غذایی که قاتل مغز است👇🏻
غذاهای سرخ شده وچرب
بدترین غذای مغز هستن
همچنین مطالعاتی که چندی پیش صورت گرفت نشان می دهد افرادی که رژیم غذایی ناسالمی دارند و به طور مستمر غذاهای پرچرب و پرکالری استفاده می کنند، هیپوکامپ کوچکتری دارند. هیپوکامپ بخشی از مغز است که با یادگیری، حافظه و سلامت روانی مرتبط است.
نتایج این مطالعات نشان می دهد که نوع رژیم غذایی با سلامت روان، افسردگی، استرس و زوال عقل رابطه تنگاتنگ دارد.🌴👍✍
#علمی
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@khatdost
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
موسیقی به چهار زبان در مورد ماه رمضان🎶
#موزیک_تایم
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@khatdost
「مۍگفت:
وقتۍاونۍڪہدوستشدارۍ
بہحرفتگوشندهخیلۍناراحتمیشۍ
+ راستۍخداماروخیلۍدوستداره...! 」
#بۍمعرفتنباشیم...🙂🌱
#خداےمن 💞✨
...°∞°❀♥️❀°∞°...
#ازخدابه_مخلوق
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@khatdost
#سو_من_سه
#قسمت_نود و پنج
از این مکث ها متنفرم.
- علیرضا نبود؟
- نبود مصطفی.
- برید جلو. برید جلوتر. دنبال ماشینشون نرید. برید جلوتر.
نمی فهمم چرا. جواد فریاد می زند سوار شویم. آرشام دوبار نه، ده بار ماشین را خاموش می کند تا راه بیفتد. محمدحسین شروع می کند دوباره
آرامش دادنش را:
بچه ها خبری نیست. نترسید. من باهاتون فاصله ای ندارم. فقط، چهارچشمی اطراف رو نگاه کنید. تند نرید. آرشام تند نرو. شیشه
رو بدید پایین. اطراف رو نگاه کنید. علیرضا...
آرشام با داد جواد پا از روی گاز برمی دارد:
- احمق مگه نمیگه یواش برو.
- جواد عصبانی نشو. الان وقت داد نیست. چپ و راستتون رو خوب نگاه کنید. آرشام یه لحظه ماشین رو نگه دار جواد ببینه رد ماشین
مستقیم رفته یا پیچیده.
جواد پیاده می شود و مقابل ماشین می دود. یک جایی می ایستد و به چپ می پیچد. دوباره می دود و یکهو فریادش بیابان ساکت را پر می کند:
- علیرضا!
هولزده از ماشین پیاده می شویم. گوشی از دستم می افتد. نمی توانم کاری کنم. صدای التماس مصطفی می آید. خم می شوم و گوشی را برمی دارم. نه نمی توانم. جواد و آرشام از ماشین دور شده اند. علیرضا با من بیشتر از همه مانوس بود. زیادی تنها بود. نه مادر عاقلی داشت و نه پدر دلسوزی. من همیشه همراهش بودم. تمام دلم به هم می پیچد.
صدای محمدحسین که آرام آرام نامم را می خواند کمی توانم را برمی گرداند:
- وحیدجان! آقاوحید! تو تا حالا هوادار علیرضا بودی. حالا هم همینه! میشه بگی چه خبره؟ ببین الان ماشین دوستاش از جلوی ما رد شد. پس ما نزدیک شماییم. وحید.
لب می زنم:
- بیایید. تو رو جان حضرت زهرا؟ بیایید.
- داریم می آییم وحیدجان. فقط بگو چی شده؟
با آخرین توانی که برایم مانده قدم بر می دارم به سمت جایی که علیرضا افتاده است. پاهایم رمق ندارند، اما دنبال خودم می کشمشان.
صدای فریاد جواد را می شنوم:
- ای خدا! به دادمون برس. یا ابالفضل.
یک جسم می بینم و یک دایرۀ خون. هق می زنم. زانوهایم خم می شود و می افتم. صدای محمدحسین می آید که دوباره ذکر توسل گرفته است. آرشام هم نشسته روی زمین. جواد سر هر دوتایمان داد می زند تا بلند شویم. دوباره هق می زنم و می لرزم.
- زنده است، زنده است. بیاید کمک بدید. آرشام تو رو قرآن پاشو. وحید در ماشین رو باز کن.
خودم را می کشم تا نزدیک علیرضا. سر و صورت خونینش توانم را بیشتر می برد. بدنش پر از جای چاقو است. پاره پاره است لباس هایش...صدای ماشینی می آید و فریاد مصطفی و...
