❇️ تاریخ اسلام؛ قسمت دهم
🔸هجرت پیامبر به مدینه (که قبل از ورود پیامبر به این شهر یثرب نامیده میشد، بعد از آمدن آن حضرت مدینةالنبی نام گرفت) مانند نسیم خوش بهاری بود که در فضای این شهر پیچید. گشایشی به وجود آمد و دلها متوجه و بیدار شد.
🔹این شوق و این نسیم ملایم توفانی در دلهای مردم ایجاد کرد. ناگهان احساس کردند که عقاید و عواطف و وابستگیهای قبایلی و تعصبات آنها محو شده است.
🔸همین توفان بود که اول در آنها انقلاب ایجاد کرد؛ بعد به اطراف مدینه گسترش پیدا کرد و سپس مکه را تسخیر کرد و سرانجام به راههای دور قدم گذاشت و تا اعماق دو امپراتوری بزرگ آن روز یعنی ایران و روم پا نهاد.
🔹مسلمانان صدر اسلام، ایران را با نیروی ایمان فتح کردند. ملتهای مورد هجوم با دیدن ایمان مسلمانان، در دلهایشان نیز ایمان به وجود میآمد.
🔸شمشیر برای این بود که مانعها و سرکردههای زر و زورمدار را از سر راه بردارد؛ قبلا توده مردم، همهجا همان توفان را دریافت کرده بودند و تا اعماق خودشان جزو نظام و کشور اسلامی شده بودند. همه اینها چهل سال طول کشید؛ ده سال در زمان پیغمبر بود؛ سی سال هم بعد از پیامبر.
🔰انسان ۲۵۰ساله، خلاصه صفحه ۴۰ و ۴۱
#پویش_خانواده_انقلابی
#تاریخ_اسلام
#پیامبر
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@khanevadehenghlabi
❇️ تاریخ اسلام؛ قسمت یازدهم
🔸پیغمبر به مجرد اینکه وارد مدینه شد، کار را شروع کرد. از جمله شگفتیهای زندگی آن حضرت این است که در طول این ده سال، یک لحظه را هدر نداد. دیده نشد که پیغمبر از فشاندن نور معنویت و هدایت و تعلیم و تربیت لحظهای باز بماند. بیداری او، خواب او، مسجد او، خانه او، میدان جنگ او، در کوچه و بازار رفتن او، معاشرت خانوادگی او و وجود او -هرجا که بود- درس بود.
🔹عجب برکتی در چنین عمری وجود دارد! کسی که همه تاریخ را مسخر فکر خود کرد و روی آن اثر گذاشت -که من بارها گفتهام، بسیاری از مفاهیمی که قرنهای بعد برای بشریت تقدس پیدا کرد؛ مثل مفهوم مساوات، برادری، عدالت و مردم سالاری، همه تحت تأثیر تعلیم او بود؛ در تعالیم سایر ادیان چنین چیزهایی وجود نداشت و یا لااقل به منصه ظهور نرسیده بود.
🔸فقط ده سال کار حکومتی و سیاسی و جمعی کرده بود. چه عمر بابرکتی! از اول ورود، موضع گیری خود را مشخص کرد.
🔰انسان ۲۵۰ساله، خلاصه صفحه ۴۱
#پویش_خانواده_انقلابی
#تاریخ_اسلام
#پیامبر
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@khanevadehenghlabi
❇️ تاریخ اسلام؛ قسمت دوازدهم
🔸ناقهای که پیغمبر سوار آن بود وارد شهر یثرب شد و مردم دور آن را گرفتند. در آن زمان شهر مدینه محله محله بود؛ هر محلهای هم برای خودش خانهها کوچهها و بزرگانی داشت که هر یک متعلق به قبیلهای بود. بزرگان بیرون آمدند و جلوی شتر را گرفتند و گفتند: یا رسول الله بیا اینجا؛ خانه، زندگی، ثروت و راحتی ما در اختیار تو. پیغمبر فرمود: بگذارید شتر به راهش ادامه دهد.
