eitaa logo
خانواده چند فرزندی🇮🇷
7.3هزار دنبال‌کننده
6.2هزار عکس
631 ویدیو
84 فایل
#خانواده_چند_فرزندی یک مادر در حال یادگیری مشاور و تسهیل گر متولد ۶۷ و مادر چهار فرزند مزیات چالش ها و راهکارهای چند فرزندی خادم کودکان و نوجوانان در کانون پرورش فکری @asheri110
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم یک روز کاملا پاییزی ، آخرین برگ دفتر سی و دو سالگی ام افتاد ، امشب فقط امروزم را مرور نمیکنم. امشب یک سال گذشته را مرور میکنم . اینجا نقطه خوف و رجاست. خوف از اشتباهات گذشته ، عمر رفته و دست های خالی. و امید به کرم خدا ، روزهای باقی مانده و نیمه پر لیوان. عصر این روز پاییزی ، دلم بهاری شد. شکفت. از شوق دیدن استاد ، از گل لبخند استاد. ظرف همیشه خالی را با محبت بردم و استاد با مهر خودشان پر کردند. تمام گفتگو برایم یادگیری بود.و یک چیزی بین گفتگویمان پررنگ تر . استاد میگفتند : بچه ها بر اساس فطرت ، همیشه تشنه مهر هستند، محبت دارند و ظرف خالی شان باید با مهر پدر مادر ، پر شود. پدر مادر هم از اتصال به بی نهایت... مثال زدند : وقتی بچه ها گرسنه باشند و یک تکه نان بیات در سفره ، همه سر آن دعوا می‌کنند ولی وقتی سفره پر و پیمان باشد دیگر دعوا ندارند چون مطمئنند به اندازه همه هست و اینجاست که به هم تعارف میکنند و از هم حمایت میکنند. این را در جواب سوال من در رابطه با دعوای بین بچه ها گفتند ، در جواب مدیریت روابط کودکان. من خیلی چیزها از همین چند جمله و این مثال یاد گرفتم. شماچطور؟ https://eitaa.com/joinchat/774570008C9052be5167
بسم الله الرحمن الرحیم از وقتی که داریم یاد میگیریم نگاهمون رو از نداشته ها به داشته ها تغییر بدیم ، خیلی خوش تر زندگی میکنیم. به قول استاد ، هزاران دلیل میتونیم بیاریم که آینده سیاه و تاریکه ، و همه اش هم درسته و هزاران دلیل میتونیم بیاریم که آینده روشنه و پرامید و همه اش هم درسته. این شمایید که انتخاب می‌کنید تو کدوم مسیر میخواید جلو برید؟ مسیر تاریک ناامیدی یا مسیرروشن پرامید؟ اگه بخوایم نداشته هامون رو بشماریم خیلی زیادند. ولی داشته هامونم کم نیستند! کلا انگار عادت کردیم در مورد خودمون ، همسرمون ، بچه هامون بیشتر به نقاط ضعف و نیمه خالی نگاه کنیم. یکی از پیشنهادات من به مراجعینم اینه که بشینید توانمندی ها و نقاط قوت خودتون رو لیست کنید. بعد به هدفتون نگاه کنید ببینید تو مسیررسیدن به اون هدف چی لازم دارید؟ اونوقت برای رسیدن بهش برنامه ریزی کنید. این یعنی امید.یعنی حرکت.یعنی زندگی... اول باید یاد بگیریم با خودمون مهربان باشیم تا بعد برسیم به همسر و بچه ها... یروزی میرسیم به اون جایی که حال خوب ما دیگه هیچ ربطی به بقیه نداره ، شاید اون ها ، ما رو دچار احساس غم یا شادی بکنند ولی حال خوب ما جای خودشه. حال خوب از اتصال به منبع بی نهایت سرچشمه میگیره و هیچکس نمیتونه از ما بگیره... پی نوشت را شما بنویسید. https://eitaa.com/joinchat/774570008C9052be5167
