eitaa logo
ختم و ترحیم خوانی مجمع الذاکرین اهلبیت ع
3.7هزار دنبال‌کننده
49 عکس
21 ویدیو
1 فایل
کانال اشعار ترحیم پندیات ،نصایح و اشعار ترحیم از ابتدا تا انتهای مجلس ختم با مدیریت ذاکراهلبیت کربلایی محمدمسلمی 👈ارتباط با مدیر @moslemi_124 پذیرش تبلیغات شما👈 @moslemi_124 @khatme14
مشاهده در ایتا
دانلود
ختم و ترحیم خوانی مجمع الذاکرین اهلبیت ع
🔴سرگذشت ارواح در عالم برزخ (قسمت 18) 🔵قطعه آتش ☑️چند قدمی که از ماموران دور شدیم،به پشت سرم نگاهی
?سرگذشت ارواح در عالم برزخ (قسمت 19) 🔵قطعه آتش ☑️چند قدمی که از ماموران دور شدیم،به پشت سرم نگاهی کردم و در کمال حیرت ماموران را دیدم که چهار دست و پای شخصی را گرفته بودند و به زور قطعه ای از آتش🔥 به او میخوراندند. ⚡️ با دیدن این صحنه از ناراحتی بر جای ایستادم،صحنه بسیار زجر دهنده و ناله های او جانسوز بود...سپس رهایش کردن و او در حالیکه از درون میسوخت مسیر جاده را افتان و خیزان ادامه داد. 🌹در یک لحظه دست نیک را روی شانه ام احساس کردم،نگاهی به او انداختم و گفتم :چه شده بود؟ نیک جواب داد: افرادی که مال مردم را به ناحق تصاحب میکنند گرفتار این ماموران میشوند و اینها موظفند قطعه ی گداخته شده آهن را به آنها بخورانند. 🍃نیک سپس ادامه داد: البته اینها در گذرگاه حق الناس متوقف خواهند شد.... ❄️پس از شنیدن حرفهای نیک مقداری دلم آرام گرفت و سپس با نیک از آنجا دور شدیم. رفتیم تا به شخصی رسیدیم که دستانش را جلو گرفته و با احتیاط قدمهای کوتاه برمیداشت.. 🌼نیک به او اشاره کرد و گفت : این شخص از وقتی از غار بیرون آمده کور شده. آنگاه به یک جاده انحرافی اشاره کرد و گفت:این جاده دنیا پرستان است که او به زودی وارد آن میشود. ⁉️پرسیدم چرا؟ گفت چون دنیا را به آخرت و دنیا پرستان را به مومنین ترجیح میداده است.. این افراد بزرگترین ضرر و زیان را برای خود خریده اند ... ✅دوباره به راه افتادیم. راه مستقیم را به خوبی طی کردیم. گاهی از کسی جلو میزدیم و گاهی دیگران از ما سبقت میگرفتند.. در مسیر خود آدمهای گوناگونی میدیدیم. 🔥آدمهایی که دو زبان داشتند که از دهانشان بیرون زده بود و اتش از آنها زبانه میکشید و میسوزاندشان که به گفته ی نیک اینها دورو و منافق صفت بودند. 🔥همچنین افرادی که اعمال منافی عفت و لذتهای نامشروع را مرتکب شده بودند را در حالی مشاهده کردیم که لگامی از آتش بر دهان آنها زده شده بود و میسوختند. ☄اما از همه زجرآورتر جاده انحرافی زنان بود. این مسیر به بیابانی ختم میشد که زنان بسیاری در آن عذاب میشدند. 🍂عده ای به موهایشان آویزان شده بودند که نتیجه نشان دادن موها به نامحرم بود. 🍂گروهی دیگر از زنان زیر فشار ماموران مشغول خوردن گوشت بدن خود بودند چون اینها در دنیا خود را برای نامحرمان زینت کرده بودند و باعث از هم پاشیدن زندگی های بسیاری شده بودند. 🍂برخی نیز سرشان به شکل خوک و بدنشان به شکل الاغ بود چرا که در دنیا به سخن چینی عادت داشتند. 