eitaa logo
ختم و ترحیم خوانی مجمع الذاکرین اهلبیت ع
3.8هزار دنبال‌کننده
49 عکس
21 ویدیو
1 فایل
کانال اشعار ترحیم پندیات ،نصایح و اشعار ترحیم از ابتدا تا انتهای مجلس ختم با مدیریت ذاکراهلبیت کربلایی محمدمسلمی 👈ارتباط با مدیر @moslemi_124 پذیرش تبلیغات شما👈 @moslemi_124 @khatme14
مشاهده در ایتا
دانلود
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖✔️✔️🌹🌹 ارزش سیم وزر تواز زرگر کهنه کار بپرس لذت بنده گی تو از عابد بی قرار بپرس نعمت حق تو قدر دان تا که نداده ای ز کف لذت آغوش پدر تو از یتیم زار بپرس خاری اگر رود بپا خانه نشین میشوی قدر سلامتی تواز آنکه شده بیمار بپرس نعمت امنیت خود سرسری و سهل نگیر قدرچنین امنیت از ترک شده از دیار بپرس شنیده ام که بی وفاست چرخ فلک به روزگار خواهی بدانی جور او زخفتهٔ مزار بپرس عمر بشر در گذر است دوباره بر نگردد عمر حاصل عمر رفته را زخاطرات پار بپرس نیش مزن تو برکسی قلب کسی را مشکن که درد دل شکسته گان دمی زنیش مار بپرس مبُر تونان هیچ کسی بترس زخشم کردگار که حال نان بریده را زچشم اشکبار بپرس بکن حیا ز خالقت در پی معصیت مرو جزای هر خیره سری بیا زاهل نار بپرس گر که شوی شاه جهان خلایق هم مطیع تو جایگه آخر خود دمی زقبر تار بپرس چه خواهی کرد به روز حشر علیه تو همه بسیج دست وسرو پا و دو چشم شاهد در آن دیار بپرس این همه پند می دهی صفا به این و آن بدهر دمی زتأثیر کلام تو بر دل بیمار بپرس شاعر قاسم جناتیان قادیکلایی
1.27M
🎤کربلایی محمد مسلمی عمری که هست فانی قدرو بها ندارد  باغی که کشت بی گل سیر و صفا ندارد غفلت سراست دنیا ای مست خواب غفلت بیدار شو که مردن چون و چرا ندارد حالت که بزم ما رامی داد شور و حالی  رفت از جهان و دیگر کاری به ما ندارد  در وقت دادن جان می گفت با رفیقان  فکری کنید یاران دنیا وفا ندارد  قبل از سفر خدارا بار سفر ببندید ای راهیان غفلت ره انتها ندارد  عمری گذشت و فکری بهرجزا نکردی  بیچاره آنکه ترس از روز جزا ندارد  آن شور و حال حالت رفته است و حالتی نیست  جای ز تنگی جا آن بینوا  ندارد  از گیردار فردا نتوان گریخت زیرا  وقت حساب فرقی شاه و گدا ندارد  دیوان شو ز خلق شو آشنای خالق  که آنجا به غیر خالق کس آشنا ندارد @khatme14
1.27M
🎤کربلایی محمد مسلمی عمری که هست فانی قدرو بها ندارد  باغی که کشت بی گل سیر و صفا ندارد غفلت سراست دنیا ای مست خواب غفلت بیدار شو که مردن چون و چرا ندارد حالت که بزم ما رامی داد شور و حالی  رفت از جهان و دیگر کاری به ما ندارد  در وقت دادن جان می گفت با رفیقان  فکری کنید یاران دنیا وفا ندارد  قبل از سفر خدارا بار سفر ببندید ای راهیان غفلت ره انتها ندارد  عمری گذشت و فکری بهرجزا نکردی  بیچاره آنکه ترس از روز جزا ندارد  آن شور و حال حالت رفته است و حالتی نیست  جای ز تنگی جا آن بینوا  ندارد  از گیردار فردا نتوان گریخت زیرا  وقت حساب فرقی شاه و گدا ندارد  دیوان شو ز خلق شو آشنای خالق  که آنجا به غیر خالق کس آشنا ندارد @khatme14
