✅ #داستانک
🔖 ﺑﺮﮔﻪ ﺍﯼ ﺩﺭ ﺧﻴﺎﺑﺎﻥ ﻧﺼﺐ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﺁﻥ ﺍﯾﻦ ﺟﻤﻠﻪ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ
💥 "ﻣﺒﻠﻎ 20 ﻫﺰﺍﺭ ﺗﻮﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﮔﻢ ﮐﺮﺩم ﻭ ﺧﯿﻠﯽ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻧﯿﺎﺯ ﺩﺍﺭﻡ، ﻫﺰﯾﻨﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻧﺪﺍﺭﻡ؛ ﻫﺮ ﮐﺴﻰ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩ ﺑﯿﺎﺭﻩ ﺑﻪ ﺁﺩﺭﺱ ﻓﻼﻧﯽ ﮐﻪ ﺷﺪﯾﺪﺍ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻧﯿﺎﺯ ﺩﺍﺭﻡ ."
🔹ﺷﺨﺼﯽ ﺑﺮﮔﻪ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﺪ ﻭ ﻣﺒﻠﻎ 20 ﻫﺰﺍﺭﺗﻮﻣﺎﻥ ﺍﺯ ﺟﯿﺒﺶ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻣﯽ ﺁﻭﺭﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺁﺩﺭﺱ ﻣﻰ ﺑﺮﺩ . ﻣﯽ ﺑﯿﻨﺪ ﭘﯿﺮﺯﻧﯽ ساکن ﻣﻨﺰﻝ ﻫﺴﺖ .
شخص ﭘﻮﻝ ﺭﺍ ﺗﺤﻮﻳﻞ ﻣﻴﺪﻫﺪ، ﭘﯿﺮﺯﻥ ﮔﺮﻳﻪ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ ﻭ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ ﺷﻤﺎ ﻧﻔﺮ ﺩﻭﺍﺯﺩﻫﻤﯽ ﻫﺴﺘﯿﺪ ﮐﻪ ﺁﻣﺪﯾﺪ ﻭ ﺍﺩﻋﺎ ﻣﻴﻜﻨﻴﺪ ﭘﻮﻟﻢ ﺭﺍ ﭘﻴﺪﺍ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻳﺪ .
🔹جوان ﻟﺒﺨﻨﺪﻯ ﺯﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﺧﺮﻭﺟﯽ ﺣﺮﮐﺖ ﻛﺮﺩ، ﭘﻴﺮﺯﻥ ﻛﻪ همچنان ﺩﺍﺷﺖ ﮔﺮﻳﻪ ﻣﻴﻜﺮﺩ ﮔﻔﺖ : ﭘﺴﺮﻡ، ﻭﺭﻗﻪ ﺭﺍ ﭘﺎﺭﻩ ﻛﻦ، ﭼﻮﻥ ﻣﻦ، ﻧﻪ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺍﻡ ﻭ ﻧﻪ ﺳﻮﺍﺩ ﻧﻮﺷﺘﻨﺶ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﻡ، ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻫﻤﺪﺭﺩﻯ ﺷﻤﺎ ﺑﺎ ﻣﻦ، ﻣﻦ ﺭﺍ ﺩﻟﮕﺮﻡ ﻭ ﺑﻪ ﺯﻧﺪﮔﻰ ﺍﻣﻴﺪﻭﺍﺭ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺍﻳﻦ بزرگترین ﺧﻴﺮ ﺩﻧﻴﺎ ﺑﺮﺍﻯ ﻣﻦ است.
🔅 ﺑﻪ ﻛﺴﻰ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺯﻣﻴﻦ ﺍﺳﺖ ﺭﺣﻢ ﻛﻨﻴﺪ، ﺗﺎ ﻛﺴﻰ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﺭﺣﻢ ﻛﻨﺪ.
#داستانک
مردی بود #قرآن میخواند و معنی قرآن را نمی فهمید .🤷♂️
دخترکوچکش از او پرسید چه فایده ای دارد قرآن می خوانی بدون اینکه معنی آن رابفهمی❓
پدر گفت سبدی بگیر واز آب دریا پرکن وبرایم بیاور .
