eitaa logo
💚آرشیو خاطرات💚
32 دنبال‌کننده
5 عکس
3 ویدیو
0 فایل
سلام به کانال دختران زهرایی و پسران حسینی خوش آمدید کانال اصلی👇 @dokhtaran_zahrai313 پیچ اینستا👇 https://www.instagram.com/dokhtaran_zahrai/
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴🔺🔴🔺🔴🔺🔴🔺🔴🔺🔴 ✳️خاطره چادری شدنِ یکی از اعضای کانال، بنام👇👇 🌼گمن___یاس نرگس__امه🌼 چیشد دختر مادرم زهرا شدم... درست یادمه آخرای آبان بود که یه شب با خواب عجیبی بیدار شدم چشامو که باز کردم خیس عرق بودم تا به خودم اومدم دیدم اذان صبح دارن میگن منم بی اعتنا دوباره خوابیدم آخه اصلا از نماز خوشم نیومد و فقط ماه رمضان اونم به اجبار نماز می خوندم صبح که از خواب بیدار شدم یادم اومد دیشب خواب دیدم توی فضای جنگی بودم اما جنگ های قدیم نبود امکانات پیشرفته الانه رو داشت نفهمیدم چی شد که با یه رزمنده همراه شدم و منو برد پای یه ماشین که پشتش پر از جنازه شهدا بود و گفت برو اونجا بشین تا از اینجا بریم اینجا اوضاع طوفانی..😔😭 به خانوادم که گفتم خندیدند مامانم میگفت حتما قرار شهید بشی😂 منم اعتنایی به خوابم نکردم چون قبلا زیاد خواب جنگ میدیم و اینکه توی همه اون خواب ها من با استرس زیادی خانوادمو نجات میدادم اما بی فایده بود😭 آذر ماه رفتیم راهیان نور جنوب توی ماشین اسم هایی بمون دادن که توی مسیر اردو و زندگی برادرای شهیدمون باشند خب اسم شهید منم شهید مهدی زین الدین بود منکه نمیشناختم مچاله کردم گذاشتم تو کیفم.. اردوی جنوب منو تغییر نداد راستش شلمچه که انقدر دوستام گریه کردن من حتی یه اشکم از چشام نیومد😶 اردیبهشت رفتم راهیان نور غرب اونجا از بس به فکر ارایش و ظاهرم بودم واقعا دیگه خسته شده بودم اما بازم خبری از تغییر نبود نه نماز نه حجاب نه حیا و گناهای بزرگ که هر روز با بزرگ شدنم اونام قد میکشیدند😔 اواسط خرداد امتحان زیست داشتم و خیلی خسته بودم رفتم سر گوشی نمیدونم چی شد اسم اون شهید رو زدم در کمال نا باوری این برادرم همون رزمنده ای بود که تو خواب دیدم دقیقا شهادتش هم از ناحیه گردن و محاسن زخمی شده بود توی عکسا چشمم به یه پسر جوان خورد راستش یه جورایی وارد دلم شده بود اما پایینش نوشته شده بود شهید مدافع حرم منکه اصلا معنی شهید و شهادت نمیفهمیدم چطور می خواستم یه پسر جوان امروزی رو به عنوان شهید توی ذهنم بگنجونم .... ادمه دارد.... 🔴🔺🔴🔺🔴🔺🔴🔺🔴🔺🔴 ادامه خاطره ساعت۱۴ درج میشه 👇 @dokhtaran_zahrai313
🔴🔺🔴🔺🔴🔺🔴🔺🔴🔺🔴 ✳️ ادامه خاطره چادری شدنِ گمن___یاس نرگس__امه 👇 آخه ده هفتادی بود شبیه خودم راستی اصلا مدافع حرم کیه؟چیه؟کجاس؟ دیگه این عکس مقدمه شد تا برم دنبال شهدا به خصوص مدافعان حرم اخه نتونستم اونارو درک کنم خب تو دوره و زمان من زندگی کردن از همون جا با شهید دوست شدم و شهید محمد رضا دهقان امیری شد دوست شهیدم 💥اوایل فقط عکس دوست شهیدم شد عکس پروفایلم اما بعد یه هفته تب و لرز نمی دونم چی شد دیدم نماز می خونم با علاقه حجاب میگیرم و چادرمو با عشق سرم میکنم 💥کم کم بدون اینکه خودم بخوام آهنگای گوشیم حذف شد و جایگزینش مداحی شد 💥عکسا کانالام گروه هام همه حذف شدنو و جایگزینش چیزایی شد که منو به شهدا برسونه دائم الذکر شهدا شدم حالا همه منو اسم شهدای مدافع حرم میشناسند همه می دونن بهترین جا برای من گلستان شهدا هست🌷 دیگه از اون خواب و کابوسای جنگ خبری نشد عوضش خواب هایی میدیدم که خیلی شیرین بود خواب شهدا شهادت و جاهایی که دلم می خواست برمو نمیشد...🕊 توی مسیرم افراط بود خستگی بود تیکه و کنایه ها بود اما در کنار همه اونا شهدا منو به خدای رسوندن که اسمش برام ارامش میاره❣ راستش من قبلا اصلا وجود خدا رو باور نداشتم و اصلا یاد امام زمان و خدا و شهدا نمیکردم مگر در مواقع تنگنا که اونم با هزار جور شرط و شروط میرفتم در خونه خدا یا بهتر بگم فقط تو سختیا خدا رو باور میکردم اما الان که فکر میکنم کارم مسخره بوده تو مسیرم بارها جازدم اما با کمک دوست شهیدم محمد رضا خودمو بازم پیدا کردم الان خیلی خیلی شکر میکنم که از اون باتلاق در اومدم و هرچند میدونم بنده حقیر و روسیاه و عبد ضعیف و مستحق خدا هستمو و شهادت لایق من نیست اما دست خودم نیست هر موقع از اینده و ارزو حرف میزنند یاد شهادت میوفتم و دلم هوای پریدن میکنه..🕊 پریدنی که اول حال می خواد بعد بال و بهم میدن برا پرواز... و همه آرزویم برای شهات اینکه تو ۱۸سالگی مثل مادرمون زهرا از ناحیه پهلو شهید بشم و برای همیشه گمنام بمونم .... یا زینب______مددی🌷 🔴🔺🔴🔺🔴🔺🔴🔺🔴🔺🔴 @dokhtaran_zahrai313
1⃣ 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 ۱۱۰ ۵ ۶ ۱۰ ۱۱ 🌹🍃🌹🍃🌹 🌹🍃🌹🍃🌹 ۲۸ ۱۳۷۰ ۸ 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 @dokhtaran_zahrai313