💥آنچه شگفتی مرا در تمام این صحنه ها بر انگیخته بود این بود که نیک های آنان همگی صدها متر دورتر بودند و از هدایت و کمک به صاحب خود عاجز بودند... 🔵گذرگاه مرصاد ♦️براحتی مسافت زیادی را پیمودیم تا به یک گردنه رسیدیم. در پشت تپه سرو صداهای زیادی می آمد . وقتی به بالای تپه رسیدیم از آنچه دیدم بسیار متعجب شدم و ترس و اضطراب وجودم را فرا گرفت. ✅جاده و بیابانهای اطراف آن پر بود از ماموران الهی و اشخاصی که گیر افتاده بودند. هرکس قصد عبور از جاده را داشت شدیدا کنترل میشد. ♻️آهسته به نیک گفتم : اینجا چه خبر است؟ نیک گفت: اینجا گذرگاه مرصاد است. گفتم: گذرگاه مرصاد چیست؟ گفت: محل رسیدگی به حق الناس...اینجا اگر کوچکترین حقی از مردم بر گردنت باشد ازکشتن انسان گرفته تا سیلی و بدهکاری،همه ی اینها باعث گرفتاری تو می شود... ❎بار دیگر بیابان را زیر نظر گرفتم.گروهی در حالیکه زانوی غم بغل گرفته بودند روی زمین نشسته بودند و به واسطه ی سنگینی زنجیری که بر گردن آنها بود قدرت حرکت نداشتند. عده ای هم پایشان زنجیر شده بود و قدرت حرکت نداشتند. 🌀عده ای نیز بلاتکلیف در بیابان میچرخیدند و حق عبور از جاده را نداشتند. 🔆هراز گاهی صدای ماموران بلند میشد: فلان کس آزاد شد، میتواند برود. آن شخص از شنیدن نامش بسیار خوشحال میشد و بعد از مدتها گرفتاری عبور میکرد. 🌷نیک صورتش را سمت من چرخاند و گفت برویم. با ترس و دلهره گفتم نمیشود از راه دیگری برویم؟ نیک گفت : هیچ راه فراری نیست همه جا توسط ماموران به دقت کنترل میشود زیرا حق مردم قابل بخشش نیست و خداوند از حق مردم نمیگذرد... @khatme14 ✍ادامه دارد.. قسمتهای باقیمانده:
🏴😭🏴😭🏴😭🏴😭🏴 کاش کـه رسم فـراق و غم نبود رسم گل چیدن دراین عالم نبود کاش می شد تا نبیند در جهان باغبانی باغ خود را در خزان کاش گل را رسم پژمردن نبود اتفاقی تلخ چون مُردن نبود باز هم پیک اجل داده خبر خبـر داغ جگـر سـوز پـدر غم جانسوز پدر را چه کنم؟ زده آتش به جگر را چه کنم؟ پدرم بوده مـرا نـور دو عین ذاکـر مخلص درگـاه حسین پـدر آن ذاکـر دلسوخته رفت بدل از غم شرر افروخته رفت پیر غلام اهل بیت آن پاکدل ای دریغـا رفته دیگر زیـر گِـل آن که تنها بود غمهایش حسین روضه ها و ذکر لبهایش حسین آن که عمری سوخته با روضه ها آتشی افروخته بـا روضه ها آن که عمری گفته قربان حسین در جنان گردیده مهمان حسین بچه های داغدیده و یتیم گشته اند در خانه ی ماتم مقیم ناله ی جانسوزشان شد سر بسر ای پدرجان ای پدرجان ای پدر ای پدرجان ازغمت دلخون شدیم از غم تو بی سر وسامون شدیم هیچ دانی بی تو برماچون گذشت روز وشب از دیدهٔ ماخون گذشت بی تو بابا خانه شد ماتمسرا شد بلند از هر طرف بانگ عزا سخت دلتنگت شدم بابای من آرزوی خوب فردا های من از غم تو شد نفس در سینه آه بر تن یاران همه رخت سیاه دسته دسته از برای تسلیت مرد و زن گفتند ما را تعزیت جملگی با اشک مان گریان شدند با غم و با دردمان حیران شدند کاش بودند این جماعت کربلا تا نمی شد زینب از غم مبتلا کاش در آن لحظهٔ پُر شوروشین می شـدند یـار یتیمان حسین کاش که در وقت پُر تاب وتبش می شدند از مهـر یـار زینبـش دختر زهرا سوی گودال رفت در بَرِ نعش حسین ازحال رفت کرده پنهان بغض واشک و آه را سوخته زین غم دل «مداح» را 🏴😭🏴😭🏴😭🏴😭🏴 @khatme14