جوانی چونکه از کف رفت دوباره بر نمیگردد یقین دارم درخت خشک دوباره تر نمیگردد بدان قدر جوانی را که تا قدرت به تن داری که جسمت ناتوان گردد ترا باور نمیگردد زبعد هر بهاری لاجرم فصل خزان آید گل این باغ هم ایمن ز باد شر نمیگردد بجز مهر و محبت ها کلید فتح دلها نیست که فتح کشور دل با دو صد لشکر نمیگردد مگو راز دل خویش را به هر نامحرمی ای دوست که هر ناکس در این عالم ترا یاور نمیگردد هزاران قصه مرگ عزیزان را به چشم دیدی از این خیل سفر کرده یکی هم بر نمیگردد بگو تا کی به دنبال زر و زیور به دنیایی که یار هیچ کسی فردا مقام و زر نمیگردد خدا داند که حق گویی بود از بهترین خصلت نمیدانم چرا دیگر کسی بوذر نمیگردد سزای هر بد و خوبی به قدر زره ائی پیداست جزای خوبی ها جز جنت و کوثر نمیگردد خدا فرموده در قرآن به کل من علیها فان کسی ایمن ز دست مرگ و این ساغر نمیگردد هزاران تن اگر هر روز محبت ها کنند بر تو یکی زان آدم مشفق چنان مادر نمیگردد پیمبر غیر زهرا هم شنیدم دخترانی داشت ولی در علم و حلم صدیقهٔ اطهر نمیگردد (صفا ) گوید که دنیایم چنان زندان تاریک است که یک لحظه زعمرم بی غم مادر نمیگردد 🔸️شاعر: @khatme14
🥀   🕊   🥀   🕊   🥀   🕊 یه روز میادهمه می میریم میون قبـری جـا می گیریم تا می بینیم که تنها موندیم حِس می کنیم خیلی فقیریم 🥀   🕊   🥀   🕊   🥀   🕊 تموم میشه هرچی که بُردیم از ما می پـرسن چـی آوردیم الهـی کــه از مــا نپـرسن تـو دنیـا مــردمـو آزردیـم 🥀   🕊   🥀   🕊   🥀   🕊 ما می مونیم وکرده هامون بــا تــمومِ آورده هــامون دست ما رومی گیره اونجا پیـش خدا سـپرده هامون 🥀 🕊 🥀 🕊 🥀 🕊 تو اون فضای تنگ وتاریک به یاد مـیاد کـار بـد ونیک تـو اوج نــا امــیدی از دور نوری می بینیم میشه نزدیک 🥀   🕊   🥀   🕊   🥀   🕊 تـا می بیـنه اشـک دوعینم تـرسـیدم وبـه شـوروشینم بِــهم مـیگه بـــا مـهربـونی نترس که من امام حسینم 🥀   🕊   🥀   🕊   🥀   🕊 خوش بحال اونی که اونجا گـر چه دلـش لبـریـز درده بهش بگـن نتـرس عـزیـزم حسین سفارشت رو کـرده 🥀   🕊   🥀   🕊   🥀   🕊 خوش به حال اونیکه مولاش بـراش بیـاد کــنه تــلافـی بگه حسین کـرده سفارش تو از حساب کتاب مُعافی 🥀   🕊   🥀   🕊   🥀   🕊 چه خوب میشه بگه آقامون بـاهـام بـودی منم بـاهـاتم حــالا شــده وقـت تــلافـی غصـه نخـور امــام رضـاتـم 🥀   🕊   🥀   🕊   🥀   🕊 @khatme14
1.34M
◍⃟🖤⚫️☆҉‿➹⁀☆  ҉ ◍⃟🔘⚫️                     ﷽ حیاتم رو به پایان است، پایانم چه خواهد شد؟ هزارم دزدِ ایمان است، ایمانم چه خواهد شد؟ مرا با دوست از آغاز بوده عهد و پیمانی // میان نفس وشیطان عهدو پیمانم چه خواهد شد؟ خور و خواب و هوا و غفلت افتادند بر جانم // نمی دانم صراط و حشر و میزانم چه خواهد شد؟ چو مأموران حق در قبر می پرسند: “مَن ربّک” // اگر آید زبانم بند، درمانم چه خواهد شد؟ بدم اما بود در دل امید عفو و غفرانم // اگر سوزی، امید عفو و غفرانم چه خواهد شد؟ طلب کارند مأموران حقّ، روز جزا از من // اگر در دستشان افتد گریبانم چه خواهد شد؟ تو کز اول به رویم باز کردی باب جنت را // اگر فردا بری در نار سوزانم چه خواهد شد؟ اگر با خنده ی اهل جهنم رو به رو گردم // ثواب اشکهای چشم گریانم چه خواهد شد؟ سپاهم اشک چشم و ناله ام تیغ و سپر توبه // اگر با نار خشمت،جنگ نتوانم چه خواهد شد؟ گنه یکسو، رجا و خوف یکسو،”میثم” ازیکسو // نمیدانم نمیدانم نمیدانم چه خواهد شد ✍🎤 🎧🖌 👌      1402/10/5 ◍⃟⚫️🔘☆҉‿➹⁀☆  ҉ ◍⃟🔘⚫️ @khatme14
