eitaa logo
خاطرات فراموش شده (رزمندگان)
1هزار دنبال‌کننده
519 عکس
238 ویدیو
1 فایل
مقام معظم رهبری: "نگذارید غبارهای فراموشی روی این خاطره های گرامی را بگیرد...... هدف ما ارائه و ترویج فرهنگ ارزش های دفاع مقدس می باشد با این نیت اقدام به راه اندازی کانال خاطرات فراموش شده نموده ایم @Alireza_enayati1346
مشاهده در ایتا
دانلود
ایستگاه های مسافربری (نجف) گاراژ نجف: https://nshn.ir/rb_7kINACcLF انتهای شارع الرسول ثانی: (ماشین برای اکثر شهر ها وجود دارد) https://nshn.ir/rb_rPpQAAVw4 گاراژ مدینة الزائرین : https://nshn.ir/7b_sgXPAAP-x برای رفتن به عمود یک : جنب مدینة الزائرین : https://nshn.ir/rb_ssjOAAgJH ابتدای قبرستان وادی السلام: https://nshn.ir/sb_s33eAAFm7 جنب پل ثورة العشىرين: https://nshn.ir/rb_7RSOACY5E جهت رفتن به مسجد کوفه و مسجد سهله: https://nshn.ir/sb_7ElQACXml جهت رفتن به فرودگاه: (کرایه یک ماشین کامل تا فرودگاه ۲۰دینار می باشد) انتهای شارع الرسول: https://nshn.ir/rb_rPT5AAVtY جنب پل ثورة العشرین ( ابتدای خیابان فرودگاه ): https://nshn.ir/rb_svayACklO کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/khaterat_razmandegan کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان بله https://ble.ir/khaterat_razmandegan
در سال ١٣٦٣ که من دستیار سال سوم تخصص بیهوشی بودم، رزمنده مجروحی را برای عمل جراحی اورژانس به اتاق عمل آوردند. پس از بیهوش کردن وی، هنگام عمل، خونریزی بیمار زیاد بود و من درخواست خون کردم. طبق روال باید خون گیرنده و خون دهنده را مطابقت می‌دادیم که متوجه شدم دهنده با گیرنده یک نفر است. با بررسی متوجه شدم این جوان، پنج روز پیش از شروع عملیات، با مراجعه به بانک خون، خون خود را اهدا کرده است و نمی‌دانسته که چند روز دیگر خودش مجروح خواهد شد و به صورت عجیبی خون خودش را دریافت خواهد کرد. راوى: آقای دكتر نوذر نساجيان کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/khaterat_razmandegan کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان بله https://ble.ir/khaterat_razmandegan
کی برگردیم ⁉️ از الان اعلام کنیم (مخصوصا خانواده ها) از پنجشنبه مغرب عشا تا جمعه ظهر برای برگشت از کربلا و حتی نجف برنامه ریزی نکنید‼️ چون حجم عظیمی پس از زیارت شب جمعه کربلا میخوان به ایران برگردند لذا هم ماشین کم پیدا میشود هم گران میشود هم برخی ماشین های داغون و‌ بدون کولر میان برای مسافرگیری هم مرز شلوغه هم در ایران احتمالا به بحران کمبود اتوبوس برخورد میکنید. لذا پنجشنبه مغرب عشا تا جمعه ظهر برای برگشت برنامه ریزی نکنید. کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/khaterat_razmandegan کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان بله https://ble.ir/khaterat_razmandegan
شهید جواد محمدی متولد 1362 در محله دینان درچه اصفهان می باشد. او از مدافعین حرم بود که در پنج شنبه ۱۱ خرداد ماه ۹۶ به سوریه رفت و سه شنبه ۱۶ خرداد ماه ۹۶ با اصابت گلوله به پا و پهلویش همزمان با ۱۱ ماه مبارک رمضان به شهادت رسید. و پیکر مطهرش بعد از گذشت ۲۵ روز چشم انتظاری، پیدا و به وطن بازگشت. از شهید جواد محمدی دختری به نام فاطمه به یادگار مانده است. پدر شهید: جواد هر وقت به من می رسید، دست مرا می بوسید، سه مرحله به سوریه اعزام شده بود و هر سه مرتبه مجروح شده بود و مجروحیت خودش را از ما پنهان می کرد. سجاد تنها برادر جواد هم، در سوریه مجروح شد. همسر شهید: دلتنگش بودم، ولی شب آخر و قبل از شهادتش دلشوره عجیبی داشتم ولیکن آقا جواد در منطقه عملیاتی هم به من آرامش می‌داد و می‌گفت: اینجا همه چیز آرام است. اصلا دلشوره نداشته باش.سوریه که می‌رفت حتما با من تماس تلفنی داشت به نحوی که ما ساعت یک بعدازظهر روز سه‌شنبه، شانزدهم خرداد با هم صحبت کردیم و آقا جواد چند ساعت بعد از آن؛ یعنی قبل از اذان مغرب با زبان روزه به شهادت می‌رسد. ظهر روز چهارشنبه از طرف دایی‌ام خبردار شدم که آقا جواد مجروح شده و تیر به دستش خورده؛ اما بعد گفتند نه، تیر به پهلویش خورده و بیهوش است و بعد از مدتی خبر شهادتش را به من دادند پیکر شهید جواد محمدی درگلزار شهدای امامزاده حمیده و رشیده خاتون شهر درچه آرام می‌گیرد. شادی روحش الفاتحه مع صلوات التماس دعا فرج آقا امام زمان عجل الله و شفای بیماران ان شاالله زیارت عتبات عالیات و آخر عاقبت به خیری کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/khaterat_razmandegan کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان بله https://ble.ir/khaterat_razmandegan
