eitaa logo
ناگفته هایی از اسارت
255 دنبال‌کننده
36 عکس
48 ویدیو
0 فایل
بیان خاطرات اسارت آزادگان ۸ سال دفاع مقدس، با هدف آموزش و بازخوانی فرهنگ ایثار و مقاومت و اشاعه این فرهنگ بین افراد غیر آزاده و نسل‌های بعد از جنگ ارتباط با ادمین: @Ganjineh_Esarat بیان خاطرات: @Khaterat_Revaiat
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹نماز شب و ما مقارن بود با اولین سال . که متاسفانه با توجه به حضور در و ، موفق به نشدیم. پس از استقرار در ، کم کم به فکر جبران و قضای روزه‌های از دست رفته افتادیم. علیرغم فشار از طرف و ممنوعیت، ، مراسم ، ، ، ، ، روزه‌های مستحبی، و و یاد خداوند ...، در آسایشگاهها برقرار بود. در بین افرادی بودند که سعی در حفظ این روحیه عبادی و مذهبی تا آخر اسارت را داشتند. مرحوم (مهدی)، خوشرو، همیشه خندان و با صداقت، از معدود افرادی بود که همواره سعی در بودن، ، و نماز شب، داشت. مهدی شب‌ها برای خوردن سحری و یا نماز شب، علیرغم ممنوعیت، از خواب بیدار می‌شد و با مخفی شدن پشت ستون آسایشگاه، با خدای خود خلوت می‌کرد. شبی از شب‌ها، از پشت پنجره او را دیده بود. داد می‌زند "تعال". مهدی خود را بی‌ توجه نشان داده و به می‌رود. بالاخره با سر و صدای نگهبان و بیدار شدن تعدادی از بچه‌ها، مهدی به پشت پنجره رفت. نگهبان از داخل میله ها، با یک دست یقه مهدی را گرفته بود و با دست دیگر با مشت به سر و صورت مهدی می‌کوبید. و بدین صورت او را به خاطر بیدار بودن بعد از ساعت خاموشی تنبیه کرد. اما مهدی تا آخر نسبت به و انجام مستحبات پایبند و بود. راوی 👈لطفا برای فوروارد و هدایت پیام به افراد، کانال‌ها و گروه‌های دیگر از گزینه "<----" یا هدایت با نقل قول استفاده نمائید. ❓سوالات و پیشنهادات https://eitaa.com/Ganjineh_Esarat ✍️روایت خاطرات https://eitaa.com/Khaterat_Revaiat 📌کانال ناگفته هایی از اسارت https://eitaa.com/khaterate_Azadegan