eitaa logo
💚آرشیو خاطرات💚
31 دنبال‌کننده
5 عکس
3 ویدیو
0 فایل
سلام به کانال دختران زهرایی و پسران حسینی خوش آمدید کانال اصلی👇 @dokhtaran_zahrai313 پیچ اینستا👇 https://www.instagram.com/dokhtaran_zahrai/
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴🔺🔴🔺🔴🔺🔴🔺🔴🔺🔴🔺🔴 ✳️خاطره چادری شدنِ یکی از اعضای کانال، بنام👇👇 💙زینب💙 سلام☺️ خاطره اولین روز چادریم بر میگرده به دوم راهنمایی🙈 من توی یک خانواده مذهبی بزرگ شدم که خیلی دلشون میخواست که دخترشون چادری بشه😉 ولی هیچوقت اسرار به چادری کردنم نداشتن😊 تا اینکه.... رفتم دوم راهنمایی و مدیر مدرسمون اومد گفت تا آخر هفته همه باید با چادر بیان😫 یهویی چادر پوشیدن توی مدرسه اجباری شد😩 منم مجبور شدم مثل بقیه دخترا چادر بپوشم☹️ اولش خیلی سخت بود😣 بدم میومد ازش😤 نمیتونستم جمع اش کنم😓 همش میخورد به زمین و دوستام بهم میخندیدن☹️ یک سال به همین روال گذشت... تا اینکه تو یک روز بارونی تصمیم گرفتم تو راه برگشت از مدرسه چادرمو در بیارم و برم خونه😉 توی راه خونه همش احساس بدی داشتم😓 من یکسال چادری میپوشیدم ولی اون روز که چادرمو گذاشتم توی کیفم احساس میکردم هیچی تنم نیست😓 از روز بعدش شد که تصمیم گرفتم همیشه چادر بپوشم و سعی میکردم خیلی خوب چادرمو روی سرم نگه دارم و خوب جمعش کنم😇 مامانم میگفت تو ین رشدی و قدت بلند میشه و بخاطر همین چادر بلند برام میدوخت وقتی رفتم دبیرستان باباییم برام چادر عبایی خرید، خیلی خوب بود😍 دوستامم میگفتن خیلی بهت میاد😇 حالا عشقم به چادر به حدی رسیده که حتی تحمل ندارم یک قدم بدونه چادر بردارم😍😍😍 🔴🔺🔴🔺🔴🔺🔴🔺🔴🔺🔴🔺🔴 @dokhtaran_zahrai313
🔴🔺🔴🔺🔴🔺🔴🔺🔴🔺🔴 ✳️خاطره چادری شدنِ یکی از اعضای کانال، بنام👇👇 💜زینب💜 سلام من اسمم زینبه و۲۱سالمه توی خونواده مذهبیومعتقدی بزرگ شدم ولی دوران راهنمایی و دبیرستانمو بدگذروندم😔 با دخترایی دوست شدم که هیچکدوم اعتقادی به چادرو چه بسا به ولایت فقیه هم نداشتن، علی رغم اینکه مادرم چادری بودولی من هیچ علاقه ای به چادرنداشتم☹️ وهربار که بابام عزمشوجزم میکردبرام چادربگیره هرباربهونه میاوردم وجلوشومیگرفتم😔 برام افت داشت وقتی دوستام تیپای آنچنانی وآرایش میکنن من چادربپوشم😉 بااینکه عضوبسیج بودم ولی خب برام خیلی مهم نبود، چنبار بخاطر. موقعیت شغلی بابام بهش تذکردادن که چرادخترت اینجوریه ولی به روم نیاورد تااینکه رسیدم به پیش دانشگاهی اون دوره از زندگیم اوج بدحجابیم بودتااینکه یه روزتومدرسه جلومو گرفتنو بردنم دفتر و بخاطر آرایش ازم تعهدگرفتن، خب منم نمیخواستم دید بقیه نسبت بهم بد شه قبول کردمو یه مدت باحجاب شدم ولی نماز نمیخوندم😶 یه سفر برامون پیش اومد رفتیم شیراز و توحرم شاهچراغ خجالت میکشیدم😔 که مامانمو خواهرم چادریین ولی من چادر از ورودی گرفتم، توی همون سفربابام چادرگرفت ولی بازم ته دلم میگفت چادرنپوشم😉 گذشت تاچن مدتی خواب دیدم بابابزرگم که شیخ محله بود اومده بهم میگه دخترم اگرمیخوای رستگارشی نمازبخون، بعدازون خواب شروع کردم نمازخوندن☺️ بعدازمدتی رفتوآمدم توبسیج بیشتر شد و یه روز رفتم توفکر که زینب اسمت که متبرکه به اسم بی بی زینب😢باباتم که جونشو گذاشتورفت جبهه جنگید بخاطر چی بخاطر کی، اینهمه خون ریخته شد، اینهمه شهدا وصیت کردن که حجاب سنگرشماست، چادر شما ازخون من باارزشتره، اینهمه جانبازبرای چی جانبازشدن؟؟؟