eitaa logo
خانواده ی بهشتی 🌸
1.9هزار دنبال‌کننده
22هزار عکس
8.4هزار ویدیو
141 فایل
مسجدصاحب الزمان(اسحاق میرزا)کانون تربیتی فرهنگی المهدی مشاوره وارتباط بامدیرکانال(حاج آقا خدایی) @khodayi255 امام خامنه ای: مسجد فقط برای نماز نیست، هم مدرسه است، هم دانشگاه🌸 مطالب کانال👇 تربیت فرزند آداب زندگی همسرداری طب اسلامی درس اخلاق
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 ادامه‌ی اسباب‌بازی ما به طور کلی سه دسته اسباب‌بازی داریم؛ ⁦1️⃣⁩ اسباب‌بازیای صنعتی یعنی همونایی که میریم از فروشگاه‌ها میدیم و می‌خریم ⁦2️⃣⁩ وسایل محیطی عین ظرف‌های آشپزخونه، پتو، متکا، لباس‌ها، غذاها و ... ⁦3️⃣⁩ طبیعت حالا کدوم یکی از این‌ها برای غنی‌ترین نوع اسباب‌بازی هست و بیشترین میزان بازی رو به کودک می‌رسونه؟! طبیعیه که 😊😊 طبیعت تا ۱۰۰ درصد بازی رو برای بچه‌ها به ارمغان میاره و کاملاً نیاز کودک رو به بازی برآورده می‌کنه، وسایل محیطی به صورت میانگین ۶۰ تا ۷۰ درصد و اسباب‌بازیایِ صنعتی حداکثر ۴۰ درصد 😳 معنی این حرف اینه که ما پول میدیم، کلی اسباب‌بازی می‌خریم و اگه دو دسته‌ی دیگه بازی رو در اختیار بچه‌ها نگذاریم عملاً جلوی رشدشون رو گرفتیم! حالا خود اسباب‌بازیایِ صنعتی رو هم بماند که با چه معیارهایی انتخاب می‌کنیم! 🥺 ما باید محیط بازی بچه‌ها رو غنی کنیم یعنی فضایی رو ایجاد کنیم که کودک خودش به صورت خودکار سراغ بازی بره. حتماً توی طبیعت این صحنه رو دیدید که بچه‌ها چند ساعت با چوب و برگ و سنگ و گِل و یه ذره آب مشغول میشن اما توی خونه کمتر پیش میاد که یک ساعت خودشون با اسباب‌بازیاشون بازی کنن! چرا؟! چون اون محیط غنی‌تر از این محیطه. اینجا مهم اینه که قالب‌های ذهنی رو بشکونیم و یه مقدار فضای تجربیات غیرمعمول رو به بچه‌ها بدیم. مثلاً هیچ اشکالی نداره شما برید توی پارک و با کودک‌تون یه گونی برگ جمع کنید و همین بشه بازی امروز شما یا مثلاً یه گوله نخ به کودک بدید تا کل خونه رو مثل تار عنکبوت کنه و راه رفتنم توش سخت بشه 😭😂 (بازم احساسم اینجوریه، ببخشید!) اینایی که میان میگن بچه‌های ما فقط با وسایل خونه بازی می‌کنن و اصلا سراغ اسباب‌بازیاشون نمیرن بدونن که کودک داره درست تشخیص میده و خودکار سراغ اونی که غنی‌تر هست میره و طبیعتاً اون براش رشد بیشتری ایجاد می‌کنه. 👈 خلاصه بحث اسباب‌بازی خیلی خیلی گسترده است، منم براش حدود سه ساعت یه جا صحبت کردم. حالا دارم سعی می‌کنم یه ویدئو براش درست کنم و مفصل همه جوانبش رو صحبت کنم. آماده‌ی انتشار شد، همینجا خبر میدم @khanevade_Beheshti
⭕ آیا بچه‌ها باید کار کنن؟! می‌خوام یه فلاش‌بک بزنم به دوران خودمون 🤔 با هم بریم عقب؛ قدیم‌ترها - یعنی حداقل دو دهه قبل - خیلی مرسوم بود که پسرها تابستون برن سر کار و دخترها و هم توی مشارکت داشته باشن. بچه‌ها همین که دوره کودکی رو رد می‌کردن می‌تونستن به نحوی کار کنن، شاگردی کنن، یه خدمتی عرضه کنن و پول در بیارن. این هم متناسب با سن و فهم بود، نه خارج از اون. مادرها توی اقتصاد خانواده با فرش بافتن، قلاب‌بافی، بافتنی بافتن، ترشی درست کردن، خیاطی و خیلی کارهای دیگه مشارکت داشتن و دخترها پابه‌پاشون کار می‌کردن. هم در جریان کارها رشد می‌کردن، هم مهارت‌هاشون توسعه پیدا می‌کرد و هم خیلی نرم با مفهوم اقتصاد خانواده آشنا می‌شدن. پسرها هم یا با بابا سر کار می‌رفتن و بسته به باباهاشون یا شاگردی می‌کردن یا می‌شدن 😉 که فقط دستور بدن! یا اینکه توی سوپری سر کوچه، مکانیکی یا هر جایی که یه آدم امین و معتمد داشت کار می‌کردن. هم در جریان کارها رشد می‌کردن، هم مهارت‌هاشون توسعه پیدا می‌کرد، هم جهت پیدا می‌کردن و هم خیلی نرم با مفهوم اقتصاد آشنا می‌شدن. اما اون موقع چند تا مشکل وجود داشت ... 