eitaa logo
درس خارج آیت الله حاج شیخ محمدرضا عصمتی مدظله
476 دنبال‌کننده
653 عکس
8 ویدیو
195 فایل
حوزه علمیه تربت حیدریه ارتباط با ادمین: @mhey2000
مشاهده در ایتا
دانلود
فقه ج 22 سه شنبه 6-8-99 لازم است به مناسبت فتوای مساله اول قاعده ید را توضیح دهیم. در کتب قواعد الفقهیه این قاعده آمده است و شاید مفصلترین آنها کتاب مرحوم بجنوردی باشد و کتاب حضرت آیت الله مکارم هم خوب است ولی به تفصیل کتاب آقای بجنوردی نیست. عبارت مرحوم بجنوردی: چند مطلب: 1- این بحث مساله فقهی است نه اصولی. 2- معنای قاعده 3- دلیل اعتبار قاعده 4- ید از امارات است یا اصول تنزیلیه. 5- سعه دلالت قاعده. 6- تعارض ید با سایر ادله آقای مکارم موضوعات را مفصلتر فرموده اند: 1- مدرک قاعده 2- ید از امارات است یا اصول عملیه 3- ید چطوری تحقق پیدا میکند که همان موضوع مراد از ید است. 4- آیا ید حجیت دارد حتی در مواردی که بیعش بدون مسوغ خاص جائز نیست مثل وقف جاری است یا نه؟ این در موضوعات آقای بجنوردی نبود. 5- آیا ید حجیت دارد و لو اول که شروع شده به عنوان ملک نبوده 6- آیا ید هم بر اعیان و هم منافع مستقر می شود. 7- آیا به مجرد ید کسی حق دارد شهادت به ملکیت دهد. 8- قاعده ید برای ذو الید حجت است یا نه مثلا خودش نمی اند این ملکی که دستش است ملکش می باشد یا نه. 9- ید سارق و شبه سارق حجت نیست. 10- آیا ید مطلق است و استثنا نیاز به دلیل دارد یا بالعکس است. اما مراد از ید چیست؟ دیروز اشاره کردیم که مراد از ید استیلای خارجی و واقعی و فعلی است. فعلی یعنی اینطور نباشد که اگر اراده کند می تواند تسلط داشته باشد. اما استیلای هر چیزی به حسب خودش است مثلا استیلای بر انگشتر و مداد و خانه و مغازه فرق دارد مثلا در مغازه کار می کند یا کلید مغازه دست اوست. سارق ید عدوانی دارد و اگر مراد از ید اعتبار شرعی باشد شامل ید عدوانی نمی شود. حالا اشکال شده که گاهی ید شبب ملکیت است و گاهی مسبب آن است که ربطی به اصل مطلب ندارد. مرحوم آقای بجنوردی فرموده اندکه آیا قاعده ید فقهی است یا اصولی است. می فرماید قاعده فقهی است زیرا ملاک اصولی بودن مساله این است که در طریق استنباط کبرای قیاس باشد. برخی گفته اند فرق آندو این است که قاعده فقهی هم مجتهد می تواند استفاده کند و هم مقلد و قاعده ید اینچنین دست وقاعده ید علاوه بر این کبرای دلیل قرار نمی گیرد پس اصولی نیست. تا به حال دو مطلب گفته شد اول معنای قاعده و دوم فقهی بودن قاعده بود. مطلب سوم: مدرک قاعده. قمیون اول از بنای عقلا و سیره و ادله لبی شروع کرده اند ولی مرحوم آقای بجنوردی اول از اخبار شروع کزده اند. برخی از این روایات در بحث بتی بودن یمین گفته ایم. حفص بن غیاث که روایاتش در کتب ثلاثه است: ارایت اذا رایت شیئا فی ید رجل ایجوز لی ان اشهد انه له قال نعم فقال الرجل شهادت بدهم که در دستش بوده نه اینکه مال اوست حضرت فرمود خریدن جنسش صحیح است گفت بله فرمود پس چگونه بعد از بیع شهادت بر اینکه ملکش شده است جائز نیست. بعد در روایت فرموده اگر چنین نباشد سو بازاری باقی نمی ماند. روایت دیگر از امیرالمومنین خطاب به ابو بکر: اگر چیزی دست کسی بود از او می خواهی بینه بیاورد گفت پرهیز می کنم از این کار. قال رسول الله ... . حضرت استشهاد به ید کرده اند. روایت دیگر از مسعده بن صدقه از امام صادق علیه السلام: مملوکی که پیش شماست شاید حرّ باشد ... . و الشیاء علی هذا حتی تستبین غیرها. روایت حمزة بن حمران: تقول انی حرة. فقال اشتری الا اینکه بینه داشته باشد. روایت دیگر صحیحه عیص عن مملوک ادعی انه حر و لم یات بینة علی ذلک اشتریه؟ قال نعم. موثقه یونس بن یعقوب ما کان من متاع النساء فهو للمراه .. . و من استولی علی شیئ مئه فهو له. دلالت این روایات بر قاعده ید واضح و روشن است. این مدرک روائی بود.
