eitaa logo
خاطرات فراموش شده (رزمندگان)
969 دنبال‌کننده
835 عکس
513 ویدیو
0 فایل
مقام معظم رهبری: "نگذارید غبارهای فراموشی روی این خاطره های گرامی را بگیرد...... هدف ما ارائه و ترویج فرهنگ ارزش های دفاع مقدس می باشد با این نیت اقدام به راه اندازی کانال خاطرات فراموش شده نموده ایم @Alireza_enayati1346
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پیراهن مشکی ما را مادرت اندازه کرد این سیاهی هدیه‌ی دخت رسول اکرم است فرا رسیدن ماه محرم تسلیت باد فانوس اشک هایتان را روشن کنید ماه غریبی شهید نینواست😭😭😭😭😭 کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/khaterat_razmandegan کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان بله https://ble.ir/khaterat_razmandegan
نماز شب علی هرگز ترک نمی‌شد، تا طلوع آفتاب نمی‌خوابید. می‌گفتم:«علی‌جان! بخواب خسته‌ای!» می‌گفت:«کراهت دارد.» هیچگاه نمی‌توانم حالات سیدعلی را هنگام نماز خواندن توصیف کنم. او همچون فردی ناتوان و فقیر به روی قبله می‌نشست، با گردنی کج با خشوع با خدای خویش راز و نیاز می‌کرد. سجده‌های طولانی،‌حالات عرفانی و روحانی خاصی داشت. گاهی که نماز می‌خواند از پشت به او نگاه می‌کردم، می‌گفتم:«خوش به حالت سیدعلی! قامتت چون حضرت ابوالفضل مظلومیت و ایثارت چون جدت امام حسین و سجده‌هایت چون امام سجاد است.» روضه‌ی حضرت زینب خیلی در من تاثیر می‌گذاشت و تنفر مرا نسبت به یزیدیان بر می‌انگیخت، گفت: همیشه این تصور را داشتم که اگر در زمان امام حسین (علیه السلام) بودم حتما به یاری ایشان می‌رفتم. وقتی سیدعلی 15 سالش نشده بود و می‌خواست به جبهه برود من مخالفت می‌کردم و می‌گفتم:«نه؛ امکان ندارد، تو بچه‌ای جلوی دست و پای رزمندگان را می‌گیری». سیدعلی از این حرفم ناراحت و افسرده شد، گفت: لحظه‌ای به یاد روزهایی افتادم که آرزو داشتم در زمان امام حسین (علیه السلام) بودم و به آنان یاری می‌دادم. حس و حال علی هم برای شرکت در جبهه و یاری امام زمان خویش همین بود. اما من اجازه این کار را به او نداده بودم. لحظه‌ای به خودم آمدم، پسر من که از علی‌اکبر امام حسین بالاتر نبود. برای همین با رفتنش به جنگ موافقت کردم. فقط برای این رفتن شرط گذاشتم که سیدعلی من تا شهادتش به آن عمل کرد.به او گفتم: «علی جان دوست دارم تا آنجا که می‌توانی به کشورت خدمت کنی، تا آنجا که در توان داری از خاک و ناموست دفاع کنی و هر چه در توان داری از بعثی‌ها بکشی، دوست ندارم خودت را بی‌جهت به کشتن بدهی و مفت کشته شوی. آنجا بچه‌گانه رفتار نکن. علی نگاهی به من کرد و بعد متوجه منظورم شد که هدفم خدمت بیشتر او به خلق خدا بود و گفت:«من تمام سعی خودم را می‌کنم که انشاالله هرچه در توان داشته باشم برای حفظ اسلام انجام بدهم. سعی من برای خدمت به دین اسلام است.  راوی: مادر شهید جانشین گردان مسلم ابن عقیل لشکر۲۵کربلا ولادت : ۱۳۴۶/۱۰/۲ ساری ، مازندران ( ۲۱ رمضان) شهادت : ۱۳۶۷/۲/۱۸ شلمچه ، ( ۲۱ رمضان) سن شهادت : ۲۱ سال کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/khaterat_razmandegan کانال‌ خاطرات فراموش شده در پیام رسان بله https://ble.ir/khaterat_razmandegan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شب اول محرم هدیه امام حسین علیه سلام وهمه شهدا صلوات ویدیویی از شهید رئیسی که در فضای مجازی پربازدید شد کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/khaterat_razmandegan کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان بله https://ble.ir/khaterat_razmandegan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام ماه غریبی شهید نینوا تسلیت باد 🤍 رهام نکن ..(:😭 تو خانواده ی منی ..حسین ♥️ فقط تورو دارم .. ×_تو عالمین امام حسین♥️ کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/khaterat_razmandegan کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان بله https://ble.ir/khaterat_razmandegan
