eitaa logo
خط مقدم
1.2هزار دنبال‌کننده
1هزار عکس
106 ویدیو
3 فایل
با ما به خط مقدم بیایید. تارنمای انتشارات خط مقدم: www.khatemoqadam.com خط مقدم در اینستاگرام: www.instagram.com/khatemoqadam.ir ادمین خط‌مقدم: @KhateMoqadam_admin تلفن تماس: ۰۹۱۲۹۳۸۳۳۸۷
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 📘 هنوز محاسنش درست سبز نشده بود، آن شبی که خواب ستاره دید. مادرش گفت: «ستاره در خواب، تعبیر خوبی دارد… خوشبخت می‌شوی پسرم.» ✨ نهم اسفندماه ۹۸، در دمشقِ سوریه، سیدعلی، ستاره شد… 📖 کنعان، داستان زندگی شهید سیدعلی زنجانی است؛ جوانی با دو ریشه، دو وطن و یک دل برای حرم. 🛒 برای تهیه کتاب «کنعان»، در دایرکت پیام دهید. @KhateMoqadam_admin
✍️ 📘 رمان دختران قبیله‌ جنگ به قلم جواد افهمی، 350 صفحه و بیست و سه فصل دارد. فصل‌‎‌ها عنوانی ندارند. با توجه به عنوان، می‌شود این‌طور برداشت کرد که با رمانی حادثه محور روبه‌رو هستیم تا شخصیت محور. این رمان روایتی تلخ و سخت از یک دوره است که بر مردمان فوعه و بَنش می‌گذرد. زنانی که در یک گروگان‌گیری اسیر مسلحین می‌شوند. می‌توان این‌طور گفت که نویسنده از دو روایت استفاده کرده. روایت یا پرده اول، با شخصیتی به نام سوسن آغاز می‌شود و روایت بعدی با شخصیت حورا. اما نمی‌توان به این نتیجه رسید که نویسنده خواسته از دو روایت موازی استفاده کند. چرا که گویی نویسنده قصد داشته در پرده اول، حمزه را معرفی کند. حمزه که حضورش در دو روایت بسیار پررنگ است. می‌توان گفت، حمزه حکم ضدشخصیت را دارد. شخصیتی که رهبری گروه مسلحین را بر عهده دارد. شخصیتی که نسبت به باقی شخصیت‌ها پیچیدگی خاصی دارد. او هم شخصیتی است ایستا. چرا که تحول ناگهانی او در طول رمان و اتفاقاتش رقم نمی‌خورد. حمزه را چقدر می‌شناسیم؟ او که در فصل دوم همراه سوسن در دانشگاه است و از سوسن خوشش می‌آید، ناگهان غیبش می‌زند و وقتی بازمی‌گردد؛ دیگر آن حمزه‌ای نیست که عاشق سوسن بود. این تحول ناگهانی هم سوسن را شگفت‎زده می‌کند و هم مخاطب را. ادامه دارد... - لیلا بهرامی 🛒 برای تهیه کتاب «دختران قبیله جنگ»، در دایرکت پیام دهید. @KhateMoqadam_admin
🟫 📘 "دفاع تاوان دارد. بهای گزافی باید برای عقب راندن دشمن و آزاد کردن خاک‌مان بپردازیم." 🛒 برای تهیه‌ی کتاب «رخت‌شو»، در دایرکت پیام دهید. @KhateMoqadam_admin
✍️ 📘 فصل اول با شخصیتی به نام سوسن آغاز می‌شود. زنی که دست پسرنوجوانش را گرفته تا زادگاهش، بنش را ترک کند؛ اما میانه‌ی راه اتوبوسشان را نگه می‌دارند. سوسن خطر را حس می‌کند. در نهایت حادثه رخ می‌دهد. حمزه مردی که قبلا عاشق سوسن بوده؛ جلو چشمان مادر، فرزندش را سرمی‌برد. از فصل سوم شخصیت‌ها متفاوت می‌شوند. این‌بار با حورا و رئوف همراه می‌شویم. دو شخصیتی که هم‌‌دیگر را دوست دارند. یکی اهل فوعان و دیگری اهل بنش است. با وجودی که اهل سنت و شیعه‌، سال‌هاست که کنار هم در صلح و آرامش زندگی می‌کنند؛ حالا با گروگان گرفتن چهل زن شیعه، اختلاف بین فرعه و بنش شدت گرفته و عشق حورا و رئوف دچار مشکل می‌شود. شخصیت محوری: افتتاحیه‌ی رمان با سوسن است. شخصیتی ایستاست. بعد از مرگ پسرش رحمان، دچار آشفتگی روحی می‌شود. شخصیت پیچیدگی خاصی ندارد. نمی‌توان گفت که سوسن شخصیت محوری است. درست که عدم تعادل با