eitaa logo
خاطرات فراموش شده (رزمندگان)
969 دنبال‌کننده
835 عکس
513 ویدیو
0 فایل
مقام معظم رهبری: "نگذارید غبارهای فراموشی روی این خاطره های گرامی را بگیرد...... هدف ما ارائه و ترویج فرهنگ ارزش های دفاع مقدس می باشد با این نیت اقدام به راه اندازی کانال خاطرات فراموش شده نموده ایم @Alireza_enayati1346
مشاهده در ایتا
دانلود
سومین فرزند خانواده بود. در شهر مرزی بانه به دنیا آمد. دوران کودکی‌اش در شهرهای بانه و سقز سپری شد. دوران کودکی را پشت سر نهاد. و برای یادگیری علم و دانش در یکی از دبستان‌های سنندج ثبت نام گردید. با اتمام تحصیلات مقطع ابتدایی نظام قدیم، به علت شرایط سخت زندگی تحصیل در دبیرستان را ناتمام رها کرد و با مدرک سیکل به استخدام ارتش درآمد. دوره‌‌ی آموزشی را با موفقیت در تهران پشت سر گذاشت و چون رتبه‌ی اول کسب کرده بود، به نزدیکترین شهربه محل زندگي خانواده که در آن ایام کرمانشاه بود، اعزام گردید. شش سال در کرمانشاه خدمت کرد، در همان سال‌ها در کنار خدمت، از ادامه‌ی تحصیل غافل نشد و موفق به اخذ مدرک دیپلم شد، پس از آن به لشکر 28 پیاده‌ی کردستان منتقل گردید. پس از بازگشت به شهر سنندج  ازدواج نمود که ثمره‌ی آن دو فرزند به نام‌های رضا و رضوان است. در دوران خدمت در سنندج به علت فعالیت‌های انقلابی، همواره زیر نظر بود و چند بار توسط ساواک تحت تعقیب و بازجویی قرار گرفت و تصمیم به تبعید او گرفته شد که با اوج‌گیری تظاهرات مردمی بر علیه رژیم ستمشاهی موضوع تبعید او عملی نشد. با پیروزی انقلاب اسلامی عاشقانه به دفاع ازانقلاب  پرداخت و بارها در راه پاسداری از انقلاب اسلامی و مبارزه با گروهک‌های ضد انقلاب تا مرز شهادت پیش رفت. او سرانجام پس از سی و دو سال زندگی با عزت در اردیبهشت ماه سال 1359 توسط گروهکهای ضدانقلاب دستگیر و پس از ده روز شکنجه و آزار در روز بیست و چهارم همان ماه مظلومانه در نزدیکی شهر سنندج در منطقه‌ای بنام «سنگ سیاه» توسط انسان نمایان ضد خلق به شهادت رسید و پیکر قطعه، قطعه‌اش، در قبرستان شیخ‌ سلام سنندج دفن گردید. همسر شهید در وصف شهید والامقام آذر پیرا می گوید: همیشه در حال مطالعه بود، هر وقت فرصتی دست می‌داد به تلاوت قرآن مشغول می‌شد. در نمازهای جمعه و جماعت شرکت فعال داشت. و به اقامه نماز اول وقت بسیار مقید بود، هرگاه در بین دوستان از نظم و انضباط سخن به میان می‌آمد، همه به او اشاره می‌کردند. در احترام به مردم و اهل خانه سرآمد بود، مخصوصاً برای پدر و مادرش بسیار احترام قائل بود و به‌ خاطر ویژگی‌های خوب اخلاقی در بین مردم از محبوبیت بالایی برخوردار بود، زمانی که به شهادت رسید، حتی کسانی هم که با او همفکر نبودند، از شهادتش به دست گروهک‌های ضدانقلاب ناراحت بودند و اظهار تأسف می‌کردند. شادی روحش الفاتحه مع صلوات التماس دعا فرج آقا امام زمان عجل الله و شفای بیماران ان شاالله زیارت عتبات عالیات و آخر عاقبت به خیری کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/khaterat_razmandegan کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان بله https://ble.ir/khaterat_razmandegan
ایام مهر ماه بود و شروع ترم دانشگاه. پيرمرد و پيرزن، دخترِ تنها پسر شهيدشون و به شهری غریب آوردند. یک هفته موندند و بالاخره ﺩﺧﺘﺮ شهيد تنها ماند!! گفت: روز اول که تنها شدم، خیلی گریه کردم و غربت شهر منو احاطه کرد. ترس هم کمی همراهم بود. شب که شد با خودم می‌گفتم: اگه بابام بود.... و با هق هق گریه خوابیدم.... تو خواب دیدم یه جوون با لباس رزمندگی اومد ايستاد پيشم و بهم گفت: توی این شهر مهمان ما شهدايى، هیچ غصه نخور. اگه بابات این‌جا پیشت نیست من هستم. گفتم: شما؟ گفت: محمدابراهیم موسی پسندی. صبح که شد پُرس و جو كردم و فهميدم کیه. بعد از شروع کلاسها.... یکی از اساتيد كه دید من محجبه‌ام و ولايى، خیلی بهم گیر داد و حرفهاى سیاسی رو خطاب به من می‌زد و با من به شدت بحث می‌کرد. تا اين‌كه در يكى از جلسات برگشت گفت: خانم فلانی دیگه حق نداری بیای سر اين کلاس. رفتم بیرون درحالی‌که فقط گریه می‌کردم، توی دلم با بابام حرف می‌زدم و اشك می‌ریختم.... دوباره شب دیدمش. همون شهید اومد بهم گفت: فردا برو سرِ كلاس بشین و كارى نداشته باش و به استادتون بگو: اگه ما و نسل بسیجی نبود؛ تو اين‌قدر راحت و آسوده نمی‌تونستی؛ حتی زندگی کنی!! از اين به بعد اگه خودتو اصلاح نکنی به شهدا بايد جواب پس بدی....!!! صبح رفتم سر كلاس. بچه‌های کلاس بهم گفتند: تو را به خدا خودت برو بيرون. این استاد از شماها و.... بدش میاد. استاد اومد يه نگاهی به کلاس و من انداخت. بعد روى تابلوی کلاس نوشت: ما هر چه آبرو و اعتبار و آسايش و امنيت داریم از شهدا داریم. و بعد سر كلاس رسماً از من معذرت خواهی کرد. از من پرسید: شما با شهيد محمدابراهیم موسی پسندی نسبتی دارید؟ من در جواب گفتم : بله.... ظاهراً عين خواب من رو استاد هم دیده بود. بعد از اون هم دیگه اون استاد با قبل فرق کرده بود....!! کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/khaterat_razmandegan کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان بله https://ble.ir/khaterat_razmandegan
