شهید جواد محمدی متولد 1362 در محله دینان درچه اصفهان می باشد.
او از مدافعین حرم بود که در پنج شنبه ۱۱ خرداد ماه ۹۶ به سوریه رفت و سه شنبه ۱۶ خرداد ماه ۹۶ با اصابت گلوله به پا و پهلویش همزمان با ۱۱ ماه مبارک رمضان به شهادت رسید. و پیکر مطهرش بعد از گذشت ۲۵ روز چشم انتظاری، پیدا و به وطن بازگشت. از شهید جواد محمدی دختری به نام فاطمه به یادگار مانده است.
پدر شهید: جواد هر وقت به من می رسید، دست مرا می بوسید، سه مرحله به سوریه اعزام شده بود و هر سه مرتبه مجروح شده بود و مجروحیت خودش را از ما پنهان می کرد. سجاد تنها برادر جواد هم، در سوریه مجروح شد.
همسر شهید: دلتنگش بودم، ولی شب آخر و قبل از شهادتش دلشوره عجیبی داشتم ولیکن آقا جواد در منطقه عملیاتی هم به من آرامش میداد و میگفت: اینجا همه چیز آرام است. اصلا دلشوره نداشته باش.سوریه که میرفت حتما با من تماس تلفنی داشت به نحوی که ما ساعت یک بعدازظهر روز سهشنبه، شانزدهم خرداد با هم صحبت کردیم و آقا جواد چند ساعت بعد از آن؛ یعنی قبل از اذان مغرب با زبان روزه به شهادت میرسد. ظهر روز چهارشنبه از طرف داییام خبردار شدم که آقا جواد مجروح شده و تیر به دستش خورده؛ اما بعد گفتند نه، تیر به پهلویش خورده و بیهوش است و بعد از مدتی خبر شهادتش را به من دادند
پیکر شهید جواد محمدی درگلزار شهدای امامزاده حمیده و رشیده خاتون شهر درچه آرام میگیرد.
شادی روحش الفاتحه مع صلوات التماس دعا فرج آقا امام زمان عجل الله و شفای بیماران ان شاالله زیارت عتبات عالیات و آخر عاقبت به خیری
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#السلام_علیک_یا_ابا_عبدالله_الحسین
#کربلا_طریق_الاقصی
#شهید_مدافع_حرم_جواد_محمدی
کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان ایتا
https://eitaa.com/khaterat_razmandegan
کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان بله
https://ble.ir/khaterat_razmandegan
حقوقش را که میگرفت، برای همه چیز خرج میکرد
از تفریح و نیازهای خانوادهاش
تا قرض دادن به دوستان
هزینه کارهای فرهنگی و
کمک به افراد بیبضاعت...
خدا انگار برکت خاصی به پولش میداد.
شاید به همین دلیل بود که کلا اهل حساب کتاب نبود
انگار خدا هم بیحساب کتاب باهاش حساب کرد.
برگرفته از کتاب:بی برادر صفحه ۶۴
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهید_مدافع_حرم_جواد_محمدی
کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان ایتا
https://eitaa.com/khaterat_razmandegan
کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان بله
https://ble.ir/khaterat_razmandegan
اهل تکخوری نبود...
بعضی وقتها چیپس و پفک و بستنی میخرید و برای بچهها میآورد یا حتی پیتزا...
یک شب که برای سرکشی از سربازهای اطراف نیروگاه رفته بودیم گفت: شام نخوردم و پیتزا میخواهم....
گفتم ساعت ۳نصف شب؟
گفت: یک مغازه میشناسد که باز است
یک پیتزا اضافه هم برای کسی که شیفتش بود خرید
گفتم سرد میشود و از دهن میافتد...
گفت عیبی ندارد...
ساعت ۴رسیدیم نیروگاه و به زور به آن بنده خدا پیتزا و نوشابه داد
برگرفته از کتاب:بی برادر (با تغییرات)
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهید_مدافع_حرم_جواد_محمدی
کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان ایتا
https://eitaa.com/khaterat_razmandegan
کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان بله
https://ble.ir/khaterat_razmandegan