eitaa logo
💚آرشیو خاطرات💚
31 دنبال‌کننده
5 عکس
3 ویدیو
0 فایل
سلام به کانال دختران زهرایی و پسران حسینی خوش آمدید کانال اصلی👇 @dokhtaran_zahrai313 پیچ اینستا👇 https://www.instagram.com/dokhtaran_zahrai/
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴🔺🔴🔺🔴🔺🔴🔺🔴🔺🔴🔺🔴 ✳️خاطره چادری شدنِ یکی از اعضای کانال، بنام👇👇 💙مریم (فاطمه۲۸)💙 سلام از وقتی که یادم میاد مادرم و مادربزرگم و خواهرم چادری بودن😊 خصوصا مادربزرگم خیلی اهمیت می داد به حجاب حتی یادمه منو بیشتر از دختر خالم دوست داشت😁 چون چادری بودم😊 واقعیتش دختر خالم همیشه حسودیش می شد😂 منم خیلی دوست داشتم چادری بشم چون فک می کردم چادر سرم کنم بزرگ و با ارزش می شم😍 از مادرم خواهش کردم برام چادر بخره🙏 مادرم هم می گفت هم کلاسی هات هیچ کدوم چادر ندارن اخه اون موقع عرف نبود هم سن و سال های من چادر داشته باشنه😞 برای همین امروز فردا می کرد☹️ منم فک کردم گفتم چیکار کنم که اینها مجبور بشن برام چادر بخرن😏 یک روز که می خواستم برم مدرسه یهو به سرم زد چادر رنگی که قبلا برام خریده بودن سرم کنم😜 سریع چادر تو کیفم کردم و رسیدم دم در چادر سرم کردم رفتم مدرسه چادر رنگیش هم سرمه ای بود با گلبرگ های درشت بعضی از بچه ها مسخرم کردن😣 با چادر اومده مدرسه و بهم می گفتن نه نه بزرگ و می خندیدن😅 من برام مهم نبود یک هفته همینجوری با چادر رنگی مدرسه رفتم😝 مامانم دیده بود یک روز که رفته بود شهر وقتی برگشت بهم گفت برات چیزی خریدم که می دونم خیلی خوشحال می شی😉 وقتی چادر مشکی از کیفش در اورد و دیدم انگار دنیا رو بهم دادن😍 بدو بدو رفتم خونه خیاط تا برام بدوزتش😇 یادم قدم هم کوتاه بود و نصف چادر باید دستم می گرفتم😉 من اولین دختری بودم تو فامیل که خودم چادر انتخاب کردم و کسی بهم پیشنهاد نداد😊 حالا که فک می کنم چادر واقعا منو بزرگ و باارزش کرده بود😇 چون واقعا دید همه خصوصا برادرم نسبت به من عوض شده بود و اگرمی خواستن به کسی حجاب پیشنهاد بدن می گفتن ببین مریم و... خدای خوبم ازت سپاسگزارم به خاطر این موهبتی که به من دادی🙏🙏🙏 🔴🔺🔴🔺🔴🔺🔴🔺🔴🔺🔴🔺🔴 @dokhtaran_zahrai313
🔵🔹🔵🔹🔵🔹🔵🔹🔵🔹🔵🔹🔵 ✳️خاطره چادری شدنِ یکی از اعضای کانال، بنام👇👇 ❤️زهرا۱۹۹۲❤️ حدود ۶ سال پیش بود☺️ تازه دبیرستان و‌تموم کرده بودم🙈 دختری مانتویی بودم با عقاید مذهبی... میدونم این دوتا کنار هم نمیتونه باشه... ظاهر و باطن ام کلا فرق داشت😔 اوایل از چادر خوشم نمیومد😉 حس میکردم که دخترای چادری خیلی مغرور اند،همش سنگینی غرور دخترای چادری و حس میکردم تو دلم میگفتم چرا اینا نگاهشون آنقدر با غروره مگه چی دارند؟ البته اینم بگم من محرما و ماه رمضونا چادر میزاشتم میرفتم مسجد😊 حس میکردم مسجد و عزای امام حسین حرمت داره باید طوری برم که اون بپسنده😌 همین افکار تو سرم بود تا به پیشنهاد دوستم که گفت: زهرا حوصله ات سر میره برو نت😃 برو تو چت روم سرگرم میشی منم تا اون زمان هیچ فضای مجازی و تجربه نکرده بودم😉 رفتم یه چتروم که چنتا اتاق داشت. منم با اینکه قمی نبودم ولی میرفتم تو اتاق قم، چون خیلی قم و دوست داشتم😄 یروز یه دختری اومد خصوصیم گفت رفتی حرم برام دعا میکنی؟😃 منم گفتم قمی نیستم😢 این همون جرقه بود اونطرف سیستم یه دختر فوق العاده مذهبی و مهربون بود همون شد بهترین دوستم😊 هر چند روز یبار میرفتم باهاش حرف میزدم و اونم هی از خوبیای حجاب و چادر واسم تعریف میکرد 😍 منم چون دوست مذهبی نداشتم مسیر و برام روشن کنه همون دوست مجازی شد تمام دوستم... هدفم و راهمو برام روشن کرد😊 دانشگاه قبول شدم و اون دوست مجازی و دیگه ندیدم... ولی هنوز یک چیز کم بود اونم چادر بود😞 راستش خجالت میکشیدم از اطرافیان که بخوان مسخره کنن و بگن چیشد یهو چادری شدی😕 تا اینکه محرم اومد... منم چادر گذاشتم سرم☺️ وقتی که محرم تموم شد همه منتظر بودن مثل سال های قبل چادر نزارم ولی من شب اول محرم تو مسجد عهد بسته بودم از اون سال به بعد دیگه چادر و کنار نزارم😍 البته خانوادم تعجب کردن😁 مخصوصا دوستام😉 کتمان نمیکنم خیلی از دوستام و بخاطر همین چادر از دست دادم😉 ولی در قبالش چیز با ارزش تری بدست آوردم که بی نهایت عاشقشم که حتی نمیشه علاقمو بهش تو جمله بیان کنم😍 حالا میتونم درک کنم چرا دخترای چادری غرور داشتن... ولی من هیچوقت سعی نمیکنم دیدمو مثل اونا کنم😊 همیشه سعی میکنم تا جایی که در توانم هست با اطرافیانم مهربون باشم و غرور نداشته باشم😊 شاید همین مهربون بودن باعث بشه یک نفر دیدش نسبت به چادریا خوب باشه شاید دیگران هم مثل من دوست چادری واقعی نداشته باشن شاید یک نفرو بتونم تغیر بدم☺️ 🔵🔹🔵🔹🔵🔹🔵🔹🔵🔹🔵🔹🔵 @dokhtaran_zahrai313
🔴🔺🔴🔺🔴🔺🔴🔺🔴🔺🔴🔺🔴 ✳️خاطره چادری شدنِ یکی از اعضای کانال، بنام👇👇 💙زینب💙 سلام☺️ خاطره اولین روز چادریم بر میگرده به دوم راهنمایی🙈 من توی یک خانواده مذهبی بزرگ شدم که خیلی دلشون میخواست که دخترشون چادری بشه😉 ولی هیچوقت اسرار به چادری کردنم نداشتن😊 تا اینکه.... رفتم دوم راهنمایی و مدیر مدرسمون اومد گفت تا آخر هفته همه باید با چادر بیان😫 یهویی چادر پوشیدن توی مدرسه اجباری شد😩 منم مجبور شدم مثل بقیه دخترا چادر بپوشم☹️ اولش خیلی سخت بود😣 بدم میومد ازش😤 نمیتونستم جمع اش کنم😓 همش میخورد به زمین و دوستام بهم میخندیدن☹️ یک سال به همین روال گذشت... تا اینکه تو یک روز بارونی تصمیم گرفتم تو راه برگشت از مدرسه چادرمو در بیارم و برم خونه😉 توی راه