. یک مجلس کامل ترحیم مادر همراه با گریز به روضه حضرت زهرا س بسم الله الرحمن الرحيم... یارحمن و یارحیم... 🔸چرا زیوسف زهرا خبر نمی آید ببین حرف دلت هست یا نه... در این روز جمعه... 🔸چرا زیوسف زهرا خبر نمی آید 🔸چرا شب غم ما را سحر نمی آید چرا آقای ما نمیاد... چرا مولای ما نمیاد... 🔸عزیز فاطمه مهدی بیا به مجلس ما کجایی پسر فاطمه... امروز میخواهیم روضه مادرتون زهرا رو بخونیم... هر کجای عالم هستی یک سر هم به مجلس ما بزن پسر فاطمه... 🔸عزیز فاطمه مهدی بیا به مجلس ما 🔸مگر به مجلس مادر پسر نمی آید آقای من ... هرکجا برا مادر مجلس میگیرند... بچه ها دم در میایستند به مهمونها خوش آمد میگن... امروزم میخواهیم روضه مادر شما رو بخونیم... حتما شما می آیید آقا... 🔸مگر به مجلس مادر پسر نمی آید (بیان جملات زمینه ساز👇) مجلس به احترام یک مادر برگزار شده... من به صاحبان عزا تسلیت میگم خدا صبرتون بده... مصیبت مادر مصیبت سنگینیه... مخصوصا برا...(اینجا دختر یا پسر مرحوم گفته میشود) (مخصوصا برا...دختر) (مخصوصا برا بچه های... کوچیک خیلی سخته...) (نقطه گریز از مجلس ترحیم به روضه👇) اما میخوام اینو بگم... خانواده ی... (اسم صاحب عزا (حسینی) خانواده ی... حسینی بچه های داغدار.... شما داغ مادر دیدید اما... تا مردم خبردار شدند... همه اومدند به شما تسلیت گفتند ... باهاتون همدردی کردند ... ببینید امروز علما اومدند... بزرگان اومدند... فامیل و همسایها دور شما رو گرفتند... نگذاشتند تنها باشید اما ای کاش این مردم مدینه هم بودند وقتی خانم زینب کبری یتیم شد... ای کاش یک نفر به داد دل خانم زینب میرسید... بمیرم برات خانم... چهار ، پنج سال بیشتر نداشت مادرش رو از دست داد... میگه نیمه های شب... تابوت مادرم زهرا وسط خونه... دیدم چند نفر وارد خونه شدند... سلمان اومد... مغداد اومد.... اباذر اومد... غریبانه تابوت مادرم زهرا رو بلند کردند... آروم آروم میگن لااله الا الله... یدفعه صدای ناله ی زینب بلند شد... 🔸خدا مادرم را کجا میبرند 🔸گمانم برای شفا میبرند 🔸منو خانه داری، منو سوگواری مرو مادر من مرو مادرم انگار هنوز زینب باور نکرده یتیم شده... دنبال جنازه مادر هجده ساله میدوه... هی صدا میزنه نرو مادر خوبم... 🔸 مرو مادر من مرو مادرم زینبت رو تنها نزار... مادر... من که جز تو کسی رو ندارم... بعد از تو حرفهام رو به کی بگم مادر... جوان مادرم زهرا...😭 آی مادرم...😭 آی مادر ...مادر...