در لابه لای اخبار کمتر از سه خلبان شجاع ودلاور کادر پرواز بالگرد رئیس‌جمهور صبحت شد ومتاسفانه در بنرهای که در سطح شهر گذاشته شد کمتر از تصاویر این سرباز های وطن استفاده گردید لذا در این نوشتار هر چند کوتاه یادی از شهدای کادر پرواز انجام می‌دهیم : سرتیپ دوم خلبان سید طاهر مصطفوی خلبان اصلی پرواز رئیس‌جمهور با تخصص خلبانی بالگرد ۲۱۴ با ۲۰۰۰ ساعت پرواز بود. او ۲۰ شهریور ۱۳۴۸ در شهرستان گنبد کاووس در استان گلستان چشم به جهان گشود.از این شهید عزیز دو دختر و یک پسر و یک نوه به یادگار مانده است. یگان خدمتی وی نیز آشیانه جمهوری اسلامی ایران بود.مزار این شهید والامقام در قطعه ۲۷بهشت زهرا (سلام الله) می باشد. امیر سرتیپ دوم خلبان محسن دریانوش کمک خلبان پرواز رئیس‌جمهور است که ۲۲ مهر ۵۹ در شهرستان نجف آباد اصفهان چشم به جهان گشود. او در سال ۱۳۷۸ وارد خدمت نیروی هوایی ارتش شده بود. دو فرزند پسر از این شهید عزیز به یادگار مانده است. امیر خلبان محسن دریانوش در کارنامه خدمتی خود دارای ۱۴۵۰ ساعت پرواز است.مزار این شهید والامقام در جنت الشهدای شهرستان نجف آباد از توابع استان اصفهان می باشد. سرهنگ دوم فنی بهروز قدیمی با تخصص الکترومکانیک، ۱۰ آذر ماه سال ۵۸ شهرستان ابهر در استان زنجان چشم به جهان گشود و ۲۵ شهریور ۷۴ وارد نیروی هوایی ارتش شد. او در پایگاه‌های شکاری همدان، چابهار، مهرآباد و آشیانه جمهوری اسلامی ایران خدمت کرده بود. دو فرزند پسر از این شهید عزیز به یادگار مانده است. سرهنگ دوم فنی بهروز قدیمی دارای ۷۲۰ ساعت پرواز بود.مزار این شهید والامقام در روستای درسجین از توابع شهرستان ابهر می‌باشد. شادی روحشان الفاتحه مع صلوات التماس دعا فرج آقا امام زمان عجل الله و شفای بیماران ان شاالله زیارت عتبات عالیات و آخر عاقبت به خیری کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/khaterat_razmandegan کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان بله https://ble.ir/khaterat_razmandegan
سلام ابتدای پیام را با سخنانی از مقام معظم رهبری آغاز می کنم: "از بداخلاقیهای انتخاباتی باید بشدت پرهیز کنند؛ بدگویی کردن، اهانت کردن، تهمت زدن، برای عزیز کردن خود و یا نامزد مورد نظر خود، دیگران را و رقبا را در چشم مردم خوار کردن، اینها راهها و روشهای صحیح و اسلامی نیست. رقابت باید باشد؛ رقابت مثبت و پرشور، اما با رعایت موازین اخلاقی" "۱۳۸۶/۱۰/۱۵" باشروع ثبت نام انتخابات ریاست جمهوری بازار گمانه زنی ها ،تهمتها، کنایه ها،بد اخلاقی ها و....در فضای مجازی در حال شکل گیری است. دوستان گرامی هیچ شخصی با انتقاد ونقد مخالف نیست اگر نقدی دارید که تصور هم میکنید به حق هم هست در کمال ادب واحترام مطرح کنید وجواب بگیرید خیلی هم کار خوبیه ولی در چهارچوب منصفانه اگر می‌خواهید روشنگری کنید باز هم عادلانه روشنگری بفرمایید. یک بار این مطلب را بیان کردم دوباره هم تکرار میکنم اون دسته افرادی که تو گروه‌ها وکانال های مختلف عضو هستید چون شنونده غیبت وتهمت هم در گناه اون شخصی که غیبت وتهمت میزنه سهیم است باور کنید در گناه مطلبی که علیه دیگران می نویسند شما هم سهیم هستید. غیبت وتهمت و....هم از لحاظ آموزهای دینی کار نابجایی است وهم از نظر اخلاقی عزت زیاد کوچک شما عنایتی کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/khaterat_razmandegan کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان بله https://ble.ir/khaterat_razmandegan
در احوالات نماز او(آیت الله قاضی) گفته اند : شب ها کم می خوابید و مکرر بیدار می شد مثل کسی که دنبالش کرده اند . این جنون الهی مگر برای او خواب گذاشته بود؛ بیدار شده و به نماز شب مشغول می شد. می گفت بیست سال تمام است که وضو دارم و بی وضو نبودم الّا حین تجدید وضو و نخوابیدم مگر با طهارت . فرزندش شبی از ایشان سوال می کند چطور شما این قدر راحت برای نماز شب بیدار می شوید؟ ایشان می‌گوید : بیدار می شوم چون باید بیدار شوم... برگرفته از کتاب:عطش(ناگفته هایی از سیر توحیدی آیت الله قاضی رحمة الله) کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/khaterat_razmandegan کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان بله https://ble.ir/khaterat_razmandegan
📌متن شبهه👇 وزارت خزانەداری آمریکا در اقدامی جدید اسامی ٦٦ نفر از آقازادەها را برای افکار عمومی منتشر کرد کە پولهایشان را ضبط کردە است لیست وزارت خزانەداری بە شرح زیر است : فقط ببینید چطور این مملکت رو چپاول کردن 1- مجید روحانی : 56 میلیون دلار 2_مهدی ظریف : 17 میلیون دلار 3- سید عماد الدین خاتمی : 84 میلیون دلار 4- حمیدرضا عارف : 44 میلیون دلار 5- توحید نوبخت : 40 میلیون دلار 6- علی حسینی اکبرنژاد : 121 میلیون دلار 7- مهسا ظریف : 293 میلیون دلار 8- مریم روحانی : 4.5 میلیارد دلار 9- فائزه هاشمی : 6 میلیارد دلار 10 - حسام جهانگیری: 83 میلیون دلار 11- عیسی ڪلانتری : 7 میلیون دلار 12- محمد جواد آذری جهرمی : 180 میلیون دلار 13- فاطمه هاشمی: 176 میلیون دلار 14- کوکب موسوی : 219 میلیون دلار 15- نرگس خاتمی : 15 میلیون دلار 16- مجید کواکبیان : 463 میلیون دلار 17- بابک نامدار زنگنه: 347 میلیون دلار 18- امیررضا تخت روانچی : 