🚨نفر اول نظامی رژیم صهیونیستی رسما ایران رو تهدید به بمباران کرد!
وی طی دستوری بیان داشت که طرح بمباران تاسیسات هسته ای ایران باید آماده روی میز باشد و افزود ما اجازه ی از سرگیری فعالیت های اتمی را به ایران نمی دهیم.
#وقتی_انتقام_سخت_عقب_میفتتد
#انقلابےنویسـ
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@khatdost
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#هنری
تا زدن و تزئین دستمال سفره به شیوهای جالب
😍😍😍
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
🏡 #هنر_مهارت
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@khatdost
°🌱☘°
وَريشھیصبر؛
داشتنِیقینِراستینبِھخداست ..
وَصبرِهرڪس؛
بِھقدرِعشقِاوست !🌱
#خدا_جونم ツ
° ∞
#ازخدابه_مخلوق
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@khatdost
#رمان_سو_من_سه
#قسمت_چهل_و_چهارم
مهدوی را گیر انداخته بود...
اوایل فریاد هایش را سرش می زد و اما بعد التماس می کرد تا راه دیگری نشانش بدهد. همه عصبی بودیم. چندباری دورهم جمع شدیم و بچه ها نوش زدند، حتی یکی دوبار با همان حال خراب وسط میدان بالا آوردند و اگر جواد نرسیده بود معلوم نبود با موتور زیر کدام ماشین له می شدند. مواد هم زدند. تیغ هم به بدن کشیدند. اما مرگ سایه اش در تنهایی های شب بود.
من که هندزفری می گذاشتم توی گوشم و می خوابیدم. هر چند که موسیقی ترانه های مضحکش مشغولیت های ذهنم را پاک میکرد.
یکی دونفر رفتند روانشناسی. دخترها هم که کلا روانی شده بودند. اما بعد از چند وقت جواد از همه حالش متوازن تر شد. عقلی کرد و افتاده بود دنبال راه حل. می خواست بفهمد که در پس این آمدن و رفتن چه خبر است...
از کدام سو اگر برود سمت و سوی زندگیش به لجن کشیده نمیشود...
آرشام اما گفت می خواهد انتقام بگیرد.
من بعدها فهمیدم که مهدوی را پیامک باران کرده است. جواد شک کرده بود. از من خواست بفهمم. من هم گوشی آرشام را کش رفتم و خواندم. پیام ها حال و هوای من نبود اما هوایش حسابی ابری بود و حالش خراب!
قیافۀ ژیگولش دروغ محض بود. پیام هایش هم انتقامی نبود، التماسی بود. یک نفر را می خواست که به دادش برسد. آرشام علی رغم تمام قیافه اش، یک چارچوب درهم شکسته بود. مثل من، مثل همه!! مثل "الگای" رمان دختری در قطار. گند زد به زندگیش با اعتیاد به شراب. شوهرش انداختش بیرون، از محل کار انداختنش بیرون.
حالا هر روز "الگا" فقط سوار قطار میشد از خانه تا محل کار و می رفت و برمی گشت. قطار زندگیش رفت و برگشت خالی داشت و پوچ. یا مثل کتاب عقاید یک دلقک. چه بود اسم مزخرف شخصیتش. گند بگیرند به این زندگی. همه اش چرند و پرند مالیخولیایی بود کتابش. مالیخولیایی شده است این روزهای شکسته من و جواد و آرشام و علیرضا. وای علیرضا...!
من نمی خواهم بدبخت خطابم کنند.
دختر و پسر، زن و مرد، پیرها. همه در داستان تنها هستند. زیباهای تنها. جدیدا هم که مد شده فقط کنار هم زندگی می کنند، بدون آن که ازدواج کنند. بعد هم که خسته می شوند، همدیگر را ول می کنند. بچه ها هم که بزرگ می شوند، پدر و مادر را ول می کنند. رمان های رتبۀ اول دنیا برای این فروش دارند؛ که خوانندگان، دارند سرگذشت بیچارگی خودشان را می خوانند. می ترسم علیرضا بشود رمان. وای خدایا.
#بخوانیم
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@khatdost
○°🌱☁️^-^
every мorɴιɴɢ ιѕ α ғreѕн ѕтαrт wαĸe υp wιтн α тнαɴĸғυl нeαrт
هࢪ صبح آغازے تازھ اسٺ
باقݪبے شڪر گزاࢪ بیداࢪ شو..🦋🌱
° ∞•
#ازخدابه_مخلوق
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@khatdost
#گزارش
#بینالملل
💢گلایه نماینده حزب دموکرات آمریکا:توهین به زنان تبدیل به یک فرهنگ شده
🔻 پس از توهین یکی از نمایندگان مرد حزب جمهوریخواه مجلس آمریکا به "الکساندریا اوکاسیو کورتز"نماینده زن حزب دموکرات، با ایراد سخنرانی تکان دهندهای در صحن مجلس مخالفت خود را با هرگونه توهین و خشونت علیه زنان ابراز کرد.