آنچنان کز رفتن گل خار می‌ماند به جا از جوانی حسرت بسیار می‌ماند به جا آهِ افسوس و سرشکِ گرم و داغِ حسرت است آنچه از عمرِ سبک‌رفتار می‌ماند به جا نیست غیر از رشتهٔ طول اَمَل چون عنکبوت آنچه از ما بر در و دیوار می‌ماند به جا کامجویی غیر ناکامی ندارد حاصلی در کف گل‌چین ز گلشن خار می‌ماند به جا رنگ و بوی عاریت پا در رکاب رحلت است خار خاری در دل از گلزار می‌ماند به جا جسم خاکی مانع عمر سبک‌رفتار نیست پیش این سیلاب کِی دیوار می‌ماند به جا؟ غافل است آن‌ کز حیات رفته می‌جوید اثر نقش پا کِی زان سبک‌رفتار می‌ماند به جا؟ هیچ کار از سعی ما چون کوهکن صورت نبست وقت آن کس خوش، کز او آثار می‌ماند به جا زنگِ افسوسی به دستِ خواجه هنگام رحیل از شمار درهم و دینار می‌ماند به جا نیست از کردارِ ما بی‌حاصلان را بهره‌ای چون قلم از ما همین گفتار می‌ماند به جا ظالمان را مهلت از مظلوم، چرخ افزون دهد بیشتر از مور اینجا مار می‌ماند به جا سینهٔ ناصاف درِ میخانه نتوان یافتن نیست هر جا صیقلی، زنگار می‌ماند به جا می‌کِشد حرف از لبِ ساغر میِ پُر زور عشق در دل عاشق کجا اسرار می‌ماند به جا؟ عیشِ شیرین را بوَد در چاشنی صد چشمِ شور برگ، صائب! بیشتر از بار می‌ماند به جا ✍️: صائب تبریزی @khatme14
رسم دنیا درهمین است آنکه آمد رفتنی ست بعدِ رفتن نام نیکت بر زبانها ماندنی ست تا توانی خلق را ازخود مرنجان با سخن آنکه بالاتر نشیند ، آخرش افتادنی ست عمر و جانت گرچه عمر نوح هم باشد ولی شیشه ی عمر گرانم عاقبت بشکستنی ست تکیه بر ایمان خود کن هم رهِ شیطان مشو   ریسمانِ دست شیطان ظاهراً پوسیدنی ست ثروتت بند است برشب شهرتت با یک تبی عاقبت ثروت به دست وارثان بسپردنی ست دل مبند برمال دنیا ، مالِ دنیا بی وفاست خرقه ی زرهم بپوشی سیم و زر نابردنی ست بشنو یک پند از دلِ دلخسته ی این روزگار رسم دنیا درهمین است پند من بشنفتنی ست محمدحسین دیانی @khatme14
آنچنان کز رفتن گل خار می‌ماند به جا از جوانی حسرت بسیار می‌ماند به جا آهِ افسوس و سرشکِ گرم و داغِ حسرت است آنچه از عمرِ سبک‌رفتار می‌ماند به جا نیست غیر از رشتهٔ طول اَمَل چون عنکبوت آنچه از ما بر در و دیوار می‌ماند به جا کامجویی غیر ناکامی ندارد حاصلی در کف گل‌چین ز گلشن خار می‌ماند به جا رنگ و بوی عاریت پا در رکاب رحلت است خار خاری در دل از گلزار می‌ماند به جا جسم خاکی مانع عمر سبک‌رفتار نیست پیش این سیلاب کِی دیوار می‌ماند به جا؟ غافل است آن‌ کز حیات رفته می‌جوید اثر نقش پا کِی زان سبک‌رفتار می‌ماند به جا؟ هیچ کار از سعی ما چون کوهکن صورت نبست وقت آن کس خوش، کز او آثار می‌ماند به جا زنگِ افسوسی به دستِ خواجه هنگام رحیل از شمار درهم و دینار می‌ماند به جا نیست از کردارِ ما بی‌حاصلان را بهره‌ای چون قلم از ما همین گفتار می‌ماند به جا ظالمان را مهلت از مظلوم، چرخ افزون دهد بیشتر از مور اینجا مار می‌ماند به جا سینهٔ ناصاف درِ میخانه نتوان یافتن نیست هر جا صیقلی، زنگار می‌ماند به جا می‌کِشد حرف از لبِ ساغر میِ پُر زور عشق در دل عاشق کجا اسرار می‌ماند به جا؟ عیشِ شیرین را بوَد در چاشنی صد چشمِ شور برگ، صائب! بیشتر از بار می‌ماند به جا 🔸️شاعر: @khatme14