سرلشکر خلبلن شهید "مرادعلی جهانشاه لو" به‌عنوان یک نخبه ایرانی از آمریکا به کشور آمد و پس از شهادت در دفاع از ایران اسلامی، پیکر مطهرش با گذشت ۲۲سال به آغوش وطن بازگشت. پاییز سال 1329 در خانواده مذهبی و ساده در روستای سمقاور شهرستان کمیجان استان مرکزی به دنیا آمد، مرادعلی در دامن مادر رشد و تربیت یافت تا دوره ابتدایی را در مدرسه سراج پشت سر گذاشت. جهانشاه لو دوره راهنمایی را با نمرات عالی سپری کرد و هر روز که می‌گذشت او جوانی برومندتر می‌شد، عاشق پرواز بود و رؤیای خلبان شدن را در سر می‌پروراند، روزها یکی از پس دیگری گذشت تا اینکه سال 1349 موفق شد به نیروی هوایی بپیوندد. خلبان شهید جهانشاه لو پس از اخذ دیپلم در آزمون خلبانی شرکت کرد و توانست سربلند از این آزمون بیرون آید و پله رفتن به آسمان را پیدا کند، سال 1356 موفق شد تا مدارج عالی را در دانشگاه خلبانی کسب و 21 ماه دوری از وطن را برای گذراندن دوره خلبانی در آمریکا تحمل کند. از همان روزها به دنبال این بود تا نام ایران و ایرانی را بر قله‌های افتخار برافراشته کند، رتبه ممتاز دوره خلبانی و در نهایت دریافت درجه ستوان دومی در سن 27 سالگی افتخاری بود که در کارنامه وی به چشم می‌خورد. خلبان شهید جهانشاه لو در مدتی که در آمریکا زندگی می‌کرد همواره دل بی‌تاب بازگشت به وطن بود، سال 57 زمان فراغ به سر رسید و با غرور به وطن بازگشت، با آغاز جنگ تحمیلی راهی جبهه‌ها شد و در عملیات‌های مختلف هوایی از خود رشادت‌های بسیاری به نمایش گذاشت. در روز یکم مهر ماه 1359 در قالب عملیات کمان 99 هواپیمای خلبان شهید جهانشاه لو مورد اصابت بعثی‌ها قرار گرفت و وی به اسارت رژیم بعث عراق درآمد، این سرباز غیور وطن زیر شکنجه‌های دشمن خونخوار بعثی مظلومانه به شهادت رسید و پس از 22 سال پیکر مطهرش به همراه سایر شهدای خلبان به آغوش وطن بازگشت شادی روحش الفاتحه مع صلوات التماس دعا فرج آقا امام زمان عجل الله و شفای بیماران ان شاالله زیارت عتبات عالیات و آخر عاقبت به خیری کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/khaterat_razmandegan کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان بله https://ble.ir/khaterat_razmandegan
🚩 🏴 مراسم عزاداری دهه اول محرم الحرام 🔶 با سخنرانی حجت الاسلام سعیدی (پنج روز اول) حجت الاسلام شریفیان ( پنج روز دوم) 🔶 با مداحی کربلایی مرتضی انصاری 📆 از یکشنبه ۱۷ تیرماه به مدت ۱۰ روز 🕞 از ساعت ۱۶:۳۰ عصر 📍تخت فولاد ، جنب بقعه بابا رکن الدین ، حسینیه همدانیان کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/khaterat_razmandegan کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان بله https://ble.ir/khaterat_razmandegan
سلام علیرغم پیام‌های گوناگون پس از انتخابات ریاست جمهوری مبنی بر همدلی ووفاق ملی برخی دوستان در پیام رسان وگروههای مختلف رعایت نمی کنند وهنوز که انگاررقابت‌های انتخاباتی ادامه دارد مطالبی بارگذاری می کنند نه دوستداران رئیس جمهور دکتر پزشکیان که حتی از چند بار عطسه زدن ایشان مطلب می‌گذارند نه اون دسته دوستان که هنوز ایشان بر مسند ریاست جمهوری جلوس نکرده را با کوچک‌ترین حرکت به زیر سوال می برند. بار دیگر نکاتی از پیام معظم رهبری به مناسبت انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم را ذکر میکنم امید دارم صحبت‌های معظم له را نصب العین خود قرار دهید. "اینجانب با تبریک به ملت ورئیس جمهور منتخب.....همگان را به همکاری ونیک اندیشی برای پیشرفت وعزت روزافزون کشور توصیه میکنم.رفتارهای رقابتی دوران انتخابات به هنجارهای رفاقتی تبدیل شود وهر کس در حد توان خود برای آبادانی مادی ومعنوی کشور تلاش کند." سعی کنید درماه شهید دشت کربلا دلها را به هم نزدیک کنید از دوئیت وحیلت دشمن این مرز وبوم دوری کنید وبه فکر اعتلای ایران اسلامی باشیم. یا علی مدد کوچک شما عنایتی کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/khaterat_razmandegan کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان بله https://ble.ir/khaterat_razmandegan