شهیدی که بنی صدر را در ورود به جماران بازرسی بدنی کرد 🔹️احسان پس از اخذ دیپلم، برای تحصیل در رشته مهندسی برق در دانشگاه کنیگزویل تگزاس به آمریکا مهاجرت کرد و از دانشجویان ممتاز این دانشگاه محسوب می شد. وقتی فهمید در ایران جنگ شده و دشمن در حال پیشروی است برای دفاع از مملکتش به کشور آمد. 🔹️وی به ایران بازگشت و در یگان‌های حفاظتی امام خمینی(ره) و ریاست جمهوری حضور یافت. 🔹️او دارای بصیرت، شجاعت و ژرف نگری برگرفته از تربیت اسلامی و تقوای الهی بود و در جریان کاندیداتوری و انتخاب بنی صدر، به روشنگری افراد و برملاکردن چهره منافقانه او می پرداخت. در یکی از ملاقات‌های بنی صدر با امام‌(ره) شهید قاسمیه او را در حین ورود مورد بازرسی بدنی قرار داد که این موضوع سابقه نداشت. 🔹️احسان بارها به جبهه رفت. مدتی فرماندهی گردان حضرت امیرالمؤمنین‌(علیه السلام)، گردان ۹ قدر پادگان ولیعصر«عجل الله » تهران، را بر عهده داشت. در عملیات در منطقه کوهستانی بازی دراز شرکت کرد و پس از بازگشت از جبهه همراه با گردان ۹ سپاه، مسئولیت حفاظت از بیت ریاست جمهوری وقت، آیت الله خامنه‌ای را به عهده گرفت و با آغاز عملیات بیت المقدس در آزادسازی خرمشهر بالاترین مرتبه ایثار و جانفشانی را ارائه کرد و در ۱۹ اردیبهشت ۱۳۶۱ به شهادت رسید و در گلزار شهدای دارالسلام کاشان به خاک سپرده شد. کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/khaterat_razmandegan کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان بله https://ble.ir/khaterat_razmandegan
یکی از رفقا ما سحر ۱۷ مرداد ساعت۱:۳۰ رسیدیم مرز خسروی جاده عالی بود خلوت از کرمانشاه به بعد هم چندجا موکب بودش رسیدیم خسروی ماشین رو گذاشتیم پارکینگ ارتش دقت کنید: تا ماشین رو پارک کنید و سوار تاکسی بشید ( نفری ۳۰ تومن) بیایید نقطه سفر مرزی با زن و بچه تقریبا یک ساعت زمان می‌بره پس در محاسباتتون لحاظ کنید😐 بدون هیچ معطلی از مرز رد شدیم نفری ۲۰ دینار دادیم اومدیم نجف چونه نزدم چون اولین ماشین رو سوار شدم یا دنبال ماشین های کوچیک بگردید که زود پر بشه یا ماشینی که با شما پر میشه رو انتخاب کنید اگر ن یکساعت معطل می‌شید من اول رفتم تو یه ماشین بزرگ نیم ساعت نشستم پر نشد😕 ماشینم رو عوض کردم😞 چندتا توصیه به کسایی که مثل ما می‌خوان بچه کوچیک بیارن:👶👧 🚙 عقب ماشین بین صندلی ها رو پر کنید مثل تخت بشه بچه ها راحت بخوابند ⛺️ اگر بین راه جایی رو سراغ دارید از تهران صبح زود راه بیفتید تا اول صبح برسید اونجا مثل همدان تا بعداز ظهر بمانید آفتاب که افتاد دوباره راه بیفتید تا ۱۱ شب برسید مرز اون نصف روز هم گرما نمی‌کشید هم بچه ها خسته نمیشن 🌌 برنامه ریزی کنید کل مسیری که تو ماشین هستید رو تو شب باشه تا گرما بچه ها رو اذیت نکنه مخصوصا سمت عراق ⏱ از مرز خسروی تا نجف راحت ۷ ساعت طول میکشه اصلا به کیلومترش نگاه نکنید چون ترافیک داره جاده است ن اتوبان بین راه توقف داره پس برنامه ریزی کنید ۱۲ شب از مرز رد بشید یعنی ۱۲ تو خاک عراق باشید اگر از تهران راه میفتید تا خسروی با احتساب چند توقف حداقل ۱۱ ساعت راه دارید 🪑 برای بچه ها حتما صندلی بگیرید بعضی ها بچه رو میذارن رو پاشون هم پدر بچه در میاد هم صاحب بچه 🕌 تو شهر ها و در مسیر بگردید یه موکب خوب پیدا کنید کل روز رو بمانید تو موکب دم غروب بزنید بیرون بچه ها تو شب که هوا از گرما افتاده کیف میکنن 😡 لطفا به بچه ها هم گیر ندید بذارید هر کاری دوست دارن بکنند و از مسیر لذت ببرن و هر چی دوست دارن بخورن فوقش اسهال میگیرن یه روز صبر میکنید خوب میشن😂 کسی دنبالتون نکرده که زود برسید بین ۲ تا ۳ روز تو مسیر کیف کنید بعدش هنوز لذت بچه ها تموم نشده ماشین بگیرید برید کربلا به نظرم زیادم تو کربلا نمونید بذارید لذت زیر زبونشون بمونه برا سال بعد التماس دعا کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/khaterat_razmandegan کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان بله https://ble.ir/khaterat_razmandegan