😭 نميدونم تا حالا دختر بچه کنار جنازه مادر دیدید یا نه... خدا برا کسی نیاره... خانم زینب هم دنبال تابوت مادر هی بلند میشه... میشینه زمین ... صدا میزنه... نرو مادر خوبم...😭 (گریز روضه به روضه👇) اینجا بی بی زینب دنبال تابوت مادر هی میدوید و ناله میزد... کربلا هم همین زینب دنبال سر برادر... ای وای... ای وای صدا زد حسین جان داداش... ببین زینبت رو دارند به اسارت میبرند... 🔸به سوی شام و کوفه ام چه ظالمانه میبرند 🔸نمیروم ولی مرا به تازیانه میبرند داداش حسین...😭 🔸سر تو را به نیزه ای نشانده دشمن علی 🔸نمیروم ولی مرا، به این بهانه میبرند @khatme14
#(مادر)🥀🥀🥀 فاطمه زهرا (س) ختم مادر‌🥀 گریز حضرت موسی بن جعفر(ع) سوم هفتم چهلم سالگرد زبان حال برادران وفرزندان بسم الله الرحمن الرحیم یا رحمن یا رحیم یا فاطِمَةُ الزَّهْراءُ، یَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ، یَا قُرَّةَ عَیْنِ الرَّسُولِ، یَا سَیِّدَتَنا وَ مَوْلاتَنا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَ اسْتَشْفَعْنا وَ تَوَسَّلْنا بِکِ إِلَی اللّٰهِ وَ قَدَّمْناکِ بَیْنَ یَدَیْ حاجاتِنا، یَا وَجِیهَةً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعِی لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛ 🔸خداوندا دگر مادر ندارم 🔸دریقا سایه اش برسرندارم 🔸همه گویندکه مادر رفته ازما 🔸فراق مرگ او باورم ندارم مادرجان دلم را مادر شکستی تمام رشته عمرم گسستی ⬅️اخ قربان دردهای دلت بشم مادر امیداست فاطمه دستت بگیرد اخه مادر یک عمری برای زهرا مرضیه اشک ریختی مادر😭😭 برای حسین فاطمه عزاداری کردید 🔸امید فاطمه دست بگیرد😭 🔸که تودر روضه زهرا نشستی 🔸دوچشمی ای فلک پر آب دارم 🔸دلی پر غصه وبی تاب دارم 🔸چرا چون مرغ شب از دل ننالم 🔸که این جا مادری درخواب دارم ای عزیزان دلم خدا به شما صبر بده داغ مادر دیدید خیلی سخته اما ⬅️مجلس به مناسبت (سوم هفتم مادری دلسوز خواهری مهربان برگزار گردیده است شما مدت (سه شبانه روز جای خالی مادرو احساس می کنید به خدا قسم هیچ کس جای مادر رابرای شما نمی گیرد اما دیگه یتیم شدید یتیمی درد وبی درمان یتیمی یتیمی خواری دوران یتیمی الهی طفلی بی مادر نباشد اگر باشد دراین سامان نباشد اما دخترهای مرحومه کجا نشته ای نمی دانم به یاد کدام خاطره مادر اشک می ریزید تنها یادگار مادر چادر نمازاست که یاد دختر نمی ره اما من یک مادری را سراغ دارم گفتند یادگاری ان راجمع کند اما مولا علی گفت یادگاریها را جمع کنم خون روی در دیواررا چکارکنم اما هنوز زود بود که ما را تنها بگذاری مادر ،بی مادری سخته مادر، اما دلها امده شد بریم مدینه دلها بسوزه برای ان مادری که نیمه شب غسل دادند بمیرم چه کرد مولا علی به وصیت زهرا😭😭😭 ⬅️میگن شبانه بدن زهراش را ارام ارام غسل داد اسماء روی بدن زهرا آب می ریخت یک وقت اسماء متوجه شد دست ازغسل کشید دست بر دیوار غربت گذاشت صدای ناله علی بلندشد لا اله الا الله😭😭 