کارای لذت بخش💫
جمعیش بیشتر حال میده!!😍
مثل
کتاب📖 خوندن!!
داریم یه کتاب📚 خوشمزه🍧 رو با همدیگه میخونیم،
تو و رفقات هم دعوتی...😋
نگی نگفتیم...😜
💥راستی،شما میتونید رمانهای چاپ نشده و جذاب این نویسنده ی خوش قلم رو درتنها کانال رمان ایشون " ساحل رمان" دنبال کنید😍
https://eitaa.com/saheleroman
#رنج_مقدس
#نرجس_شکوریان_فرد
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@khatdost
🌻🌻🌻🌻🍃🍃🍃🍃
🌻🌻🌻
🌻🌻
🌻
🍃
#رمان_رنج_مقدس🌺
#بخوانیم
#نرجس_شکوریان_فرد
#قسمت_سی و نهم:
علی همچنان در اتاقم است و اين بار دارد با گوشی اش ور می رود.
می خواهم کتابم را بردارم و بخوانم که می گويد:
- برام خيلی جالب بود که شک و ترديدها و حيرت های طول زندگی در دنيا رو به فضای مه آلود تشبيه کرده بودی.
شايد چون خودم قبلا تجربه
اش کردم و ضربه فنی هم شدم.
تکيه می دهد به ديوار و با هر دو دست، صورتش را ماساژ می دهد.
موهايش بهم ريخته است.
برای اينکه بتواند زودتر بخوابد می گويم:
- من سال ها به اين فضا فکر کردم. مخصوصا وقتی که پانزده شانزده ساله بودم و انواع و اقسام سؤال ها سراغم می اومد.
صبح مسلمون بودم، عصر پر از شبهه، شب گرفته و افسرده، نمی دونم تو اصلا اينطوری بودی يا نه؟
سرش را به تأييد حرفم تکان می دهد:
- سؤال هايی که آن قدر کلاف زندگيت رو به هم می پيچوند که می شدی عين کلاف سر درگم.
حس می کنم که سختی اين حالت برای من و علی مشترک نبوده است.
من تنها و دور از خانواده بوده ام.
با مشکلات اختلاف سنّي زيادم با
پدربزرگ و مادربزرگ مواجه بودم،
آينده ام مبهم بود،
مريضی و کارهای زياد و سختی درس ها و دوری راه و مرخصی های اجباری تحصيلی ام...
نه، علی مرا نمی فهمد...
انگار ذهنم را می خواند که می گويد:
- مخصوصاً که هيچ کس هم حال و روز تو رو درک نمی کنه.
اصلاً نمی فهمه که داری توی چه دريای پر سؤال و شکی دست و پا می زنی.
اگه جرئت کنی و بپرسی، می گن وای اين بچه خراب شد. اگه نپرسی هم که...
دستش را بين موهايش می کشد.
- من ساعت ها با خودم فکر می کردم. يه سؤال رو سبک سنگين می کردم می چرخوندم که راحتش کنم، بلکه به جواب برسم، اما پنج تا سؤال
ديگه هم از کنارش درمی اومد. پيچيده می شد. خراب می شدم. ولی يه خوبی هم داشت، اگر اون فضا رو درک نمی کرديم، اين مسير رو هم انتخاب نمی کرديم.
سرش را کج گرفته، انگار دارد گذشته را از زاويه ديگری نگاه می کند. دلم می خواهد شانه را بردارم و موهايش را شانه کنم. يقه لباسش را درست
کنم. وای چقدر دلم می خواهد برايش متکا بگذارم تا چشمان قرمزش را ببندد و بخوابد؛ اما او دلش می خواهد مرا آرام کند:
- من گاهی از خونه می زدم بيرون و پياده چند ساعت راه می رفتم و اصلاً نمی فهميدم کجا ميرم و چرا دارم توی اين مسير می رم. گاهی هم سر
به کوه می گذاشتم. چند بار شد که شب هم نتونستم بيام پايين و همون بالا موندم. مخصوصاً اون وقتايی که دربه در جواب می موندم.
نفسی می کشم و لبم را جمع می کنم و می گويم:
- هوای مه آلود هنوز هم هست.
علی پاهايش را ستون می کند و کتاب را کنارش روی زمين می گذارد.