مرگ پسر او شروع می‌شود ؛ اما حضورش در طول رمان بعد از فصل دوم، کم‌رنگ است. شاید بتوان گفت حورا بیشتر به شخصیت محوری نزدیک است. چرا که در طول رمان حضور پررنگ‌تری دارد. عدم تعادل دوم با او همراه می‌شویم. مسلحینی که دنبالش هستند. حورا هم شخصیتی ایستاد دارد. چرا که در انتها ، با توجه به وقایع و اتفاقات، شاهد تحول در او نیستیم. ادامه دارد... - لیلا بهرامی 🛒 برای تهیه کتاب «دختران قبیله جنگ»، در دایرکت پیام دهید. @KhateMoqadam_admin
🟫 📘 مادر می‌پرسد: به دوست‌هات نگفتی؟ جواب می‌دهد :فقط خداحافظی کردم و گفتم یه مدت نیستم. همه فکر کردن می‌رم خارج. منم گفتم آره. مادر با تعجب دست روی خال کنار چانه‌اش می‌گذارد. بابک جواب می‌دهد: سوریه هم خارجه دیگه، مامان! و صدای خنده هر دویشان بلند می‌شود. 🛒 برای تهیه‌ی کتاب «بیست و هفت روز و یک لبخند»، در دایرکت پیام دهید. @KhateMoqadam_admin
✍️ 📘 «سوسن نگران روی صندلی اتوبوس قراضه نشسته است و دائم سعی می‌کند خودش را سرگرم کاری نشان بدهد» افتتاحیه و شروع رمان با این جمله و توصیف‌های بعدش، شروع چندان پرکشش و جذابی نیست. به نظر اگرنویسنده شروع را با تذکرهای سوسن به پسرش شروع می‌کرد، هوک داستانی بیشتر در ذهن مخاطب جاگیر می‌شد. چرا که هم مسئله برای مخاطب روشن می‌شد ، هم نگرانی سوسن با تاکید در گفتار برایمان نشان داده می‌شد. پایان فصل برخلاف شروعش با اتفاقی که رقم خورد، شک بزرگی برای مخاطب همراه داشت. این سوال در ذهن مخاطب شکل گرفت که آیا نویسنده پایان رمان را در ابتدا آورده؟ فصل دوم سوال ایجاد شده در ذهن را تایید می‌کند؛ اما با ورود به فصل سوم تمام بافته‌های ذهنی مخاطب به هم می‌ریزد. رمان ساختاری غیر خطی دارد. یکی از امتیازاتی که باعث جذابیت روایت شده؛ چرخش دوربین بین شخصیت‌ها است. نویسنده قصد داشته حوادثی که در یک دوره‌ی زمانی اتفاق افتاده را برجسته کند. زمان تقویمی اتفاقات در رمان برمی‌گردد به سال‌های 2012 تا 2013 . نویسنده به خوبی توانسته خرده روایت‌ها را با چاشنی تعلیق، همراه کند. یکی دیگر از حسن‌های رمان، تحلیل بعد روانشناختی شخصیت‌هاست؛ که نویسنده موفق عمل کرده. به راحتی می‌توان با شخصیت‌ها همراه شد و هم‌ذات‌پنداری کرد. برای سوسن دل‌سوزاند و نگران رئوف شد. نویسنده رمانش را خوب مهندسی کرده. روابط علت و معلولی میان وقایع و اتفاقات، چفت و بست محکمی دارد. یکی دیگر از امتیازات خوب کتاب، نثر روان و ساده‌اش است. رمان ریتم و تیمپو خوبی دارد. ادامه دارد... - لیلا بهرامی 🛒 برای تهیه کتاب «دختران قبیله جنگ»، در دایرکت پیام دهید. @KhateMoqadam_admin
✍️ 📘 «ای خدای قهار و قاسم، تو شاهدی که من و هم‌رزمانم هیچ‌ کینه و کدروتی از این بچه و خانواده‌اش نداریم و این کار را فقط و فقط برای رضای تو می‌کنیم. من دست انتقام تو هستم .