🔻"اوکاسیو کورتز" در سخنرانی خود در روز ۲۴ ژوئیه در کنگره آمریکا گفت: «این تنها یک مورد نیست. این نوع برخورد یک فرهنگ است، فرهنگی مصون از مجازات، که در آن خشونت و خشونت کلامی علیه زنان پذیرفته میشود و تمامی ساختار قدرت از آن حمایت میکند.»
🌐منبع:https://www.bbc.com/news/world-us-canada-53521143
#تولیدی
🇮🇷
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@khatdost
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#هنری
تا زدن و تزئین دستمال سفره به شیوهای جالب
😍😍😍
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
🏡 #هنر_مهارت
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@khatdost
#عزت نفس
عزت نفس پایین فشار جامعه را بر ما افزایش میدهد
کمبود عزت نفس باعث میشود که برای استعدادها و توانمندیهای خودمان ارزش کمتری قائل باشیم و بیشتر ببینیم جامعه به چه استعدادها و توانمندیهایی، تمایل دارد. همهی ما این جملهی درست را شنیدهایم که در جامعهای که هیچ کس بر اساس استعدادهایش کار و زندگی نمیکند، همه بیکار و مردهاند.
#روانشناسی
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@khatdost
مادر 🌸
مریضی مادرش همزمان شده بود با آزمون مهمی که سپاه قرار بود بگیرد.
محمد چند ماهی مرخصی گرفته بود تا حسابی مطالعه کند .📚
بر خلاف تصور خیلی ها، محمد قید امتحان را زد
دنبال مریضی مادرش را گرفت تا این که مادر بستری شد.🍀
یک ماه و نیم به مادر رسیدگی کرد.
رفته بود ویلچر گرفته بود تا مادر را در حیاط بیمارستان بگرداند.🌈
بارها مادر را بر دوش گذاشته و از پله های بیمارستان آورده بود پایین!
به مادرش خیلی احترام می گذاشت . 🌼
🌷خاطره ای از شهید محمد گرامی 🌷
#الگو #یک_نمونه
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@khatdost
#رمان_سو_من_سه
#قسمت_چهل_و_پنجم
کنار در می ایستم تا شاید کمی دور مهدوی خلوت بشود. شاید هم خودش از چشمانم بخواند که حرف دارد و بیاید سراغم و بیشتر از این نخواهم خودم را خورد کنم. یکی از بچه ها دارد چانه زنی می کند سر بحثی که مهدوی در کلاس
داشته است.
گاهی که معلمی نمی آید مهدوی به جایش پایۀ تدریس می شود. تقریبا کل مدرسه دوست دارند که معلم ها یکجا نیست بشوند تا مهدوی ظهور کند. پسر میگوید:
- یه جوری می گید که آدم به پوچی می رسه، دیگه هر کاری می خواد انجام بده میگه انجام بدم که چی بشه؟
مهدوی نگاهش می کند.
- جدی میگم آقا! خودتون می گید دیگه، درس و لذت و اینا به یه فوتی بنده!
مهدوی با لبخند می گوید:
- دیگه چی گفتم که تو تحریفش کنی؟
- اِ آقا تحریف نکردیم که!
برو اول اصل حرف من یادت بیاد بعد بیا چانه زنی راه بنداز!
مهدوی گفته بود اینقدر دنبال لذت ساختگی نروید!
مدام بیرون از خودتان از اشیا و آدم و خوراکی و پوشاکی درخواست لذت می کنید، همین است که تمام میشود و شما هنوز سیر که نشدید تشنه تر هم شده اید! لذت در وجود خودتان است فقط راه بدهید تا خودش را نشان بدهد. سر کوه قاف نیست که برای به دست آوردنش بخواهید شال و کلاه کنید و در به در بشوید. بعد هم که به آن می رسید می بینید که این قدر هم لذیذ نبود، معمولی بود. مثل این که یک اتفاق معمولی را با آب و تاب تعریف کنید.
یکبار، همان اول ها، بچه ها جمع بودند خانۀ جواد، به صرف فیلم و بساط. من دیر رفتم. یعنی خب گاهی دو دل می شدم و پر از عذاب وجدان از اعتماد خانواده ام و غلط های اضافه ای که پشت هم مقابلم صف می کشید و من دائم داشتم با خودم می جنگیدم که بکنم نکنم، بروم، نروم. اما کلا برای اینکه جلوی همۀ بچه ها کم نیاورم و مسخره
ام نکنند می رفتم.