- فضای مه آلود برای همه آدم ها هست. اگه کمک های بابا و مامان نبود، نمی دونم چی می شد.
ذهنم روی دور تند بازبينی گذشته می افتد. تصاوير لحظه هايی که هر چه قدر هم سعی می کردم بی خيالش بشوم و با دوستانم باشم و هزار
مشغوليت مزخرف ديگر فراهم کنم، باز هم بود. آرام می گويم:
- وقتی هيچ اطلاعی از فردات و هيچ دسترسی به گذشته ات نداری،
وقتی هيچ تسلطی بر چپ و راست زندگی ات نداری،
وقتی کسی را نداری تا هم دم و هم رازت بشه و درکت کنه...
شايد اگر من هم کنار پدر و مادرم بودم، می تونستم به راحتی علی از پيچ و خم های سخت زندگی گذر کنم،
آن هم در نوجوانی که در حيرت داری دست و پا می زنی.
می دانم که دارم حاصل چند سال حيرانی ام را در چند جمله ناقص می گويم.
- ما آدما گاهی يه جوری می ريم
و می آييم، يه جوری حرف می زنيم،
انگار آينده تو مشتمونه و کاملاً مطمئنيم که فردا زنده ايم و همه کارها
طبق برنامه ای که چيديم جلو می ره، اينا همش بلوفه.#رمان
🍃
🌻
🌻🌻┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
🌻🌻🌻 @khatdost
🌻🌻🌻🌻🌻🍃🍃🍃🍃
#سلام_امام_زمانم✋ 💚
ســ✋ـلام بر تو ای مولایی که
در برابر کلام نافذت،🍃
همه دلیل ها رنگ می بازد؛ 🦋
کجایییی جانم به قربانت💖
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@khatdost
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدا میداند پس آرام باش . . .
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@khatdost
«💕🖇»
⚠️#تلنگر‼️
••
میگفت :
اگه #فضای_مجازی باعث شد نماز اول وقتِت به تأخیر بیوفته !
وقتشه که برای همیشه باهاش
#خداحافظی کنی[🌵🚫]
#نمازتـونسـردنشـهرفقـاا✌️🏻
التماس دعا 🤲🏻📿
••
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@khatdost
16_An_sooy_marg_aminikhaah.ir.mp3
10.07M
🦋 فصل سوم
🔸 دکتر چگونه به کما میرود؟
#کم_کردن_وابستگی_به_دنیا
#جلسه_شانزدهم
https://eitaa.com/joinchat/2637299714C3c968e2ee4
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@khatdost
#جایگاهت_کجاست
💯لغو ممنوعیت استفاده از #حجاب برای دانش آموزان در ازبکستان
🔻وزیر آموزش و پرورش ازبکستان ممنوعیت استفاده دانش آموزان ازبکستانی از حجاب را لغو کرد
🔻اسلام دین غالب در ازبکستان است اما حاکمیت سکولار اجازه داشتن حجاب یا رفتن بچه ها به مساجد و پخش صدای اذان از مساجد را نمی دهد
🔻لغو این ممنوعیت به دلیل درخواست های مکرر خانواده ها برای بهره مندی فرزندانشان از فرصت برابر آموزشی صورت گرفته
#مطالبهاثردارد
🌐منبع:https://www.ndtv.com/world-news/uzbekistan-lifts-headscarf-ban-in-schools-to-boost-female-attendance-2531895
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@khatdost
[ #یہ_حرف_قشنگ ]
.
♥[وَ یَبقے وَجھُ رَبَّڪَ
ذُو الجَلَالِ وَ الإڪرَامِ]🍃
.
:::مردمـ مےآیندومےروند🌊
اینـ خداستـ ڪہ همیشھ📿
در تمام مراحل شیرینـ و🍕
تلخ با تو مےماند :::🌻
#خدا
#سلام_حسین_جانم✋🌺
پرچمت را هر کجا دیدم، دویدم
یا حسین 💖
زیر این پرچم همیشه خیر دیدم،
یا حسین 💖
من زمین گیرم، ولی تو دستگیرم
بوده یاحسین💖
غیرخوبی از شما چیزی ندیدم،
یا حسین💖
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@khatdost