چادرمو برداشتمو از فردای اون روز که فکرم مشغول بود سرم کردمو رفتم مدرسه😊 از وقتی چادری شدم خیلی حس خوبی دارم😇 اینکه دیگه کسی نگاه چپ بهم نمیندازه اینکه با امنیت میرم بیرون، اوایل دخترای فامیل خیلی بهم کنایه میزدن ولی من دیگه اهمیتی ندادم، تمام دعاهام مستجاب شده، فقط دوتاش✌️: ظهور آقا امام زمان، عاقبت بخیری خودم وهمه جوونا😍 حالاباچادر کوهنوردی میکنم، تیراندازی میکنم، رزمی کار میکنم، فعالیتای اجتماعیو روزمرمو هم دارم😊 از روزی که چادر میپوشم چهارسال میگذره ومن هنوزم شادم😊💓💓💓 🔴🔺🔴🔺🔴🔺🔴🔺🔴🔺🔴 @dokhtaran_zahrai313
🔴🔺🔴🔺🔴🔺🔴🔺🔴🔺🔴 خاطره چادری شدنِ یکی از اعضای کانال، بنام👇👇 🌹زینب🌹 به نام خدا سلام دوستان✋ 24سالمه داخل خانواده مذهبی به دنیااومدم از سال سوم دبستان عاشق چادر بودم هیچ وقت یادم نمیره وقتی جشن تکلیفم بودچقدرخوشال بودم چادریم😉 بابا دیدعاشق چادرم رفت برام پارچه چادر مشکی خرید مامانم برام دوخت تاسال پنجم عاشق چادرم بودمو افتخار میکردم😊 سال پنج دبستان بایه دختری اشناشدم به اسم زهرا اون باحجاب نبود همش رومخ من راه میرفت که شدم عین عقب افتاده ها😓 کم کم مقنع ام رفت عقب ولی به دلیل اینکه بابام دیگه حاضرنبودچادرازسرم بیوفته همیشه لباس هام بلند و گشاد برمیداشت😅 همیشه میگفتم من ازدواج کنم چادرم ومیزارم کنار😅 تااینکه خالم فوت کرد اونجابودکه با آقام اشناشدم اقام داخل یه خانواده طلبه بزرگ شده ولی خودش طلبه نبود تااینکه عاشقش شدم اماچون دختربودم هچی نمی تونستم بگم تااینکه فهمیدم عشق مادوطرفه❣ یه مدت تابستون هااموزشگاه ارایشی میرفتم و اومد جلوم گفت اگه من بیام خاستگاری چی جواب میدین؟ منم گفتم شمابرین بابزرگترتشریف بیارین☺️ شب ارزوهاتماس گرفتن براخاستگاری مامانم چون اقا داماد را ندیده بود گفتن بایدبا بابام صحبت کن صحبت کردن چون ازاشناهای خیلی دور بودن گفتن مشکلی نداره بگین بیاین مامانم گفتن من ندیدمشون وقرارگذاشتن گلزارشهدا رفتیم😍 اونجا مامان اقا داماد را دیدن وقبول کردن چون خانواده پدرشوهرم عقدوعروسی راباهم میگرفتن گفتن یک هفته بعدعروسی وعقد با هم اما بابام گفتن نه ما رسم داریم اول عقد بگیریم بعدچندمدت عروسی به اجبارقبول کردن☺️ بعد چند روز عقدمون خونده شد بعدمیخواستیم عروسی بگیریم که عمه مامانم فوت شدن و عروسی افتاد بعد چهلم عمه مامانم یه شب عروسی یکی از اقوام اقام بود ماموتور داشتیم ازعصر پهلوی سمت راستم درد میکرد رفتم عروسی وبرگشتن درد شدید شد اقام ومامانم بردنم درمانگاه گفتن چیزی نیست یه مسکن قوی زدن درد بیشتر شد بردنم بیمارستان یک تا صبح نگه ام داشتن بعد مشخص شد اپاندیس داشتم😰 ولی خداوحضرت زهرا اینجا به من نشان معجزه داشتن داخل اون بیمارستان عمل نشدم وبردنن بیمارستانی خواهرشوهرم کار میکرد و از اول عمل تا اخر بالای سرم بود اینجابودکه حضرت زهرا بهم فهموند چادر که هیچ حتی موهام هم داخل برن😊 راستی نگفتم همون سال ماه رمضان ولادت اماحسن عروسیم راگرفتم واشناها را برای افطاردعوت کردیم والان نزدیک 7سال از زندگیم میره وصاحب دوفرزند اقاسیدمحمد مهدی وفاطمه سادات هستم👼👼 ازخدای بزرگ هیچ آرزویی جز سلامتی فرزندانم ومهدی ام در رکاب مهدی باشد❣🌷 وفاطمه ام در رکاب فاطمه باشد❣🌷 🔴🔺🔴🔺🔴🔺🔴🔺🔴🔺🔴 @dokhtaran_zahrai313
