eitaa logo
خاطرات فراموش شده (رزمندگان)
1هزار دنبال‌کننده
615 عکس
273 ویدیو
1 فایل
مقام معظم رهبری: "نگذارید غبارهای فراموشی روی این خاطره های گرامی را بگیرد...... هدف ما ارائه و ترویج فرهنگ ارزش های دفاع مقدس می باشد با این نیت اقدام به راه اندازی کانال خاطرات فراموش شده نموده ایم @Alireza_enayati1346
مشاهده در ایتا
دانلود
وضعیت الان مردم پای تلویزیون😂 کلا مناظره تبدیل به میزگرد شده کاش کاندیداها مشاوره همراه میاوردن یه چندتا چیز پرت می کردند مناظره گرم میشد😝
اووووف دمش گرم قاضی زاده خوب دفاعی کرد از دولت شهید و خوب حمله ای کرد به دولت سوم روحانی
قاضی زاده : میخواهم دولت نیمه تمام اقای رئیسی را ادامه دهم.
قاضی زاده به پزشکیان : چه طور ممکن است بگوییم در عرصه انتخابات هستیم و خط فکری من به دولت روحانی ربطی ندارد اما آنها در ستاد ما باشند. هرکسی با اطرافیانش شناخته میشود.
آخ جون بچه‌ها بیایید به قاضی زاده رای بدیم میگه نصف درس خوندن اضافه اس😂😂😂😂😂😂😂
هیشکی به مدارس استثنایی توجهی نکرد
قالیباف چرا رفت تو کانال اقتصادی!؟
قالیباف: اتباع غیر مجاز اسیب اجتماعی زیادی در کشور دارند ایجاد می کنند؛ باید مرز شرقی را بطور کامل با دیوار مسدود کنیم
امشبم قالیباف و پزشکیان دوباره دل و قلوه دادن بهم. دلیلشو نمیدونم
قاضی زاده خیلی قشنگ گفت؛ من صراحتا میگم دولت من ادامه‌ی دولت آقای رییسی خواهد بود. ولی آقای پزشکیان شما این شجاعت رو دارید که بگید می‌خوام دولت سوم روحانی رو تشکیل بدم؟
قالیباف: یک قطعه زمین به کسانی که زمین ندارند خواهیم داد. واحدهای ۷۵ متری به زوج های جوان خواهیم داد تا ۳ سال اجاره ندهند.
مجری: الان قاضی‌زاده و قالیباف وپور محمدی میتونن برن دیگه کاری باهاشون نداریم
زاکانی: روحانی اسباب شرایط اسفناک امروز است و من اماده مناظره ام
قالیباف در بخش پایانی خودش ترکوند خیلی خوب بود جمع بندیش واردات خودرو مسکن دیوار شرقی پایتخت اقتصادی و...
زاکانی هم عالی داره پیش می‌ره ماشاءالله جبهه انقلاب.
همه کاندیدا ناراحتن از وضع کشور ما مردم واقعا بد عمل کردیم😭😭😭😭😭
پزشکیان خالی از محتوا ولی خوب و جذاب داره ارائه میده...