می گفت خدا ما را در جنگ و در اسارت تنها نگذاشت و با امدادهای غیبی یاری مان کرد. شاهد مدّعایش هم یک خاطره ی جالب و طنز بود : عراقی ها فحاشی و کتک کاری برایشان کاری همیشگی بود. مثل آب خوردن. ما ایرانی ها هم یک خصوصیتی داریم که برخی اسم ها را مختصر می کنیم. مثلا به اسماعیل می گوییم إسمال، ابراهیم را می گوییم إبرام، به فاطمه می گوییم فاطی....هر وقت یک مقام یا یک مسئول می خواست به اردوگاه بیاید، یکی از ما اسرا را - که جزء مفقودین بودیم ـ برای آن مقام مسئول قربانی می کردند. خیلی راحت. قرار بود فردا هم یکی قربانی شود. ما هم چاره ای جز توسل به امام زمان نداشتیم. زیارت عاشورا هم خواندیم _ من به شما توصیه می کنم حتی در روز عروسی‌تان هم زیارت عاشورا را ترک نکنید. _ عراقی ها مرا مأمور ترجمه کردند. گفتند به اسرا بگو سرشان را پایین بیندازند و اسم هرکسی خوانده شد با دویدن بیاید جلو و با احترام بگوید نعم سیّدی! یکی از بچه ها انتهای صف سرش را پایین نگرفته بود برای همین عراقی با عصبانیت فریاد زد : إزمال! چرا سرت را پایین نمی گیری؟ ناگهان یکی دیگر از بچه ها به نام اسماعیل چاووشی که اهل اصفهان و از بچه های ارتش بود، یک دفعه با دو آمد جلو و رو به عراقی داد زد: نعم سیدی!  عراقی اول ترسید فکر کرد ایرانی آمده بزندش! کمی فرار کرد به عقب. اما با تعجب دید اسیر ایرانی مقابلش ایستاده و حرکتی نمی کند. با چشمانی گرد شده ازش پرسید: آٔنت إزمال؟!! (در زبان عربی الاغ می‌شود إزمال ! ). دوست ما هم فریاد زد: نعم سیدی! عراقی دوباره پرسید: أنت آدم؟ باز هم جواب داد نعم سیدی! من چون عرب بودم و هر دو زبان فارسی و عربی را بلد بودم فهمیدم ماجرا از چه قراراست. خنده ام گرفت و همه زورم را برای بستن لب هایم جمع کردم اما نشد! عراقی با کابل بر سرم زد و پرسید: شینهو؟ ماجرا چیه؟ برگشتم سمت دوستم و پرسیدم: اسم تو چیست؟ گفت اسماعیل چاوشی! گفتم: خب مگر این بعثی چی صدا زد که دویدی؟ گفت: مگر نگفت إسمال؟ خب منهم اسمم إسمال است دیگر...😂😂 همه اسراء خنده شان گرفته بود. ماجرا را وقتی برای آن افسر عراقی تعریف کردم او هم کلی خندید. و به این طریق آن روز جان بچه ها حفظ شد و کسی قربانی نشد. خداوند از جایی به ما کمک می کرد که فکرش را هم نمی کردیم. راوی:محمد فریسات کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/khaterat_razmandegan کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان بله https://ble.ir/khaterat_razmandegan
ما بعد از اولین گروهان از گردان موسی بن جعفر(علیه السلام) وارد جزیره ام الرصاص شدیم. رضاعلی پشت سر من حرکت می‌کرد. او پیک گردان بود. سنگر تیربار کمین عراقی‌ها در نوک ام الرصاص بود. این سنگر غیرقابل نفوذ و محکم بود. هرچه با آر.پی.جی آن را هدف قرار دادیم، نتیجه نداد. مجبور شدیم که درخواست خمپاره شصت کنیم تا از بالا آن را تخریب کنیم. تیربارچی تا آخرین تیرش را شلیک کرد. در همان تاریکی و بحرانی که داشتیم، رضاعلی چند بار گفت: مردان بزرگ ایستاده می‌میرند. داشتیم جلو می‌رفتیم که بی‌سیم مرا صدا کرد. وقتی برگشتم، دیدم گلوله ضدهوایی که علیه نفرات استفاده می‌کردند از جلو به سرش اصابت کرد. او همچنان سرپا ایستاده بود. لحظاتی بعد یک‌باره به زمین افتاد. چشمش را بستم و راهش را ادامه دادم. متأسفانه جنازه‌اش کشف نشد و تنها نمادی از یک قبر برای او در روستای دلازیان سمنان ساخته شده است. روحش شاد و یادش گرامی. راوی: رزمنده دلاور مهدی صفاییان منبع: سایت نوید شاهد کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/khaterat_razmandegan کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان بله https://ble.ir/khaterat_razmandegan
اینکه خسته و کوفته وارد کربلا میشوید با همان حال میاین نزدیک حرم و با همان حال خسته، اطراف حرم دنبال جا میگردید بدانید احتمال بسیار زیاد جا پیدا نمیکنید. (گرچه مستحب با همین حال خسته به زیارت بروید) پیشنهاد اینه؛ ۱. قبل از وارد شدن به شهر کربلا در مواکب طریق الحسین خوب استراحت کنید. ۲. بعد به آدرس هایی که فاصله دارن تا حرم مراجعه کنید، مستقر بشوید، کوله ها را از خودتون جدا کنید بعد به زیارت مشرف بشوید. کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/khaterat_razmandegan کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان بله https://ble.ir/khaterat_razmandegan