خونه همش احساس بدی داشتم😓 من یکسال چادری میپوشیدم ولی اون روز که چادرمو گذاشتم توی کیفم احساس میکردم هیچی تنم نیست😓 از روز بعدش شد که تصمیم گرفتم همیشه چادر بپوشم و سعی میکردم خیلی خوب چادرمو روی سرم نگه دارم و خوب جمعش کنم😇 مامانم میگفت تو ین رشدی و قدت بلند میشه و بخاطر همین چادر بلند برام میدوخت وقتی رفتم دبیرستان باباییم برام چادر عبایی خرید، خیلی خوب بود😍 دوستامم میگفتن خیلی بهت میاد😇 حالا عشقم به چادر به حدی رسیده که حتی تحمل ندارم یک قدم بدونه چادر بردارم😍😍😍 🔴🔺🔴🔺🔴🔺🔴🔺🔴🔺🔴🔺🔴 @dokhtaran_zahrai313
🔵🔹🔵🔹🔵🔹🔵🔹🔵🔹🔵🔹🔵 ✳️خاطره چادری شدنِ یکی از اعضای کانال، بنام👇👇 ❤️صبا❤️ از وقتی که یادمه همه ی اطرافیان ام چادری بودن و شدید مقید بودن بهش🙈 و توی خانوادم همه چادری بودن جز من😔 اصلا هم حساس نبودن که من چادری بشم یا نه😅 و من میرفتم بیرون وقتی چادر نداشتم یجوری میشدم فکر میکردم همه حواس مردم رو من هست😣 و محله ما جوری بود که هر کی چادر نمیزاشت براش حرف میزدن😉 تا این که روزی شد من رفتم تو فکر گفتم دگ از این به بعد چادر بزارم سرم و پدر مادر من اصلا حساس نبودن رو اینکارا که چادر بزارم یا نه چون میدونستن که من دنباال کارای بد نبودم😊 تا اینکه یه روز با ابجیم. رفتیم چادرفروشی و من ی چادر برداشتم😍 تا الانم خیلی راضیم چادری شدم فکر میکنم خیلی بزرگ و با ارزش شدم پیش دیگران😍 احساس میکنم یچیزی و که خیلی وقت بود گم کرده بودم و الان پیدا کردم😍 آرامش و امنیتی که با چادر تجربه کردم قابل توصیف نیست😍 و از خدا به خاطر این نعمت خوب سپاسگزارم🙏🙏🙏 🔵🔹🔵🔹🔵🔹🔵🔹🔵🔹🔵🔹🔵 @dokhtaran_zahrai313
🔴🔺🔴🔺🔴🔺🔴🔺🔴🔺🔴 ✳️خاطره چادری شدنِ یکی از اعضای کانال،بنام 👇👇 💙فاطمه.ا💙 سلام به همه‌ی دوستان🌸🍃🍂🍁🌸 میخوام خاطره ای تعریف کنم که حدوداً مربوط میشه به پنج سال پیش؛ روزی که خانواده گفت که بهتره چادر سر بزنی😢😢😢 درسته نگفتن باید ولی ته دلشون میخواستن چادری شم. منم به اجبار برای اینکه راضی نگهشون دارم چادر سر میزدم.😉 خیلی از دوستام چادری نبودن به خاطر همین وقتی تو راهی یا جایی میدیدمشون خودمو پنهون میکردم که با نگاه های چپکی اونها اذیت نشم.😔😔 یه روز منو چند نفر از دوستام قرار گذاشتیم بریم خرید.🛍🛍 سر قرار دوستامو با یه تیپ خیلی محرک و آرایش غلیظ دیدم، من که یه دختر بودم دوست داشتم هی نگاشون کنم حالا چه برسه به یه پسر.😈 توی راه خیلی خجالت میکشیدم که از بینشون منم که فقط چادری ام.بالاخره رفتیم به یه بوتیک که فروشندش یه آقای جوونی بود. دوستام هی حرکات لوس و بچگانه از خودشون نشون میدادن و راه رو برای صمیمی تر شدن فروشنده باز گذاشتن تا فروشنده خیلی راحت بهشون بگه :خانومی اینی که برداشتی باهاش خوب تیکه ای میشی جیگری.