برنامه سخنرانی و قرائت زیارت عاشورای حسینی با حضور مداحان اهل بیت علیهم السلام دهه اول محرم از ساعت ۵:۳۰ الی ۷ صبح گلستان شهدای اصفهان کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/khaterat_razmandegan کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان بله https://ble.ir/khaterat_razmandegan
کتاب "جنایت‌های ما در خرمشهر: شامل اعتراف‌های بسیار مهمی از سوی افسران عراقی است که به فجایع انسانی مربوط به حوادث خرمشهر می‌پردازند. این اعترافات سال‌ها پس از آزادسازی خرمشهر بیان شده و زوایای پنهان این واقعه را آشکار می‌کند. افسران عراقی بسیاری در ایام اشغال خرمشهر توسط نیروهای بعثی در این شهر حضور داشته‌اند و در این کتاب به شرح دیده‌های این افراد می‌پردازد. جنایت‌های گسترده‌ای در این بخش از ایران رخ داده است و افسران عالی‌رتبه‌ی نظامی نیز سربازان خود را به این جنایات تشویق می‌کردند. یکی از دلایل اصلی نگارش کتاب "جنایت‌های ما در خرمشهر" نیز همین موضوع است تا این خاطرات به عنوان اسناد غیرقابل انکار جنایات رژیم عراق به یادگار بماند. رژیم جنایتکار عراق همانطور که حقایق تاریخی و جغرافیایی را انکار می‌کرد، این جنایت‌ها و ظلم‌هایی که نسبت به مردم خرمشهر روا داشته بود نیز منکر شد اما این کتاب و خاطراتی که به‌جا می‌ماند از این اتفاق جلوگیری می‌کند. در آن ایام خرمشهر حقیقتاً خونین شهر بود و این اعتراف‌ها اسنادی بر مظلومیت مردم خرمشهر هستند که در این ایام بی‌پناه‌ترین مردم بوده‌اند. برای نگارش این اثر، تعدادی از افسران عراقی که در شرایط بحرانی در خرمشهر حضور داشتند، همکاری کردند و آزادانه اقدام به نوشتن آن حوادث کردند تا بدین وسیله به جنایت‌هایی که در خرمشهر انجام گرفته بود اعتراف کرده باشند. از امروز به مدد شهید دشت نینوا پس از ویراستاری این کتاب در کانال (خاطرات فراموش شده )بارگذاری میگردد. کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/khaterat_razmandegan کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان بله https://ble.ir/khaterat_razmandegan
جنایت در خرمشهر از زبان افسران حاضر در خرمشهر مترجم:محمدنبی ابراهیمی ناشر:انتشارات سوره مهر قسمت اول: 🔸 چرا خرمشهر؟ سرهنگ دوم ستاد ثامر احمد الفلوجی تاریکی وحشتناک، تصمیمات خطرناک و آینده ای نامعلوم موضوعات مهمی در اندیشه افسرانی که چون ملخ های گرسنه به سوی اتاق جنگ در قرارگاه سپاه سوم هجوم آورده بودند، خطور می‌کرد . در آن شب، سرلشکر ستاد اسماعیل تايه النعيمي (ابوشهيد) درباره آینده و آنچه در دل رهبری می‌گذشت سخن می گفت. او چنین آغاز کرد: برادران عزیز! امروز در ایران انقلابی واقع شده است. این انقلاب به کشور ما هم سرایت کرده. شما می‌دانید که ۷۰ درصد از جمعیت عراق را شیعیان تشکیل می‌دهند و آنها بدون شک و به شکل واقعی به این انقلاب علاقه مند هستند. بر اساس اطلاعاتی که سازمانهای اطلاعاتی ما به دست آورده اند، شیعیان به طور محرمانه به رادیوهای ایران گوش فرا می‌دهند و تشکل های سیاسی وجود دارد که با ایران روابط مستحکمی دارند... در این هنگام سرتیپ اسعد شیتنه سخن او را قطع کرد و پرسید: بنابراین چه باید کرد؟ اسماعیل النعیمی در پاسخ گفت: این همان مسأله ای است که ما می خواهیم به آن دست یابیم. ما چه باید بکنیم؟ در واقع در جلسه محرمانه ای که در تاریخ ۱۹۸۰/۷/۵ (مرداد ۱۳۵۹) در ساختمان وزارت دفاع تشکیل شد حضرت رئیس جمهور رهبر ( حفظه الله) فرمودند: باید شر فارسها را از خود دور کنیم، لازم است آنها را از مرزها دور سازیم و گرنه نیروهای آنها به میدان «سعد» و «ام البرون» در بصره خواهند رسبد. در ادامه صلاح العلی فرمانده لشکر سوم اظهار داشت: سرورم ما با یک اشاره حزب و انقلاب آنها را تا اطراف تهران دنبال خواهیم کرد. آنگاه النعیمی سخنان خود را چنین تکمیل کرد، آفرین بر شما! بارک الله به شما شیران... رهبری تصمیم گرفته خرمشهر را اشغال کند؛ زیرا ممکن است این شهر در آینده پایگاه و نقطه حرکت نیروهای ایران به سوی خاک ما باشد بنابراین باید خاک ایران و خصوصاً خرمشهر را به این عنوان که عربی است، اشغال کنیم. عبد الجواد ذنون رییس سازمان اطلاعات ارتش (استخبارات) در ادامه اظهار داشت: تعداد زیادی از ساکنین این شهر عرب هستند؛ بنابراین ما باید در پی شیوه هایی باشیم تا این عربها با ما نظر موافق پیدا کنند. اسماعیل تایه النعیمی پرسید: به نظر شما چه شیوه هایی وجود دارد؟ عبدالجواد ذنون در پاسخ گفت نسبت به قومیت عربی تأکید می‌کنیم و به اختلافات قومی و طائفه‌ای دامن می‌زنیم و با طرح این شعار که ما برای آزادسازی آمده ایم نه برای کشور گشایی، آتش این گونه مسائل را شعله ور می‌سازیم. به این معنا که ارتش ما برای ایجاد یک ایالت عربی جدید برای شما که همان خوزستان باشد آمده است و بالطبع عربها در این زمینه از ما حمایت خواهند کرد. در همان زمان عدنان خیرالله وزیر دفاع با هواپیما به قرارگاه سپاه سوم آمد. هدف اطلاع از نتایج این جلسه و اعلام نظر درباره آن بود. پایان قسمت اول کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/khaterat_razmandegan کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان بله https://ble.ir/khaterat_razmandegan
جنایت در خرمشهر از زبان افسران حاضر در خرمشهر مترجم:محمد نبی ابراهیمی ناشر:انتشارات سوره مهر قسمت دوم: ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ 🔸 چرا خرمشهر؟ سرهنگ دوم ستاد ثامر احمد الفلوجی هنگامی که اسماعيل تايه النعيمي نتایج آن نشست و نظراتی را که در آن طرح شد برای وزیر دفاع تشریح کرد عدنان خیرالله گفت: حقیقت این است که رهبری منتظر موافقت با مخالفت شما با اشغال (خرمشهر ] نیست، تصمیم این امر گرفته شده و ما از آن فارغ شده ایم و این تصمیم تا چهار روز دیگر به اجرا در خواهد آمد. اما ما نیازمند به بررسی و نحوه تصرف این شهر هستیم. یعنی باید بدانیم که محورهای مهم تصرف کدامند، اراضی ایران سست و نرم است، در حالی که ما احتیاج به خودروهای مکانیزه داریم. از شما می‌خواهیم صحنه عملیات و عمليات سوق الجیشی و لجستیکی را بررسی کنید و همچنین به این پرسش پاسخ دهید که اهداف سوق الجیشی از نظر شما در داخل ایران کدامند و آیا محمره (خرمشهر) برای ارتش ما یک هدف سوق الجیشی هست یا نه و ما باید چگونه آن را به تصرف درآوریم؟ من از این جلسه میخواهم که فقط به مسائل نظامی بپردازد. اما از نظر سیاسی برادران ما در وزارت دفاع می‌گویند عربهای خوزستان شاخه هایی از حزب بعث را تشکیل داده‌اند و تعدادی از جوانان آنها به عضویت در تشکل‌های این حزب در آمده‌اند. تلگراف‌هایی که از خوزستان به ما می‌رسد از ما می‌خواهند که برای نجات دادن آنها حرکت کنیم. در واقع اینها همه شعارهای ملی ما است. ما دوست نداریم هیچ فردی تحت ولایت امام خمینی به سر برد. ما در روز روشن سر آنها را از تن جدا خواهیم کرد و شما خودتان با چشمانتان خواهید دید. از دیدگاه ما هیچ فرد ایرانی طرفدار واقعی ما نیست. همه آنها دشمن هستند. آنها می‌خواهند نظام حکومتی ما را سرنگون کنند. برادران، ما دارای ارتش بزرگی هستیم، با زرادخانه ای عظیم. ما نظر مساعد غرب به ویژه آمریکا را درباره ضرورت اقدام و سرنگون کردن نظام جدید [امام] خمینی جلب کرده ایم. اگر دست روی دست بگذاریم حکومت ما باید همیشه در حالت انتظار و احتضار به سر برد. چه بسا در کشور ما انقلاب خمینی جدیدی رخ دهد که او را به عنوان رهبر خود انتخاب کند. پایان قسمت دوم ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌺๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/khaterat_razmandegan کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان بله https://ble.ir/khaterat_razmandegan
پدرم به روضه اهل بیت(علیه السلام) خیلی اهمیت می داد می گفت درک اهل بیت با احساسات نیست باید خودت را در واقعه تجسم کنی و گریه کنی، گاهی پدرم از غم و غصه اهل بیت (علیه السلام) آنقدر گریه می کرد که راهی بیمارستان شده و بستری می شد. ایشان چه طلبه بودند و چه نبودند به نماز خیلی اهمیت می دادند حتی در شرایط حاد و غیر ممکن نمازش ترک نمیشد و در مواقعی که در مورد رهبری یا ولایت فقیه شبهه ای ایرادی می شد با تمامی دلایل قانع کننده و صبوری جواب می داد و اگر طرف مقابل نمی پذیرفت به نشانه اعتراض حتی اگه جلسه مهمی می بود و به نفع ایشان اما جلسه را ترک می کرد. راوی: فرزند شهید. کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/khaterat_razmandegan کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان بله https://ble.ir/khaterat_razmandegan