👈 اول اینکه بچه‌ها که سر کار می‌رفتند و مزه پول می‌رفت زیر دهن‌شون معمولاً و مدرسه رو ادامه نمی‌دادن و این بعد از مدتی برای خانواده‌ها خوشایند نبود. 👈 دوم اینکه توی خیلی از کارها به دلیل انتخاب نادرست یا اون اوستاکار، مشکلاتی به وجود میومد که این هم برای خانواده‌ها خوشایند نبود. 👈 سوم اینکه بچه‌ها به دلیل رشد توی محیط خارج از خونه بعد از مدتی با خانواده به چالش می‌خوردن و ارزش‌های خانوادگی رو زیر پا می‌گذاشتن و این هم برای خانواده‌ها خوشایند نبود. 👈 چهارم اینکه ... همه‌ی این موارد باعث شد تا صورت مسئله پاک بشه!! 🥺 برای خانواده‌ها اصلِ اینکه بچه‌شون کار کنه یه بود و کم‌کم یه به ضد ارزش تبدیل شد! کار کردن بچه‌ها نشون‌دهنده بی‌توجهی، بی‌فکری و بی‌کلاسی خانواده‌ها شد! حالا به این‌ها فکر کنید 👇 ❗چه تجربه‌ای از دوران کودکی و کار و دارید؟! ❗به نظرتون چه چیزایی باعث میشه بعضی آدما ذاتاً کاسب باشن، بعضیا نه؟! ❗اینکه یه آدمی میشه اصلاً می‌تونه ربطی به کودکیش داشته باشه؟! @khanevade_Beheshti
🔴 تربیت لاتاری‌وار (۱) وقتی یه جوون می‌خواد کنه، والدین نگران هستن که الان باید دویست میلیون برای رهن خونه یا اگه دختر باشه برای جهیزیه، صد میلیون برای ماشین، صد میلیون برای عروسی و مخارجش و ... بگذاریم کنار!! تازه باید براش دنبال هم بگردیم و به هر کسی که فکر می‌کنیم رو بندازیم. همین باعث میشه ما سال‌ها پول جمع کنیم تا به وقتش بتونیم براش هزینه کنیم! همه‌مون آدم‌هایی رو دیدیم که سال‌ها جمع می‌کنن، به خودشون و خانواده‌شون کلی سختی میدن تا در آینده، بچه‌هاشون زندگی راحتی داشته باشن. در حالی که همون بچه‌ها وقتی بزرگ شدن با چالش فراوون اون پول‌ها رو از والدین‌شون می‌گیرن و در مسیری غیر از ارزش‌های اون‌ها خرج می‌کنن! 🥺 شمام هر وقت اون والدین رو می‌بینی در حال گلایه از بچه‌هاشون هستن. از بیست سال پیش تا همین امروز ... واقعاً اگر اون‌ها بیست درصد اون مبلغی رو که جمع کردن برای آینده‌ی بچه‌هاشون، برای رشد خودشون و بچه‌ها در و خصوصاً سرمایه‌گذاری می‌کردن، به احتمال خیلی زیاد الآن شرایط خیلی بهتر بود! اینم می‌دونم که امروزه پس‌انداز تقریباً داره برچیده میشه!! و الآن می‌گید که پول کجا بود که سرمایه‌گذاری کنیم و این حرفا!! 😬 بله، پول لازمه برای خیلی از کارها اما کلی کارهای دیگه میشه کرد که به پول نیازی نداره یا برعکس کلی کارهای اضافی رو میشه نکرد و از کنار اون‌ها پول سِیو کرد. (در مورد چهار نوع درآمد و هزینه خانواده صحبت می‌کنم) بحث و پول هم دقیقاً هیمن‌جاست. ثروت به هیچ عنوان منحصر در مسائل مادی نیست. خیلی از امور معنوی هستند که ثروت محسوب میشن و این‌ها دقیقاً از طریق رفتار و خانواده و جامعه به بچه‌هامون منتقل میشن. تمام این‌هایی که میگم می‌تونن ثروت‌های یک انسان باشند؛ احساس رضایت و خشنودی از زندگی – که ربطی به پولدار بودن نداره –، امنیت خاطر، اعتماد به نفس، ، اعتبار و آبرو و ... کدوم‌شون لزوماً پول می‌خواست؟! 🤔 برنامه‌مون برای انتقال این ثروت‌ها به بچه‌ها چیه؟! ما بچه‌ها رو راحت‌طلب، منتظر شانس و پرش‌های اقتصادی و اصطلاحاً لاتاری‌وار تربیت می‌کنیم و اصلاً توجهی به ابعاد دیگه تربیت نداریم. خانواده‌ی در مسیر درست، بچه‌های قوی و ثروتمندی رو تربیت می‌کنه که قدرت اقتصادی هم دارن، تلاشگرند و این اصلاً ارتباطی با این نداره که امروز چقدر هستیم، نداره. حداقل زندگی افراد اثرگذار رو وقتی مطالعه می‌کنیم به ندرت افرادی رو پیدا می‌کنیم که خانواده پولداری داشتن و ... @khanevade_Beheshti