🙊 اونام هی ریز ریز میخندیدن . من که دختر مغروری بودم☺️ واصلاً دوست نداشتم با من یه چنین رفتاری بشه. نتونستم اونجارو تحمل کنم ،با اینکه نمیخواستم حجابم چادر باشه ولی. میخواستم حجاب اخلاقیم از صد تا حجاب برتر باشه👌 تو همین فکرا بودم که یهو فروشندهه میاد سمتم و بطور خیلی محترمانه بهم میگه شما انتخابتونو نکردید؟ چیشد 😳 این چرا انقدر مودب شد؟ طرز رفتارش با من مثل این بود که داره با یه بالا دستی ، رئیسی چیزی صحبت میکنه. دوستام هم چشاشون گشاد شد و همینطور زل زده بودن به من (کیه که از رفتار محترمانه که نسبت بهش میشه خوشش نیاد!😉) تو راه برگشت به دخترای چادری که تاحلا بهشون توجهی نمیکردم ، توجه کردم چقدر چادر بهشون میومد😍.چقدر ناز شده بودن😇 ، اصلا به دلم نشست😍 به نظرم خیلی شیک تر به نظر میومدن .عجیب بود که چرا تا حالا بهش دقتی نکرده بودم حالا احساس غرور میکردم و میکنم ☺️ سر آخر میخوام بگم که ظاهر به مرور در باطن ما تجلی میشه و چه خوبه اگر ظاهری آراسته داشته باشیم👌 و دعا میکنم پوششمون با رفتارمون متناسب باشه 🙏 🔴🔺🔴🔺🔴🔺🔴🔺🔴🔺🔴 @dokhtaran_zahrai313
🔵🔹🔵🔹🔵🔹🔵🔹🔵🔹🔵 ✳️خاطره چادری شدنِ یکی از اعضای کانال، بنام👇👇 ❤️فاطمه.گمشده❤️ با سلام به همه دوستان و بانوان چادری اول از همه برای تک تک چادری های (چادری ها فرشته اند ) آرزوی موفقیت میکنم و از خداوند و حضرت زهرا (س) سپاس گذارم که مارو برای چادری شدن انتخاب کردن 😍😍😍 این خاطره ای که میخواهم برای دوستان تعریف کنم برمیگرده به زمانی که یه دختر دوازده ساله بودم که فقط با مانتو های گلگلی میرفتم بیرون و با دوستام فقط به فکر خوشی و گشت و گذارم بودم🙈 برای شناسنامه ام مشکلی پیش اومده بود ،یک روز با پدرم برای درست کردن شناسنامه رفتیم ، موقع برگشت چون دیر شده بود پدرم گفت با تاکسی برگردیم خونه🚖 من هم قبول کردم تاکسی گرفتیم ،بین راه دوتا خانم هم سوار شد از قضا یکی چادری بود و دیگری مانتویی (با اینکه هیچ آرایشی در صورت نداشت .ولی خوب ،مانتویی بود )موقع پیاده شدن دوتاشون باهم پیاده شد راننده تاکسی با خانم چادری با احترام کامل کرایه را حساب کرد ولی با خانم مانتویی مثل اینکه خیلی باهم صمیمی هستند صحبت و آخر گفت مراقب خود باش خانمی😳 برام کمی عجیب بود ولی زیاد توجه نکردم به موضوع .موقع که به خونه رسیدیم پدرم از من سوال کرد و گفت:امروز چی یا گرفتی ؟؟؟😏 اول از سوال پدرم تعجب کردم و گفتم چیزی یاد نگرفتم ،پدرم گفت دخترم خوب فکر کن همون موقع کمی به فکر رفتم و رفتار راننده تاکسی با اون خانم ها یادم اومد ،و با خوشحالی به پدرم گفتم درسته امروز بهترین درس رو یاد گرفتم و به بهترین گنج دست پیدا کردم👌 پدرم پرسید ،چی گنجی ؟؟ گفتم چادر !!!😊😊😊😍😍😍 همون روز پدرم بعد از کمی استراحت منو به بازار برد و برایم چادری خرید که آنچنان بهش وابسته شدم که دیگر هیچ وقت حاضر نخواهم شد رهایش کنم😍❤️❤️ 🔵🔹🔵🔹🔵🔹🔵🔹🔵🔹🔵🔹🔵 @dokhtaran_zahrai313