🔹شتر در آخر به فقیرنشینترین محلات مدینه آمد و در خانه ابی ایوب انصاری نشست و پیغمبر هم به عنوان میهمان وارد خانه آنها شد. به اعیان و اشراف دست رد زد یعنی موضع اجتماعی خودش را مشخص کرد.
🔸از همان ساعت و لحظه اول مشخص کرد که در برخورد و تعامل اجتماعی، طرف کدام گروه و طرفدار کدام جمعیت است و وجود او برای چه کسانی بیشتر نافع خواهد بود، یعنی کسانی که محرومتر هستند.
🔰انسان ۲۵۰ساله، خلاصه صفحه ۴۲
#پویش_خانواده_انقلابی
#تاریخ_اسلام
#پیامبر
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@khanevadehenghlabi
❇️ تاریخ اسلام؛ قسمت سیزدهم
🔸جلو خانه ابی ایوب انصاری، زمین افتادهای متعلق به دو بچه یتیم بود. پول از کیسه خودشان دادند و آن زمین را خریدند. سپس فرمودند در این زمین مسجد میسازیم.
🔹نکته این است که زمین مسجد را از کسی نخواستند و طلب بخشیدگی نکردند؛ بلکه آن را با پول خودشان خریدند. آن دو بچه، پدر و مدافع نداشتند؛ اما پیغمبر مانند پدر و مدافع آنها، حقشان را تمام و کمال رعایت کردند.
🔸وقتی بنا شد مسجد بسازند، شخص پیغمبر خودشان جزو اولین کسان یا اولین کسی بودند که بیل را به دست گرفتند و شروع به کندن پی مسجد کردند؛ نه به عنوان یک کار تشریفاتی، بلکه واقعا شروع به کار کردند و عرق ریختند.
🔹ایشان طوری کار کردند که کسانی که کناری نشسته بودند، برخی گفتند ما بنشینیم و پیغمبر این طور کار کند؟! پس ما هم کار می کنیم؛ لذا آمدند و مسجد را در مدت کوتاهی ساختند.
🔸پیغمبر، این رهبر والا و مقتدر، نشان دادند که هیچ حق اختصاصی برای خودشان قائل نیستند. اگر بناست کاری انجام گیرد، ایشان هم باید در آن سهمی داشته باشند.
🔰انسان ۲۵۰ساله، خلاصه صفحه ۴۳
#پویش_خانواده_انقلابی
#تاریخ_اسلام
#پیامبر
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@khanevadehenghlabi
❇️ تاریخ اسلام؛ قسمت چهاردهم
🔸مسجد یعنی یک مرکز سیاسی، عبادی، اجتماعی و حکومتی؛ یعنی مرکز تجمع مردم. جایی به عنوان مرکزیت لازم بود، لذا در اولین فرصت در مدینه شروع به ساختن مسجد کردند. سپس، تدبیر و سیاست اداره آن نظام را طراحی کردند.
🔹وقتی انسان نگاه میکند و میبیند قدم به قدم، مدبرانه و هوشیارانه پیش رفتهاند، میفهمد که پشت سر آن عزم و تصمیم قوی و قاطع، چه اندیشه و فکر و محاسبه دقیقی قرار گرفته است که على الظاهر جز با وحی الهی ممکن نیست.
🔸امروز هم کسانی که بخواهند اوضاع آن ده سال را قدم به قدم دنبال کنند، چیزی نمیفهمند. اگر انسان هر واقعهای را جداگانه حساب كند، چيزى ملتفت نمىشود. بايد نگاه كند و ببيند ترتيب كار چگونه است؛ چطور همه اين كارها مدبرانه، هوشيارانه و با محاسبه صحيح انجام گرفته است.
