eitaa logo
خانه مهر
1.9هزار دنبال‌کننده
13هزار عکس
8.6هزار ویدیو
390 فایل
کانال اطلاع رسانی در موضوع مهارتهای زندگی و تربیت فرزند برای ارتباط با مدیر کانال و ارسال مطالب و پاسخ به مسابقات، به این آدرس پیام بفرستید @ab_hasani
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 🎥 گوشه‌ای از اون چیزی که درباره وعده داده شده بود و امروز انکار میشه ... 🍃🌹🍃 ✅ حداقل مرد باشید و پای حرفای خودتون وایسید😏
‍ 🌷 – قسمت 6⃣3⃣ ✅ فصل دهم 💥 فردا صبح زود صمد از خواب بیدار شد و گفت: « می‌خواهم امروز برای دخترم مهمانی بگیرم. » خودش رفت و پدر و مادر، خواهرها و برادرها، و چندتا از فامیل‌های نزدیک را دعوت کرد. بعد آمد و آستین‌ها را بالا زد. وسط حیاط اجاقی به پا کرد. مادر و خواهرها و زن‌برادرهایم به کمکش رفتند. 💥 هر چند، یک وقت می‌آمد توی اتاق تا سری به من بزند می‌گفت: « قدم! کاش حالت خوب بود و می‌آمدی کنار دستم می‌ایستادی. بدون تو آشپزی صفایی ندارد. » هوا سرد بود. دورتادور حیاط کوچکمان پر از برف شده بود. پارو را برداشت و برف‌ها را پارو کرد یک گوشه. برف‌ها کومه شد کنار دستشویی، گوشه‌ی حیاط. 💥 به بهانه‌ی این‌که سردش شده بود آمد توی اتاق. زیر کرسی نشست. دستش را گذاشت زیر لحاف تا گرم شود. کمی بعد گرمِ تعریف شد. از کارش گفت، از دوستانش، از اتفاقاتی که توی هفته برایش افتاده بود. خدیجه را خوابانده بودم سمت راستم و بچه هم طرف دیگرم بود. 💥 گاهی به این شیر می‌دادم و گاهی دستمال خیس روی پیشانی خدیجه می‌گذاشتم. یک‌دفعه ساکت شد و رفت توی فکر و گفت: « خیلی اذیتت کردم. من را حلال کن. از وقتی با من ازدواج کردی، یک آب خوش از گلویت پایین نرفته. اگر مرا نبخشی، آن دنیا جواب خدا را چطور بدهم. » 💥 اشک توی چشم‌هایش جمع شد. گفتم: « چه حرف‌ها می‌زنی! » گفت: « اگر تو مرا نبخشی، فردای قیامت روسیاهِ روسیاهم. » گفتم: « چرا نبخشم؟! » 💥 دستش را از زیر لحاف دراز کرد و دستم را گرفت. دست‌هایش هنوز سرد بود. گفت: « تو الان به کمک من احتیاج داری.  اما می‌بینی نمی‌توانم پیشت باشم. انقلاب تازه پیروز شده. اوضاع مملکت درست و حسابی سر و سامان نگرفته. کلی کار هست که باید انجام بدهیم. اگر بمانم پیش تو، کسی نیست کارها را به سرانجام برساند. اگر هم بروم، دلم پیش تو می‌ماند. » گفتم: « ناراحت من نباش. این‌جا کلی دوست و آشنا، خواهر و برادر دارم که کمکم کنند. خدا شیرین جان را از ما نگیرد. اگر او نبود، خیلی وقت پیش از پا درآمده بودم. تو آن‌طور که دوست داری به کارت برس و خدمت کن. » 💥 دستم را فشار داد. سرش را که بالا گرفت، دیدم چشم‌هایش سرخ شده. هر وقت خیلی ناراحت می‌شد، چشم‌هایش این‌طور می‌شد. هر چند این حالتش را دوست داشتم، اما هیچ دلم نمی‌خواست ناراحتی‌اش را ببینم. من هم دستش را فشار دادم و گفتم: « دیگر خوب نیست. بلند شو برو. الان همه فکر می‌کنند با هم دعوایمان شده. » 💥 خواهرم پشت پنجره ایستاده بود. به شیشه‌ی اتاق زد. صمد هول شد. زود دستم را رها کرد. خجالت کشید. سرخ شد. خواهرم هم خجالت کشید، سرش را پایین انداخت و گفت: « آقا صمد، شیرین جان می‌خواهد برنج دم کند. می‌آیید سر دیگ را بگیریم؟ » بلند شد برود. جلوی در که رسید، برگشت و نگاهم کرد و گفت: « حرف‌هایت از صمیم دل بود؟ » خندیدم و گفتم: « آره، خیالت راحت. » 💥 ظهر شده بود. اتاق کوچکمان پر از مهمان بود. یکی سفره می‌انداخت و آن یکی نان و ماست و ترشی وسط سفره می‌گذاشت. صمد داشت استکان‌ها را از جلوی مهمان‌ها جمع می‌کرد. دو تا استکان توی هم رفته بود و جدا نمی‌شد. همان‌طور که سعی می‌کرد استکان‌ها را از داخل هم دربیاورد، یکی از آن‌ها شکست و دستش را برید. شیرین جان دوید و دستمال آورد و دستش را بست. 💥 توی این هیر و ویری شوهرخواهرم سراسیمه توی اتاق آمد و گفت: « گرجی بدجوری خون‌دماغ شده. نیم ساعت است خونِ دماغش بند نمی‌آید. » چند وقتی بود صمد ژیان خریده بود. سوییچ را از توی طاقچه برداشت و گفت: « برو آماده‌اش کن، ببریمش دکتر. » بعد رو به من کرد و گفت: « شما ناهارتان را بخورید. 🔰ادامه دارد...🔰 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
🔴مرکز مشاوره و خدمات روانشناختی 🍀«خــانــه ســبــز»🍀 🔶ویژه کارکنان و خانواده‌های محترم(شاغل و بازنشسته) 🔹مشاوره حضوری ،آنلاین و تلفنی (رایگان) 🔶با حضور روانشناسان مجرب خانم و آقا درتهران وشهرستان ها 💠خدمات مشاوره‌ای در زمینه‌های: ✔️ازدواج و مهارت‌های پیش از ازدواج ✔️خودآگاهی (مسائل فردی) ✔️خانواده و زوج درمانی ✔️مذهبی و روانسنجی ✔️تحصیلی و شغلی ✔️ انجام تست های استعداد یابی ویژه کودکان ونوجوانان ✔️انجام تست های پیش از ازدواج ✔️برگزاری کارگاه های تخصصی در حوزه خانواده وفرزند پروری آدرس سایت نوبت دهی: https://khaneyehsabz.ir ☎️شماره‌های تماس: ۰۹۰۲۸۶۲۸۷۷۰ - 0۲۱۲۲۹۴۱۹۰۰–۰۲۱۲۶۱۰۳۰۳۲ 📍آدرس: میدان نوبنیاد، خیابان صنایع (شهید فخری‌زاده)، تربیت‌بدنی سازمان صنایع دفاع. 🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸 https://eitaa.com/khanesabz110 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
7.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
# خبری از عزیز زهرا نیست!!! 🎙شاعر: احمد بابایی
🔴🔴 📣مرکز مشاوره و خدمات روانشناختی خانه سبز برگزار می‌کند: دوره آموزشی: 💚راهکارهای تبدیل حال بد به حال خوب💚 🔹ویژه بانوان (خانواده‌‌های محترم کارکنان)، به صورت رایگان🔹 👤با حضور ارزشمند: 🔺سرکار خانم دکتر معصومه حاتمی 📆زمان: شنبه‌ها (جلسه دوم: ۲۰ خرداد) 🕗ساعت ۸ الی ۱۰ صبح 📍مکان: تهران، چهارراه پاسداران، مسجد بقیه‌الله، درب پشتی مسجد، طبقه منفی یک، سالن اجتماعات 📌جهت ثبت نام به آی‌دی @mds3thr در پیام‌رسان ایتا پیام ارسال نموده، و یا با شماره ۰۹۰۲۸۶۳۸۷۷۰ تماس بگیرید. 🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸 https://eitaa.com/khanesabz110 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
👈 ۵۰۴ 👇 🙏 ۱۴۰۲ 👌 ثواب قرائت امروز محضر همه و مادر سادات علیهاسلام
🔴بالاترین ذکر از منظر ✍ جوانی از آیت الله بهجت(ره) ذکـری خـواسـت، ایشان فرمودنـد: «هـیـچ ذکـری بالاتر و مهـم تر از عزم پیوسته و همیشگی بر ترک گناه نیست» یعنی تصمیم داشته باشی اگر خداوند صد سال هم عمر به تو داد، حتی یک گناه نکنی؛ همچنان که اگر صد سال عمر کنی، حاضر نخواهی شد یک بار به اندازه ی تَهِ استکانی زهر بنوشی. حقیقت و واقع گناه هم، زَهر و سَمّ است. 📚 نفس مطمئنّه ، ص ۲۴ ‌‌‌
5.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽کلیپ تصویری📽 🎤 دکتر 👈 عیب زدایی به جایی عیب یابی