6.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 اولین تصاویر از منزل سردار دلاور شهید #محمد_الضیف و دیدار با خانواده وی
همسر شهید تأکید میکنه این زندگی ما قبل از جنگ و بعد از جنگ بوده؛ ۴تا دونه فرش و دو تا حصیر و مقادیری کتاب و همین امکاناتی که با چشمتون میبینید هست تأکید میکنه که من و بچههام اسامی مختلفی داشتیم بخاطر مسائل امنیتی، وگرنه خونهمون همینجا بوده و زندگیمون اینطوری است که میبینیدپ.ن: یادتونه رسانههای فارسی ضدانقلاب و سگیونیستی از زندگیهای اشرافی و کاخ های رهبران و فرماندهان حماس، حرف میزدن؟! @khatevelayat
.
🔴واتس آپ: شرکت جاسوسی اسرائیلی کاربران ما را هدف قرار داده است
رویترز اعلام کرد که شرکت واتس آپ میگوید یک شرکت جاسوسی اسرائیلی به نام "پاراگون سولوشنز" اقدام به هدف قرار دادن برخی کاربران آن کرده است.
رویترز به نقل از یکی از مسئولان واتس آپ بیان کرد که این شرکت جاسوسی اسرائیلی روزنامهنگاران و اعضای جامعه مدنی را هدف حملات سایبری خود قرار داده است.
واتس آپ تاکید کرد که تلاشهایی برای نفوذ به حسابهای حدود ۹۰ کاربر را شناسایی کرده است.
این مسئول واتس آپ از فاش کردن هویت افراد هدف قرار گرفته و محل زندگی آنها خودداری کرده است.
به گفته این مسئول، واتس آپ توانسته است جلوی این نفوذ را بگیرد و اطلاعات مربوط به قربانیان را به "سیتیزن لب"، گروه متخصص در امنیت دیجیتال، ارجاع داده است.
همچنین، واتس آپ مقامات اجرای قانون و شرکای خود را در جریان این حادثه قرار داده است.
@khatevelayat
🔴 خیانت مذاکره
نتایج تمنای مذاکره:
۱. آسودگی خاطر ترامپ از منتفی بودن انتقام و زوال بازدارندگی ترور و حمله
۲. ارسال پالس ضعف و دوگانگی در حاکمیت و ترغیب دشمن به راهبرد فشار-امتیازگیری
۳. دلسردی و تضعیف جبهه مقاومت
۴. بیاعتبار شدن نزد کشورهای همسو
۵. شرطی شدن بازار
و در یک کلام افزایش سطح تهدید
احمد قدیری
۱۴۰۳/۱۱/۵
@khatevelayat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
انسان جدیدVS گناهان قدیم
@khatevelayat
💢کشته شدن فرمانده پیشین هیات تحریرالشام توسط آمریکا
🔹«ابو دجانه الترکستانی» رهبر حزب اسلامی ترکستانی که قبلأ یکی از فرماندهان هیات تحریرالشام بود، در نتیجه حمله هوایی پهپاد آمریکایی به خودروی وی در حومه شهر ادلب در شمال سوریه کشته شد.
🔹خودروی این فرد با موشک هلفایر ایکس۹ مورد هدف قرار گرفته است.
@khatevelayat
خاک های نرم کوشک
زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی
خاک های نرم کوشک و یادگار برونسی
#قسمت_هشتاد_و_پنج
🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕⚫️
ما می رفتیم تو دل دشمن که عملیات ایذایی انجام بدهیم برای همین مهم تر از همه قضیه ی سالم برگشتن نیرو بود. فرمانده ی تیپ چند تا راهنمایی کرد.
عملاً
هم
کارهایی صورت دادیم، حتی گرایمان را رو
حساب
برگشتن
تنظیم کردیم.
از شناسایی که برگشتیم نزدیک غروب بود بچه ها رفتند به توجیه نیروها من و عبدالحسین هم رفتیم گردان خودمان.
دو تا گردان دیگر راه به جایی نبردند؛ یکیشان به خاطر شناسایی محدود، راه را گم کرده بود؛ یکی هم پای
فرمانده اش رفته بود روی مین، هر دو گردان را بی سیم زدند که بکشندعقب.