‌‌ 🔺 در منزل من، همه افراد، هرشب در حال مطالعه خوابشان مى‌برد. 🔻 همه خانواده‌هاى ايرانى بايد اين‌گونه باشند. 📝 رهبر انقلاب: من اين را مى‌خواهم عرض كنم كه در منزل خودِ من، همه افراد، بدون استثنا، هرشب در حال مطالعه خوابشان مى‌برد. خود من هم همين‌طورم. نه اين‌كه حالا وسط مطالعه خوابم ببرد. مطالعه مى‌كنم؛ تا خوابم مى‌آيد، كتاب را مى‌گذارم و مى‌خوابم. همه افراد خانه ما، وقتى مى‌خواهند بخوابند حتماً يك كتاب كنار دستشان است. من فكر مى‌كنم كه همه خانواده‌هاى ايرانى بايد اين‌گونه باشند. توقّع من، اين است. ‌‌ 📚بايد پدرها و مادرها، بچه‌ها را از اوّل با كتاب محشور و مأنوس كنند. حتّى بچه‌هاى كوچك بايد با كتاب اُنس پيدا كنند. ‌‌ 📚بايد خريدِ كتاب، يكى از مخارج اصلى خانواده محسوب شود. مردم بايد بيش از خريدن بعضى از وسايل تزييناتى و تجمّلاتى - مثل اين لوسترها، ميزهاى گوناگون، مبلهاى مختلف و پرده و... -، به كتاب اهميّت بدهند. ‌‌ 📚اوّل كتاب را مثل نان و خوراكى و وسايل معيشتى لازم بخرند؛ بعد كه اين تأمين شد به زوايد بپردازند. ۱۳۷۴/۰۲/۲۶ 🆔 @hudauniversity
بسم الله الرحمن الرحیم گاهی آدم یه جمله هایی میگه که بعداً میشه جمله طلایی اش... یکی از جمله های طلایی که این سالها بهش رسیدم این بود که : مادر باید مثل خورشید بتابه و گرم کنه ،اگه مثل ذره بین ، زوم کنه رو بچه ، بچه میسوزه... البته ما که چندتا بچه داریم فرصت نمی کنیم تک تک ذره بین بگیریم خیلی شنیدیم که خداوند ستارالعیوبه ، تغافل می‌کنه ، کریم الصفح و حسن التجاوزه... ما چطور؟ دائم می‌خوایم زوم کنیم رو اخلاق بد بچه مون یا همسرمون . رو عیب و ایراد بقیه ... تغافل ، گذشت ، چشم پوشی کجای کار ماست؟ ما قراره یاد بگیریم تضاد رو در زندگیمون مدیریت کنیم. بچه ها از ما میگیرند. دو حالت داریم یا همدلی ، یا لجبازی. تو حالت اول همدیگه رو پشتیبانی میکنیم یعنی هر جا تو نیستی ، من هستم. مثلا: تو عصبانی هستی؟خیلی خب من عصبانی نیستم، خوتو خالی کن...یک جا هم من عصبانی بودم تو حمایتم کن. حالت دوم ، لجبازیه...تو نیستی منم نیستم!تو عصبانی ای منم عصبانی ام...اونوقته که قشقرق به پا میشه... حالا این ذره بین رو میاریم رو خودمون میگیریم. به رفتار خودمون دقت میکنیم. امام على عليه السلام : طوبى لِمَن شَغَلَهُ عَيبُهُ عَن عُيوبِ النّاسِ . خوشا به حال آن كس كه عيب خودش، او را از پرداختن به عيبهاى مردم باز دارد. کجا ها ذره بین دستمونه ؟ چی رو میبینیم ؟ چقدر موقع کارای خوب ، مچ بچه مونو میگیریم؟ https://eitaa.com/joinchat/774570008C9052be5167
استفاده ، ارسال و انتشار مطالب فقط با ذکر منبع مجاز است😊
🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼 🌼 بچه های زیاد به صورت خودکار وقت یکدیگر را پر می‌کنند. ⭐️ این نکته بسیار مهمی است . 🌼 بچه های زیاد، خانه را برای خودشان یک مهدکودک می‌کنند. ╭═🌼⊰🌺⭐️🌺⊱🌸═╮ @ghalbekhanevadeh ╰═🌸⊰🌺⭐️🌺⊱🌼═╯