صدازدعلی جان چرا بلند گریه می کنید😭 صدا زد اسماء دست روی دلم نگذار حالا دستم رسید به بازوی ورم کرده زهرا یادشهدا امام شهدا اموات جمع حاضر الخصوص روح این مادراز این مجلس ومحفل فیض ببرد در روز شهادت امام موسی بن جعفر قرارداریم گریز هم داشته باشیم دراین خصوص بهره امواتمان باشه یه وقت دیدن درِ زندان باز شد چهار نفر دارن بدنی رو غریبانه از زندان بیرون میارن یه مرتبه دیدن خدایا چقد بدن آقا سنگینه😭😭😭خدایا بدنی که سالهای سال گوشه ی زندان بوده نباید اینقدر سنگین باشه، تا عبا رو کنار زدن دیدن هنوز غُل و زنجیر به دست و پای مبارک آقا موسی بن جعفره(آی غریب آقاااااااا) شیعیان اومدن بدن امام رو با احترام کفن کردن ، تشییع جنازه ی با شکوهی برگزار کردن اما آی کربلائیا، آی حسینیا دلها بسوزه برا جده غریبش حسین😭😭😭 وقتی امام سجاد میخواست بدن بابا رو دفن کنه صدا زد بنی اسد یه قطعه حصیر بیارید میخوام بدن بابای غریبمو کفن کنم آخ مگر به کربلا کفن، به غیر بوریا نبود مگر حسین تشنه لب، عزیز مصطفی نبود حسین آرام جانم حسین روح وروانم وَ سَیَعلمُ الذین ظَلمو ای مُنقَلبٍ یَنقلبون بلند صلوات التماس دعا 🥀🥀🥀🥀🥀 @khatme14
ختم پدر🥀🥀🥀🥀🥀 سوم،هفتم ( چهلم)( سالگرد) روضه امام حسین(ع) گریز حضرت موسی بن جعفر(ع) بسم الله الرحمن الرحیم یارحمان یا رحیم اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا عَبْدِ اللّهِ، وَ عَلَى الْاَرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنائِکَ، عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللّهِ اَبَدًا ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ، وَ لا جَعَلَهُ اللّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ. اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الحسین ♦️پدردرسوگ تو دلهای ما پیوسته می گرید ♦️سراپاهم چو شمی بی نفس آهسته می گرید ♦️تویی درخاطر ناشاد ما تا آخرین لحظه ♦️بیادت چشم ماچون ساغر بشکسته می گرید ⬅️مجلس امشب(امروز) ما به مناسبت سومین روز(هفتم) پدرمهربان و دلسوز بنام.......... بر پا شده است،سه روزه(هفت) که برادران داغ دیده ، پسران ودختران داغ دیده روی ماه بابا رو ندیدن اما زبان حال شما رابگم 🔸همی نالم که بابا دربرم نیست 🔸صفای و سایه او برسرم نیست 🔸مرا گر دولت عالم ببخشند 🔸برابر با نگاه پدرم نیست بابا، دلمون خیلی برات تنگ شده ،بابا وقتی دلمون میگرفت ، میگفتیم بریم خونه پدر عرض ادب کنیم اما الان باید بیایم کنار قبرت بشینیم واشک بریزیم، بابا جون چطور جای خالیتو ببینم، بابا خونه بی تو عزا خونه شده عزیزان داغدیده، میدونم دلی غمدیده دارید نمیخوام نمک رو زخمتون بپاشم ولی باید بگم پدر ستون خونه و روشنایی خونه ست، پدر پشت و پناه دختره ، پدر تکیه گاه دختره حالا ک دلتون شکست بریم در خونه آقا ابا عبدالله اشکاتو آمیخته کن با اشکای یتیمان ابا عبدالله... اما من بمیرم