حالا چشم امید همه به گردان ما بود و چشم امید به لطف و عنایت اهل بیت عصمت و طهارت (عليهم السلام). شاید اغراق نباشد اگر بگویم بیشتر از همه خود عبدالحسین حال توسل پیدا کرده بود . وقت راه افتادن چند دقیقه ای برای پیدا کردن پیشانی بند معطل کرد. یعنی پیشانی بند زیاد بود، او ولی نمی دانم دنبال چه می گشت. با عجله رفتم پهلوش گفتم:«چکار می کنی حاجی؟ یکی بردار بریم دیگه»
حتی یکی از پیشانی بندها را برداشتم دادم دستش نگرفت گفت:«دنبال یکی می گردم که اسم مقدس بی بی
توش باشه!»
حال و هوای خاصی داشت خواستم توپرش نزده باشم خودم هم کمکش کردم بالاخره یکی پیدا کردیم که روش با خط سبز رنگ و زیبایی نوشته بود یا فاطمه الزهرا (س) ادرکینی
اشک تو چشم هاش حلقه زد.همان را بوسید و بست به پیشانی، تو فاصله ی چند دقیقه آماده شدیم، با بدرقه ی گرم بچه ها راه افتادیم. حقا که انقلابی شده بود ما بینمان ،ذکر ائمه (علیهم السلام) از لبهامان جدا نمی شد...
آن شب تنها گردانی که رسید پای کار، گردان ما بود؛ سیصد،چهارصد
خاک های نرم کوشک
زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی
خاک های نرم کوشک و یادگار برونسی
#قسمت_هشتاد_و_شش
🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕⚫️
تا نیروی بسیجی دقيقاً پشت سرهم آرام و بی صدا قدم بر می داشتیم به سوی دشمن، تو همان دشت صاف
و وسيع.
سی چهل متر مانده بود برسیم به موانع یکهو دشمن منور زد، آن هم درست بالای سرما تاریکی دشت به هم ریخت و آنها انگار نوک ستون را دیدند یکدفعه سرو صداشان بلند شد. پشت بندش صدای شلیک پی در پی گلوله ها آرامش و سکوت منطقه را زد به هم
صحنه ی نابرابری درست شد؛ آنها توی یک دژ ،محکم پشت موانع و پشت خاکریز ،بودند، ما تو یک دشت صاف. همه خیز رفته بودیم روی زمین، تنها امتیازی که داشتیم نرمی خاک آن منطقه بود جوری که بچه ها خیلی زود توی خاک فرو رفتند.
دشمن با تمام وجودش آتش می ریخت. آرپی چی یازده، گلوله ی تانک، دولول ،چهارلول و هر اسلحه ای که داشت کار انداخته بود عوضش عبدالحسین دستور داده بود که ما حتی یک گلوله هم شلیک نکنیم اوضاع را درست و دقیق سنجیده بود " ۱ در این صورت هیچ بعید نبود که دشمن ما را با یک گروه چند نفره ی شناسایی اشتباه بگیرد و فکر کند که کلک همه را کنده است اتفاقاً همین طور هم شد.
حدود یک ربع تا بیست دقیقه ریختن آتش شدید بود. رفته رفته حجمش کم شد و رفته رفته قطع شد.
خودم هم که زنده مانده بودم باورم نمی شد دشمن اگر بوی عملیات به مشامش می رسید به این راحتی ها دست
بردار نبود.یقین کرده بودند.
پاورقی
۱ - همیشه تو سخت ترین شرایط با وجود این که حرص و جوش زیادی می زد برای حفظ جان بچه ها، ولی هیچ
وقت تسلطش را به اوضاع از دست نمی داد و تو همان حال و احوال بهترین راه را انتخاب می کرد.
27.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
(نبض دلها حسین)
هیئت فدائیان حضرت زهرا(س) تهران
🎤کربلایی وحید شکری
امام على عليه السلام:
هركه زيور دنيا، او را خوش آيد، فريب ها اختياردار او خواهند گشت
مَن راقَهُ زِبرِجُ الدُّنيا مَلَكَتهُ الخُدَعُ
غررالحكم حدیث 8170
@khatevelayat