🔴🔺🔴🔺🔴🔺🔴🔺🔴 ✳️ خاطره چادری شدنِ یکی از اعضای کانال👇👇 🌻زینب🌻 سلام✋ راستش دوران راهنمایی که بودم بابا خیلی به حجابو ونماز گیر میداد جوری که تو بعضی نمازهام گریه ام میگرفت ،وچون همش لحنش دستوری بو ومجاب نمیشدم ،بدتر باعث جداییم شد😣 اول دبیرستان که رفتم با دوستای از خدا ونماز دور بودن دوست شدن 😔،همین باعث شد بیشتر از خدام دور شم جوری که دیگه به نماز هام اهمیت نمیدادم ،ولی خدا خیلی هوامو داشت وقتی وارد پیش دانشگاهی شدم با دوستی اشنا شدم که اهل حجابو وخدا بود بهم سخنرانی استاد علی اکبر راعفی پور رو پیشنهاد داد وقتی صحبت های این اقا رو درمورد نماز شنیدم مشتاق تر شدم و درمورد نماز تحقیق کردم از اون به بعد باعشق به نماز میرفتم❣ دوستم با چادر بود همش به این فکر میکردم که باروسری ومانتو ادم حجابش کامله چرا باید چادر پوشید وخود ادمو اذیت کرد؟ ازیه طرف همش میگفتم خوب اگه کسی منو باچادر ببینه مسخره میکنه😣 اخه تو فامیل بابام جز افرادی بودم که با مده همش اینا توسرم بود تا این که یه عکس از شهید ابراهیم هادی دیدم وهمین طوری تو گوشیم سیوش کردم توعکس یه جمله از ابراهیم بود که خیلی منو تحت تاثیر قرار داد گفته بود "مشکل ما اینه برای رضایت همه کار میکنیم جز خدا☝️" تازه جواب سوال دومم رسیدم درمورد چادر بالاخره باتحقیق وعنایت شهید شدم عاشق چادر❣ راستش تا اون موقع من ابراهیم هادی نمیشناختم ،روز اربعین که شد تصمیم گرفتیم بریم مزار گلزار شهدا اونجا اولین جایی بود که من چادر پوشیدم بعد که داشتیم با دختر خالم همین جوری راه میرفتیم چشممون خورد به شلغم که داشتن پخش میکردن منم همراه دخترخالم رفتم وقتی رسیدم همین که سرمو برگردوندم چهره ی ابراهیم هادی دیدم ،اصلا یه لحظه موندم ،اخه دقیقا صبح اربعین همین عکس ابراهیمو به پدرم نشون دادم ازش پرسیدم این اقارو میشناسی دوس دارم برم سر قبرشون ولی پدرم بی اطلاع بود کنار قبر ابراهیم انقدر گریه کردم که همه مردم متوجه شدن خودمم خجالت کشیدم وای دست خودم نبود از اون موقع به بعد ابراهیم شد دوست شهیدم💚 وقتی چادر پوشیدم تازه اون احساس امنیتی که میگن چیه رو فهمیدم😇 حتما پیشنهاد میکنم سخنرانی استاد رائفی پور و درمورد حجاب ونماز ببینید وهم چنیین کتاب سلام بر ابراهیم به قول حاج اقا پناهیان باخوندن این کتاب زندگیت به قبل وبعد تقسیم میشه👌 🔴🔺🔴🔺🔴🔺🔴🔺🔴 @dokhtaran_zahrai313
🔴🔺🔴🔺🔴🔺🔴🔺🔴 ✳️ خاطره چادری شدنِ یکی از اعضای کانال، بنام👇👇 🌺زینب🌺 سلام زینب هستم 21 سالمه.4ساله چادری شدم.