🔰انسان ۲۵۰ساله، خلاصه صفحه ۴۴
#پویش_خانواده_انقلابی
#تاریخ_اسلام
#پیامبر
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@khanevadehenghlabi
❇️ تاریخ اسلام؛ قسمت پانزدهم
همانگونه که در قسمت قبل گفتیم، اگر انسان هر واقعهای را جداگانه حساب کند، چیزی ملتفت نمیشود. باید نگاه کند و ببیند ترتیب کار چگونه است؛ چطور همه این کارها مدبرانه، هوشیارانه و با محاسبه صحیح انجام گرفته است. اول، ایجاد وحدت و دوم، ایجاد اخوت است.
✅ ایجاد وحدت
اکثر مردم مدینه مسلمان شدند و تعداد بسیار کمی هم نامسلمان ماندند. علاوه بر اینها، سه قبیله مهم یهودی در مدینه زندگی میکردند. خصوصیت این یهودیها در دو، سه چیز بود.
🔸اول اینکه ثروت اصلی مدینه، بهترین مزارع کشاورزی، بهترین تجارتهای سودده و سودبخشترین صنایع در اختیارشان بود و بیشتر مردم مدینه در موارد نیاز به اینها مراجعه میکردند.
🔹دوم اینکه بر مردم مدینه برتری فرهنگی داشتند. چون اهل کتاب بودند و با معارف گوناگون، معارف دینی، از ذهن نیمه وحشیهای مدینه، آشنا بودند، لذا تسلط فکری داشتند. آنها در مدینه یک طبقه روشنفکر محسوب میشدند.
🔸خصوصیت سوم یهودیها این بود که با جاهای دوردست هم ارتباط داشتند؛ یعنی محدود به فضای مدینه نبودند، بنابراین پیغمبر باید حساب اینها را میکرد.
ادامه دارد...
🔰انسان ۲۵۰ساله، خلاصه صفحه ۴۴ و ۴۵
#پویش_خانواده_انقلابی
#تاریخ_اسلام
#پیامبر
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@khanevadehenghlabi
❇️ تاریخ اسلام؛ قسمت شانزدهم
🔸وقتی آن حضرت وارد مدینه شد، بدون اینکه چیزی از مردم بخواهد و بدون اینکه مردم در این باره مذاکرهای کرده باشند، روشن شد که رهبری این جامعه متعلق به این مرد است؛ یعنی شخصیت و عظمت نبوی همه را در مقابل او خاضع کرد؛ معلوم شد که او رهبر است و آنچه میگوید، باید همه بر محورش حرکت و اقدام کنند.
🔹پیغمبر میثاقی نوشت که مورد قبول همه قرار گرفت. این میثاق درباره تعامل اجتماعی، معاملات، منازعات، دیه، روابط پیغمبر با مخالفان، با یهودیها و با غیر مسلمانها بود. همه اینها نوشته و ثبت شد.
🔰انسان ۲۵۰ساله، خلاصه صفحه ۴۵
#پویش_خانواده_انقلابی
#تاریخ_اسلام
#پیامبر
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@khanevadehenghlabi
❇️ تاریخ اسلام؛ قسمت هفدهم
✅ ایجاد اخوت
🔸اقدام بعدی بسیار مهم، ایجاد اخوت بود. اشرافیگری و تعصبهای خرافی و غرور قبیلهای و جدایی قشرهای گوناگون مردم از یکدیگر، مهمترین بلای جوامع متعصب و جاهلی آن روز عرب بود. پیغمبر با ایجاد اخوت، اینها را زیر پای خودش له کرد.
🔹بین فلان رئیس قبیله با فلان آدم بسیار پایین و متوسط، اخوت ایجاد کرد. گفت شما دو نفر با هم برادرید؛ آنها هم با کمال میل این برادری را قبول کردند.
🔸اشراف و بزرگان را در کنار بردگان مسلمان شده و آزادی یافته قرار داد و با این کار، همه موانع وحدت اجتماعی را از بین برد.
