eitaa logo
ناگفته هایی از اسارت
255 دنبال‌کننده
36 عکس
48 ویدیو
0 فایل
بیان خاطرات اسارت آزادگان ۸ سال دفاع مقدس، با هدف آموزش و بازخوانی فرهنگ ایثار و مقاومت و اشاعه این فرهنگ بین افراد غیر آزاده و نسل‌های بعد از جنگ ارتباط با ادمین: @Ganjineh_Esarat بیان خاطرات: @Khaterat_Revaiat
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹ارتشی، بسیجی، یه لشکر الهی (۴) پس از یک هفته بچه ها دیگر تاب و تحمل را از دست داده بودند، درهای آسایشگاه‌ها را شکستند و بیرون آمدند. جنب و جوش به برگشته بود سرویس بهداشتی، حمام، و ... اما هنوز از و خوراکی خبری نبود. سربازان عراقی که از این دسته جمعی، ترسان از محوطه اردوگاه خارج و به مقرشان پناه برده بودند، نگهبان‌های روی پشت بام و خارج از اردوگاه را چند برابر کردند. شب به یاد ماندنی سردی بود. درهای آسایشگاه‌ها تا صبح باز، اردوگاه در دست بچه‌های خودی و شیفت های نوبتی بچه ها برای نگهبانی در برابر ناگهانی عراقی‌ها. را دیدم با پتو برای خودش بالاپوشی گرم درست کرده بود و به نگهبان‌های آسایشگاه‌ها سرکشی می‌کرد. عصر فردای آن روز وقتی زندگی در و در جریان بود، ناگهان در اصلی اردوگاه باز شد و تعداد زیادی از سربازان عراقی با و و و میله و نبشی آهنی و... ، با فریاد و نعره کشان به داخل اردوگاه حمله ور شدند. هر کس از طرفی فرار می‌کرد ولی تقریباً هیچکس از زیر آنها نه...😭 خیلی از بچه‌ها و ، چند نفر با چشم از حدقه درآمده و حتی دو نفر شهید شدند. بعد از بچه‌ها و جمع کردن همه در یک گوشه اردوگاه، ارشد و مسئولین از ، وارد اردوگاه شدند. با دستور افسر ارشد عراقی، بالاخره و از یکدیگر جدا و در همین حال ماشین‌های غذا، نان و چلو و مرغ مفصل هم وارد اردوگاه شد😊 پایان ماجرا... (آخرین قسمت) راوی 👈لطفا برای فوروارد و هدایت پیام به افراد، کانال‌ها و گروه‌های دیگر از گزینه "<----" یا هدایت با نقل قول استفاده نمائید. ❓سوالات و پیشنهادات https://eitaa.com/Ganjineh_Esarat ✍️روایت خاطرات https://eitaa.com/Khaterat_Revaiat 📌کانال ناگفته هایی از اسارت https://eitaa.com/khaterate_Azadegan