اسکان های جدید کربلا 1) موکب سنگر سازان بی سنگر خیابان تعلیب ظرفیت بالایی جهت پذیرش دارد. https://nshn.ir/rbZyjPNAoqM1 2) حسینیه ابو رزاق موکب باب الحوائج (یزدیها) https://nshn.ir/rbZyeOOA2Rb5 فاصله تا حرم حضرت ابوالفضل علیه السلام : حدود ۳۵ دقیقه . 3) موکب احمد بن موسی (ع) شارع شهدا شارع روضتین https://nshn.ir/rbZl1HWAS5D- 4) موکب صاحب الزمان (عج) جهرم خیابان میثم تمار https://nshn.ir/2bZyASQA2erB 5) موکب هیئت کربلا بعد از مقام صاحب الزمان بسمت بازار امام صادق علیه‌السلام https://nshn.ir/advbZac5_AS6jw 6) موکب حضرت زینب (س) شهرستان خوانسار خیابان میثم تمار جنب هتل کربلا الدولی ساحة ولی العصر (عج) https://nshn.ir/7crbZl1L2A2eB5 7) موکب امام رضا علیه السلام عاشورائیان جنب میدان تربیه https://nshn.ir/36rbZzRJWASs98 8) موکب شهدای فیروز کوه خیابان میثم تمار https://nshn.ir/SbZlq2OA2r3t 9) حسینیه اهالی بدره: https://nshn.ir/2bZ93hVASgol ۱۰) حسینه فرطوسی: https://nshn.ir/rbZ90neASeOk ۱۱) موکب جهت اسکان: جنب خیابان فاطمة الزهرا سلام الله علیها https://nshn.ir/SbZ941NAowji ۱۲) حسینیه اهالی بزاره شارع طویریچ https://nshn.ir/2bZ96JNA2rrf کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/khaterat_razmandegan کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان بله https://ble.ir/khaterat_razmandegan
🔴همه وزرای پیشنهادی موفق به کسب رای از مجلس شورای اسلامی شدند 🔹‌وزارت آموزش و پرورش: علیرضا کاظمی۲۶۸ رای 🔹‌وزارت ارتباطات: ستار هاشمی۲۶۴ رای 🔹‌وزارت اطلاعات: سید اسماعیل خطیب۲۶۱ رای 🔹‌وزارت اقتصاد: عبدالناصر همتی۱۹۲ رای 🔹‌وزارت امور خارجه: عباس عراقچی۲۴۷ رای 🔹‌وزارت بهداشت: محمدرضا ظفرقندی۱۶۳ رای 🔹‌وزارت کار: احمد میدری۱۹۱ رای 🔹‌وزارت جهاد کشاورزی: غلامرضا نوری۲۵۳ رای 🔹‌وزارت دادگستری: امین حسین رحیمی۲۶۸ رای 🔹‌وزارت دفاع: عزیز نصیرزاده۲۸۱ رای 🔹‌وزارت راه: فرزانه صادق۲۳۱ رای 🔹‌وزارت صمت: محمد اتابک۲۳۱ رای 🔹‌وزارت علوم: حسین سیمایی۲۲۱ رای 🔹‌وزارت فرهنگ: عباس صالحی۲۷۲ رای 🔹‌وزارت کشور: اسکندر مومنی۲۵۹ رای 🔹‌وزارت میراث فرهنگی: محمدرضا صالحی امیری۱۶۸ رای 🔹‌وزارت نفت: محسن پاک‌نژاد۲۲۲ رای 🔹‌وزارت نیرو: عباس علی‌آبادی۲۵۵ رای 🔹‌وزارت ورزش: احمد دنیامالی۲۵۳ رای کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/khaterat_razmandegan کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان بله https://ble.ir/khaterat_razmandegan
صداقت و اخلاق خوش از ویژگی های بارز اخلاقی شهید بود. همسرم توجه و احترام خاصی به خانواده داشت و بسیار دلسوز و شوخ طبع بود. او سعی می‌کرد در بیشتر ابعاد زندگی با الگوپذیری از اهل بیت (علیهم السلام) پیرو واقعی راه آنان باشد. یک ماه از رفتن مصطفی به سوریه گذشته بود اما در این مدت هر روز یک بار تلفنی با هم صحبت می کردیم. آخرین بار كه با هم حرف زدیم 12 بهمن ماه بود ساعت حوالی 2 ظهر بود که زنگ زد و گفت در عرض یک هفته و یا 10 روز بر می گردم. بعد از آن دیگر خبری نشد. هر روز منتظر بودم که مصطفی زنگ بزند. در این بین مادر و پدرش نیز بسیار بی تاب مصطفی بودند. چون باهم زندگی می کردیم مدام سراغ مصطفی را می گرفتند و من در این 5 روز بی خبری برای اینکه آنها نگران نشوند می گفتم زنگ زده بود و حالش خوب است اما چون عجله داشت فرصت نشد با شما هم صحبت کند. گویا همان روز 12 بهمن که با ما حرف زد شب عازم عملیات می شود. بعد از گذشت 5 روز بعد از ظهر 17 بهمن بود که همکاران مصطفی آمدند خانه ما. اما گفتند مصطفی زخمی شده و عصر ساعت 6 فرودگاه باشید که می آیند. همان لحظه در دل من غوغایی به پا شد و فهمیدم که مصطفی شهید شده است. ما راهی فرودگاه شدیم. جمعیت زیادی آمده بودند همه فکر می کردند مصطفی زخمی شده است. اما وقتی تابوت ها را از هواپیما پایین اوردند به یقین رسیدم که مصطفی شهید شده است. راوی:همسر شهید کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/khaterat_razmandegan کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان بله https://ble.ir/khaterat_razmandegan
امروز از شهیدی سخن به میان می‌آید ‌که فقط سه روز زندگی مشترک با همسرش داشت پس با ما همراه باشید امیر حسین سلیمانی مقام بیست و پنجم خرداد ۱۳۴۰، در تهران چشم به جهان گشود. در رشته تجربی درس خواند و دیپلم گرفت. پاسدار بود و در جبهه حضور داشت. سال۱۳۶۱ ازدواج کرد. شانزدهم اردیبهشت ۱۳۶۱، با سمت دیده بان در خرمشهر بر اثر اصابت ترکش به سر شهید شد. مزار او در بهشت زهرای تهران واقع است. همسر شهید خانم زهره رشیدیان می گوید: پس از صحبتهای اولیه، مهرش به دلم نشست و جواب مثبت دادم. فردای آن روز برای 15 روز به جبهه برگشت. پس از بازگشت از جبهه، به خرید عروسی رفتیم.