🔹وقتی میخواستند برای مسجد، مؤذن انتخاب کنند، خوشصداها و خوشقیافهها زیاد بودند، معاریف و شخصیتهای برجسته متعدد بودند، اما از میان همه اینها بلال حبشی را انتخاب کرد. نه زیبایی، نه صوت و نه شرف خانوادگی و پدر و مادری مطرح بود؛ فقط اسلام و ایمان، مجاهدت در راه خدا و نشان دادن فداکاری در این راه ملاک بود.
🔸ببینید چطور ارزشها را در عمل مشخص کرد. بیش از آنچه که حرف او بخواهد در دلها اثر بگذارد، عمل و سیره و ممشای او در دلها اثر گذاشت.
🔰انسان ۲۵۰ساله، خلاصه صفحه ۴۵
#پویش_خانواده_انقلابی
#تاریخ_اسلام
#پیامبر
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@khanevadehenghlabi
❇️ تاریخ اسلام؛ قسمت هجدهم
حراست از نظام اسلامی برای آنکه این کار به سامان برسد، سه مرحله وجود داشت:
🔸مرحله اول، شالودهریزی نظام بود که با این کارها انجام گرفت.
🔹مرحله دوم، حراست از این نظام بود. موجود زنده رو به رشد و نمو که همه صاحبان قدرت اگر او را بشناسند، از او احساس خطر میکنند، قهرا دشمن دارد. اگر پیغمبر نتواند در مقابل دشمن، هوشیارانه از این مولود طبیعی مبارک حراست کند، این نظام از بین خواهد رفت و همه زحماتش بیحاصل خواهد بود؛ لذا باید حراست کند.
🔸مرحله سوم، عبارت از تکمیل و سازندگی بناست. شالودهریزی کافی نیست؛ شالودهریزی، قدم اول است. این سه کار در عرض هم انجام میگیرد. شالودهریزی در درجه اول است؛ اما در همین شالودهریزی هم ملاحظه دشمنان شده است و بعد از این هم حراست ادامه پیدا خواهد کرد.
🔰انسان ۲۵۰ساله، خلاصه صفحه ۴۶
#پویش_خانواده_انقلابی
#تاریخ_اسلام
#پیامبر
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@khanevadehenghlabi
❇️ تاریخ اسلام؛ قسمت نوزدهم
پیغمبر در ابتدای تشکیل نظام اسلامی، میبینند که پنج دشمن اصلی، این جامعه تازه متولد شده را تهدید میکند.
🔸دشمن شماره یک؛ قبایل نیمه وحشی اطراف مدینه
دشمن کوچک و کماهمیتی که نباید از آن غافل ماند. این دشمن کوچک بود ولی به راحتی استعداد به وجود آوردن یک خطر بزرگ را داشت.
🔹دشمن شماره دو؛ اشراف متکبر قدرتمند مکه
این گروه با هم اختلاف داشتند؛ اما در مقابل پیامبر با هم متحد بودند و پیغمبر و یارانشان را متحمل آزار و اذیتهای فراوانی میکردند.
🔸دشمن شماره سه؛ سازمان یافتگان یهودی
بیگانگانی که به مدینه آمدند دست از موزیک گری و اخلالگری و تخریب برنمی داشتند
🔹دشمن شماره چهار؛ منافقین
منافقین در داخل مردم بودند. مردمانی پست، معاند، تنگنظر و آماده همراه همکاری با دشمن، منتها سازماننیافته؛ که پیغمبر بیشتر با این نوع دشمن مدارا میکردند.
🔸دشمن شماره پنج؛ نفس
بزرگترین و خطرناکترین دشمنی که درون هر یک از افراد مسلمان و مومن وجود دارد. ضعفی که اگر جلویش را نگیری و خودت با آنها مبارزه نکنی ایمان را از تو خواهد گرفت و تو را از درون پوک خواهد کرد. هرگاه در تاریخ میبینید که جامعه اسلامی منحرف شده از اینجا منحرف شده است.