دیر رسیدم و برق رفته بود و وقتی که آمد کانالا قاطی کرد.
تلویزیونشان روشن شد و سینه زنی نشان می داد. آرشام گفت:
- مگه طرفای محرمی، عاشورایی، نیمه رمضانی...
یک جمعیت زیاد، همه یکدست و مشکی، سینه می زدند و بساطی بود. لذتی دارد این حس و حال که دروغ است اگر بگویم ندارد. لذتش با هیچ چیز هم نباید مقایسه شود. من ظاهرا قید ریشه ام را زده بودم اما ته دلم که نمی توانستم انکارش کنم. یک حرارت نابی از ته سینه ام شروع کرد به بالا آمدن، اما حرفی نزدم. جواد هم نشسته بود روی مبل و دوتا دستانش بیکار دو طرفش افتاده بود. من زیر چشمی تلویزیون را نگاه می کردم اما جواد زل زده بود به صحنه هایی که با او سنخیتی نداشت و خیره خیره نگاه می کرد.
علیرضا گفت:
- فیلمی دارند اینها هم. دور هم جمع میشن که چی؟ بزنن تو سر و سینه؟
#بخوانیم
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@khatdost
🔺آمبولی ریه چیست؟
حمید عمادی، متخصص بیماریهای عفونی و گرمسیری:
🔹آمبولی ریه به اثر لخته شده خون در ریه و آسیب به عملکرد این اندام بروز میکند.
🔹ویروس کرونا التهاب شدیدی در بدن ایجاد میکند و منجر به التهاب ریه میشود که در نهایت کاهش اکسیژن باعث اختلال در عملکرد ریه خواهد شد.
🔹از آن جایی که در فرد مبتلا به کرونا التهاب شدید ریوی یا عروقی ایجاد میشود و تمامی رگها ملتهب میشوند در نهایت لخته خون ایجاد شده بر اثر این التهاب میتواند در رگهای موجود در ریه گیر کرده و آمبولی ریه ایجاد کنند./باشگاه خبرنگاران
#علمی
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@khatdost
13.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
از لاک جیغ تاخدا💅
به روایت نازنین
#تغییرمسیر
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@khatdost
#گزارش
#بینالملل
♨️مقامات عالی رتبه هلند خواهان انتقال محله "رد لایت" به حاشیه شهر شدند
🌆"محله رد لایت" یک خیابون در هلند با کلی مغازه با نور قرمز هست که کارگران جنسی پشت ویترین مغازه ها انقدر می ایستن تا یک نفر اونها رو انتخاب کنه
☕️علاوه بر محله "رد لایت" کافه هایی که سرو مواد مخدر مثل حشیش و ماری جوانا در آنها آزاد است چهره شهر را زشت کرده اند و مشکلاتی به وجود آورده اند
🔻خانم " فمکه هالسما" شهردار آمستردام می خواهد ورود گردشگران به کافههای حشیش را ممنوع کند. او معتقد است گردشگران پس از ورود به این کافهها رفتارهای ضد اجتماعی از خود نشان میدهند و باعث کسادی بازارهای هلند میشوند.
🔻"برنادت دو ویت" یکی از ساکنان آمستردام دوست دارد دوران "گردشگران کم ارزش" تمام شود. او دوست دارد دوران حضور زنان جوان بریتانیایی که "نظم و انضباط" در آمستردام را رها کرده و لباسهای نامناسب میپوشند پایان یابد.
🌐منبع:https://www.dailymail.co.uk/news/article-9207675/Amsterdam-officials-reveal-plans-erotic-centre-away-city-centre.html
#تولیدی
#پشت_پرده
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@khatdost
سبزه عید نخود با خاک ژله ای 👌
نخود را 24 ساعت خیس کنید، خاک ژله ای را در آب بیندازید تا پف کند. نخودها را در آبکش ریخته و روی آن یک دستمال مربوط بگذارید تا جوانه بزند ( تقریبا 3 روز زمان میبرد تا جوانه بزنند و در این مدت دستمال باید همیشه مرطوب باشد)
بعد از جوانه زدن، آنها را روی خاک ژله ای بریزید و روی آن نایلون بکشید تا سبز شوند 👌
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
#هنر_مهارت
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@khatdost
•‹🌱✨›•
.
•
#آیهگࢪافۍ
[وَ إِنْ كَانَتِ اَلدُّنْيَا
فَانِيَةً فَالطُّمَأْنِينَةُ إِلَيْهَا لِمَاذَا..؛]
🌼وَاگردُنیاگذࢪاستچرابھآن
دلبستۍ..؟!ツ
° ∞•
#ازخدابه_مخلوق
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@khatdost
⭕️ #مقایسه_کنید
🔺جایگاه زنان بعد از انقلاب اسلامی
📸اینفوگرافی تحصیلات بانوان در 40 سال حاکمیت نظام جمهوری اسلامی
#دهه_فجر | #عید_انقلاب
#من_انقلـابےام 🤞🏻
🇮🇷| ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@khatdost
لباس تک سایز 👕
(خاطره ای از شهید آوینی)
یادم هست یک روزی شهید آوینی، شهید گنجی و بنده در جایی نشسته بودیم.