به نام تو وبرای عبرت همه‌ی مردم سوریه، این موجود گمراه را ذبح می‌کنم. خدایا خودت از ما بپذیر.» دیالوگ‌ها و گفت‌گوها در طول رمان، پیش‎برنده بودند. گفت‌وگو‌ها در بیشتر قسمت‌‌ها لحن خوبی داشت و می‌شد با حس و حال شخصیت‌ها همراه شد. تصویرسازی‌ها خوب یود. « ام‌سومر دستان خیسش را با دامن لباس بلندی که به تن دارد، خشک می‌کند و با پشت دست، عرق از پیشانی‌اش می‌گیرد. » تصویر+ توصیف+ تصویر. پایان رمان، درست لحظه‌ای که مخاطب می‌خواهد نفس آسوده‌ای بکشد؛ به یک‌باره با صحنه‌ی پایانی غافلگیر می‌شود. پایان برخلاف شروع رمان، بسیار عالی و تاثیرگذار بود. نویسنده از عنصر تعلیق به خوبی استفاده کرده. کشش خوب کتاب، باعث شده مخاطب احساس خستگی نکند. سعی و تلاش نویسنده برای برجسته‌سازی اقلیم و جغرافیا در طول رمان؛ ستودنی‌است. چرا که مخاطب در طول رمان خودش را به خوبی در بافت سوریه می‌بیند. آقای افهمی تلاش کرده، مخاطب را به خوبی با ماجراها و اتفاقات همراه کند. شخصیت‌هایی خلق کرده آشنا. سعی کرده ادبیات مقاومت را این‌بار در جغرافیای دیگری به مخاطب نشان دهد. ادبیات مقاومت تنها اختصاص به ایران و جنگ تحمیلی و سوریه و لبنان و ... ندارد. جنگ هر جای کره خاکی که باشد، جنگ است. پیامدهای جنگ و آسیب‌هایش می‌تواند دستمایه نوشتن باشد. نویسنده در این رمان رسالتش را به خوبی انجام داده. - لیلا بهرامی 🛒 برای تهیه کتاب «دختران قبیله جنگ»، در دایرکت پیام دهید. @KhateMoqadam_admin
✍️ 📖 عطر پیراهن تو را خواندم... خانم عرفانیان عزیز در ۲۲۰ صفحه تولد یک دختر در خانواده حزب الله لبنان را به تصویر کشیدید تا کشاندید به ایران و حلب و سوریه و... بانویی مقاوم که دنبال محبوبش مهاجرت می‌کند. داستان برادر بی سر شهیدش را گفتید و از پهلو سید نوشتید. از دعا گفتید. دعا بانوی مجاهد... خواندم و اشک ریختم و همسفر دعا شدم در روزهای جنگ ۳۳ روزه و روزهای کرونا و داعش و... لذت بردم از قلمتان عمرتان با عزت قلمتان مانا 🛒 برای تهیه کتاب «عطر پیراهن تو»، در دایرکت پیام دهید. @KhateMoqadam_admin
✍️ 📘 📝نوید خوشنام نوشت: جنگ‌هایی هستند که اسمشان را می‌شنویم، اما سنگینی‌ رخدادشان را احساس نمی‌کنیم. دهه‌هاست صدای آشنای جنگ‌ نه از خانه‌های ما بلند شده، نه موج انفجارها از پنجره‌های دو جداره‌ی امن‌مان عبور کرده. بمب‌ها نه کوچه‌های ما را خاک کرده‌اند، نه اطفال کوچکمان را. چنین جنگ‌هایی برای ما فقط یک تیتر خبری‌اند و نه خاطره‌ای ماندگار در ذهن و حافظه جمعی. خبرنگار غیر اعزامیِ سجاد محقق، دقیقا با همین فاصله طرف است. آمده تا بین «جنگ سوریه» به‌عنوان تیتر اخبار، و «جنگ سوریه» به‌عنوان فاجعه‌ای که در آن بودیم و هستیم، پل بزند. نه خشک است، نه سفارشی، نه بزک‌شده. محقق صحنه‌ را همان‌طور که بوده و دیده روبروی چشم‌های خواننده نقاشی می‌کند. با تمام خون، ترس، تردید، و ضرورتش. در نگاه نویسنده، سوریه فقط یک کشور نیست؛ گره‌گاه امنیت ایران و نقطه‌ای‌ استراتژیک در سرنوشت منطقه است. از دست دادن سوریه در برهه‌ای که کتاب در آن جان می‌گیرد، به معنای از دست دادن ثبات منطقه و آسیب جدی به روایت هویتی و امنیتی ایران بود. این اهمیت، اگرچه از دل جغرافیا و سیاست بیرون می‌آید، اما نویسنده آن را در بستر تجربه‌ی انسانی ملموس می‌کند. او این مسئله را نه از طریق بحث‌های پیچیده‌ی سیاسی یا نظامی یا ایدیولوژیک، بلکه با روایت‌هایی ساده، صمیمی و انسانی نشان می‌دهد. او می‌نویسد، اما شعار نمی‌دهد. سوژه دارد، اما قهرمان‌سازی نمی‌کند. صحنه‌ها همان‌طور که هستند روایت می‌شوند؛ با آدم‌هایی که اشتباه می‌کنند، می‌ترسند، زخمی می‌شوند، اما می‌دانند باید ایستاد. نویسنده نشان می‌دهد که ایستادگی نه یک انتخاب قهرمانانه، بلکه ضرورتی برای حفظ بقا، هویت و آینده