رو مخ ترین چیزی که از پسرا دیدم این بود که آقا ابروش هاش رو مداد کشیده بود و ناخن های سوهان کشیده اش رو نشونم میداد و میگفت من باید هر هفته خواهرم ناخنام رو سوهان بکشه که مرتب باشه🤯
کانال خاطرات سمّی خواستگاری
@khastegarybazi
رو مخم بود وقتی شب خواستگاری مادره در میاد میگه دختر تو روستامون زیاد بود خدا به تو رو کرد و نصیب تو شد 😏
کانال خاطرات سمّی خواستگاری
@khastegarybazi
حرف دل این روز دانشجوها
والا ما رفته بودیم دانشگاه ازدواج کنیم بهمون نگفته بودن ......
کانال خاطرات سمّی خواستگاری
@khastegarybazi
با خواستگارم رفتیم پارک تا با هم صحبت کنیم هر دختری رد میشد صحبت رو متوقف میکرد و چشم چرونی میکرد 😡
اون لحظه میخواستم چشماشو از حدقه دربیارم 😡
کانال خاطرات سمّی خواستگاری
@khastegarybazi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بعضی چیزا در پسرا ژنتیکیه 😅
کانال خاطرات سمّی خواستگاری
@khastegarybazi
#ادمین_نوشت
البته این پست شوخیه و اتفاقا باید تو زمان خواستگاری این چیزا برای فرد مهم باشه و تو جلسات آشنایی به این نکات توجه کنند ، چون کنترل نکردن نگاه چه برای پسر و چه برای دختر خیلی میتونه آسیب زننده باشه
یه خواستگار داشتم وقتی خیار میخورد صدای خوردنش تا آمریکا میرفت 😕
کانال خاطرات سمّی خواستگاری
@khastegarybazi
خواستگاری که رو مخه .......
کانال خاطرات سمّی خواستگاری
@khastegarybazi
به یه خواستگار بعد کلی واسطه و پادرمیانی و تماس پشت پیام اجازه دادیم تشریف بیاره
برای اینکه خیلی اصرار کرده بودن نمیخواستیم بی احترامی کنیم گفتیم بیان اما جواب مون منفی بود
خلاصه اومدن و رفتیم با هم حرف بزنیم
بی مقدمه در اومد گفت من ماهی۶تومن حقوق دارم شما میتونی با ماهی ۳میلیون گذر معیشت کنی؟😳🙊🙄
منم گفتم نه😡
گفت خوب میتونیم حقوق هامون رو بذاریم روی هم تا زندگی مون بهتر پیش بره🤭
خلاصه کلی عصبانی شدم و جواب منفی دادم
کانال خاطرات سمّی خواستگاری
@khastegarybazi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وضعیت خواستگارم وقتی بابام میپرسه حقوقت چه قدره
کانال خاطرات سمّی خواستگاری
@khastegarybazi
هدایت شده از ناشناس های ازدواجی
اینکه خواستگار اولین جلسه ای که حرف زدیم گفت، میدونید فرق مادر من با مادر شما چیه؟ مادر من منو ب دنیا آورد ولی مادر شما دنیا رو برام آورد،
واقعا تو مخی ترین چیزیه که میشه گفت 😕😂💔
#مخاطب
خواستگار فقط خواستگار خودم
توی 3 جلسه خواستگاری خودش و مامانش از هر میوه ای هر نوعی برمی داشتن بعد از اینکه همه میوه هارو می خوردن یه دستمال کاغذی پهن می کردن رو آشغال میوه ها
نمی دونم چرا؟شاید ما نباید می فهمیدیم چی خوردن یا شاید اینقدر کر و کثیف می خوردن خودشون خجالت می کشیدن🤔
ما فقط مونده بودیم اینا با چه سرعتی اون همه میوه رو می انداختن تو معده شون😂
کانال خاطرات سمّی خواستگاری
@khastegarybazi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی به مامانم میگم هنوز قطعی نشده به کسی چیزی نگو
همون لحظه مامانم در سطح شهر 😂😂
کانال خاطرات سمّی خواستگاری
@khastegarybazi
خواستگارم اومد اتاقم باهم حرف بزنیم جلسه سوم بمن گفت کمدت رو بازکن ببینم چقدر مرتبی
ظاهر اتاقت که عالیه ببینم کمدت چطوره☹️
کانال خاطرات سمّی خواستگاری
@khastegarybazi
پس چطور شما بهمون میگین گوشیتو باز کن ما هم میگیم کمدتو ببینم
#پیام_مخاطب
یه خواستگار رومخی که از قضا ادعا میکرد خیلی عاشقمه گفت همین اول زندگی باید پول حسابی کنار بذارم.
گفتم برا چه موضوعی؟
گفت دماغتون عمل میخواد😒
کانال خاطرات سمّی خواستگاری
@khastegarybazi
هدایت شده از ناشناس های ازدواجی
خواستگارم که همه جوره هیچی نداشت بهم گفت لطفا سریع تصمیم تون رو بگیرید بمن موردهای زیادی معرفی شده ببینم بالاخره کدومش میشه. منم از هول حلیم افتادم تو دیگ و الان ۸ ساله جزغاله شدم سر این انتخاب احمقانه
پ.ن: ادمین جان خدایی بزار تو کانال باشد در اوج جو خندهدار بچه های کانال عبرتی برای دیگران!
#مخاطب
@nashenas_ezdevaji
با مادر خواستگار توی جمکران قرار گذاشتیم اومد به مامانم گفت وای چه دختر زیبایی ، من حقیقتا تعریف شمارو خیلی از معرف شنیدم و..... داشتن با مامانم ادامه میدادن که یهو فرمودن : منزلتون کجا هست؟
گفتیم فلان جا (توی قم میشه نزدیک به حرم)
مادرِ خواستگار محترم خشکش زد لبخند رو لبش ماسید خیلی جدی گفت اجازه بدید برم فکرامو کنم ببینم میتونیم باشما وصلت کنیم من فکر کردم شما شهرک قدس یا زنبیل اباد ساکن بودید😏!
رفت و دیگه برنگشت 😕
کانال خاطرات سمّی خواستگاری
@khastegarybazi
ایدههای خفنشون در مورد عکس گرفتن 🤌
یه بخش عمده کارشون تو کانال دادن همین ایده هاست برای عضو شدن روی همین متن کلیک کنید
بعد چهار جلسه ی دو ساعته صحبت کردن و گرفتن جواب مثبت از من، یهو تماس گرفتن و گفتن به جلسه ی دیگه مزاحم بشیم چون آقاپسرمون دختر خانومتونو هنوز ندیدن 😕😤
بقدری عصبانی شده بودم که میخواستم جواب مثبتمو منفی کنم که با صحبتهای پدرم آرامشمو حفظ کردم
کانال خاطرات سمّی خواستگاری
@khastegarybazi