eitaa logo
🇮🇷خاطرات سمی خواستگاری 🇮🇷
112.9هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
500 ویدیو
9 فایل
‌ ‌ • خاطرات خواستگاری خودتون رو برای ما ارسال کنید😁 👤 ادمین : @admin_khastegarybazi ‌‌‌ ‌‌‌ 💍 کانال دوم به نام ناشناس‌های ازدواجی👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/569574085C8be2fd5c89 🔖 تبلیغات👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/224199022C2753a108e9
مشاهده در ایتا
دانلود
🇮🇷خاطرات سمی خواستگاری 🇮🇷
در مورد این نظری که داده شده، زندگی بنده برعکس ایشونه.. خوبه که بچه مذهبی ها هم از دید امثال بنده به
🛑من معمولا اینطور نظرات طولانی که خاطره هم نیستن رو انتشار نمی‌دم منتهی از اونجایی که احساس می‌کنم این موضوع خیلی چالشیه و خودمم دوست ندارم نظر شخصیم رو بدم و سعیم اینه از بین نظرات خودتون به جمع بندی برسید تلاشم اینه از سر هر دو طیف نظرات و خاطراتی رو داخل کانال بذارم ✋خلاصه ببخشید اگر حوصله سر بر میشه براتون @khastegarybazi
انسان فرقش با باقی موجودات اینه که می‌تونه فعالانه فکر کنه، بسنجه، انتخاب کنه و تغییر کنه... حتی یک تغییر پایدار.. به عنوان کسی که تفاوت زیادی با خانواده داره؛ باید بگم که اعتماد به اشخاصی مثل من، بستگی به چند چیز داره: اول این‌که چه زمانی فرزند از خانواده مسیرش جدا شده؟ و چه مدت زمانی از نقطه آغاز تغییر تا الان می‌گذره؟ چندین ساله یا یه هفته‌س؟ علتش برای این تغییر چی بوده؟ ریشه‌ای و محکمه یا نه سطحی و تابع باد بودن؟ موضع‌گیری خودش نسبت به خانواده تا الان به چه صورت بوده؟ همراهی کرده و تو دلش فقط می‌گفته متفاوته؟ آیا سعی کرده جدا زندگی کنه برای کم‌کردن تاثیر؟(در موارد حاد!) و این‌که ویژگی شخصیتی فرد چیه؟ آیا فرد مستقلیه؟ آیا دمدمی‌مزاجه و این تغییر هم دیری نمی‌پایه؟ 😁 و حالا که متفاوته از خانواده، چقدر سبک زندگی شخص خودش از خانواده متفاوت شده؟ دوستانش کیا هستن؟ کجا کار می‌کنه؟ چی می‌خونه؟ کجا می‌ره؟ مشابه مسیر خانواده‌س این‌ها و یا مطابق ارزش‌های متفاوت از خانواده؟ عملکردش تو فامیل چطور بوده؟ آیا همسو با اونها رفتار کرده یا نه وقتی متفاوت شده، پایبند ارزش‌هاش بوده؟برنامه‌ش برای تعامل با خانواده بعد ازدواج چیه؟ یعنی می‌خوام بگم نمی‌شه نظر کلی داد. یه موقع یک نفر که متفاوته، فقط تو ذهنش متفاوته و در عمل تفاوت ایجاد نشده و تلاشی برای رفع اخلاق‌های نادرستی که از خانواده به ارث برده، نکرده؛ یه موقع هم هست یک نفر وقتی فهمیده پدرش درومده!!! تا حتی گوشتی که به تنش به نادرست روییده رو از بین ببره... @khastegarybazi
🇮🇷خاطرات سمی خواستگاری 🇮🇷
انسان فرقش با باقی موجودات اینه که می‌تونه فعالانه فکر کنه، بسنجه، انتخاب کنه و تغییر کنه... حتی یک
✋مطلب بالا رو یکی از معرف‌های مجموعه برام ارسال کردند. به نظرم نظر دقیقی میاد که میشه به عنوان جمع بندی ازش استفاده کرد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی خانواده خواستگارم زنگ خونه رو می زنن و صدای مامانم که می گه بفرمایید داخل. وضعیت من 😶 کانال خاطرات سمّی خواستگاری @khastegarybazi
رعایت آداب اخلاقی تو خواستگاری خیلی مهمه، شده دو نفر رو بهم معرفی کردم و به هر دلیلی طرف جوابش منفی بوده منتهی به خاطر اینکه طرف مقابلش آدم با اخلاق و خوبی بوده گفته من به دردش نمی‌خورم ولی لطفا دوستم رو بهش معرفی کن. و حتی موردی بوده پیگیر بوده اگر با دوستم هم به توافق نرسیدن یکی دیگه رو میشناسم که بهش معرفی کنی .... @khastegarybazi
🇮🇷خاطرات سمی خواستگاری 🇮🇷
#ادمین_نوشت رعایت آداب اخلاقی تو خواستگاری خیلی مهمه، شده دو نفر رو بهم معرفی کردم و به هر دلیلی ط
و البته از اون طرف جلسه‌ای که یکی از طرفین بی اخلاقی می‌کنه و با رفتارش باعث اذیت طرف مقابلش میشه کاری می‌کنه که من معرف هم خجالت زده می‌شم و دیگه نمیتونم به هیچ کدوم از طرفین مورد معرفی کنم. حالا اگر تو جلسات از طرف مقابلتون خاصی دیدید برامون تعریف کنید. فقط خاطره زیاد تلخ نباشه و سعی کنید اون خاطراتی که سم زیاد توش هست رو تعریف کنید 😅😊 آیدی ارسال خاطره 👇 @admin_khastegarybazi