⭕️ فرق نیاز و خواسته چیه؟! ببینید ما یک سری داریم و یک سری نیازهای کاذب یا همون خواسته‌هامون! نیازهای اصیل اون چیزهایی هستن که اگه تأمین نشن ما به شدت تحت تأثیر قرار می‌گیره و حتی ممکنه جون‌مون رو از دست بدیم، مثل خوراک، نوشاک، پوشاک، سرپناه، اکسیژن و ...! اما نیازهای کاذب اگه تأمین نشن، هیچ مشکلی در زندگی ما ایجاد نمیشه و فقط در مواقع حاد ممکنه فرد دچار آسیب بشه، مثل اینکه من همیشه آرزو داشته باشم موهام رو تا پشت کمرم بلند کنم، اما چون مامانم دوست نداره یا مثلاً توی یه سری جمع‌ها نمی‌تونم برم این کار رو نکنم. خب طبیعیه که برآورده نکردن این موضوع تأثیر عمیق توی زندگی من نمی‌گذاره. حالا چند تا نکته؛ ⁦1️⃣⁩ نیازهای اصیل با تعریفی که کردیم تابع هوا و هوس نیستن، چون نبودشون باعث تعطیل شدن زندگی میشه یا دیگه زندگی‌مون اون کیفیت مطلوب رو نداره. ⁦2️⃣⁩ خواسته‌های ما باید با نیازهای واقعی‌مون تطبیق داشته باشه، یعنی در یه زندگی اصیل و آرمانی، نیازها و خواسته‌ها منطبق هستن. یعنی من فقط چیزهایی رو می‌خوام که دارن یه نیاز اساسی رو از من تأمین میکنن. مثلا من میل به دانستن دارم و کتاب می‌خوام بخونم و این دقیقا یه نیاز اصیل هست چون همه میل به دانستن دارن. ⁦3️⃣⁩ هر چی به نزدیک‌تر بشیم فاصله نیاز و خواسته از همدیگه بیشتر میشه. در اکثر اوقات نیاز و خواسته در دو سوی متعارض هستن که متأسفانه در اکثر موارد با بالا رفتن سن هم این‌ها همسو نمیشن! (یعنی مثلاً بچه سه ساله سرماخورده و وضع گلوش داغونه اما می‌خواد با زور و گریه بستنی بخوره 😭) ⁦4️⃣⁩ نیاز همه آدم‌ها یه چیز نیست. جدا از اینکه هر سنی اقتصائات خودش رو داره، هر کسی هم با شأنیتِ متفاوت اجتماعی، نیازهای متفاوتی داره. اصلا برای همینه توی ازدواج میگن باید زندگی‌ای که درست می‌کنی متناسب با شأن همسرت باشه. (البته طبیعی هست که در هر حالتی؛ تجمل یک نیاز کاذب هست و حرکت به سمت اون زندگی رو از اصالت می‌اندازه) حالا برگردیم به سوال ابتدای بحث؛ ببینید بچه‌ها ذاتاً اینطورین که اگه نیازهای اصلی‌شون به درستی تأمین بشه، به ندرت به سمت نیازهای کاذب حرکت میکنن. من این مثال رو بارها سر کلاس‌ها زدم؛ بچه‌ای که توی سوپرمارکت میگه اینو می‌خوام و بهش میگی الآن نه، اونم سوپرمارکتو میزاره رو سرش؛ قطعا نیازهاش به درستی تأمین نشده و به والدینش اعتماد نداره وگرنه بچه خیلی راحت این حرف رو می‌پذیره. پس نکته اول تأمین نیازهای بچه‌ها از جمله نیازهای فیزیولوژیک، نیاز به محبت، احترام و خصوصا هست. @khanevade_Beheshti
‌🔴 موسسه‌هایِ هوش مالیِ کودک ... دیروز دورهمی چهاردهم فعالان حوزه کودک بود و حدود صد و پنجاه نفر از فعالیت این حوزه اونجا بودند. اکثر افراد حاضر کسانی بودند که در اکوسیستم اقتصادی و نه فرهنگی حوزه کودک تعریف می‌شدند و ... اما بعد؛ نکته جالب توجه این بود که رشد بسیار زیاد موسساتی که داشتن روی سواد مالی، هوش اقتصادی، هوش مالی، تفکر اقتصادی، کارآفرینی کودک و از این دست مباحث کار می‌کردند. شخصاً هنوز نفهمیدم «کودک كارآفرین» یعنی چی؟!! 🤔 همونقدر که عنوانش جذابه، به همون میزان وصله‌ی نچسبیه! پیش‌فرض همه‌ی این افراد و موسسات یک چیزه؛ کودک یه ظرف خالی هست و باید یک سری چیزها رو از بیرون بهش بدیم، درحالیکه اصلاً اینطور نیست. بچه‌ها همه چیز دارن و نیاز به هیچ آموزشی نیست، فقط باید این دو تا کار رو بکنیم و یه کار رو نکنیم تا کودک رشد کنه!! 👈 چه کارهایی بکنیم؟! 