eitaa logo
خانواده جامع
1.5هزار دنبال‌کننده
10.7هزار عکس
3.8هزار ویدیو
121 فایل
محتوای کانال👇 👨‍👩‍👧‍👧خانواده و ارتباط موثر 🏓خانواده و تندرستی ⚙️خانواده و خودکفایی ☀️خانواده و مهدویت 🍯خانواده و سلامتی 🌷خانواده و یادشهدا 📚خانواده و سرگرمی 💠مدیر: @sarbaze_1 💠ادمین تبادل: @Sobhany2
مشاهده در ایتا
دانلود
؟! محل استقرار بهداری و درمانگاه لشکر در سمت راست ورودی پادگان، نزدیک چادر فرماندهی بود. در چادر بودم که از بیرون چادر کسی مرا به اسم صدا کرد. بیرون که آمدم را جلو چادر تدارکات بهداری دیدم. سر گونی را با یک دست گرفته بود و با دست دیگرش لای نان خورده ها را می گشت. تا آخر قضیه را خواندم. سلام کردم، جواب سلامم را داد و تکه نانی را از گونی بیرون آورد و به من نشان داد و گفت: ـ برادر رحمان! این نان را می شود خورد؟! ـ بله، می شود. دوباره دست در گونی کرد و تکه نان دیگری را از داخل گونی بیرون آورد. ـ این را چطور؟ آیا این را هم می شود استفاده کرد؟ من سرم را پایین انداختم. چه جوابی می توانستم بدهم؟ آقا مهدی ادامه داد. *... پس چرا می کنید؟ آیا هیچ می دانید که این نانها با چه مصیبتی از پشت جبهه به اینجا می رسد؟ هیچ می دانید که هزینه رسیدن هر نان از پشت جبهه به اینجا حداقل ده تومان است؟ چه دارید که بدهید؟ بدون آنکه چیز دیگری بگوید سرش را به زیر انداخت و از چادر تدارکات دور شد و مرا با وجدان بیدار شده ام تنها گذاشت. * تکیه کلام 🌹🌹 به معنی «بنده خدا» ** خاطره از رحمان رحمان زاده 🍀🍀🍀🌹🌹🌺🌹🌹🍀🍀🍀 📜 زندگی به سبک شهدا 🕯 @farhangiekhanevadeh 🍀🍀🍀🌹🌹🌺🌹🌹🍀🍀🍀