به توافق رسیده بودیم که من مانع رفتنش به جبهه نشوم. برای ازدواج با امیر، برخلاف خواستگاریهای دیگر به هیچ وجه سختگیری نکردیم. خرید عروسی مختصری داشتیم؛ یک حلقه، لباس و کفش برای من و یک انگشتر عقیق برای امیر خریدیم. امیر آنجا قول داد که هرگز آن انگشتر را از خود دور نکند. مادر همسرم بسیار اصرار داشت که خرید مفصل و خوبی داشته باشیم؛ ولی من و امیر میخواستیم زندگی مشترک سادهای را آغاز کنیم. امیر را با همان لباسهایی که بر تن داشت به خاک سپردند. ساعت و انگشتر امیر بر دستش بود. ساعت را برای یادگاری به برادرش دادند. هر کاری کردند تا انگشتر را از دستش خارج کنند، نشد. همسرم به قولی که داده بود وفا کرد و انگشتر را حتی بعد از شهادت از خود دور نکرد.زندگی مشترک ما سه روز طول کشید.از من خواسته بود که اگر شهید شد به جای لباس مشکی، سفید بپوشم. مدتها بعد از شهادت امیر حال روحی خوبی نداشتم. تمام دورانی که حال روحی خوشی نداشتم، خانواده همسرم بسیار با من همدردی کردند. چند روز بعد از شهادت همسرم به دلیل این که جزو محافظین ریاست جمهوری بود، ما را برای دیدار با آقای خامنه ای دعوت کردند. عکسهای شهدا را قاب کرده بودند. ایشان فرمودند "من نمیتوانم به این عکسها نگاه کنم؛ زیرا بعضی از این شهدا داماد چند روزه بودند و همسرانشان در جمع حضور دارند." وقتی از ریاست جمهوری خارج شدیم، مردم برای آزادی خرمشهر شادی میکردند و من بی اختیار امیر حسین را صدا میزدم.پس از گذشت 34 سال از شهادت امیر هر سال که بهار میآید به یاد از دست دادنش حال خوشی ندارم. شادی روحش الفاتحه مع صلوات التماس دعا فرج آقا امام زمان عجل الله و شفای بیماران ان شاالله زیارت عتبات عالیات و آخر عاقبت به خیری کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/khaterat_razmandegan کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان بله https://ble.ir/khaterat_razmandegan
اتوبوس رایگان تا مرز مهران ماشین رایگان برای نجف. عمود 650 و 662 گاراژ سید جوده در کربلا کجاست ⁉️ اینجاست 👇 https://nshn.ir/2bZTFw5ASRrg اول بروید گاراژ سید جوده سوار ماشین بشوید تا عمود ۶۵۰ و ۶۶۲ از اونجا رایگان تا نجف و رایگان تا مرز مهران داخل گاراژ سید جوده ماشین برای همه مرز ها هست. ولی مردم اگر بخواهند رایگان بروند به 662 باید وقتی که وارد گاراژ می شوند سمت راست اتوبوس ها میبرند اتوبوس تا دوتا نشانی دارند 1) جلوی اتوبوس بنر و شماره زده ۲) اکثرا هم صدا میزنند حیدریه یا خان‌نُص سمت چپ گاراژ هم پر از ون و مینی بوس برای شهر های مختلف کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/khaterat_razmandegan کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان بله https://ble.ir/khaterat_razmandegan
سلام همراهان گرامی در خصوص صحت وسقم این سخن حضرت امام خمینی(ره) ایراداتی وتذکر دادند بنده تا حوالی ساعت دو بامداد با مراجعه به صحیفه امام متوجه شدم که این جمله در صحیفه امام موجود نمی باشد البته اکبر اندرزگو از برادر زادهای شهید اندرزگو در گفتگو با مجله شاهد یاران(شماره ۲۴صفحه ۶۲)می گوید:امام در مدرسه رفاه به من گفت:"اگر ده نفر مثل آسید علی(اندرزگو)داشتیم ،دنیا را می توانستیم زیر سلطه اسلام ببریم" یا علی مدد
شهید «کریم اندرآبی» در ۱۰ آذر ۱۳۳۳ در «نیشابور» متولد شد. مادرش می گويد: «وقتى از سفر مكه آمديم، خداوند اين فرزند را به ما داد.» در 6 سالگى به چاه افتاد كه عنايات الهى شامل حال او شد و نجات پيدا كرد. اوقات بيكارى را به مزارع كشاورزى براى كمك به پدر و مادرش می رفت. به مسجد رفتن و ورزش كردن اهتمام داشت. دوره‏ ابتدايى را در نيشابور گذراند. دوره راهنمايى را در مدرسه‏ كمال‏ الملك همان جا به پايان رساند. تا اول دبيرستان بيشتر درس نخواند، چون می گفت: «اين رژيم طاغوتى است.» به همين خاطر به درس ادامه نداد و به روستا برگشت و به كار كشاورزى مشغول شد تا اين كه به سربازى رفت. بيشتر كتاب‏ هاى مذهبى، قرآن، كتاب‏ هاى دكتر شريعتى و شهيد مطهرى را مطالعه می کرد. با شروع انقلاب به صورت فعال در تظاهرات و راهپيمايى ‏ها شركت می کرد. بعد از پيروزى انقلاب اسلامى وارد سپاه شد و تا زمان شهادت در سپاه بود. با شروع جنگ تحميلى به فرمان امام، براى حفظ و حراست از ارزش‏هاى اسلامى و براى دفاع از دين و رضاى خدا به جبهه‏ هاى حق عليه باطل شتافت. زمانى كه اعلام شد به هر پاسدار مبلغى پرداخت می شود او گفت: «من براى پول به جبهه نمی روم.» فرمانده‏ گردان روح الله از لشكر 5 نصر بود. در پشت جبهه به خانواده ‏هاى شهدا