eitaa logo
*خط به خط...
145 دنبال‌کننده
628 عکس
34 ویدیو
9 فایل
#کتاب ها خدای خطوط اند... و خطوط خدای کلمات.. و این میان... چه خبر از خدای من؟!
مشاهده در ایتا
دانلود
🗣️ «من هر وقت چيزی به ذهنم می‌آيد که احساس می‌کنم بايد آن را بنويسم، در آن لحظه برای من مهم نيست کی‌ام، چی‌ام، شاعرم، داستان‌نويسم، مقاله‌نويسم،... قالب مناسبش را پيدا می‌کنم و می‌نويسم. اگر داستان است، داستان می‌نويسم، اگر شعر است شعر می‌نويسم. مهم نيست که چی است. ولی مردم عادت ندارند که ببينند کسی هم منتقد باشد، هم داستان کوتاه و بلند بنويسد، هم شعرهای عميق و فلسفی بگويد و هم برای بچه‌ها شعرهای ساده بگويد، و هم به قول شما کارهای روزنامه‌نگاری را دنبال کند. می‌گويند آقا شما چرا خودت را حرام می‌کنی؟ می‌گويم من خودم را حرام نمی‌کنم، هر وقت حرفی دارم به زبان و شکلی که بايد بيان می‌کنم. البته آنهايی که با يک عنوان خاص خود را نگه می‌دارند و مردم را به آن عادت می‌دهند، فکر می‌کنند برنده هستند. اما من فکر می‌کنم در زندگی هيچ برد و باختی به آن معنا وجود ندارد. برنده نهايی باد است و آفتاب است و خاک. گاه که با چنين مواردی برخورد می‌کردم، می‌گفتم دی . اچ . لارنس را می‌شناسيد؟ خب يک آدمی بود که اگر از مردم درباره او بپرسيد، می‌گويند رمان‌نويس بود. اما او شاعر هم بود. مجموعه شعرهای او حدود هزار صفحه است. نقاش هم بود. نقاشی می‌کرد درحدی که نمايشگاه می‌گذاشت. مقاله‌نويس هم بود. مقالات اجتماعی دارد، مقالات تربيتی دارد، مقالات فلسفی دارد، و البته داستان کوتاه دارد، داستان بلند دارد، رمان‌های بزرگ هم دارد. نه اينکه همه اين کارها را بکند به دليل آنکه بخواهد شهرتش بيشتر بشود، نه، احساس می‌کرد الان می‌خواهد شعر بگويد، شعر می‌گفت، می‌خواهد نقاشی بکند، نقاشی می‌کرد. انسان بی‌قراری بود که دريافت‌های خودش را به شکل‌های مختلف بيان می‌کرد.» ©️محمود کیانوش | منبع @shahinkalantari