پندیات ترکی برای مجالس ترحیم ☑️ در فراق فرزند سبک :: آخشام اولدی ننه آخشام اولدی بالا ( اوغول ) قلبیم دولدی بالا گولوم صولدی بالا روحیم چخیلدی قلبیم سخیلدی سن قبره گئتدون ائویم یخیلدی دردیم چوخدی بالا دل ناخوشدی بالا یرون بوشدی بالا صولدون سارالدون آرامیم آلدون تک قویدون منی بس هاردا قالدون طایفام ائلیم بالا شیرین دلیم بالا سئندی بئلیم بالا یاسون ساخلارام سینه داغلارام یرون بوش گوروب یانّام آغلارام عکسیوی بَزَرَم گوللری دوزَرَم الیمده گَزَرَم ساخلارام اونی ئورک باشیندا سالارم عکسون گوزوم یاشیندا ئورگیم دایاغی ایمیزون چراغی آغیر اولان داغی آیریلیق اودی دوشوب جانیما آتما داشیمی بیر گَل یانیما ☑️ برای روز هفتم عزا یدّون اولدی بالا رنگیم صولدی بالا ئورک دولدی بالا عزیزلریوی گوزدن آتوبسان توپراقلار آلتدا تنها یاتوبسان ☑️ برای چهلم عزا قرخون اولدی بالا رنگیم صولدی بالا ئورک دولدی بالا عزیزلریوی گوزدن آتوبسان توپراقلار آلتدا تنها یاتوبسان @khatme14
🎼با آهنگ "نبرده ام زکس دل" شجریان ای عاشقان دنیا، دنیا وفا ندارد مرگ است آخر کار، چون و چرا ندارد هر درد را دوائیست، جز مرگ خانمان سوز این درد ِ ناگهانی، هرگز دوا ندارد داری هزار خانه، بنگر به خانۀ قبر این خانۀ من و توست، ما و شما ندارد تیر اجل به هر شکل، روزی سراغت آید این تیر سرنوشت است، دید خطا ندارد یک روز امیر بودن، یک روز اسیر بودن پیک اجل چو آید، شاه و گدا ندارد شادی مجو ز دنیا، دار غم است اینجا جز قصۀ غم انگیز، این غم سرا ندارد هر جا گل است و گلزار، غرق صفاست آنجا باغی که گل ندارد، هرگز صفا ندارد بر شادی دو روز دنیا مَبند دل را دنیا به جز بلا و جور و جفا ندارد هر کس ستم نماید، بیند سزای کارش چوب خدا به هر شکل، هرگز صدا ندارد @rozehdaftari
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 چه زیبا میشد این دنیا بشر فکر رفاقت بود بجای خودستایی ها میان ما صداقت بود بجای آبرو ریختن ز مؤمن در میان خلق تمام زندگی آدم پی کسب کرامت بود بجای ترس از ظالم و تسلیم جفا گشتن کمی هم در دل انسان به جای ترس شجاعت بود به جای منفعت بردن ز دین و از شعائر ها بشر اهل عمل میبود خلایق را دیانت بود به جای بردن و خوردن ز مال این و آن انسان به حق خود رضا میبود و در فکر قیامت بود نشان زیرکی تقواست نه تاراجِ ز بیت المال چه خوب بود هر که در کارش کمی فکر صیانت بود برای ساختن یک جامعه عاری ز هر پستی پس از علم و لیاقت اکمل آن هم سماجت بود چه عالی میشد این عالم نبود بخل و حسد در دل برای درک همدیگر میان ما درایت بود چقدر خوب بود که بین ما نبوده فقر تنگدستی بجای فخر فروشی بین دارایان سخاوت بود چقدر خوب میشد این دنیا نبوده جنگ و خونریزی بجای کینه و قتل و شقاوت گر محبت بود چه خوب بود در دل انسان کمی ترس از جزا میبود بشر گاهی بفکر مرگ و قبر و آن ضیافت بود (صفا) با حرف خالی بی عمل هرگز ندارد سود بشر فکر جزا میبود کجا فکر خیانت بود @khatme14 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