...
#بخوانیم
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@khatdost
جسد #شهید_محمدرضا_شفیعی پس از شهادت
آنچنان تازه و معطر می ماند که
صدام😡به سربازان خود
دستور میدهد که جنازه این شهید را در برابر آفتاب☀️
قرار دهند تا بپوسد.🥀
و وقتی این کار نیز به سرانجام نرسید ،دستور می دهد که
به روی پیکر این شهید ,اسید بپاشند💥
که با این کار هم نیز آسیبی به بدن شهید نمی رسد.😍
و جسد معطر شهید بعد از 16سال به وطن بر می گردد.🌹💚
#الگو #یک_نمونه
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@khatdost
#محرمانه
📍به نقل از نشریه نظامی اسرائیل:
@secret_file
🔹ایران در یک پایگاه جدید موشکی در شمال یمن موشک های بلند برد را مستقر کرده که قابلیت هدف قرار دادن اسرائیل را دارند.
#پشت_پرده
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@khatdost
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸 راه پذیرفته شدن توبه
#شرح_قرآن ، صفحه ۱۳۴
#با_هم_آغاز_کنیم
#حجت_الاسلام_سرلک
💠 #نیامده_ایم_که_بمانیم
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@khatdost
#ترفند_خانه_داری
💢نگهداری کره محلی
❇️ابتدا کره رو توی دمای محیط میذاریم تا نرم بشه . (ذوب نکنید بهیچ وجه)بعد مقداری داخل کیسه فریزر میریزیم و با دست یا با وردنه صافش میکنیم به ضخامت نیم سانت. در پلاستیک رو بسمت زیر تا میکنیم.بعد با چاقوی بزرگ یا خط کش روش فشار میدیم تا به 9 یا 12 تا تیکه مساوی تقسیم بشه و جای خط چاقو روش بمونه.بعد همون حالتی داخل فریزر نگهداری میکنیم به مدت چند ماه می مونه. و سفت سفت میشه. و موقع استفاده به راحتی از روی خط ها جدا میشه و تیکه میشه. داخل بشقاب میذاریم و یک ربع بمونه تا از حالت سفتی دربیاد و قابل خوردن باش
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
🏡 #هنرومهارت
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@khatdost
#سو_من_سه
#قسمت_نود و پنج
از این مکث ها متنفرم.
- علیرضا نبود؟
- نبود مصطفی.
- برید جلو. برید جلوتر. دنبال ماشینشون نرید. برید جلوتر.
نمی فهمم چرا. جواد فریاد می زند سوار شویم. آرشام دوبار نه، ده بار ماشین را خاموش می کند تا راه بیفتد. محمدحسین شروع می کند دوباره
آرامش دادنش را:
بچه ها خبری نیست. نترسید. من باهاتون فاصله ای ندارم. فقط، چهارچشمی اطراف رو نگاه کنید. تند نرید. آرشام تند نرو. شیشه
رو بدید پایین. اطراف رو نگاه کنید. علیرضا...
آرشام با داد جواد پا از روی گاز برمی دارد:
- احمق مگه نمیگه یواش برو.
- جواد عصبانی نشو. الان وقت داد نیست. چپ و راستتون رو خوب نگاه کنید. آرشام یه لحظه ماشین رو نگه دار جواد ببینه رد ماشین
مستقیم رفته یا پیچیده.
جواد پیاده می شود و مقابل ماشین می دود. یک جایی می ایستد و به چپ می پیچد. دوباره می دود و یکهو فریادش بیابان ساکت را پر می کند:
- علیرضا!
هولزده از ماشین پیاده می شویم. گوشی از دستم می افتد. نمی توانم کاری کنم. صدای التماس مصطفی می آید. خم می شوم و گوشی را برمی دارم. نه نمی توانم. جواد و آرشام از ماشین دور شده اند. علیرضا با من بیشتر از همه مانوس بود. زیادی تنها بود. نه مادر عاقلی داشت و نه پدر دلسوزی. من همیشه همراهش بودم. تمام دلم به هم می پیچد.
صدای محمدحسین که آرام آرام نامم را می خواند کمی توانم را برمی گرداند:
- وحیدجان! آقاوحید! تو تا حالا هوادار علیرضا بودی. حالا هم همینه! میشه بگی چه خبره؟ ببین الان ماشین دوستاش از جلوی ما رد شد. پس ما نزدیک شماییم. وحید.
لب می زنم:
- بیایید. تو رو جان حضرت زهرا؟ بیایید.
