#کلام_شهید 🌷
🔰#شهید_حاج_احمد_کاظمی🔰
🔸 #خاطرات_شهید 🔸
همراه سردار رفته بودیم اصفهان، مأموریت. موقع برگشتن، بردمان تخت فولاد.
به گلزار شهدا که رسیدیم، گفت: بچهها، دوست دارین، دری از درهای بهشت رو به شما نشون بدم.
گفتیم: چی از این بهتر، سردار!
کفشهایش را درآورد، وارد گلزار شد. یک راست بردمان سر مزار شهید حسین خرازی.
با یقین گفت: از این قبر مطهر، دری به بهشت باز میشه.
نشستیم. موقع فاتحه خواندن، حال و هوای سردار تماشایی بود.
توی آن لحظهها، هیچ کدام از ما نمیدانستیم که این حال و هوا، حال و هوای پرواز است؛
به ده روز نکشید که خبر آسمانی شدن خودش را هم شنیدیم.
وصیت کرده بود که حتماً کنار شهید خرازی دفنش کنند. دفنش هم کردند.
تازه آن روز فهمیدیم که بنا بوده از این جا، در دیگری هم به بهشت باز بشود!
#شهدا
۱۰۵۰
✅#سیره_شهدا ✅#خاطرات_شهید
🌹🕊 #شهید_محمدابراهیم_همت
زمستون بود ☃ و نزدیک عملیات خیبر.
شب که اومد خونه، اول به چشماش نگاه کردم سرخ سرخ بود ☹️ داد میزد که چند شبه خواب به این چشما نیومده.
بلند شدم سفره رو بیارم، نذاشت.
گفت: امشب نوبت منه، امشب باید از خجالتت در بیام. 😊
گفتم: تو بعد از این همه وقت خسته و کوفته اومدی ...
نذاشت حرفم تموم بشه، بلند شد و غذا رو اورد 🍝
بعدش غذای مهدی رو با حوصله داد و سفره رو جمع کرد. آخرشم چای ☕️ ریخت و گفت: بفرما ☺️
📚 به مجنون گفتم زنده بمان / ص ۵۲
#همسرداری #همسرداری_شهدا
#هفته_بسیج