🔴🔺🔴🔺🔴🔺🔴🔺🔴🔺🔴 ✳️خاطره چادری شدنِ یکی از اعضای کانال، بنام👇👇 💙مریم.ا💙 سلام میخوام بگم از روزای که داشتم😉 اوایلش اصلا از این وضعیت راضی نبودم همش اجبار اجبار😫 باید چادر سر کنی چرا چادر سر نمیزاری😠 تو مدرسه اولین کسی بودم که چادر گذاشتم تو راه سرم بود😅 چادر نزدیک مدرسه برش میداشتم😝 تا کسی نبینه😔 ولی چه فایده بلاخره که دیده میشدم😅 پیش خودم گفتم بادا باد دیگه برش نداشتم چادرو تا دیدم کم کم دوستام دارن چادر میزارن نمیدونم چون من گذاشتم چادری شدن یا چیز دیگه ولی هر چی بود خوب بود دیگه تنها چادری تو کلاس نبودم همینم برام بس بود😜 چون تعداد چادریا کم بود مدیر مدرسه برای تشویق بچه ها به چادر هی تو جشنا حرف از خوبیای چادر و حجاب میزد تو گوش من یکی که نمیرفت این حرفا🙊 چون مجبوری میزاشتم چادرو اینم بگم چند بارم جایزه بهم دادن چون باعث شدم چند نفر دیگه هم چادری بشن ناخواسته باعث ثواب شده بودم😜 چند سال گذشت و من همون طور چادر میزاشتم تا یه روز بابا رفته بود سفر هواهم بارونی بود😁 منم .....کیفمو برداشتم به بهونه ای که هوا سرده کاپشن پوشیدم وباز هم به بهونه بارونی بودن چتر داشتن و سنگینی کیف وکاپشن چادر نزاشتم 😁😁😁 ذوق زده بودم همش با اعتماد بنفس قدم برمیداشتم😎 تاصدای موتوریا که هرروز موقع باز و بسته شدن مدرسه سروکلشون پیدامیشدو شنیدم با خیال راحت پیش خودم گفتم اینا هیچ وقت با من کاری نداشتن الانم ندارن😊 مثل قبل من که چراغی نشون نمیدم تا بخوان اذییت کنن کولمو تو دوشم جابجا کردم و ادامه دادم راهمو🚶♀ ولی متوجه تیکه هاشون شدم وا اینا که باهام قبلا کاری نداشتن😳 چرا اینجوری شد تیکه هاشون بیشتر شد چون قبلا میدین چادر میزارم و امروز نزاشتم اذییت شدم😣😣 خیلی هنوز که هنوزه یاد تیکه هاشون میفتم بد میشه حالم 😞😞 بعد اون روز تا الان چادرو رها نکردم😇 چادری بودن خیلی نگه داشتنش سخته تو گرما تو سرما😉 ولی همین که نگاه هیز کسی دیگه نیس برای من کافیه😊 الان عاشق چادرمم که نگهبان منه❤️❤️❤️❤️ دوستت دارم چادر مشکی خودم ❤️❤️❤️❤️ 🔴🔺🔴🔺🔴🔺🔴🔺🔴🔺🔴 @dokhtaran_zahrai313