طلابی که قصد شرکت در امتحانات خارج دارند. جهت انتخاب درس در پورتال طلبگی اقدام نمایند در صورتی امکان انتخاب درس فراهم خواهد بود که نام مدرسه در پورتال مدرسه ۴ باشد در صورتی که نام مدرسه غیر از این در پورتال ثبت شده مراتب را به مدرسه هراتی تربت حیدریه اعلام فرمائید
درس خارج فقه و اصول حوزه علمیه تربت حیدریه https://eitaa.com/kharejhozehtorbat سروش sapp.ir/kharejhozehth
دستورالعمل نگارش و ارزیابی تقریرات دروس خارج حوزه علمیه خراسان eitaa.com/masathe4
اطلاعیه تکمیلی انتخاب درس و انتقال به مدرسه عالی سطح چهار eitaa.com/masathe4
فرم تعهدنامه شرکت در دروس سطح 4 (برای طلابی که از سطح 3 کسری دارند) eitaa.com/masathe4 نحوه ارسال کردن : ۱ - در صورت امکان حضوری به شعبه مدرسه عالی سطح چهار مستقر در مدرسه آیت الله خوئی (ره) و مدرسه عالی نواب مراجعه نموده و فرم را تکمیل کنید. ۲ - پرینت گرفته و فرم امضاء شود و تصویر آن برای مسئول آموزش مدرسه عالی سطح چهار ارسال گردد. ۳ - با خطی خوانا و واضح متن تعهد نامه را روی یک برگه A4 نوشته و پر نموده در آخر عکس گرفته شود و برای مسئول آموزش ارسال گردد. ارتباط با مسئولین آموزش: @Amuzesh4
اصول ج 23 شنبه 10-8-99 گفتیم مرحوم امام فرموده موضوع له اسم جنس نفس ماهیت است و دیگر هیچ. بعد فرموده اند عجب از برخی محققین است. ایشان از اینجا ایرادی به شیخ محمدحسین اصفهانی می گیرند که با مراجعه به حاشیه ایشان معلوم شد مطلبشان همانی است که مرحوم مظفر در کتاب اصولشان فرموده بودند. توضیح: لابشرط مقسمی ماهیتی است که ملاحظه شده است با این سه اعتبار بشرط لا و بشرط شیئ و لابشرط قسمی. لابشرط قسنی ماهیتی است که ملاحظه با یک امر وجودی است و نه او را لازم دارد و نه با او عناد دارد پس نه غیر قابل انفکاک است و نه غیر قابل اجتماع است. ماهیت را در اسم جنس لابشرط قسمی تصور کرده ایم ولی لفظ را برای خود ماهیت وضع کرده ایم. تصور لابشرط قسمی برای مصحح وضع لفظ برای معنا است و جزء معنای موضوع له نیست. در ادامه برای اینکه اسم جنس تمام اطوار و افراد معنا را شامل بشود و به تعبیر علامه مظفر در اصول فقه فرموده ماهیت را گاهی خودش و ذاتیاتش را ملاحظه می کنیم این ماهیت را می توان گفت لابشرط است یعنی با غیر مقایسه نشده است. ولی ماهیت را وقتی موضوع قضیه ای قرار می دهید که حملش حمل شایع است باید با محمولش بشرط شیئ باشد پس نمی توان لابشرط تصورش کرد لذا اطوار مختلف پیدا میکند. پس باید لابشرطیت در موضوع له دخالت نداشته باشد تا مشکلی در حمل اولی و شایع پیش نیاید. این مطلبی بود که از حاشیه ایشان هم استفاده می شود. امام رحمه الله فرموده: عجب است از این حرف که برای تسریه و شمول همه افراد فرموده باید لابشرط تصورش کند. در باب مطلق هم ایشان فرموده در رقبه مومنه رقبه لابشرط قسمی لحاظ شده است. مرحوم امام میفرماید: اگر موضوع له نفس طبیعت است چگونه سرایت به افراد می کند چون مفاهیمشان بیگانه است مثل مفهوم زید و انسان که مفهومشان متفاوت است و لحاظ لابشرط لغو است و اگر موضوع له طبیعت است خصوصیات افراد دخالت ندارند و در حمل اولی و شایع وقتی اسم جنس موضوع قرار میگیرد بماهی طبیعة موضوع است و چیز دیگری دخالت ندارد. بعد وارد در اعتبارات ماهیت داخل می شوند. ماهیت گاهی بماهی هی لحاظ می شود که ماهیت مهمله است و ماهیتی که مقسم سه اعتبار بشرط لا و لابشرط و بشرط شیئ لابشرط مقسمی است وقتی یکایک لحاظ شود ماهیت لابشرط و ... می شود و لابشرط مقسمی ماهیت نیست بلکه یک لحاظ ذهنی است و حکما که به موجودات می پردازند گمان نمی کنم چنین مقصودی داشته باشند ظاهر تقسیماتی که حکما فرموده اند مربوط به لحاظ ماهیت است نه خود ماهیت ولی اصولیان گول خورده اند و در فلسفه از حقایق بحث می شود نه از لحاظهای ذهنی. ثم لاینقضی تعجبی که صرف لحاظ لابشرط قسمی موجب این می شود که شیئ قابل حمل باشد پس ظاهر کلام فریبنده است. بعد تحقیق در مسئله را فرموده اند. سیاتی ان شاءالله