سركشى می کرد. فرماندهى سپاه نيشابور را به او پيشنهاد كردند ولى قبول نكرد. گفت: «به جبهه می روم تا زمانى كه يا به شهادت برسم يا پيروز شويم.» به خاطر شجاعتش در جنگ به او لقب «شير خوزستان» داده بودند. وی سرانجام در ۲۸ مهر ۱۳۶۳ در عملیات «عاشورا» در منطقه «میمک» به فیض شهادت نائل آمد شادی روحش الفاتحه مع صلوات التماس دعا فرج آقا امام زمان عجل الله و شفای بیماران ان شاالله زیارت عتبات عالیات و آخر عاقبت به خیری کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/khaterat_razmandegan کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان بله https://ble.ir/khaterat_razmandegan
این را بدانید از امروز کرایه ها از کربلا به مهران، خسروی و شلمچه بیشتر میشود چون هم مسیر پرترافیک و زمانبر شده هم باید خالی برگردند. و این طبیعیه و در ایران خودمان هم همین است. لذا به خاطر چند دینار زن و بچه ها را اذیت نکنیم. اگر مکان مناسبی دارید بعد از اربعین مراجعه کنید که مرز هم خلوت است گزارش ها حاکی از کرایه ۱۵ الی ۲۰ دینار کربلا تا مهران است. کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/khaterat_razmandegan کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان بله https://ble.ir/khaterat_razmandegan
حزب الله: سایت هایی که به یاری خداوند متعال هدف قرار گرفتند و آسیب دیدند: 1- پایگاه میرون 2- آرامگاه نیفی زیو 3- پایگاه ذاتون 4- اصطبل زائورا 5- پایه دشت 6- پادگان کیلا در جولان اشغالی 7- پادگان UF در جولان اشغالی 8- پایگاه نفاح در جولان اشغالی 9- پایگاه یاردن در جولان اشغالی 10 - پایگاه عین زی تیم 11- پادگان راموت نفتالی اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/khaterat_razmandegan کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان بله https://ble.ir/khaterat_razmandegan
🔹الجزیره از منابع اسرائیلی: تخمین‌ها در اسرائیل حاکی از این است که حزب‌الله آماده شلیک حدود 1000 موشک به عمق اسرائیل شده است. 🔹کانال 12 اسرائیل: با توجه به وضعیت امنیتی، تمامی سواحل حیفا به روی اسرائیلی ها بسته شد. 🔹با اعلام شبکه ۱۲ رژیم صهیونیستی دانشگاه حیفا کلیه فعالیت های آموزشی و امتحانات امروز دانشجویان خود را لغو کرد. 🔹خبرنگار المیادین در جنوب لبنان: اسرائیل در جلوگیری از برخورد موشک و پهپاد های حزب الله موفق نبود. 🔹کان عبری: حمله حزب الله به تاسیسات استراتژیک در مرکز کشور انجام شده است. اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/khaterat_razmandegan کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان بله https://ble.ir/khaterat_razmandegan
حزب‌الله: مرحله اول عملیات به پایان رسید، 320 کاتیوشا شلیک کردیم حزب‌الله از پایان موفقیت‌آمیز مرحله اول عملیات علیه مواضع رژیم صهیونیستی خبر داد و گفت که تاکنون 320 موشک کاتیوشا به سمت مواضع رژیم صهیونیستی شلیک کردند 🔴رسانه های اسرائیلی: اعلام وضعیت فوق العاده به مدت 48 ساعت در سراسر اسرائیل از ساعت شش صبح امروز انتظار میره به زودی طی روزهای آتی ایران هم حمله گسترده خودش رو شروع کنه فعلا هم بروید به عزاداری اربعین حسینی بپردازیم ببخشید اول صبحی بیدارتان کردم الان پوشک در سرزمین های اسقاطیلی نایاب شده است ای جونم حمله ایران آغاز بشه چه شود کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/khaterat_razmandegan کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان بله https://ble.ir/khaterat_razmandegan
راستی یادم رفت المیادین به نقل از رسانه های اسقاطیلی گفته:انتظار حمله حزب الله به تل آویو در ساعات آینده متصور است آقای حزب الله یکی دو جا هم بزار ایران بزنه همه را خودت داری میزنی کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/khaterat_razmandegan کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان بله https://ble.ir/khaterat_razmandegan
