نتوانسته دچار اشتباه شده و بطری افتاده و شکسته، حالا مادر به عنوان حامی وارد می شود و فضایی را ایجاد می کند که کودک در عمل بتواند تمرین کند یعنی آن قسمتی که مادر بطری آب به کودک داد تا تمرین کند. قربونت برم سه سالت که بشه حسابی یاد می گیری.
بچه ها باید به کامیابی برسند و مدام تأیید بشوند و مرتب کامیاب شوند. علت این که بچه ها دربزرگسالی ناهنجاری رفتاری دارند این است که در کودکی شان ناکام بوده اند و انتقاد مخرب شده اند. (ادامه دارد...)
#اعتماد_بنفس {قسمت17}
🌺🍀🌺🍀🌺
در تأییدها و تشویق هایمان باید مواظب باشیم. ما اجازه نداریم آن چیزی که کودک نیست را مدام بزرگ کنیم، در این حالت توقع ایجاد می شود بعد کودک یا انسان فکر می کند که آدم خاصی است، می رود که کارهای بزرگ بزرگ کند اما یک جایی توی ذوقش می خورد و داغون
می شود.
یک نکته ی بسیار مهم اینکه؛ ما وقتی می گوییم حوزه ی عمل، یعنی به کودک مسئولیت می دهیم و ما راجع به کودک مسئول صحبت می کنیم. کار و مسئولیت به کودک می دهیم، کارش را تأیید می کنیم، اشتباهش را هم با تأیید می بینیم به نسبت سن و سال کودک. "عزیزم سفره را پهن کن، خوب پهن کردی، این بشقاب سبزی را هم ببر" بشقاب سبزی وسط راه برمی گرده روی زمین! مادر چه کار می کند؟ با روی باز اِه ه ریختی؟ بیا با هم جمع کنیم، دفعه ی بعد یاد می گیری بیا باهم بشوریمشون، قربون اون سبزی بردنت بشم بیا دوباره ببر عزیزم.
اگر بچه دچار شکست شد، دوباره حتی ده باره هیچ عیبی ندارد صدبارهم بریزی جمع می کنیم، تأیید پشت تأیید. چون داره مسئولیت می پذیره و جبران کردن را باید ببیند و یاد بگیرد تا درک مسئول پیدا کند.
یکی از عوامل تخریب مسئولیت و شخصیت این تفکر بهترین شدن است. تفکر بهترین در حال حاضر یک معضل بزرگ در جامعه ی ما است و بومی جامعه ی مااست. ممکن است در جوامع اروپایی وجود نداشته باشد و اصلاً در مورد آن صحبتی هم نشود اما در جامعه ی ما یک معضل است.
بهترین شدن یک وهم و توهم است؛ اصلاً بهترین وجود ندارد و جز تخریب هیچ اثر دیگری ندارد. عرصه ی رقابت، عرصه ی مسابقه و عرصه ی بهترین شدن، عرصه ی تخریب شخصیت انسان ها است. ما سال های آینده قربانیان بی شماری خواهیم داد چون به شدت هنجار جامعه ی ما هنجار رقابتی است. اگر من در این کلاس برا ی40 نفر می توانم فریاد بزنم و از این 40 نفر ده نفر حرف من را قبول کنند، هنجارهای جامعه در حال حاضر میلیون ها نفر از بچه های ما را نابود می کند. ولی ما ناامید نمی شویم و شما هم خبر داشته باشید که این اتفاق در حال حاضر درحال رخ دادن است و بدانید که بهترین یک سراب است. (ادامه دارد...)
#اعتماد_بنفس {قسمت20}
💛🌼💛🌼💛
@Madarane_Beheshti
🌸🍃🌸🍃
#اعتماد_بنفس
#خستگی
#بی_انگیزگی
#ناامیدی
چرا کودکم انگیزهای برای آموختن نداره؟😯
👈 بطور میانگین * کودکان نسبت به بزرگسالان زمان زیادتری را صرف انجام کارهایی میکنند که برایشان آسان نیست * و این میتواند برای کودک و هیجانات در حال رشدش *ناامیدکننده* باشد.
📌 یافتن توانمندیهای کودک و فراهم کردن فرصتهایی برای ابراز آن ، و موفقیت در آن، برای کودک اعتماد به نفس ایجاد میکند.
♦️ کافیست از سر راه کنار بروید و نظارهگر انجام دادن کارها باشید!
@Madarane_Beheshti