505 میلیون دلار 19- سینا نوبخت : 47 میلیون دلار 20- امیررضا عارف : 127 میلیون دلار 21- سمیر صالحی: 1 میلیارد دلار 22- هدی جهانگیری : 1 میلیارد دلار 23 - مهدی هاشمی : 4.17 میلیارد دلار 24- رضا رحیم مشایی : 79۷ میلیون دلار 25- طه هاشمی(ابتکار): 123 میلیون دلار 26- یاسر هاشمی : 466 میلیون دلار 27- مهدی آخوندی:453 میلیون دلار 28- سعید ربیعی : 91 مبلیون دلار 29- امیرمحمد آشنا : 17 میلیون دلار 30- محمدرضا لاریجانی : 400 میلیون دلار 31- عباس آخوندی : 520 میلیون دلار 32- محسن رفیق دوست : 266 ملیون دلار 33- حسین کاشفی : 130 میلیون دلار 34- معصومه ابتکار: 43 میلیون دلار 35- عباس کوشا : 16 میلیون دلار 36- زینب بحرینی: 228 میلیون دلار 37- مصطفی تاج زاده : 108 میلیون دلار 38- زهره آقاجری : 286 میلیون دلار 39- شاهین نوربخش :50 میلیون دلار 40- الهه کولایی: 47 مبلیون دلار 41- فخر السادات محتشمی پور : 47 میلیون دلار 42- محسن صفایی فراهانی : 73 میلیون دلار 43- علی شکوری راد : 232 میلیون دلار 44- عبدالله رمضان زاده : 9 میلیون دلار 45- سلیمه واعظی : 18 میلیون دلار 46- محسن میردامادی : 33 میلیون دلار 47- محمدصادق واعظی: 248 میلیون دلار 48- حسین سیمایی صراف : 50 میلیون دلار 49- فر هاد دژ پسند : 142 میلیون دلار 50- زهرا مجردی : 163 میلیون 51 _ انوشیروان محسنی بند پی : 33 میلیون دلار 52- حسین عراقچی : 379 میلیون دلار 53- جمشید انصاری : 127 میلیون دلار 54- فاطمه راکعی : 67 میلیون دلار 55- سعیده سادات عراقچی : 125 میلیون دلار 56- یاسر کروبی : 320 میلیون دلار 57- علی اصغر مونسان‌: 125 میلیون دلار 58- مسعود نیلی : 97 میلیون دلار 59- مسعود حجاریان : 1.7 میلیارد دلار 60- محسن نهاوندیان : 305 میلیون دلار 61- مرتضی رفیق‌دوست: 221 میلیون دلار 62- محمد تقی کروبی : 55 میلیون دلار 63- لعیا جنیدی : 59 میلیون دلار 64- علی‌اڪبر محتشمی: 460 میلیون دلار 65- شهیندخت مولاوردی : 56 میلیون دلار 66- محمدحسین کروبی: 580 ملیون دلار هموطن ، اشتراک حداکثری برای آگاهی و بیداری ملت. تا میتونید نشر دهید...برگ زیرین دیگر از فساد اصلاح طلبان در ٤٠ سال اینها روی قوم مغول را سفید کردند تاریخ خواهد نوشت. 📌 پاسخ به شبهه👇 اگر روزی اغلب کاربران منابعی را که بدون لینک منبع، مطلب منتشر می‌کنند ترک کنند، بخش بزرگی از مشکل بی‌کیفیتی محتوای فضای مجازی فارسی رفع می‌شود. تاثیر پذیری از مطالب بدون منبع باعث چنین شبهه ای شده است ⭕ منبع⁉️ اولین و مهمترین سوالی که باید در مواجه با هر مطلبی در فضای مجازی از خود و از ارسال کننده مطلب بپرسید، این است که منبع رسمی و معتبر این مطلب کجاست؟ این شایعه از سال 1397 در فضای مجازی و برخی سایت های معاندین منتشر شده و دست به دست می گردد. این شایعه هم با لیستی از شخصیت ها انقلابی یا اصول گرا نوشته شده، و هم با لیستی از شخصیت های اصلاح طلب. اما به خود زحمت نداده اند که اعداد مقابل نام ها را تغییر دهند. مثلا در هر دو لیست: نفر شماره یک 56 میلیون دلار. نفر شماره دو 17 میلیون دلار. نفر شماره سه 84 میلیون دلار. تا آخر... فارغ از اینکه چه نامی در این لیست وجود داشته باشد، سوال اصلی این است که وزارت خزانه داری آمریکا دقیقاً در چه تاریخی و از طریق کدام رسانه این مطلب را منتشر کرده؟! بعد از گذشت 4 سال از انتشار این شایعه، هنوز هیچ شخصی نتوانسته منبع رسمی این اطلاعیه را پیدا کند! اما هنوز افراد ساده دلی هستند که آن را باور می کنند! کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/khaterat_razmandegan کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان بله https://ble.ir/khaterat_razmandegan
وی همانند تمام پسربچه‌های بازیگوش با شرکت در بازی‌های گروهی و فوتبال همراه بود؛ اما پس از زمان کوتاهی، حضور در مسجد و فعالیت‌های قرآنی جایگزین آن‌ها شد. مسعود با شنیدن صدای اذان ظهر به سوی مسجد می‌شتافت و شب به خانه بازمی‌گشت. حضور بسیاری در فعالیت‌های مسجد داشت اما هیچ‌گاه در انجام وظایف خود نسبت به والدین کوتاهی نمی‌کرد. بسیاری از کار‌های منزل و خرید مایحتاج خانواده از زمانی‌که مسعود به خانه می‌رسید تا روزی‌که مجدد به جبهه باز‌می‌گشت، بر عهده خودش بود. محبت و مهربانی بیش از حد وی سبب می‌شد، مادر علاقه ویژه‌ای به او پیدا کند. مداحی «عمو حسین» مسعود در عملیات کربلای پنج برای همیشه ماندگار شده است. او به حضرت زهرا (سلام الله) ارادت ویژه‌ای داشت و در یکی از عملیات‌ها نیز از ناحیه پهلو به شدت مجروح شد. روزی برای دیدار با سایر دوستانم از رزمندگان دسته کربلا فاصله گرفتم و پس از چند ساعت، به پادگان دوکوهه برگشتم. فضای سنگین حاکم تعجبم را برانگیخت. علت بی‌قراری رزمندگان را که پرسیدم، گفتند: «ضربه‌ای هنگام انجام حرکات رزمی، مسعود را به حالت اغما می‌برد. وی پس از گذشت دقایقی، به حالت عادی بازمی‌گردد و شروع به گریه می‌کند و از دیدار دوستان صمیمی خود که در عملیات بیت المقدس ۲ به شهادت رسیده بودند، اطلاع می‌دهد. مسعود می‌گوید: «آن‌ها نوید شهادتم را دادند.» سپس روضه حضرت زهرا (سلام الله) می‌خواند.» مسئول دسته کربلای گردان عمار لشکر۲۷ محمد رسول الله(صلوات الله) ولادت : ۱۳۴۴/۱/۲۲ تهران شهادت : ۱۳۶۷/۴/۲۵ تنگهٔ ابوقریب کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/khaterat_razmandegan کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان بله https://ble.ir/khaterat_razmandegan