شهید گنجی جمله ای را ابراز کرد که شهید آوینی در جواب جمله جالبی گفت. من بین این دو شهید بودم.
شهید گنجی خطاب به شهید آوینی گفت: «حاج مرتضی! دیگر باب شهادت هم بسته شد».
آوینی در جواب گفت: «نه برادر، شهادت لباس تکسایزی است که باید تن آدم به اندازه آن در آید، هر وقت به سایز این لباس تک سایز درآمدی، پرواز میکنی، مطمئن باش»!
من که میان این دو بودم گفتم: «حاج مرتضی، پس من چی؟ من کی پرواز میکنم؟»🕊.
شهید آوینی در جواب گفت: «تو در کولهات🎒چیزهایی داری» و نام چند منطقه جنگی که در آنها مستند ساخته بودم را آورد و بعد ادامه داد: «در کولهات چیزهای دیگری هم هست که نمیدانم چیست، هر وقت کولهات سبک شد، پرواز خواهی کرد».
مدتی پس از این گفتوگو مرتضی آوینی به شهادت رسید و به فاصله یک سال دیگر نیز گنجی شهید شد.
#الگو #یک_نمونه
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@khatdost
تابستونا وقتی سرمای یه طرف بالشت تموم میشه، بالشت رو برمیگردونی که رو طرف سرد دیگرش بخوابی،
تو این #کرونا همین میشه گردشگری 😁😆😂😂
🤡 #طنز_خند 🤡
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@khatdost
#رمان_سو_من_سه
#قسمت_چهل_و_ششم
حس کردم تمام بدنم یکجا داغ کرد. جواد نگاهش که نکرد، حرفی هم نزد. تا درست بشود بساط فیلم، جواد خیره بود. دوباره گفت:
- اِ اِ. مهدویتون اون وسطه.
باز هم جواد هیچ حرکتی نکرد. اما آرشام تیز پرسید:
- کو؟
علیرضا خندید و شانه بالا انداخت. واقعا جواد هیچ عکس العملی نشان که نداد هیچ، بلند شد و رفت و فیلم را هم نماند.
آخرش آرشام کلید کرد که چه مرگت شده بود و وجدانا جواد، اینا با چه هدفی اینطوری می کنند. جواد گفت:
- یادته دوسال پیش دسته جمعی با هم قرار گذاشتیم روی بازومون جای شش تا تیغ باشه؟ یادته بعضی ها دوتا بازو و دو تا ساعد رو با هم زدن؟
این یه جور خودزنیه، اونا هم یه جور. ما هم جمع می شیم موسیقی می ذاریم و می رقصیم. می خوریم و مست می شیم
و می رقصیم. ما یه جور، اینام یه جور. ما هم برای یکی میمیریم.
من حرفی نزدم اما ته دلم گفتم که من با شما پارتی و... آمده ام با این ها هم بوده ام. بودن داریم تا بودن. عکسم را از پروفایل بر می دارم. تمام عکس هایم را پاک می کنم. میروم توی پیج های پسرها و دخترهایی که عکس وحشتناک گذاشته اند.
برای همه شان پیام می گذارم:
- شما رو می شناسم اما دوست دارم بیشتر بدونم.
تا شب می سوزد آمپر خودم، می ترکد پیجم. خوب فعال ظاهر می شوند.
دو دسته اند. یکی که حساب شده برایم پیام گذاشته و می خواهد جذبم کند. یک عده هم که از زور بدبختی عضو شده اند و جمالت کلیشه ای گذاشته اند برایم...
#بخوانیم
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@khatdost
254.2K
❤﷽❤
بعضی افراد باعث آزار و اذیت مامیشن حالا اون دنیا عذاب بشن یا نشن چه فرقی به حال ما داره ؟
#حق_الناس #ادا_حق
اگر کسی توبه کنه ولی حقوقی از مردم به گردن داشته باشه آیا بعد از مرگ به بهشت میره و در قیامت از اعمالش به مردم میدن و حق خدا چطور جبران میشه؟
#قیامت #عدالت
#خداوند #حق_حقوق
🔶️کانال پرسش و پاسخ استاد محمدی
🔴پرسمان اعتقادی
✔استاد محمدی پاسخ میدهند
💠【 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 】
#پاسخ_چراها
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@khatdost