یکی از شب هایی که در حوالی حلبچه مستقر بودیم،خوابی دیدم. صبح که بیدار شدم حال دیگری داشتم که با روزهای قبل فرق داشت .از حال خود متعجب شدم.چیزهای غریبی می دیدم که تا آن روز متوجه آنها نشده بودم. دقایقی قدم زدم اما تغییری نکردم .کمی که خودکاوی کردم ناگهان راز تغییر حالتم را کشف نمودم .با خود گفتم: «کاظم!خودش است.این علائم رفتن است!رفتن از این جهان.» برایم یقین شد که شهید خواهم شد . خودم را«شهید» حس می کردم . تجربه منحصر به فرد و جالبی بود. در حال هوای خودم بودم که به من خبردادند،در ناحیه خرمال تانک های دشمن ظاهر شده و شروع به تحرکاتی کرده اند.با خودم گفتم: ها...این هم وسیله شهادت....بالآخره موعدش رسید...اما چقدر دیر...؟ دست به کار شدم و عده ای را برای رفتن به خرمال انتخاب کردم که عبارت بودند از : {نوروز عباسیان،منصور عرب پور و سیدسعید حسینی}. در میان بچه ها ارتباطم با سید سعید فرق داشت . من فرمانده او بودم . رفتارش چنان بود که پس از مدتی معنویت او مرا به سویش جلب کرد. هرگاه خلوتی گیر می آورد به نماز یا دعا می پرداخت و با خدا راز و نیاز می کرد. در خود دوستی و حتی عشق غریبی به سید احساس می کردم. اما هرگز این حس را ابراز نکردم. او بسیار تودار بود و تا زنده بود معنویت بالای سید خیلی به من نیرو میداد. سیدسعید در عملیات بدر ، والفجر هشت ، کربلای پنج و سرانجام والفجر10 با من بود و در کنار هم می جنگیدیم . پنج سال متناوب به جبهه می آمد و بر میگشت. او خیلی باهوش و نخبه بود. طوری که در مسابقات حفظ حدیث یگان اول شد و بعنوان جایزه به دیدار حضرت امام(ره) رفت. جایزه بزرگی که نصیب کمتر کسی از نیروهای بسیج و سپاه می شد . عجیب که هرگز حاضر نشد جزئیات این دیدار را شرح دهد و هرگاه در این باره از او می پرسیدم، به نحوی طفره می رفت. برایم یقین حاصل شده بود که به زودی شهید خواهد شد . بوی شهادت میداد . از این رو لحظه لحظه با او بودن را غنیمت می شمردم. به اتفاق عرب پور، به طرف بچه ها حرکت کردم . نمی دانم با چه سرعت و حالتی فاصله را طی کردم . سراسیمه خودم را به محل استقرار قبضه رساندم . دیدم سیدسعید روی زمین افتاده و جوی کوچکی از خون در کنار او روان است و دونفر از بچه بالای سرسید گریه می کردند. در آن بی اختیاری و سرگشتگی نمی دانم چه شد که دوربین را درآوردم و از پیکر بی جان و غرق خون سیدسعید عکس انداختم. وقتی دقت کردم دیدم ترکش به سرش خورده و هنوز خون تازه از سرش روان است. کنار سعید نشستم و بغضم ترکید. چه حالی بر من گذشت، هرگز قابل شرح و توصیف نیست. آمبولانس آمد و پیکر سعید را به مقرمان ، در فاصله 20کیلومتری انتقال دادیم . بچه ها دور آمبولانس جمع شدند و شروع به عزاداری کردند . پس از چند دقیقه پیکر سعید را برای حمل به سردخانه بردند . من ماندم و داغ هجران سید سعید....حالم بسیار بد بود به طوری که فرماندهان گردان هم متوجه وخامت حالم شدند و دستور دادند به عقب بازگردم. راوی:کاظم فرامرزی کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/khaterat_razmandegan کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان بله https://ble.ir/khaterat_razmandegan
✅شاید برای شما هم سوال شده باشد که جابر و عطیه کیستند؟ ✳️از بچگی در مراسمات اربعین می شنیدیم که عطیه دست جابر که نابینا بوده رو گرفته بود و اولین زائران چهلمین روز شهادت امام حسین علیه‌السلام و یاران باوفایش بودند. ✳️عطیه امروز چون اسم خانم هست ما هم فکر می کردیم خانم بوده و در ذهنمان این سوال بود که آخه درسته جابر نابینا بود اما اگر عطیه محرمش نبود چرا دست این پیرمرد رو می گرفته و القصه؛ خلاصه گفتم یه توضیح مختصر بدم برای جوون ترها که این دو شخصیت بزرگ اسلام رو بهتر بشناسند. جابر بن عبدالله انصاری از قبیله خزرج است که حدود پانزده سال قبل از هجرت پیامبر اسلام در مدینه به‌دنیا آمد. پدرش عبدالله از بزرگان قبیله بود و از اولین مسلمانانی است که قبل از هجرت پیامبر به مدینه مسلمان شد و جابر جوان ترین شاهد بیعت دو قبیله بزرگ اوس و خزرج در مدینه بود. ✳️جابر بن عبدالله انصاری جوانی تنومند و شجاع بود که در جنگ های پیامبر شرکت می کرد و پس از رحلت پیامبر گرامی اسلام از شیعیان امیرالمومنین علیه السلام بود و خلافت را حق ایشان می دانست و از اولین کسانی بود که با حضرت بیعت کرد و در جنگ صفین دوشادوش ایشان با معاویه جنگید. ✳️جالب است که جابر بن عبدالله انصاری از معدود صحابه پیامبر اسلام است که شیعه و سنی هر دو احادیث او را قبول دارند و به احادیث وی استناد می کنند. ✳️ «کَشّی» در حدیثی نقل کرده‌است پیامبر اسلام طول عمر جابر را پیش‌بینی کرده‌است و از او خواسته تا سلام او را به امام محمد باقر (ع) برساند! (طول عمر او ۹۴ سال تا زمان امامت امام پنجم شیعیان است) ✳️اهمیت بسیار ویژه ی جابر ابن عبدالله انصاری نه فقط در نقل حدیث زیارت اربعین، که در نقل حدیثی از پیامبر گرامی اسلام است که وقتی آیه ی اطاعت از اولی الامر نازل شد از پیامبر گرامی اسلام پرسید اولی الامر چه کسانی هستند و حضرت ائمه ی دوازده گانه شیعه را یک به یک نام بردند و به جابر بشارت دادند که تو امامت فرزندم محمدباقر را درک خواهی کرد و سلام مرا به او برسان.