بسم الله الرحمن الرحیم به خودم نگاه میکنم ، به روزهایی که حتی تمرکز روی یک کار برام سخت بود ... بعد از مادر شدنم فهمیدم که خداوند چقدر ظرفیت و توانایی در وجود یک زن قرار داده ، اصلا به خاطر همین، خدا زن ها رو چند بعدی آفریده😁 روزهایی رو پشت سر گذاشتم که یک بچه در وجودم بوده یکی در بغلم و دوتا هم دست در دست... روزهایی که همزمان سر کلاس مجازی ام ، دارم پوشک بچه عوض میکنم ، یه سری به غذای روی گاز میزنم و دعوای دوتا رو حل و فصل میکنم... و خیلی از این روزها.... قبل از مادر شدن ، حتی تصور این موقعیت ها ، رسیدگی به این همه نیاز خودم و بچه ها با هم برام سخت بود یعنی اصلا فکرش هم نمی کردم ، اما بعد ورود هر بچه ، به لطف خدای متعال ، دریچه ای از توانمندی هام به روم باز شد... نمیگم هیچ جا کم نیاوردم نمیگم هیچوقت خسته نشدم نه ، من هم انسانم با ظرفیت محدود... حرف من دیدن این برکت هاست ، برکتی که خدا بواسطه بچه ها در توان ما در حوصله ما در وقت ما قرار میده. من هرجا کم میاوردم این آیه رو برا خودم یادآوری میکردم : لا یکلف الله نفسا الا وسعها...حتما خداوند در تو وسعت و توانایی اش رو قرار داده ، پیداش کن ببینش... همه ما از این استعدادهای بالقوه داریم ، همه ما از این توانمندی ها داریم ، فقط کافیه درست ببینیمشون و درست استفاده کنیم ازشون... شما چطور؟ بعد بچه ها چه قدر به توانایی های خودتون پی بردید؟! https://eitaa.com/joinchat/774570008C9052be5167
بسم الله الرحمن الرحیم انگار مادر می فهمد الان برای هر بچه ، چه نسخه ای بپیچد خوب است. از اول روی بحث حفظ شخصیت مستقل بچه ها حساس بودم . از این جمله ها که داریم برای تو خواهر می آوریم ، که انگار تو مرکز کل هستی ، هستی و همه چیز حول محور تو می چرخد نداشتیم. که برادرت می آید و هم بازی تو می شود و همه چیز گلستان می شود نداشتیم. که نی نی اه و پیف است و تو خوبی نداشتیم. حالا الان دارم دقت میکنم که در سایه همدیگر حرکت نکنید. که وصل و آویزان به همدیگر نباشید. که دنیا ، بدون خواهر برادر هم برایتان معنا داشته باشد. چون قرار ما وابستگی نیست. قرار است هر کدام شما به تنهایی خودتان را باور داشته باشید نه فقط در سایه خواهر و برادرتان. که خودتان را پشت آن یکی قایم نکنید. که فرصت بروز برای هر کدامتان فراهم باشد. با اینکه هربار که هر کدامتان را تنها جایی می برم , عذاب وجدان مثل خوره مرا می خورد شاید چون هنوز مادر همه تان هستم ، ولی معتقدم این فرصت تنهایی ، این وقت اختصاصی ، این دونفره بودنمان برای همه مان ضروری ست. پ.ن :تصمیم قدیمی کمتر اجرا شده.هر بار عصر با یکی از بچه ها بیرون برویم در حد یک پیاده روی ، خرید یا... https://eitaa.com/joinchat/774570008C9052be5167