استاد شیخ حسین انصاریان: من در قم، زیاد مرحوم علامه طباطبایی(ره) را می‌دیدم، یکی به ایشان گفت: چه شد شما علامه شدید؟ فرمودند: با دوتا سرمایه؛ یکی نماز شب و دیگری توسل قلبی و اشک به حضرت سیدالشهدا(علیه السلام ) کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/khaterat_razmandegan کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان بله https://ble.ir/khaterat_razmandegan
شهید رضا بهمنی حیدرآبادی در ۳۰ فروردین سال ۱۳۴۱ در شهر مقدس قم و در خانواده‌ای مذهبی و زحمت کش به دنیا آمد. دوران ابتدایی را در مدرسه محمد ملک لو در خیابان امامزاده ابراهیم سپری کرد و برای دوران راهنمایی وارد مدرسه راهنمایی مهدوی شد سپس تحصیلاتش را در هنرستان صنعتی در خیابان چهار مردان ادامه داد. در زمان تحصیل در هنرستان به فعالیت و تبلیغ انقلاب اسلامی و پیشبرد انقلاب سهم به سزایی داشت و بعد از پنج ماه از طرف بسیج سپاه به جبهه سوسنگرد اعزام گردید. پس از گذراندن یک دوره‌ای دوباره به قم بازگشت و به فعالیت و تبلیغ ذکر شده ادامه داد. تا اینکه دوباره در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی وارد شده و مدت بیست روز در قم مشغول انجام وظیفه بود و به طور داوطلب به جبهه‌های جنوب اعزام گردید و مدت سه ماه در جبهه شوش در نبرد شد. سرانجام شهید رضا بهمنی حیدرآبادی در در دوم فروردین ۱۳۶۱ در جبهه شوش و در عملیات فتح المبین به شهادت رسید و در شیخان قم آرام گرفت. این شهید والامقام در فرازی از وصیت نامه خویش می گوید: از تمام نیروهای انتظامی، سپاه پاسداران و تمام قوای مسلح و تمام مردمان انقلابی ایران می‌خواهم که ستون پنجم که در داخل کشور مشغول توطئه است شکست دهند و به حرف امام گوش کنند که آنان را همیشه به وحدت می‌خواند. شادی روحش الفاتحه مع صلوات التماس دعا فرج آقا امام زمان عجل الله و شفای بیماران ان شاالله زیارت عتبات عالیات و آخر عاقبت به خیری کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/khaterat_razmandegan کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان بله https://ble.ir/khaterat_razmandegan
آقای احمدی نژاد: ‏دیر اومدی،عموجان موقع شهادت سردار، بعد از حادثه تروریستی شاه چراغ و کرمان، بعد از کشتار مردم غزه و عملیات وعده صادق کجا بودی؟ مهمتر از همه مراسم تشییع شهید جمهور محبوب مردم کجا بودی؟ و......‌ حرفهای دیگه بماند برای بعد حالا که بحث قدرت شد یهو احساس تکلیف کردی؟! کاری به شورای نگهبان نداریم تو از نظر ما مردم رد صلاحیتی کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/khaterat_razmandegan کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان بله https://ble.ir/khaterat_razmandegan
سرلشکر شهید مصطفی پژوهنده در سال ۱۳۳۷ در خرم‌آباد دیده به جهان گشود. او در خانواده‌ای متدین پرورش یافت و شاگرد شهید محراب، آیت‌الله مدنی بود و درس عرفان و مبارزه را از آن شهید آموخته بود. در دوران تحصیل علاوه‌بر جدیت در درس، توجه خاصی به انجام فرائض و تکالیف دینی از خود نشان می‌داد، پس از اخذ دیپلم، در سال ۱۳۵۶ در امتحانات ورودی دانشکده افسری، شرکت کرد و پس از موفقیت در این امتحانات وارد دانشکده افسری شد. هم‌زمان با آغاز نهضت اسلامی، تحصیلات دانشکده افسری را ترک کرد و به صفوف مردم انقلابی پیوست و پس از پیروزی انقلاب، به دانشکدة افسری بازگشت. شهید پژوهنده با شروع جنگ تحمیلی به صفوف رزمندگان در جبهه جنوب پیوست و در عملیات‌های فتح‌المبین، آزادی خرمشهر، شکست حصر آبادان، آزادسازی ارتفاعات گیلان ـ غرب و پاک‌سازی جزایر مجنون شرکت داشت. او جنگ را سرلوحه همه امور زندگی خود می‌دانست. بیش از هفتاد ماه از عمر خود را در جبهه و جنگ گذرانید. بارها به او پیشنهاد می‌شد که پشت جبهه برود؛ اما او مخالفت می‌کرد و می‌گفت: «جای من در خط مقدم است» وی از بنیانگذاران لشکر ۵۸ تکاور ذوالفقار و فرمانده گردان ۱۸۳ بود. در چند سالی که مسئولیت فرماندهی گردان ۱۸۳ را به عهده داشت، در قلب پرسنل خود جای گرفته بود. بارها گفته بود شب‌ها خواب زیارت خانه‌ خدا را دیده است، وسایلش را جمع کرده و به حج مشرف شده است. فرمانده‌اش معتقد بود که این تکاور شجاع و با ایمان، به‌تنهایی می‌تواند یک لشکر را هدایت کند و به پیروزی‌های عظیمی دست یابد. او فرمانده‌ گردان ١٨٣ لشکر ٥٨ ذوالفقار بود. بستان، تنگه‌ چزابه و شیاکوه به قدوم مبارک او تطهیر شده و تبرک یافته‌اند و عملیات کربلای ٤ و ٦ او را حسینی دیده‌اند. در اولین حمله لشکر ۵۸ ذوالفقار ارتفاعات راهبردی شیاکوه را آزاد کرد. همان‌جا بود که ترکش‌های خمپاره، چشم، دست و سینه‌ او را مجروح ساخت و او پس از بهبودی نسبی، دوباره عازم جبهه‌ها شد. در سال ١٣٦٣ یعنی در ٢٦ سالگی ازدواج کرد و در همان سال از طرف فرمانده‌ نیروی زمینی، جهت انتقال فنون نظامی به دانشجویان دانشکده افسری، مأمور شد. جنگ را سرلوحه همه چیز قرار داده بود و پس از مدتی، فرماندهان را راضی کرد تا دوباره به جبهه برگردد. اما این‌بار جبهه رفتن او مانند همیشه نبود؛ رفتنی بدون بازگشت بود و آغاز سفری بود که بارها در خواب دیده بود. شب سی‌ام تیر ١٣٦٧ پس‌از نماز شب، به یکی‌از دوستان خود گفت: «این آخرین ساعاتی است که من در میان شما هستم. بعد از نماز صبح و قبل از طلوع آفتاب، دیگر در میان شما نخواهم بود. منطقه را به شما می‌سپارم، مواظب باشید!».