eitaa logo
خانه مهر
1.9هزار دنبال‌کننده
12.9هزار عکس
8.5هزار ویدیو
386 فایل
کانال اطلاع رسانی در موضوع مهارتهای زندگی و تربیت فرزند برای ارتباط با مدیر کانال و ارسال مطالب و پاسخ به مسابقات، به این آدرس پیام بفرستید @ab_hasani
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از آینده سازان
هدایت شده از آینده سازان
مرد: شاید ... ولی تو مینی بوس چی میخواسته؟ این مینی بوس داشته برمیگشته روستا! پرستار: چه میدونم آقا ... چه سوالایی میپرسی! خب دیگه ممنون ... دیگه به کمک شما نیازی نیست ... بفرمایید ... بفرمایید. مرد محلی که مشخص بود مشکوک شده، همینجوری که داشت از تصادفی ها دور میشد، چشمش به تخت آخر دوخته شده بود. برای چند ثانیه چشم ازش برنداشت. تا اینکه دیگه به سمت در رفت از بخش خارج شد. شکنجه گر3 دید که اون مردی که برای شناسایی رفته بود داخل، خارج شد و در حالی که پشتش به اون بود، از کنارش رد شد و رفت بیرون. شکنجه گر که داشت از آب سرد کنِ کنار بخش آب برمیداشت، چرخید و از لا به لای در نگاهی به تخت تصادفی ها کرد و بابک را دقیق تر روی تخت آخر دید زد. وقتی دیدش انگار خیالش راحت شد. گوشیشو بیرون آورد و همین طور که داشت آب میخورد، یواشکی از بابک از فاصله دور عکس گرفت و بعدش گوشیشو گذاشت تو جیبش. آب خوردنش که تموم شد، لیوانش انداخت تو سطل و مثل یه مراجعه کننده معمولی، از بیمارستان خارج شد و رفت. کاک رسول که از خستگی داشت چشماشو میمالید، به محض شنیدن صدای پیام به تلگرامش سر زد و آخرین چیزی که براش اومده بود باز کرد. پیام: حالش خوبه. بفرستم تایید کنی؟ پاسخ کاک رسول: اینجوری بهتره. تصویری براش اومد. بازش کرد و بدون اینکه در اون عکس دقت کنه، فورا ارسال کرد برای یه اکانت دیگه. ازطرف دیگه، مرد محلی که برای شناسایی تصادفی ها رفته بود داخل، وقتی از بیمارستان خارج شد و در پارکینگ، به طرف ماشینش میرفت، گوشیش درآورد و شماره ای گرفت. صدا: چرا الان زنگ زدی؟ مرد: یه عده نزدیک ما تصادف کرده بودند و آوردمیشون بیمارستان. چند تاشون مردند و بعضیاشون زنده هستند. صدا: چه دخلی به ما داره؟ مرد محلی گفت: یه چیزی اذیتم میکنه! صدا: خب؟ مرد: بینشون یه جوون ایرانی هم بود. صدا: مطمئنی ایرانیه؟ مرد: فارسی هذیون میگفت. صدا: بی هوشه؟ مرد: فعلا آره. فکر کنم. صدا: میفرستم بررسی کنند. شاید پناهنده است. کدوم بیمارستان؟ مرد: نزدیک خودمون. صدا: حالا چی میگفت؟ چی هذیون میکرد؟ مرد: یه اسم را مدام تکرار میکرد. صدا: چه اسمی؟ مرد: جملاتش نامفهوم بود. منم خیلی دقت نکردم. ینی پرستار نذاشت. ولی مدام میگفت «محمد» 🔹🔸🔹🔸🔹🔸 عده ای داشتن آماده میشدن برن وضو بگیرن برای نماز صبح. صدای اذان صبح در فضا پیچیده بود. مجید: قربان پیام تصویری داریم. به اکانت اختصاصی خودتون اومده. محمد: بفرست. تصویر در مانیتور بزرگ وسط اتاق به نمایش گذاشته شد. عکس بابک بود که روی تخت دراز کشیده. محمد گفت: ازشون تشکر کن و بگو «محمد» سلام رسوند. بعدش هم لبخندی زد و در حالی که داشت آستین هاشو برای وضو بالا میزد، زیر لب گفت: به قول بچه ها؛ این تازه شروع ماجراست! «بسم الله الرحمن الرحیم» ادامه دارد...
هدایت شده از آینده سازان
🙏 👈 ویژه فرزندان دانشجو و طلبه 👏همراه با و جوایز ارزنده
از اول انقلاب تا امروز، خار چشم دشمنان بوده؛ چه دشمنان داخلی و چه دشمنان خارجی. ۱۳۸۴/۰۶/۰۲
👈 ۳۱۱ 👇 👈 ۱۴۰۱ 🙏 به مناسبت امروز، هدیه محضر مبارک و و بزرگوارش علیهم السلام و همه
7.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 🎥بشارت نزدیکی ظهور از زبان شهید طهرانی مقدم به برادرش در خواب‼️ 🍃🌹🍃
+چمرانـ: من مرد زندگـے نیستمـ. -پروانہ:(جا میخورد)یعنـےچہ؟ +چمرانـ: من یڪ تڪلیفے توے اینـ عالم دارم ڪہ فکر میڪنم براے این تکلیفـ بہ دنیا آمده امـ. نگاه نکن بہ دڪتراے فیزیڪ پلاسما ، بہ حقوق ماهـے چند هزار دلار. . . من بہ زودے همہ ے این ها رو باید بگذارم و برم. -پروانہ: یعنـے انجام اون تکلیفـ با دوست داشتنـ ، با عشقـ ورزیدنـ و با زندگـے ڪردنـ منافاتـ داره؟ +چمرانـ: با دوستـ داشتنـ و عشقـ ورزیدنـ نہ، براے اینڪہ اینها مقولاتـ آسمانـےاندـ ولـے با زندگـے کردنـ چرا، با هر تعلقـے ڪہ پاے آدم رو بہ زمینـ بند ڪند چرا منبع: 📖از ڪتاب مرد رویاها "نوشته سید مهدے شجاعـے" ♦️| | ⛓| |
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺آواره شد 🚨هر آنکه تیر انداخت به این نظام 🔗والله 🔗والله 🔗والله ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ای جانم
هدایت شده از آینده سازان
🙏 👈 ویژه فرزندان دانشجو و طلبه 👏همراه با و جوایز ارزنده
🍀 ردانى‌پور مى‌گويد: چند ماه زندگى مشترك كرده بودم. هرچه خواستگار آمده بود رد كردم. نمى‌خواستم قبول كنم. مصطفى را هم اول نپذيرفتم. ✍پيغام داد كه امام گفته‌اند با همسران شهدا ازدواج كنيد. گفتم تا مراسم سالگرد بايد صبر كنيد. گفت: شما سيّده هستيد. مى‌خواهم داماد حضرت زهرا س شوم.                                                       نقل از کتاب هنر اهلبیت
6.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 واکنش عجیب یک روحانی در مقابل عمامه‌پرانی! سرنوشت جالب دو جوان عمامه‌‌پران! 🔹 برشی از سخنرانی