#فرهنگی
🔹زولبیا و بامیه
#دهه_فجر سال ۶۱ بود.
یک روز، مرحوم #جوانی آمد پیش من و گفت، می خواهیم برای شب ۲۲ بهمن برای کل اردوگاه زولبیا و بامیه درست کنیم!
با تعجب نگاهش کردم گفتم چی؟ گفت، همین که گفتم.
پرسیدم چطوری؟ با چی؟ کجا؟
گفت #اصغر_آخوندی، قناده و استاد این کار.
پرسیدم، موادش را از کجا می آورید؟ گفت، روغن و شیر از حانوت می گیریم و آرد هم از ادوارد (آزاده مسیحی).
ادوارد، یک گونی آرد برای کریسمس خریده یه مقدار مصرف کرده و بقیه اش موجوده.
گفتم، کجا می خواهید بپزید؟
گفت، داخل حمام اتاق ۴ روی بخاری علاء الدین.
گفتم، این کار خطرناکیه و ممکنه باعث درد سر بشه، حتما با ارشد اردوگاه (#آقای_گودرزی) هماهنگ کنید.
گفتند پناه بر خدا، ما قصدمان اینه که #اسرا شب #۲۲_بهمن یه شیرینی بخورند، خدا کمک می کند.
دو روز بعد دوباره همدیگر را دیدیم. اینبار دست پر آمده بودند، چند عدد #بامیه داخل یه دستمال توی جیبش بود. نمونه پخته بودند، یکی را به من داد و گفت چندتاش را ببرم ارشد اردوگاه تست کنه.
بالاخره پخت زولبیا در حمام اتاق ۴ شروع شد نمی دونم چند روز طول کشید و با چه زحمتی! ولی برای شب ۲۲ بهمن آماده شد.
جمعیت اردوگاه با ۴۰۰ نفر جدید الورود، ۱۶۰۰ نفر میشد، در ۱۴ آسایشگاه.
به فضل خدا شب ۲۲ بهمن، به هر آسایشگاه یک تشت پر زولبیا و بامیه دادند و همه اسرا موافق و مخالف نظام، نوش جان کردند.
عجیب این که آب از آب تکان نخورد و به عراقی ها خبر نرسید و چه کار بزرگ و با عظمتی فرهنگی و روحیه بخش با همت مرحوم جوانی و دیگر دوستان انجام شد.
انشالله ما قدر دان زحمات #خادمین_اسارت باشیم و همه ایشان در دو دنیا ماجور باشند.
راوی #علی_علیدوست (قزوینی)
👈لطفا با معرفی کانال ما به دوستان و گروههای ایتا، در اشاعه فرهنگ ایثار و مقاومت سهیم شوید..
❓سوالات و پیشنهادات
@Ganjineh_Esarat
✍روایت خاطرات
@Khaterat_Revaiat
📌کانال ناگفته هایی از اسارت
@khaterate_azadegan