این دلاورمرد لرستانی صبح روز سی‌ و یکم تیرماه سال ١٣٦٧ در عملیات مرصاد و در کرمانشاه به درجه رفیع شهادت نائل آمد شادی روحش الفاتحه مع صلوات التماس دعا فرج آقا امام زمان عجل الله و شفای بیماران ان شاالله زیارت عتبات عالیات و آخر عاقبت به خیری کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/khaterat_razmandegan کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان بله https://ble.ir/khaterat_razmandegan
آمار عجیب نامزدهای ریاست‌جمهوری بررسی سوابق ۸۰ نامزد انتخابات ریاست جمهوری: از دولت سیزدهم: ۵ نفر (۱.محمدمهدی اسماعیلی ۲.مهرداد بذرپاش ۳.صولت مرتضوی ۴.قاضی‌زاده هاشمی ۵.داوود منظور) از دولت روحانی: ۴ نفر (۱.عبدالناصر همتی ۲.اسحاق جهانگیری ۳.عباس آخوندی ۴.محمد شریعتمداری) از نمایندگان مجلس فعلی: ۹ نفر (۱۲ درصد) از نمایندگان ادوار مجلس: ۴۳ نفر (۵۴ درصد) اسامی افراد تاییدصلاحیت‌شده ۲۲ خرداد اعلام می‌شود رئیس ستاد انتخابات: ۲۷۸ نفر مراجعه‌کننده داشتیم که ۸۰ نفر واجد شرایط بودند و ثبت‌نام کردند. کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/khaterat_razmandegan کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان بله https://ble.ir/khaterat_razmandegan
....هفتم مهر عراقی‌ها آمدند سمت پادگان دژ. ابتدا نتوانستیم جلوشان را بگیریم. خانه‌‎های سازمانی ما کنار پادگان بود و افتاده بود دست عراقی‌ها. از دور می‌دیدیم که می‌روند داخل خانه‌ها. هر ساختمان پنج طبقه بود و هر آپارتمان حدود صدوچهل متر می‌شد. مثل لشکر مورچه‌ها صف کشیده بودند و همه وسایل خانه‌ها را بیرون می‌آوردند. هر چیزی هم که زورشان نمی‌رسید، از بالکن‌ها پرت می‌کردند پایین. از دور می‌دیدیم که تلویزیون و چرخ خیاطی و پلوپز روی سرشان گذاشته‌اند و خوشحال می‌برند سمت تانک‌هاشان. طاقت نیاوردم. توپ را تنظیم کردم و زدم. خورد توی صف‌شان. چند تا گلوله که زدیم، دست از دزدی برداشتند. بعد از چند ساعت تانک‌های لشکر زرهی اهواز رسیدند. دوتایشان را پشت صابون‌سازی، توی نخلستان زده بودند. اما همان‌ها که آمدند، همراه با توپ‌های خودمان، توانستیم عراقی‌ها را به عقب برانیم. عراقی‌ها که رفتند، رفتیم سراغ خانه‌ها. بی‌انصاف‌ها تا توانسته بودند، برده بودند. یا خراب کرده بودند. وسط فرش دوازده متری دست‌باف کاشان مدفوع کرده بودند. دیگر نمی‌شد فرش را کاری کرد. از بالکن انداختیمش پایین و آتشش زدیم. هنوز فرش داشت می‌سوخت که یکی دوان‌دوان آمد. داد می‌زد و کمک می‌خواست. عراقی‌ها یکی از سربازهای پادگان را اسیر گرفته بودند. با سیم تلفن صحرایی، دست‌ها و پاهایش را بسته بودند و از طبقه پنجم، از پا آویزانش کرده بودند. می‌خواستند از یک سرباز عادی، اطلاعات بگیرند. بعد از حمله ما رفته بودند و سرباز آویزان مانده بود. هنوز زنده بود. هر جور بود آوردیمش پایین. سیم تلفن، پایش را بریده و به استخوانش رسیده بود. آنقدر آویزان مانده بود که نای حرف زدن نداشت. همه خون تنش در سرش جمع شده بود.... راوی: رزمنده دلاور عبدالله صالحی کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/khaterat_razmandegan کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان بله https://ble.ir/khaterat_razmandegan
از آدم‌های سیاسی کشور زیاد انتقاد می‌کرد. می‌گفت: فلان کار اشتباه بوده، فلان کار درست بوده. بهش می‌گفتم: تو که هیچ‌کی رو نذاشتی بمونه، آخر سر طرفدار کی هستی؟ می‌گفت: فقط آقا؛ هر چی آقا بگه. گاهی وقت‌ها که دلش می‌سوخت می‌گفت: آرزوم اینه سرم رو بذارم روی سینه‌ی آقا و دردِدل‌هایی رو که نمی‌تونم به کسی بگم، بهش بگم. کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/khaterat_razmandegan کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان بله https://ble.ir/khaterat_razmandegan
خیلی از ایام که به اصفهان می آمد مجروح بود اما به هیچ عنوان نماز شب او ترک نمی شد، فقط یک شب من دیدم که نماز شب اقامه نکرد که شیمیایی شده بود و تب بالای 40 درجه داشت و او را به بیمارستان بردیم و حتی متوجه نشد که در بیمارستان است. راوی:مادر شهید کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/khaterat_razmandegan کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان بله https://ble.ir/khaterat_razmandegan
بچه‌ها جبهه دوستی‌هاش، رفاقتاش صادقانه بود داری یه رفیق صادق؟ اصلا دنبال یه دوست صادق میگردی؟ بچه ها دارید یه دوست صادق که تو وسط میدون مین گناه دستتونو بگیره؟ داری یه رفیق لوتی که دستتو بگیره نه مچتو؟ حاج حسین یکتا شب خوبی داشته باشید به امید فردای بهتر کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/khaterat_razmandegan ‌کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان بله https://ble.ir/khaterat_razmandegan