رسم دنیا درهمین است آنکه آمد رفتنی ست بعدِ رفتن نام نیکت بر زبانها ماندنی ست تا توانی خلق را ازخود مرنجان با سخن آنکه بالاتر نشیند ، آخرش افتادنی ست عمر و جانت گرچه عمر نوح هم باشد ولی شیشه ی عمر گرانم عاقبت بشکستنی ست تکیه بر ایمان خود کن هم رهِ شیطان مشو ریسمانِ دست شیطان ظاهراً پوسیدنی ست ثروتت بند است برشب شهرتت با یک تبی عاقبت ثروت به دست وارثان بسپردنی ست دل مبند برمال دنیا ، مالِ دنیا بی وفاست خرقه ی زرهم بپوشی سیم و زر نابردنی ست بشنو یک پند از دلِ دلخسته ی این روزگار رسم دنیا درهمین است پند من بشنفتنی ست 🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤@khatme14
به پیری چون رسد انسان دگر برنانمی گردد قد سروی اگر خم شد دگر رعنا نمی گردد مده بیهوده از کف گوهر نقد جوانی را که این درّ گران مایه دگر پیدا نمی گردد به دنیا دل مبند ای دل به فکر توشه ره باش که با مرگ من و تو ، آخرِ دنیا نمی گردد مخور هرگز فریب زرق و برق مال دنیا را که شیرین کام کس از گفتن حلوا نمی گردد مکن تعریف از فضل و کمال دیگران ای دل که از تعریف کردن هیچ کس دانا نمی گردد لیاقت باید انسان را که گردد منجیّ مردم هر آن فردی به کف گیرد عصا ، موسی نمی گردد من از حسن خدادادی که یوسف داشت فهمیدم به آرایش رخ زشت کسی زیبا نمی گردد @khatme14 ارادتمند شما محمدحسین دیانی
خواستم زنده بمانم غم دوران نگذاشت خواستم غم نخورم قصه ی هجران نگذاشت خواستم دست به هر کار خلافی بزنم آیه ی خوف و فمن یعمل قرآن نگذاشت خواستم صاحب زر گردم و سر نیزه ی زور مرگ چنگیز به یاد آمد و میدان نگذاشت خواستم بهر دو نان منت دونان بکشم پاسخ مور به پیغام سلیمان نگذاشت خواستم از خم شادی دوسه جا می بزنم غم آن خسته دل بی سرو سامان نگذاشت خواستم کاخ بسازم که کشد سربه فلک دیدن کوخ نشینان  بیابان نگذاشت خواستم سفره ی شاهانه بچینم به طرب یاد آن گرسنه ی سربه بیابان نگذاشت خواستم شعر بگویم  که بخندند همه ناله ی بیوه زن و اشک یتیمان نگذاشت خواستم جامه ی نو پوشم و نوشم می ناب یاد لرزیدن  سرمای زمستان نگذاشت نفس می خواست مرا منحرف از راه کند فطرتم برسر عقل آمد و وجدان نگذاشت یاس آمد که برد از دل《 ژولیده 》امید رحمت  واسعه ی  خالق سبحان نگذاشت @khatme14 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
به عالم هر کسی را پر شود پیمانه می میرد یکی در کوه و صحرا وان دگر در خانه می می میرد یکی چون شمع عمری در پی روشنگری سوزد یکی بهر فداکاری چنان پروانه می میرد یکی در ناز نعمت مرگ می گیرد گریبانش یکی دور از وطن در گوشه ای بیگانه می میرد یکی عالم یکی جاهل یکی عارف یکی عامی یکی صائم یکی قائم یکی فرزانه می میرد یکی چون مسلم و هانی شهید راه حق گردد یکی بد نام همچون زاده مرجانه می میرد یکی گردد شهید جاودان چون زاده زهرا یکی همچون یزید ظالم دیوانه می میرد خوشا آن کس که تسلیم ستمکاران نمی گردد شرافتمند و عالی رتبه و مردانه می میرد 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 @khatme14