است. کتاب، برخلاف بسیاری از روایت‌های رسمی، سوریه را تبدیل به صحنه‌ی تبلیغات نمی‌کند. حتی کلمه‌ی «مدافعان حرم» نیز بیش از آن‌که یک عنوان باشد، معرف یک وضعیت و توصیف‌کننده‌ی یک موقعیت و مسئولیت تاریخی است تا یک عنوان رسمی و تبلیغاتی برای تهییج نیروها. محقق با نگاهی واقع‌بینانه در طول روایتی مستند نشان می‌دهد که غیبت ایران چگونه می‌توانست موجب فروپاشی سنگرهای مقاومت شود؛ مقاومتی که بیش از آن‌که نظامی باشد، ریشه در عقلانیت استراتژیک و آینده‌نگری دارد. نویسنده خودش را پشت روایت پنهان نمی‌کند، اما در مرکز ماجرا هم نمی‌ایستد. نه روضه می‌خواند، نه اغراق می‌کند؛ در جا نمی‌سوزاند، اما در ذهن باقی می‌ماند. با فاصله‌ی متعهدانه روایت می‌کند، و همین خواننده را به فکر وامی‌دارد. در این کتاب، مفهوم «میدان» تنها یک مکان فیزیکی نیست، بلکه نمادی است از رابطه‌ی ما با آینده، امنیت و سرنوشت‌مان. محقق با روایتی مستند نشان می‌دهد که این نسبت‌ها به سبب پیچیدگی‌شان بسادگی و با تعاریفِ ساده‌ی تک‌خطی قابل درک نیستند. جنگ در این کتاب، هیجان نیست، ماموریت هم نیست. جنگ، یک روزمرگیِ بی‌امان و یک تصمیم مستمر برای زنده ماندن و زنده نگه‌داشتن و بقاست. روایت‌گری محقق، جنگ را از سطح رویدادی نظامی کَنده و به سطح درگیری زیستی می‌رساند و می‌تواند نخستین مواجهه‌ی جدی بسیاری از مخاطبان ایرانی با واقعیت‌های جنگ سوریه باشد؛ جنگی که نتایج آن به طور مستقیم بر زندگی ما تأثیر گذاشته و خواهد گذاشت. «خبرنگار غیر اعزامی» تلاش دارد تا درکی بهتر از ضرورت برخی جنگ‌ها به دست دهد تا نتیجه بگیرد "اگر جنگی حتمی در راه است، شاید بهتر است ما ضربه‌ی نخست را وارد کنیم". برای درک ایران امروز و ضمانتِ ایرانِ فردا، باید واقعیت سوریه‌ی دیروز را به‌خوبی فهم کنیم. شناخت دیروز، شرطِ آمادگی فرداست و این کتاب تکه‌ پازلی‌ست در همین مسیر. راهی که خواننده را برای روزهایی که میدان نبرد به جای حلب و تدمر، مهران، زاهدان و تهران خواهد بود آماده می‌کند. سجاد محقق با صداقتِ قلمش همین مهم را پیگیری می‌کند. 🛒 برای تهیه کتاب «خبرنگار غیر اعزامی»، در دایرکت پیام دهید. @KhateMoqadam_admin
⭕️ کتاب برای همه! ما در خط مقدم خوب می‌دانیم که روزگار کتاب‌خواندن برای بسیاری سخت شده است. افزایش سرسام‌آور قیمت کاغذ و هزینه‌های چاپ، کاری کرده که کتاب—این همراه آرام و اندیشمند—برای خیلی‌ها دور از دسترس شود. اما مگر می‌شود نسبت به این واقعیت بی‌تفاوت ماند؟ نه از سر دلسوزی، بلکه از دل تعهدی واقعی به فرهنگ و مخاطب، تصمیم گرفتیم کاری کنیم. نشستیم پای کتاب‌ها. همه را—یکی‌یکی—با دقت بازبینی و بازصفحه‌آرایی کردیم؛ با حفظ کیفیت و خوانایی، تعداد صفحات را کم کردیم. حاصل این کار، کاهش چشمگیر مصرف کاغذ و در نتیجه، پایین‌تر آمدن قیمت نهایی کتاب‌ها بود. ✨️ اما این فقط یک تصمیم اقتصادی نبود. ما این کار را برای مخاطبی انجام دادیم که دوست دارد بخواند اما نمی‌خواهد برای هر کتاب، تاوان گرانی کاغذ بدهد. و برای درخت‌هایی که هنوز فرصت زندگی دارند، پیش از آن‌که به برگ‌های چاپی بدل شوند. در خط مقدم، همیشه طرف مردم ایستاده‌ایم. اگر تغییری لازم است، ما از خودمان آغاز می‌کنیم؛ نه با شعار، که با اصلاح مسیر تولید، با فکر به جیب شما، و با احترامی عمیق به طبیعت🌱