شهید قلی زاده یکی از شهدایی بود که در عملیات کربلای یک، افتخار همرزمی با ایشان را داشتم. در شب دوم عملیات بود وقتی رفتم برای شکار تانک، در همه یک احساس ترسی بود ولی شهید اصلاً ترس را احساس نمی‌کرد. وقتی من به او گفتم باید بروی تانک‌ها را منفجر کنی با شجاعت رفت جلو آن‌ها را منفجر کرد. شب سوم عملیات شد یک جایی پدافند کرده بودیم و.... و من داشتم به نیروها سر می‌زدم ببینم چیزی کم ندارند، رسیدم به شهید قلی زاده؛ داشتیم صحبت می‌کردیم یک‌دفعه گلوله بر سر شهید اصابت کرد و گفت: من گلوله خوردم. کلاهش را برداشت داد دست من وقتی کلاهش را دیدم جای گلوله روی کلاهش بود بعد به او گفتم برگرد گفت: نه، تا آخرین نفس می‌مانم شاید بچه‌ها به من نیاز پیدا کنند. کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/khaterat_razmandegan کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان بله https://ble.ir/khaterat_razmandegan
در کانکس‌های مقر انرژی اتمی مستقر بودیم. شب غرق خواب بودم. حسن برخورداری؛ فرومانده گروهان برنامه برایمان داشت. بی‌سروصدا بیدارم کرد. با شهید حسن رنجبر و محمد زلفی آمدیم سمت دستشویی‌ها تا آبی به سروصورتمان بزنیم و خوابمان بپرد. شبح لاغری با آستین‌ها و پاچه‌های بالاآمده، از دستشویی آمد بیرون. بدون این‌که سرش را بالا بیاورد از کنارمان گذشت. اردستانی بود. با گذاشتن پایم در دستشویی‌ها، خواب ازسرم پرید. دیگر نیازی به آب نبود. کف گل‌آلود دستشویی‌ها را برق‌انداخته بود. ساعت، سه ساعت مانده به اذان صبح بود. خاطره ای به یاد شهید معزز حسین‌علی عرب اردستانی و شهید معزز حسن رنجبر راوی: رزمنده دلاور حاج حسین یکتا برگرفته از کتاب: "مربع‌های قرمز"، (خاطرات شفاهی حاج حسین یکتا) کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/khaterat_razmandegan کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان بله https://ble.ir/khaterat_razmandegan
در سال ۶۳ در بانه کردستان فرمانده یک پایگاه عملیاتی بودم . روزی فرمانده گروهان اطلاع داد جهت بازدید به همراه فرمانده پشتیبانی گردان پیش از ظهر به پایگاه ما می آیند . طبیعی بود به همرزمانم اعم از کادر و وظیفه نکاتی را گوشزد کنم تا آمادگی کافی برای بازدید آنان داشته باشند . حدود ساعت یازده صبح تشریف آوردند و استقبال برابر شیوه نامه های معمول انجام شد و در ادامه از قسمت های مختلف پایگاه بازدید نمودند و من و برخی همکاران توضیحاتی ارائه نمودیم و همچنین در باره وضعیت منطقه عملیاتی اطلاعاتی خدمتشان گفته شد . با فرارسیدن ظهر شرعی نماز را خواندیم و نوبت صرف غذا بود به یکی از همکاران ابلاغ کردم که ناهار را بیاورند . ناهار چیزی نبود جز عدس پلوی که سرباز آشپز پایگاه پخته بود که بسیار هم خشک و بی طعم و مزه بود . فرمانده پشتیبانی با بی میلی چند قاشق میل کرد و با نگاهش فریاد می‌زد که این غذا قابل خوردن نیست ولی من براساس این باور که جیره غذایی همین است و ما می بایست به آن قانع باشیم و قانع بودن را نشانه ساده زیستی و مؤمن بودن می‌دانستم به همین دلیل واکنشی به رفتار معترضانه ایشان نمیکردم . پس از دقایقی ایشان اعتراض را از رفتار به گفتار تبدیل نمود و درخواست کرد از جیره اضطراری که شامل کنسرو لوبیا و عدس که با گوشت مخلوط بود کردند . یکی از همکاران برخاست تا خواست ایشان را اجابت کند که من به آن همکار گفتم جناب باقریان می خواهند ما را امتحان کنند ببینند ما در مواقع عادی از جیره اضطراری استفاده می کنیم یا نمی کنیم . سکوتی خاص بر فضای اتاق حاکم شد . در این زمان فرمانده گروهان پیشنهاد داد مقداری پیاز سر سفره بیاورند و رو به من کرد و با لبخندی تلخ گفت " پیاز که جیره اضطراری نیست ؟ من هم لبخندی زدم و به همکارم گفتم لطف کن پیاز به همه سنگرها بدهید و اینجا هم بیارید ، فقط در روزهای دیگر از جیره کم کنید . در این هنگام فرمانده پشتیبانی عقب نشست و گفت پیاز لازم نیست و در ادامه فرمانده گروهان نیز همین کار کرد . درس زندگی و مهمان نوازی روزی جهت انجام کارهای معمول به مرکز گروهان رفته بودم پس از انجام آنها قصد برگشتن به پایگاه را داشتم که فرمانده گروهان به عناوین مختلف مانع رفتنم می شد تا وقت شام شد و گفت شام بخور بعد برو . به اتاق محل استراحت ایشان رفتیم سرباز اتاق دار سفره را پهن کرده بود معلوم بود از قبل پیش بینی شده بود کم کم سفره با خوراکی های مانند سبزی ، نوشابه و غیره تزئین می گردید . غدای اصلی که بنظر می‌رسید زرشک پلو با مرغ است آورده شد ، باید اعتراف کنم در ۸ ماهی که در منطقه عملیاتی بانه بودم چنین سفره پر و پیمانه ی ندیده بودم . فرمانده گفت جناب سهرابی بسم الله ، مشغول خوردن شدیم بنظرم ساق پای مرغ ها از حد معمول بلندتر بود و با تعجب گفتم چه مرغ بزرگی ؟ فرمانده گفت مرغ نیست بوقلمون است . با تعجب پرسیدم مگر بوقلمون هم در جیره غذایی تعریف شده است؟ لبخندی زد و گفت نه همه خوراکی های در سفره به جز برنج از دهات خریداری شده است . گفتم مناسبت این شام چیه ؟ گفت حضور میهمان خوبی مثل شما . شگفت زده شدم و تشکر کردم ولی ذهنم کم کم داشت روشن می شد و پرواز کرد به آن ناهار کذایی تازه فهمیدم فرمانده عزیزم در مقام استادی در حال آموزش شاگرد ساده اندیش خود است که بر این باور غلط بوده است آن رفتار و گفتار با میهمان بخشی از آموزه های دین و اولیای همچون مولا علی علیه السلام است . پس از شام به گفتگو نشستیم خودم سر بحث را باز کردم و بردم به آن روز ولی او ابا داشت فکر می کنم با خود به این نتیجه رسیده بود که با عمل درس زندگی را به من داده است و نیاز به بیان زبانی نیست . درست فکر کرده بود درس بخوبی ارائه شده بود و شاگرد با همه وجود دریافت کرده بود . میهمان حبیب خدا است هرکجا باشد من پول داشتم باید آنان را تکریم می کردم ولی من با یک برداشت غلط تنها می خواستم آنان را اطعام کنم . فرق بسیار است بین اکرام و اطعام . آن فرمانده عزیزم سروان نجف آبادی بود که امیدوارم هرکجا هستند همواره شاد و تندرست باشند . علی جان فرمودند : من علمنی حرفا صیرنی عبدا راوی:سرهنگ ستاد ابوالفضل سهرابی کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/khaterat_razmandegan کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان بله https://ble.ir/khaterat_razmandegan
‏نه زیر کولر بودن، نه مداح معروفی داشتن، نه بلندگو و سیستم آنچنانی گذاشته بودن، نه طبل و... یکی از بی ریا ترین عزاداری هایی که میشد دید. کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/khaterat_razmandegan کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان بله https://ble.ir/khaterat_razmandegan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام صبح دوشنبه شما به خیر ونیکی الهی همیشه سالم وتندرست و عاقبتتون مثل شهدا ختم به خیر باشه پروردگارا: زندگی سرشار از هزاران نگرانیست و ذهن از یک فکر به سوی فکر دیگر پرواز میکند, در میان چنین هیاهویی شنیدن ندای خاموشی که در قلبم با من سخن میگوید, دشوار است. کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/khaterat_razmandegan کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان بله https://ble.ir/khaterat_razmandegan