دختر گفت : غیر ممکن است که آب درسبد باقی بماند.👧
پدر گفت امتحان کن. دخترم.
دختر سبدی که درآن زغال می گذاشتند گرفت ورفت بطرف دریا وامتحان کرد سبدرازیرآب زد وبه سرعت به طرف پدرش دوید ولی همه آبها از سبد ریخت وهیچ آبی در سبد باقی نماند.پس به پدرش گفت که هیچ فایده ای ندارد .
پدرش گفت دوباره امتحان کن.🌸 دخترکم .
دختر دوباره امتحان کرد ولی موفق نشد که آب رابرای پدر بیاورد .برای بار سوم وچهارم هم امتحان کرد تا اینکه خسته شد وبه پدرش گفت که غیر ممکن است...
پس پدر به. او گفت سبد قبلا چطور بود❓
اینجا بود که دخترک متوجه شد و به پدرش گفت بله پدر قبلا سبد از باقیمانده های زغال کثیف وسیاه بود ولی الان سبد پاک وتمیز شده است.
پدر گفت: این حداقل کاری است که قرآن برای قلبت انجام می دهد.
پس دنیاوکارهای آن قلبت را از آلودگیها پرمی کند،
خواندن قرآن همچون دریا سینه ات راپاک می کند،
حتی اگر معنی آنرا ندانی.
@khanevadehmovafagh13
#داستانک
🌸پیرمردی فقیر، همسرش از او خواست شانهای برایش بخرد تا پپموهایش را سر و سامانی بدهد.
🔸پیرمرد با شرمندگی گفت:
نمی توانم بخرم،
حتی بند ساعتم پاره شده و در توانم نیست بند جدیدی بخرم.
❤️ پیرزن لبخندی زد و سکوت کرد.
پیرمرد فردای آن روز ساعتش را فروخت و #شانهای برای همسرش خرید.
وقتی به خانه بازگشت، با تعجب دید که همسرش موهایش را کوتاه کرده
و #بندساعت نو برای او گرفته است.
❤️ اشک ریزان همدیگر را نگاه می کردند. اشک هایشان برای این نبود که کارشان هدر رفته بود، بلکه برای این بود که همدیگر را به یک اندازه #دوست داشتند
و هر کدام بدنبال #خشنودی دیگری بود.
✅ به یاد داشته باشیم #عشق و #محبت به حرف نیست، باید به آن عمل کرد.
عمل است که شدت عشق را به تصویر میکشد.
❤️ما برای کسانی که دوستشون داریم چه کاری میکنیم؟
@khanevadehmovafagh13
➖♦️♦️➖
موتور کشتی بزرگی خراب شد .
مهندسان زیادی تلاش کردند تا مشکل را حل کنند اما هیچکدام موفق نشدند‼️
سرانجام صاحبان کشتی تصمیم گرفتند مردی را که سالها تعمیر کار کشتی بود بیاورند...
وی با جعبه ابزار بزرگی آمد و بلافاصله مشغول بررسی دقیق موتور کشتی شد دو نفر از صاحبان کشتی نیز مشغول تماشای کار او بودند
مرد از جعبه ابزارش آچار کوچکی بیرون آورد و با آن به آرامی ضربه ای به قسمتی از موتور زد❗️
بلافاصله موتور شروع به کار کرد و درست شد‼️
یک هفته بعد صورتحسابی ده هزار دلاری از آن مرد دریافت کردند‼️
صاحب کشتی با عصبانیت فریاد زد :
او واقعا هیچ کاری نکرد❗️
ده هزار دلار برای چه میخواهد بگیرد❓
بنابر این از آن مرد خواستند ریز صورتحساب را برایشان ارسال کند⁉️
مرد تعمیر کار نیز صورتحساب را اینطور برایشان فرستاد :
ضربه زدن با آچار : ۲دلار 😳
تشخیص اینکه ضربه به کجا باید زده شود : ۹۹۹۸ دلار.....🧐
✅ذیل آن نیز نوشت :
تلاش کردن مهم است اما دانستن اینکه کجای زندگی باید تلاش کرد میتواند همه چیز را تغییر بدهد...