1️⃣⁩ نیازهای کودک رو تأمین کنیم. هر جا که نیاز کودک تأمین نشه، دچار خشونت شده و رشد متوقف میشه. نیازهای زیستی، امنیت، محبت، احترام، سایر نیازهای روحی و نیاز به بازی در رأس نیازهایی هستند که باید تأمین بشن. 2️⃣⁩ محیط رو برای رشد کودک غنی کنیم. غنی کردن محیط هم اصلا کارهای سختی نیست. مثلاً بچه‌ها رو زیاد به طبیعت ببرید تا درک وفور پیدا کنند، تا بتونم زیبایی‌ها رو ببینن. فضای خونه رو برای بازی کودک امن و غنی کنید و ... (در ویدئوی «صفر تا صد اسباب‌بازی» و کلاس «کودک و تفکر اقتصادی» مفصل در مورد هر دو صحبت کردم) 👈 چی کار نکنیم؟! ⁦1️⃣⁩ موانع رشد رو اعمال نکنیم (نظم، نظافت، آموزش، تربیت و رفاه که قبلاً مفصل در موردش صحبت کردم) آقااااا خیلی ساده است، از سر راه کودک بریم کنار ... اگر جسارت نباشه الباقی کاسبیه! ما قرار نیست چیزی به بچه‌ها - حداقل تا شش، هفت سالگی - یاد بدیم. ولو اینکه کودک ما الان این رو یاد بگیره، نفسِ آموزش مانع رشد همه‌جانبه‌ی ذهن کودک هست و این آسیب خودش رو ده، پانزده سال بعد نشون میده. توی این بازی نیفتیم که بچه‌ی من امروز عقبه، وای اگه این کلاس رو نریم چی میشه، بچه فلانی بلده دو ضربدر چهار رو جواب بده ولی بچه‌ی من نمی‌تونه و ... ❓سوال؛ دنبال رشد بچه‌ها هستیم یا اینکه از بقیه عقب نیفتیم؟! (اینکه حالا بقیه دارن درست میرن یا نه هم بماند!!) @khanevade_Beheshti
⭕️ آموزش، یه مانعِ رشد جدی یکی از اصلی‌ترین موانع رشد بچه‌ها هست. ماها اصرار داریم بچه‌هامون رو بِکِشیم! 🤔 با فشار زیاد می‌خوایم زودتر بزرگ بشن. زودتر خااانم بشن، آقااا بشن و ... ما وقتی یه اسباب‌بازی برای بچه‌هامون می‌خریم ساده‌ترین کارِ ممکنه اینه که به بچه توضیح بدیم که با اون وسیله چی کار باید بکنه. مثلاً برای بچه جِنگا یا همون برج هیجان می‌خریم و بهش می‌گیم که این‌ها رو می‌تونی اینجوری روی هم بچینی یا کنار هم بگذاری و دیوار درست کنی یا ... طبیعتاً بچه‌ی ما هم تا حدی یاد می‌گیره و ما خیلی خوشحالیم که سریع یاد گرفته و اصلاً می‌تونیم باهاش کلی فخر بفروشیم که بچه‌ی دو ساله‌ی ما بلده این اینا رو کنار هم بچینه و بچه‌ی سه سال و شش ماهه‌ی خواهر شوهر بلد نیست 😜 خب، ظاهرش خیلی شیکه!! ما توی این رقابت برنده شدیم اما باطنش خیلی درد داره، چون ما واقعا باختیم! 😭 چرا؟! توی پرانتز و قبل از اینکه چرا رو بگم، بدونیم که هر گونه رقابتی مخرّب هست، خصوصاً که این رقابت‌ها رو تبدیل به ارزش می‌کنیم و شدیداً برد و باخت برای ما و بچه‌هامون مسئله میشه. برای من اصلاً چیز عجیبی نیست وقتی هر هفته کلی سوال میاد، بچه‌ی من از باخت خیلی بدش میاد یا عصبی میشه یا جیغ و داد می‌کنه یا ... خب وقتی خود ما برامون مهمه و بچه رو توی این فضا بزرگ کردیم، چه توقعی از اون داریم؟! اما چرا باختیم؟!! 🤔 اگر برامون مهمه که از هر جهت بچه‌های رشدیافته‌تری داشته باشیم نباید فرصت کشف رو از اون‌ها بگیریم. کشف با حیرت همراهه و خیلی حس لذت‌بخشی داره. بچه‌ای که بعد از یک سال می‌فهمه با جِنگاها میشه دیوار هم درست کرد هیچ چیزی از دست نداده در عین حال ممکنه تا اون موقع ده جور بازی دیگه هم با جِنگاها پیدا کرده باشه و همه‌ی اون‌ها به رشدش کمک کرده باشه. 👈 پست‌های بعدی رو بخونید، مفصل می‌خوام در مورد انواع آموزش در هفت سال اول صحبت کنم ... @khanevade_Beheshti
در کوران جنگ جهانی دوم، جایی که آدم‌های زیادی روزانه به دلایل مختلف جان خودشون رو از دست می‌دادن، افراد خیلی زیادی هم بودند که در حال بروز و به فعلیت رسوندن استعدادهاشون بودند. یکی از این‌ها بود. اون در سخت‌ترین شرایط انسانی در جنگ جهانی دوم و در اردوگا‌ه نازی‌ها چندین سال زندانی بود. شرایط انسانی بسیار وحشتناکی براش وجود داشت، روزانه افراد زیادی از اردوگاه می‌رفتند و دیگه برنمی‌گشتند و خیلی از افراد فقط به همین خاطر و ترس از اینکه دفعه بعد اسم اون‌ها یا اعضای خانواده‌شون برای رفتن خونده بشه دِق می‌کردند! خیلی اتفاق می‌افتاد که کل آذوقه‌ی یک هفته؛ فقط و فقط صد و بیست تا صد و پنجاه گرم نون باشه! برخورد زندان‌بان‌ها بسیار بد بود و بدتر اینکه خیلی از اون‌ها از دل