🍀 سبک زندگی شهید صیاد شیرازی از بعد روابط خانوادگی
▫️قسمت اول
🔺از قول همسر شهید
تقوایی در وجود علی بود که تشخیص آن برای دخترها به سادگی امکان پذیر بود؛ آخر او، به هیچ دختری نگاه نمیکرد. این تقوا و پاکی و نجابت در او بود و از همان روزی که به قول معروف «بله» را گفتم، احساس کردم وارد مرحلهی جدیدی از زندگی میشوم که رشد معنوی، اخلاص و ایمان، حرف اول را میزند.
🔺از قول فرزند شهید
🔸ایشان کوچکترین دخالتی در زندگی ما نمیکردند، مگر اینکه ما خودمان درخواستی داشته باشیم. همیشه سفارش میکردند که در زندگی گذشت داشته باش و به خانواده همسرت محبت کن.
🔹رفتارشان با مادرمان بسیار با محبت و همراه با احترام بود. ایشان خود لباسهایشان را شسته و اتو میکردند و تمام کارهای شخصیشان با خودشان بود. اگر هم مادر انجام میدادند از ایشان گله میکردند و میگفتند: شما خانم خانه هستید و وظیفهای در قبال انجام کارهای شخصی من ندارید، شما همانقدر که به بچهها برسید کافی است.
🔸ایشان خیلی صمیمی و رفیق بودند. به خاطر شرایط کاری که در آن برهه داشتند، سعی میکردند در این زمینه بیشتر به کیفیت توجه کنند تا کمیت، یعنی گاهی اوقات یک یا دو ساعت برای ما وقت میگذاشتند، ولی همین زمان اندک، از نظر کیفی خیلی پر بار بود.
🔹روز جمعه را کامل در اختیار خانواده بود، صبح جمعه پس از ورزش والیبال یا فوتبال و صرف صبحانه، شخصا دستشویی، آشپزخانه و راه پلهها را میشستند و سپس برای نمازجمعه آماده میشدند.
#پویش_خانواده_انقلابی
#شهید_صیاد_شیرازی
#سبک_زندگی
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@khanevadehenghlabi
🍀 روش تربیتی شهید صیاد شیرازی
▫️قسمت دوم
🔸نسبت به تربیت بچهها خیلی حساس بود و سعی میکرد با مطالعه و مشورت با کارشناسان، بهترین روش تربیتی را انتخاب کند ، یک روز دیدم بعد از اینکه کفشهای خودش را واکس زد، مشغول واکس زدن کفشهای پسر بزرگمان شد؛ علت این کارش را پرسیدم، گفت: پسرمان جوان است ممکن است اگر مستقیم به او بگویم کشفت را واکس بزن ، جواب ندهد؛ این کار را میکنم تا به طور عملی واکس زدن را به او یاد دهم.
🔹نماز شبش را که میخواند ، تا صبح بیدار میماند، ما را هم برای نماز بیدار میکرد بعد از نماز با بچهها ورزش میکردیم و نهایتاً میرفت سر کار.
هر روز صبح نیم ساعت تا سه ربع وقت میگذاشت برا ی بچهها، بهشان میگفت درباره هر چه که دوست دارید حرف بزنید.
🔸می گفت: «خجالت میکشم، خیلی در حق خانوادهام کوتاهی کردم کمتر پدری کردهام، فرصتش کم بود وگرنه خیلی دلم میخواست...»
🔺یک روز در زدند پیک نامه آورده بود قلبم ریخت که نکند شهید شده باشد پاکت را باز کردم، دیدم یک انگشتر عقیق برایم فرستاده و روی یه برگه هم نوشته بود: «به پاس صبرها و تحملهای تو».
#پویش_خانواده_انقلابی
#شهید_صیاد_شیرازی
#تربیت_فرزند
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@khanevadehenghlabi