eitaa logo
💚آرشیو خاطرات💚
32 دنبال‌کننده
5 عکس
3 ویدیو
0 فایل
سلام به کانال دختران زهرایی و پسران حسینی خوش آمدید کانال اصلی👇 @dokhtaran_zahrai313 پیچ اینستا👇 https://www.instagram.com/dokhtaran_zahrai/
مشاهده در ایتا
دانلود
🔵🔹🔵🔹🔵🔹🔵🔹🔵 ✳️ خاطره حسینی شدنِ یکی از اعضای کانال، بنام👇👇 🌷سیدرضا🌷 اسمم سیدضا، نامدار دایی، شهید خدمت به وطن از اولش بچه مذهبی بودم، بچه هیئتی بودم، بچه درس خون بودیم... دیگه رفتیم دانشگاه و حال و هوای جدید بعد از کنکور، شدم یه آدم عادی که نماز و روزه و واجبات رو انجام میده فقط، جای شکرش باقی که از راه به در نشدم همه چیز گذشت تا یه کلیپی دیدم... یه جمله شنیدم: + ترکش خوردی یا تیر مستقیمه؟ - چیزی نیست، تبرکه٬ تبرکی کِتفه با خودم گفتم خدایا مگه تیر هم تبرک داره؟ مگه دستی که تیر میخوره هم متبرک میشه؟ گذشت... خانطومان و خاطرات تلخش. من اصلا جواد اسدی نمیشناختم، هم محلی ما بود اما اصلا از وجودش و حضورش خبری نداشتم. واقعاً راست میگن که شهدا زنده اند و راهشون رو بعد از شهادت هم ادامه می‌دهند. کلیپ بچه های خانطومان رو دیدم. هر بار ( بدون استثنا هر بار) که هر کلیپی از بچه های خانطومان می‌دیدم اشکم در میومد، اصلا بی اختیار، بی علت. هر بار جایی صحبتش میشد، حتی در حد چند جمله، حتی وقتی بهشون فکر میکردم اشکم سرازیر میشد . (حتی همین الان🙂 ) این موضوع تا یک ماه به شدت ادامه پیدا می‌کنه طوری که نمی تونستم خودمو کنترل کنم. یه مراسمی بود سالن فتح المبین، اول مراسم کلیپ گذاشتن من همینجوری اشکم میومد، حاج آقا ن. مسئول دفتر نمایندگی ولی فقیه س.ن. ساری یه مراسمی مهمان ما بودند قبل شروع مراسم که داشتیم کلیپ ها رو آماده میکردیم همین داستان شد. بعد اون شب اومدم خونه با خودم فکر کردم که چی شد؟ چرا اینطور شد؟ اونجا بود که پی بردم وقتی شهیدی بهت نظر کنه و لطف و محبتش شامل حالت بشه ینی چی... خیلی خوبه شهدا هوای آدم رو داشته باشن در مورد من اون زمان شهید جواد اسدی و شهید محمود رادمهر ، و الان هم آقاسید مجتبی علمدار دستمو گرفتن 🔵🔹🔵🔹🔵🔹🔵🔹🔵 @dokhtaran_zahrai313
1⃣ 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 ۱۱۰ ۵ ۶ ۱۰ ۱۱ 🌹🍃🌹🍃🌹 🌹🍃🌹🍃🌹 ۲۸ ۱۳۷۰ ۸ 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 @dokhtaran_zahrai313