جنایت در خرمشهر از زبان افسران حاضر در خرمشهر مترجم:محمدنبی ابراهیمی ناشر:انتشارات سوره مهر قسمت سوم: ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ 🔸 چرا خرمشهر؟ سرهنگ دوم ستاد ثامر احمد الفلوجی عدنان خیرالله ادامه داد: از دیدگاه من برانگیختن اختلافات قومی و طائفه ای بهترین شیوه است که ما در سایه آن بتوانیم حرکت کنیم. این سلاحی است که با آن می توانیم با ایرانی‌ها بجنگیم و آنها را تکه پاره کنیم. قبایل خوزستانی را غرق کردن در دریایی از اختلافات قومی و طائفه ایی و درگیریهای جانبی خواسته حضرت رئیس جمهور رهبر و هر انسانی است که حزب بعث در جان و روحش نفوذ کرده است. وزیر دفاع به سخنان خود ادامه می‌داد و همه به دقت گوش فرا داده بودند. هیچ سخن یا نظر مخالفی با دیدگاه های او وجود نداشت. بعضی ها شدیداً تحت تأثیر سخنان وزیر دفاع قرار گرفته بودند حتی یکی از آنها آنچنان مات و مبهوت به وزیر دفاع خیره شده بود که باعث شک و تردید وی شد و پرسید آیا چیز خاصی است عمیر صلاح؟ نامبرده در جواب گفت خیر سرورم مسأله ای وجود ندارد. ما دشمنان را زیر پا لگدمال خواهیم کرد تا پند و عبرتی جاودان برای نسلهای آینده باشد. وزیر دفاع اضافه کرد: بله، درس و عبرتی که نسلهای آینده آن را به خاطر بسپارند. اجداد عرب ما زیر بار ذلت و خواری نرفتند و با همه ابعاد آن مقابله کردند. امروز مردم عراق حامل همه ارزشهای اخلاقی و رسالت [عربی] هستند و در برابر هرگونه مبارزه و فشار متجاوزین ایستادگی خواهند کرد. فرمانده نیروهای قادسیه سرلشکر النعیمی در ادامه این گونه سخن گفت: طی گذشت زمان، لحظات ویژه ای وجود دارد. آنچه برای ما اهمیت دارد این است که همچنان سربلند باقی بمانیم. ما از رهبری استدعا داریم آزادسازی اراضی غصب شده مان در تنب بزرگ و کوچک و ابوموسی و محمره [ خرمشهر] و شط‌العرب [ اروندرود] را صادر کنند. جناب وزیر! وقت آن فرا رسیده که سرزمین هایمان و سرزمین عربی را از سلطه فارس‌ها آزاد کنیم. به ما اجازه بدهید تا از آنها انتقام بگیریم، تقاضا دارم به اطلاع حضرت رییس جمهور برسانید که افسران و سربازانش کاملا آمادگی دارند تا وظایف و مأموریتهای محوله را انجام دهند. در این حین در زده شد و یکی از افسران محافظ وزیر با درجه سرگردی به نام سلمان عبدالله تکریتی وارد شد و به اطلاع وزیر دفاع رساند که یک نفر عربستانی از اهالی خرمشهر هم اینک به قرارگاه آمده. این شخص می‌گوید احمد خیر الله الخفاجی نام دارد. او لباس عربی - دشداشه و عقال - بر تن دارد. وزیر دفاع گفت برادران به نام شما و به نام ملت عراق به شیخ الخفاجی خوش آمد می‌گوییم و امیدواریم که زندگانی خوش و خرمی در میان برادران عراقی اش داشته باشد و با گزارشهای روزانه رهبری را در جریان اوضاع امنیتی و سیاسی منطقه خوزستان قرار دهد. منطقه ای عربی که رهبری اراده کرده اند آن را به پیکره عربی بازگردانند. پایان قسمت سوم ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌺๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/khaterat_razmandegan کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان بله https://ble.ir/khaterat_razmandegan
جنایت در خرمشهر از زبان افسران حاضر در خرمشهر مترجم:محمدنبی ابراهیمی ناشر:انتشارات سوره مهر قسمت چهارم؛ ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ 🔸 چرا خرمشهر؟ سرهنگ دوم ستاد ثامر احمد الفلوجی شیخ الخفاجی سخنانی به این شرح گفت: من حامل سلامهای گرم مردم خفاجیه [ سوسنگرد ]اهواز ، عبادان [آبادان ] و محمره [خرمشهر] به شما هستم. آنها می گویند به سوی ما بیایید ما در انتظار شما هستیم. ما موفق شده ایم ده ها جوان را در تشکیلات حزب بعث منطقه خوزستان‌سازماندهی کنیم. با مدارس عراقی در منطقه مذکور هماهنگی به عمل آمده و مبالغ زیادی برای چاپ و انتشار اعلامیه هایی در مخالفت با انقلاب اسلامی به دست ما رسیده است. ما اعلامیه هایی که به اختلافات قومی و طائفه ای دامن میزند پخش کرده ایم. ضمناً افراد ما به افراد انقلابی و سپاه پاسداران حمله کرده و اقدام به قتل و غارت آنها کرده اند. شیخ مهمان صحبت می‌کرد و وزیر دفاع در حالی که نشانه های رضایت و خرسندی از چهره اش پیدا بود سرش را بالا و پایین می‌برد. وزیر سخنان شیخ را قطع کرد و گفت: به عملیات قتل و غارت اشاره کردید، آیا برای ادامه این کارها به منابع مالی نیاز دارید؟ شیخ الخفاجی جواب داد بله، برادرانمان در آنجا از حضرت رئیس جمهور درخواست مبالغ بیشتری دارند تا عملیات را گسترش دهند و مناطق بیشتری از خوزستان را تحت پوشش عملیات قرار دهند. در خوزستان قیامی برپا شده و اگر می‌خواهید این انقلاب که مخالفت با انقلاب اسلامی است سریعتر به ثمر برسد، به مقدار بیشتری پول احتیاج دارد. وزیر دفاع گفت: صحیح است. آقای عبدالجواد ذنون چکی به مبلغ ده میلیون دینار عراقی برای پیشبرد طرحهای معارضین در جنوب – در منطقه خوزستان - می‌نویسد. در رابطه با اسلحه نیز ما به زودی شما را مسلح به انواع سلاح ها خواهیم کرد. در میان سخنان وزیر دفاع و شیخ الخفاجی افکار و اندیشه های من در جای دیگری سیر می کرد و طی آن احساس اطمینان بیشتری می کردم. بعضی از افسران بر روی عامل داخلی در ایجاد قیام تکیه می کردند، به ویژه که شیخ الخفاجی در اظهار سخنان کذب بسیار مبالغه کرد. البته این دروغگویی و حقه بازی گام های اولیه ای بود برای کسب مبالغ هنگفت و دوشیدن خزانه عراق. در این جلسه که در قرارگاه سپاه سوم در ساعت هفت بعد از ظهر ۱۹۸۰/۷/۸ منعقد شده بود، تصمیمات عدیده ای گرفته شد که مهم ترین آنها چنین بود: -۱- ضرورت تصرف مرزهای ایران -۲ بازپس گیری مناطق غصب شده ۳- حمایت از عربها در ایجاد یک انقلاب داخلی که خواستار استقلال و خود مختاری باشد. پایان قسمت چهارم ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌺๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/khaterat_razmandegan کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان بله https://ble.ir/khaterat_razmandegan
. در آخرین اعزام، مادربزرگم به او گفت: تو وظیفه‌ات را انجام دادی. با این پای زخمی، کجا می‌روی؟ گفت: این‌جا نشستن و «یا حسین، یا حسین» گفتن، دردی را دوا نمی‌کند. باید به داد اسلام رسید. مادربزرگم گفت: تو فرزند کوچک داری. گفت: فرزندانم را خدا به من داد، خودش هم آن‌ها را حفظ می‌کند.» راوی:فرزند شهید کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/khaterat_razmandegan کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان بله https://ble.ir/khaterat_razmandegan
آیدا اعتقاد عجیبی به نماز اول وقت داشت هر زمان که صدای اذان از مسجد به گوش می‌رسید، سریع جانماز خود را پهن می‌کرد و مهیا نماز خواندن می‌گردید، انگار که با خدا سر هر نماز قرار داشت و هر جا و در هر شرایطی که بود نماز اول وقت خود را هیچ وقت فراموش نمی‌کرد نوه من عادت داشت هر روز زیارت عاشورا و حدیث کسا را با حال و هوای معنوی قرائت کند و برخی مواقع از دست او شاکی بودم که چرا که هر روز با گریه دعا می‌خواند اما او باز هم ادامه‌ می‌داد، چراکه معتقد بود انسان باید روح خود را پروش دهد و با خدای خود هر روز هر طور که هست ارتباط بگیرد در هفته‌های قبل از شهادت چند بار به من گفته بود که بوی گل نرگس و یا تربت سیدالشهدا را حس می‌کند و بر مشام او‌ می‌رسد، و من مقداری نگران شده بودم چراکه خود من نیز با این حرف‌های او حدس می‌زدم که اتفاقی ناگوار خواهد افتاد، اما نمی‌دانستم چیست. راوی:مادر بزرگ شهید یادشهداباذکرصلوات.. الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/khaterat_razmandegan کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان بله https://ble.ir/khaterat_razmandegan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شاید بالای بیست بار من این کلیپ استاد اخلاق مرحوم آیت الله مجتهدی(ره) را مشاهده کرده ام ولی انگار باز هم برایم تازگی دارد شکر خدا را که در پناه حسینم گیتی از این خوبتر پناه ندارد😭😭😭😭😭 کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/khaterat_razmandegan کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان بله https://ble.ir/khaterat_razmandegan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
انتخابات تموم شد ولی شجاعت هم‌وطنانمون رو یادمون نمیره که چطوری پوزه حامیان چاهزاده رو به خاک مالیدن کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/khaterat_razmandegan کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان بله https://ble.ir/khaterat_razmandegan