خود زندانی‌ها انتخاب می‌شدند. هر چی پست‌تر، آدم‌فروش‌تر و حیوان‌تر بودند، درجات بالاتری هم داشتند. کلاً هیچ امیدی به خارج شدن از اردوگاه وجود نداشت، همه چیز سیاهِ سیاهِ سیاه بود ... درست در همین شرایط؛ ویکتور فرانکل با یه نگاه متفاوت با قضایا روبرو شد. همه چیز برای اون یه جور دیگه معنا میشد و اون به جای ناراحتی از نگهبانی که زننده‌ترین برخوردها رو با اون و سایر زندانی‌ها می‌کرد، دلش براش می‌سوخت و به روند تغییر اون آدم به حیوان فکر می‌کرد! کتاب «انسان در جستجوی معنا» رو دقیقاً در همون دوران نوشت و یه روز مأمورای نازی اون کتاب رو پیدا کردند و با خودشون بردند! اون کتاب حاصل کل مشاهداتش در اون دوران بود، حاصل پردازش نظریه یا روی خودش و دیگران، یه جورایی حاصل عمرش تا اون زمان بود. وقتی کتاب رو از دست داد با خودش فکر کرد تنها دلیلی که باعث میشه امید به زندگی داشته باشه اینه که کتابش رو دوباره بنویسه و البته دوباره نوشت و مکتب معنادرمانی رو پایه‌ریزی کرد. مکتبی که قرار بود کمک بکنه به بهبود زندگی انسان‌های خیلی زیادِ دیگه‌ای که توی اردوگاه نبودن ... پَس، پیش و در دل هر بحرانی نقاط روشن بسیاری وجود داره و دقیقاً اگر بحران‌ها نباشند زمینه برای رشد انسان‌ها به وجود نمیاد. مهم اینه که در اینجور مواقع نه تنها درک مقصر و مظلوم نداشته باشیم بلکه داشته باشیم. یعنی در همه حال مسئولانه فکر کنیم که الآن چه کارهایی رو باید برای مراقبت از خودمون و دیگران و بهبود شرایط انجام بدیم. این روزها همه ناراحتیم‌ و به خاطر اتفاقات این چند روز داغ سنگینی به دل همه وارد شده. طی کمتر از دو هفته؛ سه اتفاق سخت در کشور ما به وجود اومده و هضمش برای خیلیامون سخت بوده و احتمالاً حالا حالاها هم توی گلوی جامعه گیر کنه اما چیزی که مهمه اینه که یاد بگیریم در اینجور مواقع هم درک مسئول داشته باشیم برای مراقبت از خودمون و اطرافیانمون. در اینجور مواقع هم نقاط سفید و روشن خیلی خیلی زیادی هست که باید اون‌ها رو هم دید. برخی بلدند در اینجور مواقع در کنار نکات منفی، نکات مثبت دیگه‌ای هم که اطرافشون هست رو ببینند اما برخی دیگه بلدند نقاط سیاه رو هم روشن ببینند، یعنی در دل خود سیاهی‌ها، سفیدی‌ها رو ببینند. یکی از اساتید تعریف می‌کرد که بعد از ، یه کلاس با افرادی که زنده مونده بودند گذاشتم. جایی که هر کسی خونه و زندگیش رو از دست داده بود، اعضای خانواده‌اش فوت کرده بودند و بعضاً هنوز زیر آوار بودند و خودشون در شرایط بسیار سخت جسمی و روانی بودند. ازشون پرسیدم چه نکات مثبتی می‌ببنید؟! اولش همه گفتند بابا ول کن، آخه الآنم مگه نکته مثبتی وجود داره و ... اما در پایان همون کلاس یک تخته نکات مثبت نوشته در اومده بود و حال همه خوب‌تر شده بود، چون یاد گرفته بودند میشه نکات مثبت رو در عین این بزرگ هم دید. حالا ماها اگه نمی‌بینیم، سعی کنیم یه بار دیگه و یه جور دیگه ببینیم، همون‌طور که بچه‌های کلاس توی بم دیدن. @khanevade_Beheshti
🔴 و چند نکته و بازی برای این روزها (قسمت دوم) مثل مطلب قبل چند تا نکته برای این روزها میگیم و بعدش بازی معرفی می‌کنیم. ⁦8️⃣⁩ کرونا یه بار دیگه ثابت کرد اگه قراره من و خانواده‌ام سالم بمونیم، همه باید در سلامت باشند! جهان اِنقدر کوچیکه که سلامت چینی‌ها، ژاپنی‌ها، ایتالیایی‌ها و اماراتی‌ها هم برای ما مهمه و باید برای بهبود شرایط با هم همکاری کنیم. چی می‌خوام بگم؟! یکی از مهم‌ترین درس‌های زندگی به بچه‌هامون همینه که فکر نکنیم فقط باید خودمون رو حفظ کنیم. اصلاً مراقب از ما در گروِ مراقبت از همه است. ما حتی وقتی مراقب خودمون هستیم فقط برای خودمون نیست، بلکه برای شهرمون و همه‌ی مردم هست. یعنی یادمون باشه اگه با بچه‌ها - خصوصاً