بعد از دستگیری امام خمینی در پانزده خرداد وپس از چند ماه بعد انتقال ایشان به منزلی در منطقه داوودیه بنده خدمت ایشان رسیدم سه روزی که ایشان در داوودیه بودند من در آنجا خدمت ایشان بودم. در آنجا ساواکی‌ها دست اندرکار بودند و پذیرایی می‌کردند. به امام گفته بودند که خانه متعلق به نجاتی ۔ برادر آقای قمی - است، در حالی که این خانه در اختیار ساواك بود. از آن به بعد، آمد و رفت مردم برای دیدن ایشان شروع شد. ساواکی‌ها کنترل می‌کردند و مردم را به صف می‌کردند. باید گفت بدترین شبی که شاید بر امام گذشت، آن شبی بود که ایشان از زندان آزاد شده بودند؛ برای اینکه تمام جنایاتی را که در این مدت اتفاق افتاده بود به اطلاع امام نرسانده بودند، نگفته بودند 15هزار نفر در پانزده خرداد شهید شده‌اند. چقدر مردم را کشته و مجروح کرده‌اند هیچ نگفته بودند. یک نفر انسان با این عاطفه یک مرتبه این گزارش را دریافت کند چه حالی پیدا می‌کند؟ همه حوادث پانزده خرداد و زندانی‌ها، کشتارها را برای ایشان گزارش دادند، خیلی ناراحت شدند. پس از چندی، سرگردی به نام عصار که آن وقت سروان و رئیس همین ساواکی‌ها بود، آمد آنجا مستقر شد. صبح امام تشریف بردند وضو بگیرند من همراه ایشان بودم. در راهرو به عصار برخورد کردند. شب همه این گزارش‌ها را شنیده بودند، حالا مواجه با یکی از چهره‌های این‌ها شدند. امام با عصبانیت فرمودند : این ساواك چه می‌خواهد، پدر این‌ها را در می‌آورم. بلند می‌شوم می‌روم مسجد و مردم را به انقلاب و قیام دعوت می‌کنم، بروید گم شوید، شاه و ساواک از جان مردم چه می‌خواهند؟ عصار رنگش پرید و عقب عقب بیرون رفت. امام هم خیلی عصبانی بودند؛ من امام را بغل کردم و گفتم حاج آقا بفرمایید برویم، خلاصه امام را به اتاق خودشان بردیم. عصار رفت و فوری به نصیری گزارش داد که یک چنین برخورد و یک چنین جریانی اتفاق افتاده است. ناگهان تیمسار وثیق که آن وقت رئیس پلیس بود، با نیروی زیادی آمدند و همه جا را محاصره کردند، آن وقت کلانتری سوار بود با اسب سوار آمدند و خانه را محاصره کردند و دیگر هیچ کسی را اجازه ندادند که به ملاقات ایشان بیاید؛ ملاقات ایشان را ممنوع کردند و حتی علما آمدند، شریعتمداری هم آمد که بنا بود به او هم اجازه ملاقات ندهند، اما بعدا به او وعده دیگری اجازه دادند. پس از آن، ملاقات ممنوع شد. بعد آمدند به امام گفتند که شما آزاد نیستید، بلکه از یک زندان به زندان دیگر منتقل شده‌اند و شما را آزاد نکرده‌ایم و بناست شما در این خانه زندانی باشید. رژیم پهلوی می‌خواست امام را به یک ده در اطراف تهران ببرد. شاه پیغامی هم برای امام داده بود که انصاری رئیس ساواک شمیران به آنجا آمد و پیغام را آورد، پیغام شاه این بود که اگر دست برندارید، فکر نکنید که من به این سادگی از این مملکت می‌روم، نه من اول همه را می‌کشم، بعد هم خودم می‌گذارم و می‌روم. یک چنین تهدیدی هم کرده بوده که امام فرمودند: این مردک آمده و یک چنین پیغامی آورده است. خلاصه، دو روز ایشان در آنجا بود، ملاقاتش هم ممنوع بود. صحبت بر سر این بود که ایشان به کجا منتقل بشوند تا بالاخره آقای روغنی با ساواك مذاکره کرد و به ساواك گفت که من حاضرم از ایشان و مراقبينش پذیرایی کنم، شما آنجا مراقب بگذارید. عاقبت، روی هر جهت که بود امام هم راضی شدند و ایشان به منزل روغنی منتقل شدند. برگرفته ازکتاب: خاطرات شهید فضل الله محلاتی ناشر:مرکز اسناد انقلاب اسلامی کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/khaterat_razmandegan کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان بله https://ble.ir/khaterat_razmandegan
چندین بار فرزند *شهید محمد اصغری خواه* را می‌خواستند در مراسم های مختلف تجلیل کنند و قبول نمی‌کرد و یا در برابر اصرارهای زیاد مردم و همرزمان پدر بسیار ساده و متواضع حاضر می‌شد و یک جمله ای را می‌گفت که همه ما مردم در این افتخار بزرگی که شهدا رقم زدند سهم داریم و مسئولیم. وقتی از او علت عدم حضور در مراسم و یادواره ها را برای حضور در راس مجلس و تجلیل می پرسیدیم ، چیزی نمی‌گفت تا اینکه یک روز به بخشی از وصیت‌نامه پدرش خطاب به خانواده‌ اشاره کرد که می‌گوید: *نکند خدای ناکرده شهادتم وسیله‌ای باشد که شما بر ملت فخر بفروشید.* مهربانی‌ شهید اصغری خواه او رابه اسوه‌ای دوست‌داشتنی تبدیل کرد و هم‌نشینی و انس مداوم با قرآن، از او انسانی اهل عمل ساخت، نه اهل حرف و سخن. ایشان آن‌قدر به استفاده‌ی شخصی از اموال دولت حساس بود که بعد از ازدواجش، وقتی فرزندش بیمار شد، حاضر نشد او را با ماشین دولت به درمانگاه ببرد. روزی پدرش به دیدار محمد در جبهه رفت؛ دید که چادرش هیچ سقف ندارد. علت را جویا شد و محمد دراین‌باره گفت: «برای مسقف کردن چادرها، پلاستیک‌هایی آوردیم که مقدارش کافی نبود؛ دیدم انصاف نیست تا وقتی چادر بچه‌ها مشکل دارد، من در چادر فرماندهی در آسایش باشم و به خودم فکر کنم». سردار شهید اصغری خواه در طول مدت حضور خود در جبهه، در لشکر «کربلای ۲» و «قدس» فرمانده گردان‌های امام رضا(علیه السلام)، امام حسین(علیه السلام) و کمیل بود و در عملیات‌های متعددی حضور مؤثر داشت. محمد پس از مدتی جانشین هم‌رزم شهیدش شد و فرماندهی گردان کمیل را برعهده گرفت و در تاریخ ۱۳۶۷/۱/۱۹ در عملیات «والفجر۱۰ » در منطقه‌ی «بانی بنوک» به شهادت رسید. کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/khaterat_razmandegan کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان بله https://ble.ir/khaterat_razmandegan
