eitaa logo
💚آرشیو خاطرات💚
31 دنبال‌کننده
5 عکس
3 ویدیو
0 فایل
سلام به کانال دختران زهرایی و پسران حسینی خوش آمدید کانال اصلی👇 @dokhtaran_zahrai313 پیچ اینستا👇 https://www.instagram.com/dokhtaran_zahrai/
مشاهده در ایتا
دانلود
🔵🔹🔵🔹🔵🔹🔵🔹🔵 ✳️ خاطره حسینی شدنِ یکی از اعضای کانال، بنام👇👇 🌷مسلم امیرحسینی🌷 سلام... من مسلم هستم... مسلم امیر حسینی و ۱۷ سالمه... می خوام داستان زندگیم رو بهتون بگم؛ امروز می خوام چیزهایی رو از خودم براتون بگم که تا حالا به کسی نگفتم وهیچ کس به جزء 🌷خدا🌷ازش خبر نداره... راستش من تو یه خانواده ایی بزرگ شدم که اصلا مذهبی نیستن... منم از بچگیم فقط تو محرم بود که سعی می کردم یاد🌷خدا🌷باشم... کمکم با بزرگتر شدنم گناهانی رو انجام دادم که بابتش خیلی شرمند حضرت زهرا(س)هستم... گناه هایی که کوچیک ترین اونها گناه جنسی بود...😞😞😞 ولی با این حال سعی کردم که هیئت رفتنم رو توی محرم ها ترک نکنم... خلاصه سال ها می گذشتن و من هم با گناه روزهام رو طی می کردم تا اینکه چند سال پیش تا ناخوداگاه توی هیئتی که می رفتم شدم مسئول پخش چایی... ۸شب از محرم گذشته بود و من هم هر شب آخر مجلس چایی پخش می کردم... شب نهم وقتی رفتم خونه وخوابیدم نمی دونم چی شد که ناخوداگاه توی خواب از تشنگی گریه ام گرفت و وقتی هم کسی من رو از خواب بیدار می کرد و می گفت که چی می خوام نمی تونستم بگم تشنم هست و می گفتم هیچی وباز می خوابیدم...😞😞😞 خلاصه شب۹هم بعداز شرکت توی مراسم عزای 🌷امام حسین(ع)🌷و پخش چایی به منزل اومدم و خوابیدم و باز هم... باز هم از فرط تشنگی گریه ام گرفت... اما این بار کسی متوجه نشد و در خواب... در خواب دیدم که توی یک بیابون بزرگ و خیلی گرم هستم و چندتا خیمه ی بزرگ هم روبه روی من هستن... ناخوداگاه متوجه آقایی شدم که قدبلندی داشت و لباس سبز رنگی مثل لباس تعزیه کارها به تن داره به صورتش نگاه کردم مانند خورشید می درخشید و دارای یک جذابیت و زیبایی بود که از وصفش ناتوانم... یک مشگ هم بر دوش داشت... وقتی نزدیک من شد کمی از چیزی که داخل مشگ داشت داخل ظرفی ریخت و به من داد... وقتی چیزی که داخل ظرف بود را نوشیدم آب اناربود... اونم با چه طعمی... وقتی داشتم اون آب انار رو می خوردم یه ندایی تو گوشم می گفت این آب انار از بهشت هست بابت زحمت هایی که کشیدی... اینجا کربلاست هست و این آقا هم... 🌷حضرت عباس(ع)🌷است... واز خواب بیدار شدم... از اون روز تا حالا زندگیم تغییر بزرگی کرده... هدفم شد🌷شهادت🌷... و عشق آقام: 🌷امیرالمؤمنین (ع)و حضرت عباس(ع)🌷 به خصوص: 🌷خانوم فاطمه زهرا(س)🌷... از دلم بیرون نمیره... بعد از اون اتفاق ها اتفاق های زیادی مانند این اتفاق در باره ی 🌷حضرت زهرا(س)🌷برام افتاده که گفتنش طولانی... و از اون موقع تا حالاعشق 🌷خانوم فاطمه زهرا(س)🌷 من رو به سمت خدا کشیده... خوب دیگه زیاد مزاحمتون نمی شم... التماس دعا... خواهش می کنم که برام دعا کنیداول لایق شهادت بشم و بعد شهید بشم و به عشق 🌷خانوم فاطمه زهرا(س)🌷 جاویدالاثر بمونم... و دعا برای ظهور🌷 امام زمان(عج)🌷 و سلامتی مقام معظم🌷رهبری(مدظله العالی)🌷 هم یادتون نره... 🌷🌷🌷یازهرا(س)🌷🌷🌷 🔵🔹🔵🔹🔵🔹🔵🔹🔵 @dokhtaran_zahrai313
1⃣ 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 ۱۱۰ ۵ ۶ ۱۰ ۱۱ 🌹🍃🌹🍃🌹 🌹🍃🌹🍃🌹 ۲۸ ۱۳۷۰ ۸ 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 @dokhtaran_zahrai313