#داستانک
#داستانک
❖ داستانهایی از زندگى حضرت فاطمه عليهاالسلام
🏷 دفاع علمى از مؤمنين
● دو نفر زن كه در مسئلهاى دينى با يكديگر اختلاف داشتند براى حل اختلاف خود نزد حضرت فاطمه عليهاالسلام رفتند. يكى از زنان مؤمن و ديگرى معاند بود.
● حضرت فاطمه عليهاالسلام مىفرمايد: من دلايل زن مؤمن را اثبات كردم و حقانيت سخن او را آشكار نمودم و در نتيجه او بر آن زن كه دشمن اسلام بود پيروز گشت و بشدّت شاد و مسرور گرديد.
● حضرت فاطمه عليهاالسلام به آن زن مؤمن كه بسيار خوشحال شده بود فرمود: شادى فرشتهها براى پيروزى تو بر او بيشتر از شادى تو مىباشد و غم و اندوه شيطان و ياران او از غم و اندوه اين زن كافر زيادتر است.
📚 بحارالأنوار، ج ۲ ص ۸
#داستانک
❖ داستانهایی از زندگى حضرت فاطمه عليهاالسلام
🏷 اوّل همسایه، بعد اهل خانه
● امام حسن عليهالسلام گويد: يک شب جمعه مادرم را ديدم كه در محراب عبادت ايستاد و همواره نماز مىگذارد و در ركوع و سجود بود تا شب به صبح رسيد و شنيدم كه براى زنان و مردان مؤمن با ذكر نام آنها دعا مىكند و هر چه بيشتر براى آنها از خداوند درخواست مىكند اما براى خود دعا نمىكند.
● عرض كردم: مادر! چرا براى خود دعا نمىكنى همانگونه كه براى ديگران دعا مىكنى؟ فرمود: «فرزندم! اوّل همسايه بعد اهل خانه».
📚 علل الشرايع؛ ج ۱ باب ۱۴۵
#داستانک
❖ داستانهایی از زندگى حضرت فاطمه عليهاالسلام
🏷 شيعه فاطمه عليهاالسلام
● مردى به همسرش گفت: نزد فاطمه عليهاالسلام دختر رسول خدا صلى الله عليه و آله برو و درباره من از او سؤال كن كه: آيا من شيعه شما هستم يا خير؟
● همسرش نزد فاطمه عليهاالسلام رفت و از او سؤال كرد. حضرت فرمود: به او بگو: اگر به آنچه تو را امر كرديم عمل مىكنى و از آنچه نهى كرديم پرهيز مىكنى تو از شيعيان ما هستى وگرنه شيعه ما نيستى.
● همسر آن مرد گويد: جواب فاطمه عليهاالسلام را به شوهرم رساندم. او گفت: واى بر من چه كسى از گناهان و خطاها بدور است! پس من در اين صورت براى هميشه در جهنم هستم زيرا هر كسى از شيعيان آنها نباشد هميشه در آتش جهنم است.
● همسرش وقتى او را آنگونه آشفته و نگران ديد، به حضور حضرت زهراء (سلام الله عليها) آمده و جريان را به عرض او رسانيد.
● حضرت زهراء (سلام الله عليها) به آن بانو فرمود: به شوهرت بگو: چنين نيست كه تو تصور مىكنى، شيعيان ما از افراد نيک اهل بهشت هستند، ولى اگر گناهكار باشند، بر اثر بلاها و گرفتاریها كه به سوى آنها رومىآورد، و صدماتى كه در صحراى محشر، در روز قيامت و يا در طبقه اعلاى دوزخ مىبينند، گناهانشان ريخته مىشود و آنها از گناهان پاک مىگردند، و سپس آنها را نجات مىدهيم و به سوى بهشت مىبريم.
📚 سفينة البحار؛ ج ۱ ص ۲۳۱
6.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#داستانک
مردی با خانومش بد برخورد می کرد....
@khanevadehmovafagh13