به دوستان می‌گفتم پزشکیان حراف است وبازی با کلمات را خوب بلده اوووه چه شانتاژی
جلیلی تا مارو نجهشونه ول نمیکنه 😂
جلیلی هم خوب داره میگه این که یاد مردم بیاری ۸ سال چه بر سرشون اومده خیلی کمک میکنه
اگه زندگی پس از زندگی عباس موزون دیده بودیم هیجانش بیشتر بود از مناظره شش نامزد
بریم بخوابیم مناظره تمام شد
همراهان گرامی ببخشید حدود چهار ساعت با ما همراه بودید اگر اذیت شدید حلال بفرمایید از آن دسته عزیزانی که در ارسال لحظه به لحظه پیام‌ها در خصوص مناظرات همدلی وهمراهی کردند هم در ارسال پیام وهم در ارسال کلیپ ها متشکرم اگر انتقاد وایرادی هم در نحوه اطلاع رسانی مناظرات بود در خدمت همه عزیزان همراه هستم. شب خوبی داشته باشید به امید فردای بهتر کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/khaterat_razmandegan کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان بله https://ble.ir/khaterat_razmandegan
حسرت میخورم که چرا دیگر پسری نداشتم که تقدیم انقلاب کنم خداوند در آذر ماه سال ۱۳۴۴ محمد رضا را به ما داد و در اوایل اسفند ماه سال ۱۳۴۶ عزیزی به نام محمود رضا را ، که فاصله سنی آنها تقریبا یکسال و ۸ یا ۹ماهی بود. محمد رضا ۱۲ سال و ۶ ماهش بود که حضرت امام(ره) وارد ایران شدند و یک روز آمد و گفت مادر میخواهم برای تعلیم اسلحه بروم ، گفتم مادر جان اگر رفتی آنجا و جنگ شد میدانی باید چیکار کنی؟ گفت چرا جنگ شود؟ گفتم برای این که آمریکا منافعش از دست رفته و محمد رضا یک جوابی داد که تا ابد مهر خاموشی بر لبان من زد و گفت مادر انسان یک بار میمیرد و چه بهتر که در راه اسلام بمیرد و آن زمان متوجه شدم که این نوجوان در کجا سیر میکند و من در کجا هستم. محمد رضا برای تعلیم اسلحه رفت و جنگ شروع شد که ۱۳ سال و دو سه ماهش بود و تا ۲۳ سالگی که شهید شد در جبهه ماند و در غرب و جنوب بود ، اما محمود رضا تقریبا دو سال در جبهه ها بود چون در اهواز نبود و برای تحصیل آن را به شهر دیگری فرستاده ایم ، ولی در عملیات والفجر ۸ هر دو برادر شرکت کردند که در آن عملیات محمد رضا به شهادت رسید چون غواص بود ولی محمود رضا مجروح شد و بعد از ۱۱ ماه در عملیات کربلای ۴ شرکت کرد و در جزیره سهیل مفقود شد و ۱۴ سال زمان مفقودیش به طول انجامید و بعد از آن تکه استخوان هایی را برای ما به ارمغان آوردند که خداوند را شاکرم. هنگامی که به ما اطلاع دادند محمود رضا را آوردند و ایشان هدیه آقا امام رضا(علیه السلام) به ما بود ، یک شب خواب دیدم که همراه پدر شهید در مرقد امام رضا(علیه السلام) ایستاده ایم و عده ای از خدام آقا اطراف ما ایستاده اند و یک مرتبه دیدم که یک مدال بسیار بزرگی را به گردن من انداختند ، اما کسی را ندیدم و من آن را پنهان کردم و گفتم چون قیمتی است کسی نبیند و مجدد یک ندایی شنیدم که گفت نه این مدال باید به گردن شما باشد و همان زمان بود که ۶۰۰ شهید را بر روی تریلر حمل میکردند به مرقد امام و بعد به پابوس امام رضا(علیه السلام) بردند و تقریبا ۳ روز بعد به ما اطلاع دادند که محمود رضا را آوردند و تفحص کردند. وقتی به معراج رفتیم شهدا را در سه قسمت گذاشتند که سمت راست و چپ و پیش رو بودند و مثل اینکه یک آهن ربایی مرا به سمت راست ببرد ، پیش جعبه شش یا هفتم ایستادم ، پدر شهید گفت که چرا ایستاده ای و وقتی پرچم را دیدیم نوشته بود که شهید محمود رضا حقیقی از اهواز ، بله شهید من اجازه نداد که مادرش قدم دیگری بردارد تا پس از ۱۴ سال او را ببینم و قنداقه محمود رضا را دوباره در آغوش بگیرم ، تکه استخوان هایی بود که آنها را به سوی قبله گرفتم و هیچ درخواستی نداشتم جز اینکه خداوند را قسم دادم که جوان های ما را از شر فساد و تبانی و بی بند و باری و …نجات دهد شادی روحشان الفاتحه مع صلوات التماس دعا فرج آقا امام زمان عجل‌ الله و شفای بیماران ان شاالله زیارت عتبات عالیات و آخر عاقبت به خیری کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/khaterat_razmandegan کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان بله https://ble.ir/khaterat_razmandegan