#روزمرگی_ها
🔹تحویل سال نو
آغاز سال جدید بود و بچهها منتظر تحویل #سال_نو بودند. من و #سید_محمدرضا_سادات و #سید_محمد_اخروی دور هم نشسته بودیم و مشغول صحبت بودیم.
یکی از انها نگاهش افتاد به مرحوم #سید_حسن_زهرایی که سر جایش نشسته و به فکر فرو رفته بود. سید سادات گفت، خوبه بریم پیش حسن آقا و عید را تبریک بگیم. با هم رفتیم پیش حسن آقا.
خیلی خوشحال شد و گفت تو این فکر بودم که اگر #ایران بودم و پیش خانواده، مثل همه پدرها برای تنها دخترم میرفتم #لباس_نو میخریدم و .....
حسن آقا دخترش شیرخوار بود که #اسیر شده بود و وقتی از اسارت برگشت دخترش ده ساله بود.
روحش شاد.
راوی #محمد_سهیلی
👈لطفا برای فوروارد و هدایت پیام به افراد، کانالها و گروههای دیگر از گزینه "<----" یا هدایت با نقل قول استفاده نمائید.
❓سوالات و پیشنهادات
https://eitaa.com/Ganjineh_Esarat
✍️روایت خاطرات
https://eitaa.com/Khaterat_Revaiat
📌کانال ناگفته هایی از اسارت
https://eitaa.com/khaterate_Azadegan