- داریم می آییم وحیدجان. فقط بگو چی شده؟
با آخرین توانی که برایم مانده قدم بر می دارم به سمت جایی که علیرضا افتاده است. پاهایم رمق ندارند، اما دنبال خودم می کشمشان.
صدای فریاد جواد را می شنوم:
- ای خدا! به دادمون برس. یا ابالفضل.
یک جسم می بینم و یک دایرۀ خون. هق می زنم. زانوهایم خم می شود و می افتم. صدای محمدحسین می آید که دوباره ذکر توسل گرفته است. آرشام هم نشسته روی زمین. جواد سر هر دوتایمان داد می زند تا بلند شویم. دوباره هق می زنم و می لرزم.
- زنده است، زنده است. بیاید کمک بدید. آرشام تو رو قرآن پاشو. وحید در ماشین رو باز کن.
خودم را می کشم تا نزدیک علیرضا. سر و صورت خونینش توانم را بیشتر می برد. بدنش پر از جای چاقو است. پاره پاره است لباس هایش...صدای ماشینی می آید و فریاد مصطفی و...
...
#بخوانیم
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@khatdost
باراهکارهای افزایش عزت نفس در خدمتتان هستیم...
راهکار
۶) تغییر محیط، هرچند کوتاه مدت
روحیه انسان همواره به تغییر نیاز دارد. کار کردن در یک محیط دیگر، سفر کردن، تفریح با دوستان و گذراندن زمان بیرون از خانه، انگیزه شما را افزایش میدهد.
#روانشناسانه
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@khatdost
「مۍگفت:
وقتۍاونۍڪہدوستشدارۍ
بہحرفتگوشندهخیلۍناراحتمیشۍ
+ راستۍخداماروخیلۍدوستداره...! 」
#بۍمعرفتنباشیم...🙂🌱
#خداےمن 💞✨
...°∞°❀♥️❀°∞°...
#ازخدابه_مخلوق
...°∞°❀♥️❀°∞°...
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@khatdost
🔰 در حین ورزش آب بخوریم یا نه؟
🏃🏻♂️ مصرف آب بلافاصله بعد از زمانهایی که بدن دچار کمبود ناگهانی رطوبت شده مناسب نیست و حرارت اصلی و غریزی بدن را تضعیف می کند.
🏃🏻♂️ از جمله: بعد از تعریق زیاد، خواب، رابطه جنسی، ورزش سنگین، خونریزی مانند حجامت و فصد و ...
🏃🏻♂️ در این اوقات بهتر است اجازه بدهید بدن استراحت مختصری داشته و بعد یک نوشیدنی مناسب مثل آب ولرم مصرف کنید.
#علمی
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@khatdost
#اروپا چاپ نکرد
#مدعیان آزادی بیان
#عفاف و حجاب از دیدگاه نوروبیولوژی
# خانم دکتر اختری ، مقاله و نتایج پژوهش هایشان را به مجله اروپایی فرستاده بودند، به جای سه داور،
پنج داور ! ارزیابی کرده بودند و معترف بودند به خوبی مقاله ایشان
اما چاپ نکردند ، گفتند پژوهش علمی شما، ریشه های فمینیسم را می زند و ما به دلایلی مخفی خودمان، نمی توانیم مقاله شما را چاپ کنیم.
http://tv5.ir/program/191491
خانم دکتر ، مقاله را در یک مجله آسیایی در نهایت چاپ کردند و سپس کتاب آن را تهیه نمودند و در سراسر کشور ارائه می دهند .
کشور ما که یکی از جوامع هدف استعمارگران اروپایی و نابودگران خانواده است .
خانم دکتر اختری کتاب پژوهش هایشان را چاپ کرده اند، کارگاه هم برگزار می کنند در سراسر کشور 🌸
.
با آنکه اروپا آزادی بیان علمی به ایشان نداد ...
#آزادی تا خفقان اروپا
#مدعیان آزادی بیان
✍زنان آگاه
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@khatdost
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امروز آموزش زير بشقابي با نخ كنفي داريم كه ميتونيد با هر نخي اين زير بشقابي رو درست كنيد،خيلي راحته البته هر چي نختون زخيم تر باشه كارتون راحت تر هست ،براي زير كار من از نمد استفاده كه كه كار تميز تر بشه و روي كار رو هم ميتونيد با گل هاي مصنوعي به سليقه خودتون تزئين كنيد ،من ساده شو بيشتر دوست داشتم
#هنرومهارت
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@khatdost