در پیامهای بعدی مفصلتر بیان خواهد شد.
🔰انسان ۲۵۰ساله، خلاصه صفحات ۴۶ تا ۵۶
#پویش_خانواده_انقلابی
#تاریخ_اسلام
#پیامبر
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@khanevadehenghlabi
❇️ تاریخ اسلام؛ قسمت بیستم
پیامبر با هر یک از این دشمنان داخلی و خارجی برخورد متناسب و هوشمندانهای داشت و از هیچ یک غافل نماند. ابتدا برخورد با قبایل نیمه وحشی اطراف مدینه را بیان میکنیم.
🔸در اطراف مدینه قبایل نیمه وحشی وجود داشتند که تمام زندگی آنها عبارت بود از جنگ و خونریزی و غارت و به جان هم افتادن و از یکدیگر قاپیدن.
🔹پیغمبر در برخورد با این دسته ابتدا آنان را بررسی نمود سپس هرکدام از آنها که نشانه هدایت داشتند، با آنان پیمان بست. نگفت بیایید مسلمان شوید، بینشان کافر و مشرک هم بودند اما با اینان پیمان بست تا تعدی نکنند.
🔸دستهای از این قبایل هم که شریر و غیرقابل اعتماد بودند، یا خود به جنگ آنان رفت یا افرادی را فرستاد و آنها را منکوب کرد.
🔰انسان ۲۵۰ساله، خلاصه صفحه ۴۶ و ۴۷
#پویش_خانواده_انقلابی
#تاریخ_اسلام
#پیامبر
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@khanevadehenghlabi
❇️ تاریخ اسلام؛ قسمت بیست و یکم
🔸در قسمت قبل نحوه برخورد پیامبر(ص) با قبایل نیمه وحشی اطراف مدینه را بیان کردیم. این بار در مورد نحوه برخورد پیامبر با دشمن شماره دو یعنی اشراف متکبر مکه بیان میکنیم. در مقابله با اشراف متکبر مکه، جنگهایی به وجود آمد:
🔹جنگ بدر: در این جنگ، خداوند وعده پیروزی به مسلمانان داده بود، اما به دلیل وجود سه خصلت در مسلمانان، این پیروزی مقداری به تعویق افتاد. اولا اینکه با یکدیگر اختلاف کردند. دوما شور و حماسه اولیه در آنها از بین رفته بود و مقداری سست شده بودند. سوما از فرمان پیامبر(ص) سر باز زدند. و به همین دلایل متحمل خسارت بزرگ یعنی شهادت عزیزترین شخصیتها، حضرت حمزه(ع)، عموی پیامبر(ص) شدند.
🔸جنگ خندق: از جنگهای مهمی بود که کفار به نیت قتلعام تمام مسلمانان به راه انداخته بودند که به واسطهی حفر خندق، مأیوس و ناکام ماندند.
🔹صلح حدیبیه: از ماجراهای بسیار پر مغز و پرمعناست که پیامبر(ص) به قصد حج عمره به طرف مکه حرکت کرد. کفار میخواستند مانع شوند اما پیامبر(ص) با تدبیری هوشمندانه، قراردادی امضا کرد که به صلح حدیبیه مشهور شد. پیامبر(ص) در آن سال حج خود را انجام دادند و در سراسر منطقه تبلیغات کردند. در سال بعد هم کفار مرتکب نقض عهد قرارداد شدند که پیامبر مکه را فتح نمود که منجر به فتحی عظیم و حاکی از تسلط و اقتدار آن حضرت بود.
🔰انسان ۲۵۰ساله، خلاصه صفحه ۴۷ تا ۵۲
#پویش_خانواده_انقلابی
#تاریخ_اسلام
#پیامبر
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@khanevadehenghlabi