بچه‌های بزرگ‌تر - در مورد بیماری صحبت کردیم بزرگ‌ترین فرصت رو داریم تا یکسری مفاهیم متعالی و عمیق رو بهشون منتقل کنیم. ما می‌تونیم حلقه همکاری بسازیم و در پاکسازی محیط فیزیکی اطراف‌مون سهیم بشیم. مثلاً بهترین فرصت هست که اگه ماسک یا مواد شوینده توی خونه داریم یا از بیرون تهیه کردیم، دو تا هم برای همسایه یا اطرافیان‌مون بگیریم و بچه‌ها این رو ببینند ... ⁦9️⃣⁩ وقتی از بیرون میایم می‌تونیم وسایل‌مون رو همون بیرون از خونه بگذاریم! به جای اینکه بیاریم تو خونه و مدام به بچه بگیم به اون دست نزن، اون رو برندار و ... قبلا هم گفتیم، ما باید محیط رو برای کودک امن کنیم و نه ناامن!! اینکه به کودک بگیم همه چی کثیفه و بهش دست نزن، خودبه‌خود اون رو دچار نگرانی می‌کنه. 🔟 وقتی قراره حتی‌المقدور از خونه خارج نشیم طبیعیه که بچه‌ها بعد از دو روز؛ آب و روغن قاطی کنن!! پس چی کار کنیم؟! می‌تونیم از فضاهایی مثل پشت‌بام؛ اگر تردد زیادی ندارند استفاده کنیم. می‌تونیم مثلاً نهار رو توی پشت‌بام بخوریم، البته قرار نیست کل فامیل، اهالی ساختمون و دوست و آشنا رو هم دعوت کنیم 😉 حالا یه چند تا بازی؛ ⁦1️⃣⁩⁦1️⃣⁩ الآن بهترین فرصت هست که یکسری بازی‌های خانوادگی باحال و شاد بکنیم! مثلاً همه دور هم جمع بشیم، یکسری مواد غذایی بیاریم وسط و به ترتیب چشم همدیگه رو ببندیم. حالا یه ذره بدیم به اونی که چشمش بسته است بخوره و باید بگه چی خورده. فرصت خیلی خوبیه که حس چشایی رو تقویت کنیم و مثلاً با کلی طعم ادویه آشنا بشیم. فقط بچه‌ها رو اذیت نکنید 😬 ⁦2️⃣⁩⁦1️⃣⁩ دوباره چشم همدیگه رو ببندیم و این بار وسایل خونه رو بدیم دست همدیگه و باید حدس بزنیم چی هست. می‌تونیم فقط حس لامسه رو درگیر کنیم و می‌تونیم حس بویایی رو هم درگیر این بازی کنیم. در واقع فرصت فوق‌العاده‌ای هست که ضمن شاد بودن و بازی کردن کمک می‌کنیم به تقویت حواس خودمون 😉 و بچه‌ها ⁦3️⃣⁩⁦1️⃣⁩ حتماً بازی‌هایی پیش‌بینی کنید که توی اون‌ها تحرک وجود داشته باشه. مثلا با یه چوب‌دستی و یه توپ توی خونه هاکی بازی کنید یا چوگان! البته بدون اسب و الاغ! 😁 حتی می‌تونید توپ پلاستیکی رو برای بچه‌ها پرت کنید و اون‌ها با چوب بهش ضربه بزنن یا بدون چوب‌دستی توپ رو برای هم پرتاب کنید و ... این بازی‌ها رو می‌تونید با هماهنگی همسایه‌ها در ساعاتی از روز انجام بدید که مشغول استراحت نیستند، اما حتما انجام بدید ⁦4️⃣⁩⁦1️⃣⁩ کُلاژ و درست کردن کاردستی‌ها برای این روزها شاهکار هستند. حتما جعبه کلاژ داشته باشیم و اون رو برای ساعاتی در طول هفته در اختیار بچه‌ها بگذاریم تا اوت چیزی که دوست دارند و تخیل می‌کنن رو بسازن. در واقع بتونن بخشی از درونیات‌شون رو اینجوری بروز بدن و ... ⭕ یادمون باشه جریان زندگی بچه‌ها رو تبدیل به بازی کنیم، چون اینجوری هم انرژی کمتری ازمون گرفته میشه و هم رشد بیشتری برای بچه‌ها ایجاد می‌کنه. فردا در موردش بیشتر می‌نویسم ... -------------------- پی‌نوشت: ❗حتماً ادامه مطلب رو روزهای بعد دنبال کنید. ❗برای کسانی که فکر می‌کنید براشون مفیده بفرستید. @khanevade_Beheshti
🔴 و تبدیل جریان زندگی روزانه به بازی (قسمت پنجم) دوستانی که میان و میگن تو رو خدا! 🙄 بازی معرفی کن حتماً متن زیر رو با دقت بخونن ... بچه‌ها هم نیاز به دارن و هم گرایش به بازی! و این هنر ماست که جریان روزمره‌ی زندگی رو براشون تبدیل به بازی کنیم. در حالی که خیلی از ماها از به هم ریختن خونه، اجازه بازی و به‌هم‌ریختگی رو بهشون نمیدیم! حالا تبدیل به بازی کردن جریان زندگی یعنی چی؟ یعنی اولاً برای زندگی‌مون برنامه داشته باشیم و ثانیاً توی این برنامه‌هامون کودک رو دخیل کنیم. مثلاً چه اِشکالی داره بچه با ما ظرف بشوره؟ چه اشکال داره بچه کمک ما کنه تا لباس‌ها رو از روی بندِ رخت جمع کنیم؟ چه اشکال داره بچه کمک ما جارو کنه؟ چه اشکالی داره برنج رو اون خیس کنه؟ چه اشکالی داره میوه‌ها رو اون بشوره و توی بشقاب بچینه؟ و ... 👈 ببینید از دید ما آدم بزرگ‌ها خیلی از این‌ها کارهای روزمره هست و وسط این کارها ما داریم با بچه‌ها بازی هم می‌کنیم اما از دید کودک تمام این‌ها بازی هست. برنامه زندگی کودک از صبح که از خواب بلند میشه این شکلیه: دستشویی بازی، دست‌وصورت شستن بازی، صبحونه‌بازی، ظرف شستن بازی، خاله‌بازی، توپ‌بازی، غذابازی، نمازبازی، جاروبازی، خواب‌بازی و ... حالا اگه فقط این رو بفهمیم که بچه‌ها همه چیز رو اینجوری می‌بینن، کلی از کارهامون ساده‌تر میشه، تعارضات و دعواهامون با کودک کمتر میشه و می‌تونیم بهتر به رشدش کمک کنیم. حالا برای خالی نبودن عریضه یکی دو تا بازی دیگه هم بگیم؛ نخود، لوبیاها و کلا حبوبات یه منبع عالی برای بازی بچه‌ها هستن. توی آشپزخونه یه چیزی بندازید زیرشون و بگذارید در اون فضا آزادانه بازی کنن. بریزن نو سینی و قل بدن این طرف و اون طرف، باهاش شکل درست کنن، خالی کنن توی چند تا ظرفی که کنارشون گذاشتیم و ... پوست میوه‌ها و هسته‌ی اون‌ها یه منبع خیلی غنی برای بازی هستن. خیلی راحت اون‌ها رو دور ندازید. با پوست میوه‌ها میشه کلی شکل درست کرد، میشه سوراخ سوراخ‌شون کرد، رنگ‌شون کرد، نخ کشیدشون و .... همین کارها رو با هسته میوه‌ها هم میشه کرد. کلا با میوه‌ها و اجزاشون خیلی میشه بازی کرد. به شرط اینکه یه ذره صبر داشته باشیم ... @khanevade_Beheshti
🔴 و استفاده از فرصت‌هایی که شاید دیگر پیش نیایند! (قسمت ششم) نمی‌دونم تا حالا خوندید یا نه؟! خُب ما ناسلامتی آدم بزرگیم و ضایع است که بشینیم رمان بخونیم، چه برسه به اینکه رمان نوجوان باشه!! واقعیتش منم جزو دسته‌ای بودم که تا چند سال قبل همینطوری فکر می‌کردم ولی چون تو یه دوره ادبیات کودک و نوجوان شرکت کرده بودم، مجبور شدم رمان بخونم و از شانس من، اولین رمانی که خوندم یکی از بهترین آثار موجود بود. 🤗 یه جمله‌ای توی همون کتاب بود که واقعاً دوستش داشتم و بهش باور دارم. نوشته بود «نوجوونی جایی بین دو جهانه، جایی بین دو جهانِ کودکی و بزرگسالی» که هیچ ربطی به هم ندارن و نوجوون این وسط معلقه! هم تعلقاتی به دنیای کودکیش داره و هم دوست داره زودتر بزرگ بشه، برای خودش کسی بشه و این وسط مدام در رفت‌وآمده! راستش وقتی بهش فکر می‌کنم، می‌بینم چقدر شبیه حال ماهایی هست که ظاهراً آدم بزرگ شدیم. انگار همه‌مون توی دوره‌ی نوجوونی گیر کردیم، معلق و آویزون! همه‌اش با خودمون درگیریم، یا توی گذشته سِیر می‌کنیم یا توی آینده و کمتر توی حال زندگی می‌کنیم! واقعاً حال اکثرمون اینجوری نیست؟؟؟ حداقل من توی این چند ساله که با مادرها کلاس داشتم، خیلی این حالت رو دیدم، البته بگما وضع باباها هم خیلی تعریفی نداره، فقط به روی خودشون نمیارن! 😂 حالا چی می‌خوام بگم؟! رمان نوجوان یکی از بهترین ابزارها برای دوره نوجوونیه و اثرات فوق‌العاده‌ای داره. خودآگاهی میاره، کمک می‌کنه که نوجوون به احساسات، عواطف و هیجاناتش پی ببره، ارزش‌ها رو به سادگی بهش منتقل می‌کنه و ... جالب اینکه برای ما اصطلاحاً آدم بزرگ‌ها هم خیلی لذت‌بخش و کمک‌کننده است چون خیلی از ماها هم هنوز توی این دوره گیر کردیم! اما خونه‌نشینی و ؛ خب طبیعیه! چه فرصتی بهتر از این برای آشتی و انس بچه‌ها با کتاب؟! چه فرصتی برای ما بهتر از اینکه چندین تا کار خوب بخونیم یا مثلاً یه دوره کلاسیک‌های ماندگار رو بخونیم یا حتی یه موضوع خوب رو شروع کنیم یا ...؟! 👈 فردا سه‌شنبه ساعت ۱۰ شب جلسه دوم لایو «نکته‌ها و بازی‌هایی برای روزهای خانه‌نشینی» هست و سعی می‌کنم کنار دست این موضوع چند تا خوب برای نوجوونا و البته خودمون معرفی کنم! 😉😉 👈 حتماً و حتماً توصیه‌ها مبنی بر خونه‌نشینی رو جدی بگیریم. می‌دونم سخته ولی چاره‌ای نیست. به خودمون و بقیه کمک کنیم، خصوصاً کسانی که در تهران هستند ... 🌹🌹🌹 @khanevade_Beheshti