بسم الله الرحمن الرحیم بچه که بودم ، حدودا هشت نه ساله ، شکایتم به پدر و مادرم تنهایی ام بود. نامه می‌نوشتم حرف میزدم.بهانه می‌گرفتم. که مامان چرا ما سفره می اندازیم نهایتا سه نفر هستیم سر سفره (تازه اگر پدر می‌بود) ولی خانه مادر بزرگ ، سفره بزرگ می اندازند و تعداد زیادند! خاله ها ، دایی ها زندایی ها ، دختر دایی ها پسردایی ها و....خانه خودمان اشتهایم کم میشد. چون تنها بودم.شاید چون فعالیت زیادی نداشتم ، تنهابودم، خیلی گرسنه نمی‌شدم. یکبار مادرم کفری شد و گفت : « الهی بیفتی تو یه خونه که یه سفره بندازند از این سر تا اون سر» آن موقع نفهمیدم که این دعاست یا ...؟ دست تقدیر مرا انداخت وسط یک خانواده شلوغ و باصفا. خواهر برادرها فاصله سنی شان مثل بچه های خودمان است.که وقتی سفره می اندازیم از این سر تا آن سر خانه آدم مینشیند.عموهازنعموها ، عمه ها ، پسرعموها ، پسرعمه ها و دخترعمو و دختر عمه بچه ها.دورهم میگوییم و می‌خندیم و بچه ها کیف میکنند. هربار که میرویم مادرجان ( مادر همسر) می گویند: پیش پای شما برادرتان اینجا بودند یا دیروز خواهرتان اینجا بودند. هر بار که منزل مادرم می روم مادرم هست و من ، با خواهر و برادری که فاصله سنی زیادی با ما دارند و بعد از چند دقیقه مثل اکثر نوجوان های امروز ، می روند اتاق ، در غار تنهایی خودشان. اگر ما برویم رفته ایم اگر نه، خانه سوت و کور است. و من دارم فکر میکنم به خانه ای که خالی نمی شود و همیشه صدای زندگی در آن جریان دارد. https://eitaa.com/joinchat/774570008C9052be516
بسم الله الرحمن الرحیم امروز یاد اون اوایلی که کرونا اومده بود افتادم. چقدر همه مضطرب بودند . حال الان قرنطینه با حال اون موقع برابر نیست. الان دیگه یجورایی پذیرفتیمش. باز یاد حرف استاد افتادم که میگفتند: پدیده (مسئله ، مشکل) رو سوار گردنتون نکنید. چون سنگینی می‌کنه و مانع حرکتتون میشه. از گردنتون ، از رو دوشتون بیارین پایین ، دستشو بگیرین و باهاش راه برید. این همون پذیرشه... کرونا یک تمرین بود برای ما. تمرین پذیرش. و همراه شدن با مسئله. دیدم خیلی ها براش تولد گرفتند. اگه بخوای مسئله رو سوار خودت کنی یا مثل آینه دق بزاری روبروت و دائم خودخوری کنی و متوقف بشی ، دیگه نمیتونی حرکت کنی. همه مسائل ، حل شدنی نیستند. گاهی لازمه بپذیریش ، بیاریش پایین و همراهت کنی. به این فکر کنی که خب ، حالا این مسئله هست ، وجود داره و نمیتونم حلش کنم. چجوری میتونم با وجود همین مسئله باز حرکت کنم و ادامه بدم؟! داریم یاد میگیریم که با مسائل حل ناشدنی ، چه جور کنار بیایم. کنار اومدن به معنای هیچ کاری نکردن نیست ، اصلا. به معنای اینه که تمام تمرکز و انرژی ات رو ، رو این مسئله نزاری ، اونوقته که میبینی حتی با وجود خیلی از مسائل و مشکلات ، باز سنگین نیستی ، باز در حرکتی. برای منی که این سال ها ، با تمام سختی ها ، شب بیداری ها ، تلاش ها ، مجازی درس خوندم و حالا به لطف خدا، رسیدم به اون جایی که میخواستم و الحمدلله. ان شاالله بتونم خدمت کوچکی به جامعه زنان و مادران کشورم بکنم. https://eitaa.com/joinchat/774570008C9052be516
ارسال و انتشار مطالب فقط با ذکر منبع مجاز است.