یه خواستگار داشتم که از همون جلسه اول جوابم منفی بود ولی ب اصرار خانواده و مخصوصا معرف ک دامادمون بود باهاش ۵ جلسه بیرون رفتم انقدر ادم خوبی بود ک بعد از جلسه چهارم گفتم دیگه هیچ بهونه ای نمیتونم بیارم هربار یه کافه میرفتیم جلسه پنجم رفتیم کافه...نشستیم و یک ربع نگذشته بود ک یه خانومی اومد بالا سر این آقا و با حرص گفت میخوای واقعا اینو بگیری؟؟؟این منظورش من بودم😆😆 منم متعجب و منتظر جواب اقا بودم اونم عصبانی بلند شدو گفت آره از حرص توام باشه اینو میگیرم!!!😳😳😳 و بلند شدو رفت.... بعدا فهمیدم اقا عاشق این خانم بوده و پدر خانم رضایت ب ازدواجشون نداشت اقا هم برای اینکه حرص این خانم رو دربیاره منو هر جلسه میبرده پاتوق خانم!!! واقعا فکر نمیکردم روزی چنین اتفاقی برام بیفته کانال خاطرات سمّی خواستگاری @khastegarybazi
یه خواستگار اومد از همسایه ها دو تا خیابون فاصله بود با خونه ما اومدن همو دیدیم پسند شد قرار بود ساعت هفت با خانواده بیان خواستگاری همه کارها انجام شد و دیگه نیم ساعت قبل هفت همه مرتب و نشسته بودن و البته من با استرس بسیار شدیدتو اتاق راه میرفتم هر دقیقه برام یک ساعت بود ساعت شد هفت نیم و نیومدن تاصبر کردیم هشت و هشت و نیم نُـــه تماس گرفتیم جواب ندادن بساط شام پهن کردنگیم همه هم عصبانی بودن مخصوصا پدرم، گفتیم حتما افتاقی افتاده ساعت ده نیم بود درب زدن پدرمم رفت دید اومدن چاره ای نبود راه دادیم اومدن عذرخواهی کردن که ببخشید پدر آقا داماد سرکار بودن مشتری داشتن حالا کی روز جمعه😡😒 خلاصه همه چی اوکی بود ما عذرخواهیشون رو پذیرفیتم فرداش قرار بود بریم آزمایش اونجا خیلی بهش گله کردم گفت پدرم همینجوره راستشو بگم گفته بزار دیر بریم فک نکنه خیلی هولیم 😳😳 منم هاج واج موندم و البته جواب آزمایش‌هامون هم بهم نخورد و کلا قضیه منتفی شد کانال خاطرات سمّی خواستگاری @khastegarybazi
یکی از بستگان رو مثلا به عنوان بزرگ تر با خودمون برده بودیم جلسه بله برون ، یهو رو کرد به پدر دختر گفت طناب بلند دارید تو خونه 😏 همه جمع اینطوری شدن 😳 پدر عروس گفت بله میشه تو انباری پیدا کرد مگر اتفاقی افتاده ؟؟ این فامیل ما یه اشاره ای به قندون نیمه پر خونه کرد و گفت می‌خوام طناب بندازم برم ته قندون یه قند بردارم با چایی بخورم 😒😐😏 نصف جمعیت از خنده منفجر شدن و نصفی هم سرخ و خجالت زده حالا خدارو شکر تونستیم با شوخی و خنده بحث رو جمع کنیم اما معلوم بود خیلی به خانواده دختر برخورده بود و فضا مستعد بهم خوردن مراسم شده بود 😶😶 کانال خاطرات سمّی خواستگاری @khastegarybazi
یه دوستی دارم تعریف میکرد، میگفت یبار رفته بودم خواستگاری اینقد جمعیتمون زیاد بود، بابای عروس گفت با کتری نمیشه به اینا چایی داد وایسین من برم سماور حسینیه رو بردارم بیارم 😐 کانال خاطرات سمّی خواستگاری @khastegarybazi
✋راستش تو انتخاب کانال برای معرفی کسب و کارها یه حساسیتی دارم و هر کانالی رو معرفی نمی‌کنم و تلاشم اینه کسب و کارهای خوبی رو معرفی کنم که عامل کسب درآمد و نون خوردن چند نفرهستن و سعیم اینه حتی المقدور تولید کننده هم باشن امروزم خیلی حس خوبی دارم که می‌خوام یه کسب و کار خوب این مدلی رو معرفی کنم 👈چند مدته ادمین کانال انگشتر سفیر (@angoshtarsafir) که یه انگشتر فروشی مجازیه بهم پیام داده بود تا کسب و کارشون رو معرفی کنم خودم وقتی قیمت و مدل کارشون رو دیدم خیلی مشتاق شدم که معرفیشون کنم 👇
یکبار خواستگاری داشتم که بعد از دو جلسه بهشون پاسخ منفی داده شد اما بدلیل اصرار زیاد گفتند که اجازه بدید ما یک جلسه دیگه داشته باشیم. از اونجایی که پیش بینی می شد که در مورد موضوعی نظر دو خانواده یکسان نبود پاسخ منفی داد شده بود. بعد از اینکه اومدند مادر آقا بخاطر اینکه در موردی با خانواده بنده هم نظر نشدند موقع خداحافظی به بنده گفتند حیف دختر به این خوبی که در چنین خانواده ای هستند😔😢... کانال خاطرات سمّی خواستگاری @khastegarybazi