😊 قبل از چادری شدنم یه مانتویی معمولی بودم نه از نوع باحجابش و نه از نوع کاملا بی حجابش یه مقدار از موهام معلوم بود ولی زیاد برام مهم نبود مانتو هام هم بالاخره تنگ بودن ولی خب خیلی جذب نبودن اما خب بعدا فهمیدم همون هم باعث گناه کار شدنم میشد😓 همیشه در حد معمول هم یه آرایش سبک داشتم🙈 خیلی اتفاقی وارد بسیج شدم. از بسیج آموزش و پرورش به هر مدرسه ای گفت که از بین دانش آموزان 3 تا 5 نفر رو انتخاب کنن که از مدرسه ما 3 نفر انتخاب شدن که من هم یکی از اون سه نفر بودم این جوری شد که بسیجی شدم یه روز که خونه خواهرم بودم مادرم زنگ زد که میخوان از بسیج ببرنتون اردوی دو روزه آمل. من هم رفتم اردوی خیلی خوبی بود و خیلی بهم خوش گذشت😇😌 بعد از این اردو که در واقع حکم آشنایی بیشتر و تفریح داشت قرار شد فعالیت هامون رو تو بسیج شروع کنیم.جلسه هایی که تو ناحیه داشتیم رو باید با چادر میرفتم 😣 همش مجبور میشدم 10 مترمونده به ناحیه چادر رو سرم کنم،بعد دوباره که میومدیم بیرون از سرم بر میداشتم. دیگه از این کار خسته شده بودم. گفتم ای بابا چه کاریه یه دفعه چادری شم دیگه 😌(البته ناگفته نماند که اطرافیانم خیلی بهم میگفتن که چقدر چادر بهم میاد و خود این بی تاثیر نبود برای چادری شدنم) تصیمم رو گرفتم و چادری شدم بعداز چادری شدنم وقتی میرم بیرون خیلی راحتم و خیالم راحته که دیگه هیچ نگاهی دنبالم نمی کنه. بعد کم کم با زندگی شهدا آشنا شدم کتاب هاشون رو خوندم بعدش هم با اذن خانواده رفتم راهیان نور بعد از راهیان نور علاقم به شهدا خیلی خیلی زیاد شد به دور از شعار باید بگم که واقعا عاشقشون شدم حالا این شهدا یه جورایی شدن نقطه ضعف من. طوری که اگه کسی کوچکترین حرف نامربوطی رو به شهدا بزنه ساکت نمی مونم. خیلی دوستشون دارم . آرامشگاهم شده مزار شهدا و وقتی اونجا میرم به دور ازتمام تعلقات دنیایی فقط خودم هستم و شهدا و خدا. یه خلوت زیبا باشهدا☺️ وقتی میرم اونجا دلم میگیره ولی همین دل گرفتن رو خیلی دوست دارم یه حدیث از حضرت زهرا (س) هست که مضمونش این هست:👇 🌹خدایا در راهی که برای اون خلقم کرده ای کمکم کن🌹 و اما کلام آخر... 《اللهم رزقنا توفیق اهدای عضو》 🔴🔺🔴🔺🔴🔺🔴🔺🔴 @dokhtaran_zahrai313
🔴🔺🔴🔺🔴🔺🔴🔺🔴 ✳️ خاطره چادری شدنِ یکی از اعضای کانال، بنام👇👇 🌺زینب🌺 تو خانواده ای مذهبی بزرگ شدم. بخاطر ایمانشون که منو اینقدر با ایمان بالا آورند خیلی دوستشون دارم. خانواده ام کلا ازمادر بزرگ گرفته تا مامان خودم همه حجاب برتر یعنی چادر رو انتخاب کردند. اولین چادر مشکی رو مادربزرگم واسه من ودختر خاله ام که هم سن هستیم در سن 9 سالگی دوخت. یادم هست وقتی مامان بزرگ اندازه ام می گرفت تا برام چادر بدوزه داشتم بال درمیآوردم همش میگفتم مامانی کی چادرم آماده میشه وقتی چادرم آماده شد و مادربزرگم اونو بهم داد سریع سرم کردم به مامان و بابام نشون دادم اونها هم خیلی خوشحال شده بودند... من ازهمون سن چادر به سر میکردم آخه علاقه زیادی داشتم ولی خوب گرفتنش برام سخت بود تا اینکه به دوران راهنمایی رفتم از اون دوران همیشه با چادر به مدرسه میرفتم دیگه چادر سر کردنم خیلی خوب شده همه میگفتن چه قشنگ چادر میپوشی توی دوران راهنمایی دیدم هیچکدوم از دوستام چادری نیستند منم تصمیم گرفتم چادرم رو کنار بذارم😔 با مامانم صحبت کردم مامان گفت باشه اشکال نداره. یه روز تصمیم گرفتم بدون چادر برم مدرسه با مامان خداحافظی کردم و از خانه بیرون زدم هنوز چند قدمی از خانه دور نشده بودم که گریه ام گرفت آخه احساس میکردم یه چیزی از وجودم نیست😔 سریعا به خانه برگشتم واز مامان چادرم رو گرفتم مامان گفت دیدی خودت نتونستی بدون چادر بودن رو انتخاب کنی... از اون ماجرا به بعد تا الان که 20 سال دارم دیگه هیچوقت چادرم رو زمین نگذاشتم و تا به حال چندتا ازدوستام هم تونستم با حجاب آشنا کنم وبهشون ثابت کنم که بهترین نوع پوشش چادر هست 🔴🔺🔴🔺🔴🔺🔴🔺🔴 @dokhtaran_zahrai313