💠آیت الله خوشوقت: (آیا) نماز روزتان درست شده است؟ نماز شب بعد از روز است. (نماز) روز را درست کنیم ان شاء الله. اگر روز وظیفه را انجام دادیم و گناه نکردیم نوبت به شب می‌رسد. اگر موفق شدیم نیم ساعت، سه ربع به أذان صبح مانده بلند شویم آن چند تا رکعت نماز شب را بخوانیم خیلی خیلی غنیمت بسیار بزرگ و است. منتهی یک شرط دارد و آن این است که گناه بغل آن نگذارید. (اگر) گناه گذاشتید دود می‌شود و هوا می‌رود، هیچ فایده‌ای ندارد. زحمت کشیده‌اید امّا بهره نمی‌برید، بنابراین سعی کنیم گناه نکنیم بعد ان شاء الله بهترین عبادت تَهَجُّد و نماز شب است. کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/khaterat_razmandegan کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان بله https://ble.ir/khaterat_razmandegan
با آن‌که اسفند بود و هوا رو به بهار می‌رفت، اما سرمای غرب کشور بیداد می‌کرد. جاده‌ها عموماً بسته می‌شد و در سرما به هر طریقی جیره غذایی و ذخیره نفت می‌رسید، ولی باز به مشکل برمی‌خوردیم. اکثر اوقات آب قطع می‌شد و به ناچار از آب برف استفاده می‌کردیم. تا پایان زمستان در همین سنگرها مستقر بودیم. بیشتر وقت‌ها برف سنگینی می‌آمد. شب‌ها معمولاً آسمان صاف بود و صبح که بلند می‌شدیم از زور برف در سنگر را نمی‌توانستیم باز کنیم. راحت یک متر و نیم برف جلوی در سنگر بود. نگهبان می‌آمد برف‌ها را کنار می‌داد و راه را باز می‌کرد. در سرمای هوا رفت و آمدمان به بیرون مشکل بود و باید چاره‌ای می‌اندیشیدیم. با بچه‌ها جلوی سنگر را یکی دو متر ورق اضافه کردیم و کیسه خاک چیدیم و مثل دیواره سه طرفش را بالا آوردیم، رویش پیلت گذاشته و خاک ریختیم. باید به فکر آب گرم هم می‌بودیم. خودم یک مشعل نفتی گذاشتم و یک بشکه نفت خالی شده را نصف کرده و چهارپایه درست کردم از بغل هم یک برش دادم و شیر آب گذاشتم. بشکه مدام روی مشعل بود. داخلش برف می‌ریختم و به راحتی برای سرویس بهداشتی، وضو و شستن ظرف و استحمام آب گرم داشتیم. گاهی ۱۵ روز جاده بسته می‌شد. رفت و آمد برای استحمام مشکل‌ساز بود و ضمن این‌که بیرون از سنگر هم سرما و برف بود. همین بشکه آب گرم مشکل ما را حل می‌کرد و راحت گنجایش صد لیتر آب را داشت. شلنگی از بالا به شیر بشکه وصل بود و به راحتی کار دوش حمام را انجام می‌داد. دو متر کَفِ سنگر را هم بتن کرده و شیب داده بودم، لوله‌ای هم گذاشته بودم که آب‌های آلوده به دره سرازیر می‌شد. در چند ماهی که در این محور بودیم زمین والیبال هم درست کردم و یک تور دست بافت؛ تا بچه‌ها با همان سبک و سیاق جبهه‌های خودمان در اوقات فراغت سرگرم باشند. خودم هم فوتبال بازی می‌کردم و همین بازی‌ و شوخی‌ها در وقت فراغت اخوت و یکدلی بین بچه‌ها را بیشتر می‌کرد. حضور در این محیط و کنار هم بودن، از ترس ناشی از حمله ناگهانی دشمن می‌کاست. بعضی شب‌ها که بچه‌ها نگهبانی می‌دادند، نیمه‌های شب دور می‌زدم و دمی با آن‌ها هم صحبت می‌شدم که احساس ترس نکنند و یا خدایی نکرده فکر نکنند چون من فرمانده هستم باید بخوابم و آن‌ها نگهبانی دهند. راوی: فرمانده دلاور سید علی‌اصغر سیدالنگی کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/khaterat_razmandegan کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان بله https://ble.ir/khaterat_razmandegan
شهيد محمود ذاكري كه سوّمين فرزند ذكور خانوادۀ ابوالقاسم ذاكري مي باشد.در اوّل دی ماه ۱۳۴۱ پا به عرصۀ وجود گذاشت .كودكي و نوجواني را همچون ساير خانواده هاي اردكان با صفا و صميميّت و اخلاص و سادگي و انس با قرآن و حبّ به ائمه اطهار-عليهم السّلام- طي شد. دورة ابتدايي را در دبستان بابا طاهر اردكان گذراند. او كه دوران حكومت ستم شاهي و تحقيرها و بي عدالتي ها را به عینه لمس كرده بود٬ براي انقلاب اسلامي كه در سن ۱۶ سالگي اش به وقوع پيوست ،ارزش فراوان قائل بود. خود نيز در راهپيمايي هاي انقلاب و جلسات مذهبي ضد رژيم شركت فعّال داشت.محمود بر اثر تنگدستي والدين و جهت كمك اقتصادي به خانواده درس را رها كرده و به شغل آزاد مشغول شد .در سنّ ازدواج با دختری عفیف ازدواج نمود؛که ثمرة ازدواجش يك فرزند دختر مي باشد. زماني كه تجاوز دشمن بعثي به ميهن اسلامي ايران آغاز شد٬ جوانان غيور و غيرتمند ايران بنا به فرموده رهبر و مقتدايشان ،حضرت امام خميني (ره)، گروه گروه به مناطق جنگي عزيمت نموده و در برابر دشمن تا دندان مسلح ايستادند .شهيد گرانقدر نيز با وجود همسر و يك فرزند دختر راهي جبهه هاي نبرد شد و علاقۀ به زندگي و زن و فرزند و مسائل مادی مانع حضور او در جبهه و رشد معنويش نشد در سالهاي۶۱ و ۶۲ ، دو دفعه در جبهه حضور يافت و به مدت ۳ ماه و ۱۹ روز به مصاف با يزيديان پرداخت. امّا پس از رزمي بي امان ،در تاريخ ۱۳۶۲/۱۲/۶ در عمليّات پدافندي در تنگة زليجان مرغ روحش به پرواز درآمد و در ملكوت اعلي در جوار رحمت ربّش آرام گرفت.پيكر مطهرش پس از تشييع در بهشت شهداي اردكان در كنار ديگر شهداي انقلاب به خاك سپرده شد. دوّمين شهيد اين خانواده برادرش غلامرضا است كه در سال ۶۵ به درجة رفيع شهادت نائل آمد. شادی روحش الفاتحه مع صلوات التماس دعا فرج آقا امام زمان عجل الله و شفای بیماران ان شاالله زیارت عتبات عالیات و آخر عاقبت به خیری کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/khaterat_razmandegan کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان بله https://ble.ir/khaterat_razmandegan
