#خدمت
🔹اسیر مجروح
داخل #آسایشگاه پشت درهای بسته نشسته بودیم و هر کس به کاری مشغول بود. یکدفعه در آسایشگاه با سر و صدا و لگد #سرباز_عراقی باز شد و چند نفر #اسیر #مجروح آش و لاش داخل شدند.
#مهدی_قماشلویان، شرایطی متفاوت از بقیه داشت.
گفت #راننده_لودر #جهاد_سازندگی، بوده و #لودر او را با #آر_پی_جی زده بودند.
تمام پشت و کمرش تا زیر بغلها #سوختگی شدید داشت به طوری که باید با دستهای باز حرکت میکرد. لباس هم که نمیتوانست بپوشد فقط #چفیهای یادگار مانده از #جبهه را به خاطر پیشگیری از اذیت و آزار #مگسها روی دوش خود و زخمهای پشتش انداخته بود.
در مواقعی این چنین که اسیری تازه خصوصاً از #بیمارستان میآمد، بچهها دور او را میگرفتند و هر کس سوالی میکرد:
ا ز کدام شهری؟
کی اسیر شدی؟
کدام تیپ بودی؟
فلانی را میشناسی؟
فلان عملیات چه شد؟
و بالاخره از آخرین #اطلاعات و #اخبار جبهه و داخل کشور از او سوال میکردند.
مهدی که به #زبان_عربی هم مسلط بود، خبرهای متفاوتی از عراقیها و بیمارستان برای بچهها میگفت.
روزها، چند تا از بچهها پشت سر مهدی مینشستند و با چوب کبریت، چرک و عفونتهای خشک شده زخمهایش را جدا میکردند تا او مقداری از بابت #خارش و #سوزش پشتش کمی احساس راحتی بکند.
مهدی تا آخر اسارت به عنوان #مترجم، مدافع امینی برای بچهها در برابر سربازان بعثی بود.
راوی #حسین_نواب
👈لطفا با معرفی کانال ما به دوستان و گروههای ایتا، در اشاعه فرهنگ ایثار و مقاومت سهیم شوید..
❓سوالات و پیشنهادات
https://eitaa.com/Ganjineh_Esarat
✍️روایت خاطرات
https://eitaa.com/Khaterat_Revaiat
📌کانال ناگفته هایی از اسارت
https://eitaa.com/khaterate_Azadegan
#خدمت
🔹آبگرم و حمام
هر آسایشگاه بین ۱۰۰ تا ۱۲۰ نفر جمعیت داشت، از همه سنین. در این بین، روزانه افرادی برای #نماز_صبح نیاز به آب و #حمام داشتند.
بچهها یک دستشویی و حمام سرپایی (موقت)، گوشه آسایشگاه با کلاف فلزی و پتو پیچ شده، برای ساعات بسته بودن آسایشگاهها، درست کرده بودند.
#محمود_محمدی، برای خودش دکان و بازار خندهای درست کرده بود. ادعا میکرد از #ماهی خوشش نمیآمد، بچهها هم سر به سرش میگذاشتند و همیشه او را #محمود_ماهی صدا میزدند، او هم به دنبال آنها و فرار و پایه خنده بچهها ...
در هوای سرد #زمستان #موصل، محمود ماهی #المنتی (ترکیب تکه ای سیم برق و دو الکترود فلزی ) برای گرم کردن آب، تهیه کرده بود.
المنت، با آن شرایط نه تنها از نظر #ایمنی و برق گرفتگی خطراتی جدی برای او و دیگران داشت بلکه از نظر #عراقیها ممنوع و در صورت لو رفتن عواقب سنگینی در انتظار صاحب المنت بود.
او آخر شبها، یک تکه #کاغذ_و_مداد به دیواره دستشویی میچسباند و هر کس نیاز به آب پیدا میکرد، اسم خود را در لیست مینوشت. شبها از دو ساعت مانده به #اذان_صبح، آب را گرم و با بیدار کردن افراد از روی لیست به هر نفر نصف سطل #آب_گرم برای حمام و #غسل میداد.
و به این ترتیب محمود ماهی، خود را در معرض شناسایی و تنبیه قرار میداد تا اینکه بچهها بتوانند نماز صبح را با خیال راحت و طاهر اقامه کنند.
یادش بخیر
راوی #حسین_نواب
👈لطفا برای فوروارد و هدایت پیام به افراد، کانالها و گروههای دیگر از گزینه "<----" یا هدایت با نقل قول استفاده نمائید.
❓سوالات و پیشنهادات
https://eitaa.com/Ganjineh_Esarat
✍️روایت خاطرات
https://eitaa.com/Khaterat_Revaiat
📌کانال ناگفته هایی از اسارت
https://eitaa.com/khaterate_Azadegan
#خدمت
🔹باغبانی
دور تا دور محوطه اردوگاه یک راهرو عریض و در دو طرف #آسایشگاهها قرار داشتند و عمده محوطه اردوگاه زمین خاکی بود.
هر آسایشگاه زمین جلوی آسایشگاه را به عنوان #باغچه و زمین زراعی برای کشت #صیفی_جات از جمله گوجه، بادمجان خیار و فلفل آماده سازی کرده بود.
یکی از مشاغل خدماتی (به مفهوم #خدمت_رسانی به دیگران) #باغبانی بود. معمولا دوستانی که سابقه #کشاورزی داشتند #داوطلب کار و خدمت در باغچه ها میشدند.
هر آسایشگاه یک باغبان و احیاناً چند نفر کمکی داشت که از صبح، بعد از آزاد باش تا آمار عصر گاهی در گرما و سرمای چهار فصل مشغول #خدمت در باغچه و تولید محصولات برای بقیه بودند.
غیر از توزیع هفتگی محصولات بین نفرات ، هر آسایشگاه به نوبت مواد لازم برای تهیه و آماده سازی #شام کل اردوگاه را نیز تامین میکرد.
محصولات این باغچهها نسبت به زمین آن به قدری زیاد و با برکت بود که هر بار برای آسایشگاه ما #گوجه چیده میشد پشتهای از گوجه وسط آسایشگاه جهت تقسیم بین گروههای غذایی تلنبار میشد.
سربازان عراقی با دیدن این مقدار محصول تعجب میکردند و میگفتند ما بیرون اردوگاه خیلی زمین و مزرعه داریم ولی هیچ وقت اینقدر محصول نمیدهد، شما چکار میکنید!!
البته غیر از لطف خداوند و برکت خدمت خالصانه و بیریای باغبانان، باغچه هر آسایشگاه به نوبت از آب خون و چربی حاصل از شستشوی گوشت سهمیه روز آشپزخانه، تقویت میشد.😂😂
راوی #حسین_نواب
👈لطفا برای فوروارد و هدایت پیام به افراد، کانالها و گروههای دیگر از گزینه "<----" یا هدایت با نقل قول استفاده نمائید.
❓سوالات و پیشنهادات
https://eitaa.com/Ganjineh_Esarat
✍️روایت خاطرات
https://eitaa.com/Khaterat_Revaiat
📌کانال ناگفته هایی از اسارت
https://eitaa.com/khaterate_Azadegan