🔻خواهشاً یه لحظه برگردیم توی سه ماه قبل و به هر کدوم از این گزاره‌ها فکر کنیم؛ 👈باید سه ماه بشینیم توی خونه، یعنی حق نداریم از در خونه هم بیرون بریم 👈 باید هر روز برای بچه‌ها برنامه جدید داشته باشیم وگرنه هم خودشون رو دیوونه می‌کنن و هم ما رو 👈 اگه به هر دلیلی از در خونه میریم بیرون باید ماسک بزنیم 😷 دستکش دست‌مون کنیم، دست‌مون رو به چشم و بینی و صورت‌مون نزنیم و ... 👈 دستامون اِنقدر خشک شده که نگرانی همه‌مون دیگه کرونا نیست، اِگزماست! 👈 اگه کسی مجبوره از خونه بیرون بره، شاید نتونه حتی همسرش و بچه‌هاش رو ببوسه و باید مدام تو فاصله یک و نیم متری ازشون بشینه 👈 و کلی چیزای دیگه که این روزها درگیرشیم حتی فکر کردنم بهش سخته و امکان نداشت چیزی رو تصور کنیم که هیچ کدوم از آدم‌هایی که می‌شناسیم تجربه‌اش نکردن، اما جالبه که ما خودمون رو باهاش کم‌کم تطبیق دادیم. همه داریم سعی می‌کنیم این ایام بهتر بگذره و حتی تهدیدهای بیرونی به فرصت تبدیل بشه، اگرچه خیلی سخته ... این همون انعطاف‌پذیریه که قبلا هم کلی در موردش صحبت کردیم و یکی از مولفه‌های اصلی رشد شخصیت در هفت سال اوله. چیزی که تصورش هم سخت بوده الان به صورت روتین داره توسط ما اجرا میشه و مدام داریم بهش فکر می‌کنیم که چطوری استفاده بهتری از این دوران ببریم. مثلا خودمون چند جلد کتاب بخونیم، چند تا فیلم خوبی که نرسیدیم ببینیم رو تماشا کنیم، با بچه‌ها وقت باکیفیت‌تری رو بگذرونیم و ... بهش فکر کنید و کنیم ... @khanevade_Beheshti
نهال یکی از مشکلات دوران قرنطینه، بچه‌ها به تلویزیون هست. بعضیا باهاش مشکلی ندارن!! ولی اکثر خانواده‌ها شدیداً به مشکل خوردن .... سوال اینه که؛ ۱. چرا میل به تلویزیون دیدن اینقدر بیشتر شده؟ ۲. چرا نهال؟!!! چرا بچه‌ها میل به دیدن پویا ندارن؟ ۳. چه راهکارهایی برای این دوران میشه داشت؟ 👈 خود ما خسته‌ایم 🥱 و تلویزیون بهترین صدا خفه‌کنه! 👈 خیلی راحت باهاش زمان می‌گذره 👈 به تلویزیون اعتماد داریم!! 👈 برای خودمون! و بچه‌هامون برنامه نداریم 👈 بچه‌ها به تلویزیون معتاد شدن و اگه نبینن اَلَم شنگه راه می‌ندازن 👈 تلویزیون ذاتاً اعتیادآوره و ... ⭕️ اما چرا نهال؟!! ظاهراً پویا دیگه برای بچه‌ها جذاب نیست و اون رو بچه‌گونه می‌دونن! این رو هم اضافه کنید که یه شبکه است، اولش برای کوچولوها و بعد برای بزرگ‌ترها!! خود ما هم که میگیم برنامه‌های نهال مناسب شما نیست و بچه‌ها رو بیشتر حریص می‌کنیم! میل به بزرگ شدن هم که به صورت طبیعی در بچه‌ها وجود داره! حالا جمع اینا و چند عامل دیگه چی میشه؟!! بچه‌ها دوست دارن نهال ببینن و نه پویا. راستی؛ 👈 چرا کار پژوهشی در این موضوع نمیشه؟! 👈 چرا تو ماه رمضان نهال شبانه‌روزی شده؟!!! ⭕️ اما راهکار؛ 👈 میشه چند تا برنامه درست و درمون‌تر رو از قبل ضبط کرد و اون‌ها رو برای بچه‌ها پخش کرد که بهتره توی تلویزیون هم نباشه و مثلاً توی لپ‌تاپ باشه 👈 حتما برای فعالیت و بازی بچه‌ها برنامه داشته باشیم. بدون برنامه‌ریزی روزانه طبیعی هست که سردرگم باشیم و تلویزیون بهترین راه‌حل! این برنامه رو میشه خیلی ساده تصویری کرد و یه جا در معرض دید همه چسبوند و البته بچه‌ها رو در تهیه‌اش مشارکت داد 👈 استمرار داشته باشید ولو روزهای اول کج‌خلقی ببینید، با یکی، دو روز کار حل نمیشه! 👈 حتما بازی‌های تخلیه هیجانی توی خونه انجام بدید، این روزها از نون شب واجب‌ترن ... ┏✨🌹✨🌸✨🌹✨🌸✨ ┓ @khanevade_Behesht ┗✨🌸✨🌹✨ 🌹✨🌸✨┛