بی خبر از هم دگر آسوده خوابیدن چه سود؟ بر مزار مردگان خویش نالیدن چه سود؟ زنده را تا زنده است باید به فریادش رسید؟ ور نه بر سنگ مزارش آب پاشیدن، چه سود؟ گر نرفتی سوی او تو در زمان بودنش خانه صاحب عزا تا صبح خوابیدن، چه سود؟ زنده را زنده است اکنون قدرش را بدان ور نه بر روی مزارش کوزه گل چیدن چه سود؟ زنده را در زندگی باید بدرد او رسید ور نه مشکی از برای مرده پوشیدن چه سود؟ با محبت دست پیران را عزیز من ببوس ور نه بر روی مزارش تاج گل چیدن چه سود؟ یک شبی با زنده‌ها غمخوار باش ور نه بر روی مزارش زار نالیدن چه سود؟ سه بیت را به نوعی دیگر هم گفته‌اند: بی‌خبر از حال هم بودن چه سود؟ ور نه بر سنگ مزارش آب پاشیدن چه سود؟ گر نرفتی خانه‌اش تـا زنده بود خانه‌ی صاحب عزا، تا صبح خوابیدن چه سود؟ زنده را در زندگی قدرش بدان ور نه مشکی از برای مرده پوشیدن چه سود؟ @khatme14 ازطرف برادرشما محمدحسین دیانی
پندیات ترکی برای مجالس ترحیم ☑️ در فراق فرزند سبک :: آخشام اولدی ننه سیف الله آذری آخشام اولدی بالا ( اوغول ) قلبیم دولدی بالا گولوم صولدی بالا روحیم چخیلدی قلبیم سخیلدی سن قبره گئتدون ائویم یخیلدی دردیم چوخدی بالا دل ناخوشدی بالا یرون بوشدی بالا صولدون سارالدون آرامیم آلدون تک قویدون منی بس هاردا قالدون طایفام ائلیم بالا شیرین دلیم بالا سئندی بئلیم بالا یاسون ساخلارام سینه داغلارام یرون بوش گوروب یانّام آغلارام عکسیوی بَزَرَم گوللری دوزَرَم الیمده گَزَرَم ساخلارام اونی ئورک باشیندا سالارم عکسون گوزوم یاشیندا ئورگیم دایاغی ایمیزون چراغی آغیر اولان داغی آیریلیق اودی دوشوب جانیما آتما داشیمی بیر گَل یانیما ☑️ برای روز هفتم عزا یدّون اولدی بالا رنگیم صولدی بالا ئورک دولدی بالا عزیزلریوی گوزدن آتوبسان توپراقلار آلتدا تنها یاتوبسان ☑️ برای چهلم عزا قرخون اولدی بالا رنگیم صولدی بالا ئورک دولدی بالا عزیزلریوی گوزدن آتوبسان توپراقلار آلتدا تنها یاتوبسان @khatme14
هر كه عارى از ريا گردد صفايش مى دهند  چون كه گردد باصفا بر ديده جايش مى دهند   اهل تقوا را به محشر امتياز ديگريست  گرچه اين جا بيشتر جام بلايش مى دهند   بى بها بودن به نزد خلق گنجى پربهاست  خاك چون آدم شود قدر و بهايش مى دهند   هر كسى از راه فهمش مى كند درك سخن  هرچه سوزِ نى فزون باشد نوايش مى دهند   آب حيوان خضر را رمز نجات مرگ نيست  فانى فى الله را آب بقايش مى دهند   همچو يوسف در جوانى ترك شهوت كن كه نفس  هرچه كام دل برآرد اشتهايش مى دهند   از مقام لا به اِلاّالله انسان مى رسد  هر كه اين معنى نداند حكم لايش مى دهند   قفل جنّت را كليدى هست در دست على هر كه را خواهد على اِذن سرايش مى دهند
دیات زعمرم پرسش بسیار کردم . سوال از خفته وبیدار کردم. به من بیدارگفت عمرت تبه شد. تبه در عیش دنیا و گنه شد. من از این عیش ونوش هستم زیان کار. به نفس خویشتن هستم ستم کار. مرا اندیشه نیست از بهر کارم. توخود بنگر ، به جسم و حال زارم. زحسرت اشک چشمانم چکیده. بیا دستم بگیر پشتم خمیده. بپرسیم من از خفته سوالی. بگو خفته بدانم در چه حالی. میان خواب غفلت این چنین گفت. که باید خوردن وپوشیدن وخفت. مرو در خواب غفلت ای غلاما. مزی با رنج و خفت ای غلاما.