🔴🔺🔴🔺🔴🔺🔴🔺🔴 ✳️ خاطره چادری شدنِ یکی از اعضای کانال، بنام👇👇 🌹زینب🌹 سلام. منم میخوام داستان این که چطور شد که یک سال تمام عاشقانه و با لذت چادرمو سرم میکنم بگم. من داخل خانواده مذهبی بزرگ شدم و به اجبار خانوادم چادر سرم میکردم(و خارج از شهرمون چادر نمیپوشیدم) اما همیشه پر آرایش بود صورتم و موهامم همیشه بیرون بیرون😔 وقتایی که مهمانی میرفتیم و من چادر سر نمیکردم و حسابی هم آرایش میکردم همه از ظاهرم تعریف میکردن(و متاسفانه میدیدم که خانم هایی رو که ناراحت میشدن از اینکه شوهراشون به من نگاه میکنن و البته خودشون برای رقابت با من بیشتر از من آرایش میکردن و به خودشون میرسیدن) کنکور دادم و بهترین رشته ممکن قبول شدم و تصمیم گرفتم که بدون چادر دانشگاه برم اما یه حسی بهم میگفت بخاطر تشکر از خداهم که شده چادرتو سر کن، یک سال اول دانشگاه گذشت و من هنوزم از چادری که سر میکردم لذت نمیبردم و چون دوسش نداشتم نمیتونستم جمش کنم😔 تابستون که شد تصمیم گرفتم که برم روی صورتم عمل زیبایی انجام بدم تا به قول دوستام همه چی تموم بشم😔با مخالفت های زیادی روبرو شدم(چون همه میدونستن من که عمل کنم از اونی که بودم بدتر میشم،خودمم اینو میدونستم😔) بالاخره رفتم و عملم کردم و منتظر بودم که زودتر صورتم حالت خوبشو بگیره و چادرو از سرم دربیارم و....اما دقیقا چند وقت از عملم نگذشته بود که خدا ی معجزه بزرگ نشونم داد(شرمنده که نمیتونم بگم)واقعا معجزه ای دیدم که هیچ وقت فکرشو نمیکردم خدا بخواد یه معجزه به این بزرگی رو نشون من که آخر گناهم بده😔 تا چند روز شوک زده بودم و برام قابل فهم نبود که خدا چرا این معجزه به این بزرگی رو نشون من داده، از اون روز به خدا قول دادم که تمام زیبایی و عمر و علمم رو برای رضای خدا بکار ببرم😊 واقعا خدا با یه معجزه تمام زندگی منو تغیر داد، من بعد این موضوع یه دختر چادری شدم که تمام هدفش جذب افراد اطرافش به دینه😍سعی میکنم با رفتارم،با پوششم،با پیشرفت بیشترم در درس و....مبلغ دین باشم و سعی کنم به اطرافیانم بفهمونم که وقتی خدارو داشته باشی به جاهایی میرسی که هیچ وقت فکرشم نمیکنی. حالا من داخل فامیل و اطرافیانم خیلی عزیزتر از قبل شدم و بیشتراز قبل به من توجه میشه و همه از من تعریف میکنن. در ضمن من باعث باحجاب شدن و مومن شدن یکی از همون خانم هایی شدم که قبلا بخاطر حجاب بدم حتی هیچ علاقه ای به صحبت کردن با من نداشت. ببخشید طولانی شد. التماس دعا. یاعلی👋 🔴🔺🔴🔺🔴🔺🔴🔺🔴 @dokhtaran_zahrai313
1⃣ 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 ۱۱۰ ۵ ۶ ۱۰ ۱۱ 🌹🍃🌹🍃🌹 🌹🍃🌹🍃🌹 ۲۸ ۱۳۷۰ ۸ 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 @dokhtaran_zahrai313
2⃣ 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 @dokhtaran_zahrai313