این پست باید موجبات تأمل و تفکر رو ایجاد کنه، لذا خواهشاً فقط نخونید و برید حتماً این چند روز بهش فکر کنید، خصوصاً درباره تعریف پایانی چون قطعا وظایف جدیدی رو در تربیت ایجاد می‌کنه ... 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2151219200Cf6cb8914a4
شاه کلید👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم این روزها که کارهایم بیشتر شده ، شب ها بیشتر بیدار میمانم . بچه ها یاد گرفتند ، خودشان وسایل صبحانه که در سبدسبز مخصوص صبحانه در یخچال هست را می آورند و سفره را پهن میکنند. شاید این استقلال ، نتیجه سال ها صبر در برابر کمک کردن ها و ریخت وپاش هایشان هست ، که از اول ، فرصت مشارکت در امور را داشتند. که خیلی اوقات ، سفره بعد از صبحانه ، حتما باید شسته می‌شده. برای دختر کوچکترم لقمه میگیرم و بعد از صبحانه ، کمی جمع و جور و تدارک وسایل نهار. گاهی هم از شب ، مواد نهار را بیرون میگذارم. لباسشویی را روشن میکنم. دارم ظرف می‌شورم و به حرف های استاد ، سر کلاس گوش میدهم. حالا میروم لباس ها را پهن کنم. گاز را پاک میکنم ، بعد میروم تا صوت کلاس را در دفترم پیاده کنم. بچه ها مشغول بازی هستند. هروقت میروم اتاق ، یکی یکی می آیند و یکهو میبینم از چهار طرف محاصره شدم😅 یکی دو درس می‌نویسم ، می آیم، مواد کوکو سبزی که آماده کردم را هم میزنم و در ماهیتابه میریزم ، ماهیتابه دوطرفه برای این کار ، خیلی خوب است. چایی تازه دم را در فلاکس میریزم برای همسر جان و خداروشکر میکنم بابت همراهی و کمک هایش... زیر گاز را کم میکنم ، نمازم را می‌خوانم ، بچه ها دور و برم با مهر و تسبیح بازی میکنند. میروم سراغ کار بعدی ، بچه ها می آیند و لا به لای کارها ، هر از گاهی با هم بازی میکنیم.و یک زمانی هم اختصاص دارد به درس گل پسر. حالا نهار خوردیم ، طبق قرار قبلی ، هرکس ظرف خود را می‌برد و در ظرفشویی میگذارد. خیلی وقت ها هم خودم همه را جمع میکنم. وقت تلوزیون دیدن بچه هاست. حالا یک آرامش نسبی برقرار است. چند درس دیگر می‌نویسم.گاهی هم عصرها ، بیرون میروم یا می رویم.گاهی تنها برای خودم گاهی همه باهم ، گاهی فقط با یک بچه. کلاس مجازی و جلسه مجازی تمام شده. نماز مغرب را میخوانیم. کمی سالن راجمع و جور میکنیم. دور هم میوه میخوریم. شب ها دور هم تخمه میخوریم ، سریال طنز میبینیم و خلاصه ، سعی میکنم کتاب خوانی قبل خواب برای بچه ها داشته باشم. هر چند خیلی اوقات ، بازی با همدیگر را بر همه چیز ترجیح میدهند. بازی با چاشنی تند دعواها شب می شود و قصه از نو... نه اینکه این برنامه همیشگی و دائممان باشد ، نه.. فقط خواستم بگویم ، این چیزی که باب شده و هی دارند مینویسند که این ها که اینجورند حتما خدم و حشم دارند ، حتما پرستار دارند ، حتما غذای آماده برایشان می رسد، حتما مادر یا خواهرشان کمکشان هست و این حرفها...اینجور نیست. برنامه ریزی و هدف.قدر وقت دانستن.پرهیز از تنبلی https://eitaa.com/joinchat/774570008C9052be5167