گر بشر شاه بُوَد یا که گدا می‌میرد گر غنی هست و یا از فقرا می‌میرد ناخدا غرّه مشو باد به غبغب مفِکن که به جز ذات خدا غیر خدا می‌میرد آدمیزاد اگر عمر دو صد نوح کند یا که چون خضر خورد آب بقا می‌میرد کاسه از آب چو لبریز شود می‌ریزد هر درختی که بیفتاد ز پا می‌میرد شمع گر شعله کشد از سر شب تا به سحر ز نسیمی که وزد باد صبا می‌میرد تا صداقت شود از صدق و صفا بهره بری چون صداقت روَد از بین ، صفا می‌میرد مهدیا زود بیا کز اثر فسق و فساد نور ایمان بخدا در دل ما می‌میرد منِ (ژولیده) چه‌گویم که ز دوری رخت آه در سینه‌ی ما ، وقت دعا می‌میرد 🔸️شاعر:
ای دل به دنیا دل نبند بنگر که یاران رفته اند گلها پس از یکدیگری از این گلستان رفته اند مائیم واین بار سفر این راه باشد پر خطر از هر بدی بنما حذربنگر که یاران رفته اند کو همقطارانت همه کو جمله یارانت همه بنگر رفیقانت همه با همقطاران رفته اند جمشید جم جامش به دست جام می اش آخر شکست با حب این دنیای پست بس پادشاهان رفته اند تخت شهان بربا درفت روی مهان از یاد رفت شیرین چون فرهان رفت بس ماه رویان رفته اند دل بسته گان این جهان از مال دنیا شاد مان ناگه به مرگی ناگهان گنجینه داران رفته اند جمعی دگر غرق گناه پست و شرور ورو سیاه شد عمرتان یکسر تباه گرچه پشیمان رفته اند حی قهارم مو به مو داند چه دارم آرزو افسوس با صد آرزو هردم هزاران رفته اند...
صدیقی: . عمر بگذشته... دلا عمری که بگذشته دو باره بر نمیگردد چو خشگ کردد شجر هرگز دوباره تر نمیگردد عجب دارم من از انسان که هردم با اجل درگیر ولیکن مردن و رفتن به او باور نمیگردد همیشه در پی مال و مقام ومنصب دنیا چرا خسته ز مکرِ چرخ بازیگر نمیگردد گرفتم آنکه گردی صاحب ملک و زر وزیور چسازی وقت رفتن چون ترا یاور نمیگردد تو در خواب و شود هر روزه از عمر عزیزت کم بدان این کاسهٔ بشکسته ات ساغر نمیگردد تو هم این دهر بی مهر را چنان مولا طلاقش ده چنان عفریته ایست دنیا که بی شوهر نمیگردد هزاران تن اگر هر روز محبت ها کنند بر تو یقین همتای مهر.و زحمت مادر نمیگردد هزاران مرتضی آیند اگر در عرصهٔ گیتی یقین در بندگی حق کسی حیدر نمیگردد شهید بی کفن گرچه فراوانند در این عالم به مانند حسین هیچ کس تنش بی سر نمیگردد صفا برگو به حق جویان که بگشایند چشم خویش سخن بسیار اما کس چنان بوذر نمیگرد شاعر قاسم جناتیان قادیکلایی