(و در زمان حیات امام محمدباقر, امام صادق علیه السلام علیهماالسلام را هم درک کرده بود) و اما عطیه که بود؟ ✳️عطیه فرزند سعد بن جناده از یاران حضرت علی علیه السلام است . او در زمان ولادت عطیه خدمت امیرالمؤمنین(علیه السلام) رسید و به آن حضرت عرض کرد: ای امیرمؤمنان! فرزند پسری برای من به دنیا آمده؛ شما نامی برای او انتخاب کنید. امام فرمود: این فرزند هدیه و عطای الهی است؛ پس او عطیه نامیده شد. عطا شده و هدیه الهی و مادر او از اهل روم بود. ✳️عطیه از تابعان (مسلمانانی که پس از رحلت پیامبر به دنیا آمدند) و شیعیان برجسته امیرمؤمنان(علیه السلام) و یکی از رجال علم حدیث و تفسیر قرآن شد که جابر ابن عبدالله انصاری یکی از مهمترین اساتید او بود. حدیث شریف زیارت اربعین یکی از معتبرترین احادیثی است که توسط جناب عطیه رضوان الله تعالی علیه روایت شده است. کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/khaterat_razmandegan کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان بله https://ble.ir/khaterat_razmandegan
اندکی تامل: سعودی: اگر بیش از دو میلیون حاجی وارد خاکش شود اعلام نارضایتی میکند؟ عراق: اگر کمتر از 20 ملیون زائر داشته باشد ناراحت است! سعودی: برای اداره دو میلیون حاجی وزارت تشکیل داده است! عراق: کوچکترین موکب چای (چای ابوعلی یا همان چای امام حسین) امور هشت میلیون زائر رو میچرخونه! سعودی: در مقابل خدماتی که ارائه میده دلار میگيره! عراق: تمام خدماتش کاملا رایگان است! سعودی: حج برایش موسم بهره وری اقتصادی است! عراق: زیارت را موسم بخشش و عطا میدونه! سعودی: دو ميليون حاجی باعث ترافیك و مسدود شدن راهها ميشه! عراق: دو ملیون رقمی طبیعی در یک خیابان کربلاست! سعودی: افزون بر هزینه هنگفتی که میگيرد، بر سر حجاج منت هم میگذارد! عراق: از زائران بابت هر گونه کوتاهی عذرخواهی میکند! سعودی: ورود ده هزار حاجی به یک خیابان باعث خفگی و مرگ مردم شد! عراق: اگر سه ملیون زائر در خیابان باشه مسؤول موکب يه نگاه ميندازه به خیابان و میگه: خيابون خلوته پس کو زوار؟! سعودی: شاهزاده ها با تشریفات طواف میکنند! عراق: شاه و گدا پابرهنه به سوی معشوق روان‌اند! باری، این اگر اعجاز نیست، پس چیست ؟ کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/khaterat_razmandegan کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان بله https://ble.ir/khaterat_razmandegan
در سفری که به لطف خدا و با وسیله شدن بعثی ها ، برای اسرا فراهم شد ، توفیق زیارت کربلا و نجف میسر گشت . روزهای پر خاطره ای بود چرا که بسیاری از آن لحظات برای بچه ها شبیه خواب و رویا بود و باور نکردنی . مگر می شود ، صدام ملعون و بعثیان ملحد با آن همه اعمال غیر انسانی خود ، اسرا را به زیارت کربلا و نجف ببرند؟ این سفر روحانی خود خاطرات متعددی در دل خود دارد که ذکر یکی از آن همه خاطرات ، خالی از لطف نخواهد بود . به عنوان نمونه ، خاطره ای که ذکر خواهم کرد نشان دهنده شدت حساسیت اسرا به رعایت احکام شرعی و رعایت وقف و اموال موقوفه بود . بدین گونه که در زیارت کربلا ، تعداد زیادی مهر با تربت کربلا در گوشه و کنار حرم وجود داشت و اسرا که آرزوی داشتن مهر کربلا را داشتند ، در آغاز سفر ، هر کدام مهری را برداشته و با خود به اردوگاه آورده بودند ، اما پس از اینکه برخی از بزرگان و عزیزان مطلع تر در امور شرعی ، اظهار داشتند که آوردن این مهرها به دلیل اینکه وقف حرم مطهر امام حسین(علیه السلام) بوده و مردم آن را وقف حرم کرده اند دارای اشکال شرعی است ، بچه ها همه آن مهرها را جمع کردند تا در سفر بعدی که عراقی ها گروهی دیگر از اسرا را به کربلا می بردند ، به حرم مطهر بازگردانند . این ، علی رغم علاقه و عشقی بود که بچه ها به داشتن مهر کربلا داشتند ، اما رعایت حقوق شرعی و توجه به اموال وقف ، مانع از آن شد که مهر را نگهدارند و با آن نماز بخوانند . هر چند که در روایات در فضیلت اقامه نماز با تربت ، بسیار تاکید شده و آن نماز را قبول شده نزد خداوند دانسته اند ، اما رعایت احکام شرعی لازم تر بود . راوی:مهماندوست کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/khaterat_razmandegan کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان بله https://ble.ir/khaterat_razmandegan