🔵🔹🔵🔹🔵🔹🔵🔹🔵🔹🔵 ✳️خاطره چادری شدنِ یکی از اعضای کانال، بنام👇👇 ❤️بانو خ.ن❤️ یکی بود یکی نبود یکی چادری بود یکی نبود😔 از قضا من همونی بودم که چادری نبود😔😔 تازه به سن بلوغ رسیده بودم یه مانتوی سرمه ای تنگ و کوتاهه شیک داشتم که خیلی دوستش داشتم همیشه وقتی میرفتم بیرون اونو میپوشیدم😜 اما خانوادم اصلا دوست نداشتن و همیشه ام بهم میگفتن تو دیگه بزرگ شدی و باید چادر سر کنی اما گوش من به این حرفا بدهکار نبود👂 داداشم که خیلی رو آبجیاش غیرت داشت خیلی حرص میخورد که من مانتویی میرم بیرون😤 چندباری هم بهم تذکر داده بود ولی بازم انگار نه انگار🙈 من خیلی خوشحال بودم اینکه وقتی میرم بیرون همه بهم توجه میکنن تا اینکه یه روز از همون روزا تو خیابون یه پسره مزاحمم شد😣 چشمتون روز بدنبینه خبرش به گوش داداشم رسید😖 اونم نه گذاشت و نه برداشت با قیچی افتاد بجون مانتوی تنم قشنگ همه شو قیچی زد😩 خیلی ناراحت شده بودم قشنگترین مانتومو از دست داده بودم😔😢 بعد چند وقت یه روز داداشم وقتی از دانشگاه اومد خونه یه هدیه ای دستش بود من که باهاش قهر بودم اصلا فکر نمیکردم که اون هدیه برای منه اما مثل اینکه واقعا اون هدیه برای من بود😜 ولی نمیدونستم چه هدیه ای تو اون نایلون بود؛ تا اینکه هدیه مو درآورد، برام یه قواره چادر مشکی خریده بود😳 مونده بودم خوشحال بشم یا ناراحت😐😐 چند روزی گذشت با مامانم رفتیم خیاطی و چادرمو دوختم؛ روزای اول خیلی برام سخت بود چادر سر کنم😉 اما اطرافیانم خیلی بیشتر از قبل بهم توجه میکردن...حس خوبی پیدا کرده بودم تاجایی که دیگه عاشق چادرم شدم️☺️😍 حدود15 سال از دوستی منو چادرام میگذره، اما هنوز کنار هم هستیم❤️❤️ و من حالا بدون اون احساس پوچی میکنم 🔵🔹🔵🔹🔵🔹🔵🔹🔵🔹🔵 @dokhtaran_zahrai313
🔴🔺🔴🔺🔴🔺🔴🔺🔴🔺🔴 ✳️خاطره چادری شدنِ یکی از اعضای کانال، بنام👇👇 💙معصومه💙 من تو یک خانواده معتقد به دنیا اومدم که از زمان بچگی محجبه بودن مادرمو دیده بودم ولی اصلا دوست نداشتم چادر سر کنم😔 خانوادم با هر زبونی تلاش میکردن ولی من زیر بار نمیرفتم مانتو های رنگی و کوتاه برام لذت بخش بود.دوست داشتم بهم نگاه کنن😔 تا دوره ی دبیرستان که از طرف مدرسه مارو میخواستن ببرن سفر معنوی جنوب. منم با دوستام ثبتنام کردیم که میریم به دور از خانواده کلی خوش میگذرونیم🙊 تو اون سفر باید برای رفتن به مناطق چادر سرمون میکردیم😉 اولا برام خیلی سخت بود چادر سر کردن ولی تا به شلمچه رسیدیم تا غروبشو دیدیم دلم یه جوری شد😥 به قولی سیمم وصل شد.اونجا بود باخودم عهد کردم حداقل کاری که برای پاسداشت خون شهدا انجام میدادم چادر سر کردن بود. بعد از برگشت خیلیا تو فامیل مسخرم کردن ولی عهد من محکمتر میشد☺️ تا اینکه رفتم دانشگاه و هر سال میرفتیم جنوب وای که شهدا چقدر عنایت دارن😭 حجاب من کامل تر شد همه میگفتن بری دانشگاه چادرتو برمیداری نه تنها بر نداشتم بلکه محکمتر کردم حجابم رو که هدیه شهدا بود😭❤️ هرچی دارم تو زندگی الانم عنایت و لطف خدا و شهداست و ثمرات حجاب داشتنمه🌸 🔴🔺🔴🔺🔴🔺🔴🔺🔴🔺🔴 @dokhtaran_zahrai313