ﻣﺎﯾﻪ ﺍﺻﻞ ﻭ ﻧﺴﺐ ﺩﺭ ﮔﺮﺩﺵ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﺯﺭ ﺍﺳﺖ ﻫﺮ ﻛﺴﯽ ﺻﺎﺣﺐ ﺯﺭ ﺍﺳﺖ ﺍﻭ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﺑﺎﻻﺗﺮ ﺍﺳﺖ ﺩﻭﺩ ﺍﮔﺮ ﺑﺎﻻ ﻧﺸﯿﻨﺪ کسر ﺷــﺄﻥ شعله ﻧﯿﺴﺖ ﺟﺎﯼ ﭼﺸﻢ ﺍﺑﺮﻭ ﻧﮕﯿﺮﺩ گرچه ﺍﻭ ﺑﺎﻻ ﺗﺮﺍﺳﺖ ﻧﺎﻛﺴﯽ ﮔﺮ ﺍﺯ ﻛﺴﯽ ﺑﺎﻻ ﻧﺸﯿﻨﺪ ﻋﯿﺐ ﻧﯿﺴﺖ ﺭﻭﯼ ﺩﺭﯾﺎ، ﺧﺲ ﻧﺸﯿﻨﺪ ﻗﻌﺮ ﺩﺭﯾﺎ ﮔﻮﻫﺮ ﺍﺳﺖ ﺷﺼﺖ ﻭ ﺷﺎﻫﺪ ﻫﺮ ﺩﻭ ﺩﻋﻮﯼ ﺑﺰﺭﮔﯽ ﻣﯿﻜﻨﻨﺪ ﭘﺲ ﭼﺮﺍ ﺍﻧﮕﺸﺖ کوچک ﻻﯾﻖ ﺍﻧﮕﺸﺘﺮ ﺍﺳﺖ ﺁﻫﻦ ﻭ ﻓﻮﻻﺩ ﺍﺯ یک ﻛﻮﺭﻩ ﻣﯽ ﺁﯾﻨﺪ ﺑﺮﻭﻥ ﺁﻥ ﯾﻜﯽ ﺷﻤﺸﯿﺮ ﮔﺮﺩﺩ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﻧﻌﻞ ﺧﺮ ﺍﺳﺖ کرﻩ ﺍﺳـﺐ ﺍﺯ ﻧﺠﺎﺑﺖ ﺍﺯ ﭘـﺲ مادر ﺭﻭﺩ کرﻩ ﺧر ﺍﺯ ﺧــﺮﯾﺖ ﭘﯿﺸﺎ ﭘﯿﺶ مادر ﺍﺳﺖ ﻛﺎﻛﻞ ﺍﺯ ﺑﺎﻻ ﺑﻠﻨﺪﯼ ﺭﺗﺒﻪ ﺍﯼ ﭘﯿﺪﺍ ﻧﻜﺮﺩ ﺯﻟﻒ، ﺍﺯ ﺍﻓﺘﺎﺩﮔﯽ ﻗﺎﺑﻞ ﺑﻪ مشک ﻭ ﻋﻨﺒﺮ ﺍﺳﺖ ﭘﺎﺩﺷﻪ ﻣﻔﻠﺲ ﻛﻪ ﺷﺪ ﭼﻮﻥ ﻣﺮﻍ ﺑﯽ ﺑﺎﻝ ﻭ ﭘﺮ ﺍﺳﺖ ﺩﺍﺋﻤﺎً ﺧﻮﻥ ﻣﯿﺨﻮﺭﺩ ﺗﯿﻐﯽ ﻛﻪ ﺻﺎﺣﺐ ﺟﻮﻫﺮ ﺍﺳﺖ ﺳﺒﺰﻩ ﭘﺎﻣﺎﻝ ﺍﺳﺖ ﺩﺭ ﺯﯾﺮ ﺩﺭﺧﺖ ﻣﯿﻮﻩ ﺩﺍﺭ ﺩﺧﺘﺮ ﻫﺮ ﻛﺲ ﻧﺠﯿﺐ ﺍﻓﺘـﺎﺩ ﻣﻔﺖ ﺷﻮﻫﺮ ﺍﺳﺖ ﺻﺎﺋﺒﺎ !ﻋﯿﺐ ﺧﻮﺩ ﮔﻮ ﻋﯿﺐ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﺍ ﻣﮕﻮ ﻫﺮ ﻛﻪ ﻋﯿﺐ ﺧﻮﺩ ﺑﮕﻮﯾﺪ، ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﺑﺎﻻ ﺗﺮ ﺍﺳﺖ صائب تبریزی https://eitaa.com/khatme14
861.2K
🎤کربلایی محمد مسلمی . عمر بگذشته... دلا عمری که بگذشته دو باره بر نمیگردد چو خشگ کردد شجر هرگز دوباره تر نمیگردد عجب دارم من از انسان که هردم با اجل درگیر ولیکن مردن و رفتن به او باور نمیگردد همیشه در پی مال و مقام ومنصب دنیا چرا خسته ز مکرِ چرخ بازیگر نمیگردد گرفتم آنکه گردی صاحب ملک و زر وزیور چسازی وقت رفتن چون ترا یاور نمیگردد تو در خواب و شود هر روزه از عمر عزیزت کم بدان این کاسهٔ بشکسته ات ساغر نمیگردد تو هم این دهر بی مهر را چنان مولا طلاقش ده چنان عفریته ایست دنیا که بی شوهر نمیگردد هزاران تن اگر هر روز محبت ها کنند بر تو یقین همتای مهر.و زحمت مادر نمیگردد هزاران مرتضی آیند اگر در عرصهٔ گیتی یقین در بندگی حق کسی حیدر نمیگردد شهید بی کفن گرچه فراوانند در این عالم به مانند حسین هیچ کس تنش بی سر نمیگردد صفا برگو به حق جویان که بگشایند چشم خویش سخن بسیار اما کس چنان بوذر نمیگرد https://eitaa.com/khatme14 شاعر قاسم جناتیان قادیکلایی