برا خدا ناز کنید! شهدا برا خدا ناز می‌کردن. گناه نمی‌کردن ولی عوضش برا خدا ناز می‌کردن؛ خدا هم نازشون رو می‌خرید! حاج احمد کریمی تیر خورد، وقتی رسیدن بالا سرش، گفت: من دلم نمی‌خواد شهید بشم! با تعجب گفتن: یعنی چی نمی‌خوای شهید بشی؟! برا خدا داری ناز میکنی؟ گفت: آره، من نمی‌خوام اینجوری شهید بشم، میخوام مثل اربابم امام حسین ارباً اربا بشم... حاج احمد رفت به سمت آمبولانس، بی سیم چی هم حرکت کرد، علی آزاد پناه هم حرکت کرد، یکدفعه یه خمپاره اومد خورد وسطشون، دیدم حاج‌ احمد ارباً اربا شده. کل هیکل حاج احمد کریمی شد یه گونی پلاستیکی! دوست داری برا خدا ناز کنی؟ خدا هم بخرتت؟ تو بخوای معشوق باشی، خدا هم عاشقت میشه... حاج حسین یکتا کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/khaterat_razmandegan کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان بله https://ble.ir/khaterat_razmandegan
شب عملیات پاوه، احتمال می‌رفت که پاوه سقوط کند، اصغر یک تعداد لباس کردی به پاسگاه آورد. خطاب به نیروهایش گفت: «هر کسی که می‌خواهد می‌تواند لباس کردی بپوشد و برود.» یکی از نیروها از دانشجویان فیزیک دانشگاه تهران بود. اصغر اصرار کرد که او برود و می‌گفت «در آینده، ما به افراد متخصصی همچون تو نیاز داریم.» آن دانشجو قبول نکرد و در عملیات شرکت کرد و به شهادت رسید. تمام نیروهای وصالی کنارش ماندند و اکثرشان هم شهید شدند. حدود ۲۰ نفر از نیروهای سپاه و باقی از مردم کرد بودند. از این جمع حدود هشت نفر زنده ماندند. شب عملیات پاوه همچون شب عاشورا شده بود. بعد از ازدواج، من و اصغر بسیار به مزار شهدا می‌رفتیم و او برایم از رشادت نیروهایش در عملیات می‌گفت. اصغر وصالی اهل پشت میز نشستن و عافیت‌طلبی نبود. او می‌توانست در تهران بماند و در امنیت باشد، اما وقتی شرایط کردستان را شنید، به کردستان رفت. او و گروهش دومین گروهی بودند که وارد کردستان شدند. زمانی هم که جنگ شروع شد، بنابر نیاز و شرایط در منطقه ماند. جنگ در مناطق عملیاتی کردستان، بسیار دشوار بود. در آن شرایط هم راضی نشد از کردستان به مناطق عملیاتی جنوب برود تا کمی از مسئولیت‌هایی که بر دوش داشت، کاسته شود. خاطره ای به یاد سردار شهید علی‌اصغر وصالی طهرانی‌فرد فرمانده دستمال‌ سرخ‌های پاوه که در چهلمین روز شهادت برادرش شهید اسماعیل وصالی طهرانی‌فرد کبوتر آسمان‌ها شد. راوی: همسر شهیدخانم مریم کاظم‌زاده (تنها خبرنگار خانمی که سال ۵۸ برای تهیه گزارش از استان کردستان و شهر پاوه به آن منطقه رفته بود.) کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/khaterat_razmandegan کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان بله https://ble.ir/khaterat_razmandegan
چشم به راهند تا ما سر به راه شویم و از راهی که رفته‌اند برویم و رو به راه شویم. این چشم‌ها چشمه‌های نورند چشم انتظار جوشش ما برای پیوستن به لشگریان ظهور چشم‌های پاکی که چشم از حرام بسته‌اند و در حرم یار چشم گشوده‌اند چشم‌هایی که بازماندگان را ندا می‌دهند که نه خوفی هست و نه حزنی از شیطان نهراسید و در ابتلائات غم به دل راه ندهید فَرِحِينَ بِمَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَيَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ حاج_حسین_یکتا کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/khaterat_razmandegan کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان بله https://ble.ir/khaterat_razmandegan
یک توصیه دوستانه به عزیزان انقلابی : حتما این چند خط را مطالعه بفرمایید. این اشتباه محضه است که الان شروع کنید نامزدهای انقلابی رو تخریب کردن. انتخابات ریاست جمهوری، انتخابات مجلس نیست که فلان نامزد رو تخریب کنیم تا لیستش رأی نیاره و لیست‌های خودمون رأی بیاره الان اگه انقلابی‌ها درگیر خودشون بشن، بهترین استفاده رو غرب‌گراها میکنن و خدای نکرده یه وقتی میفهمیم که دیگه خیلی دیر ‌شده و اون موقعس که حداقل 4 سال و چه بسا 8 سال باید تحمل کنیم دوستان انتخابات مجلس تموم شده از نقش قبلی‌تون که همونجاهم اشتباه بود بیاید بیرون یه عده گرگ جلوی شما هستن، برید سراغ اونا. دارند با قلم های مسموم خود القاء میکنند که هیچکدام از کاندیداهای انقلابی رای نخواهند آورد اگر این اتفاق هم رقم بخوره باز میگویند انتخابات قبلا مهندسی شده است ورای مردم تاثیری ندارد. کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/khaterat_razmandegan کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان بله https://ble.ir/khaterat_razmandegan