برا یتیمان امام حسین ، آخه تو کربلا کسی نبود با عزیزان حسین همدردی کنه بمیرم هر وقت ک میگفتن بابا مونو میخوایم با ضرب تازیانه و سیلی جوابشونو دادن، شما رو فامیل با ناز و نوازش از بدن بابا جدا کردن اما بمیرم برا دختر امام حسین با ضرب سیلی از بدن بابا جدا کردند یاد شهدا امام شهدا اموات جمع حاضر الخصوص روح این پدر ازاین مجلس ومحفل فیض ببرد دراستانه شهادت امام موسی بن جعفر قرارداریم گریزی هم دراین خصوص داشته باشیم ⏪آی آبرو دارا...گرفتارا... یه وقت دیدن در زندان باز شد... چهار نفر دارن بدنی رو غریبانه..از زندان بیرون میارن... یه مرتبه دیدن خدااا... (اوج).. چقد بدن آقا سنگینه.. خدایا بدنی که سالهای سال گوشه زندان بوده نباید اینقدر سنگین باشه.. تا عبا رو کنار زدن دیدن هنوز غل و زنجیر به دست و پای مبارک آقا موسی ابن جعفره... ای (غریب آقااا)3 ☑️ شیعیان اومدن...بدن امام رو احترام کردن...کفن کردن... تشیع جنازهٔ باشکوهی برگزار کردن.. اما آی کربلائیااا..آی حسینیااا.. لایوم_کیومک_یا_ابا_عبدالله دلها بسوزه برا جد غریبش حسین... وقتی امام سجاد می خواست بدن بابا رو دفن کنه صدا زد بنی اسد یه قطعه حصیر ( بوریا) بیارید.. میخوام بدن بابای غریبم رو کفن کنم.. آخ.. 🔸مگر به کربلا کفن به غیر بوریا نبود 🔸مگر حسین تشنه لب عزیز مصطفی نبود حسین آرام جانم حسین روح وروانم ️لبون.. التماس دعا 🥀🥀🥀🥀🥀🥀 @khatme14
ختم پدر 🥀🥀 روز اول (دفن) (پدر شهدا) بسم الله الرحمن الرحیم یارحمن ویا رحیم اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ، وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنآئِکَ، عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَبَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ، وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ، وَعَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ، وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ، وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ * ♦️غم مرگ پدر کوچک غمی نیست ♦️جگر می سوزدو درد کمی نیست ♦️پدر زیبا گل باغ وجود است ♦️که بی او زندگی جز ماتمی نیست ▪️▪️▪️▪️▪️ 🔸اگرچه هرغمی دشوار ازبهر بشر باشد 🔸غم مرگ پدرازهر غمی دشوارتر باشد 🔸نمی داند کسی اندازه درد یتیمی را 🔸مگر ان کس که از درد یتیمی باخبرباشد ⬅️اما می بینم درگوشه ای از قبر فرزندان مرحوم نشسته اند از فراق بابا ناله می کنند اما گوشه دیگرقبربرادران مرحوم نشسته اند ازغم برادر می نالند اما یا ابا عبدالله می خوام زبان حال فرزندان مرحوم رابگم ♦️باورم نیست پدر رفتی وخاموش شدی ♦️ترک ما کردی و باخاک هم آغوش شدی ♦️خانه را نوری اگر بود ز رخسار تو بود آخه بمیرم بابای خوبم آخه بمیرم بابای مهربانم ♦️ای چراغ دل ما ازچه تو خاموش شدی باباجان)♦️جای خالی تورا باچه نگاهی بنگرم ♦️ای همای دل وجان ازچه تو خاموش شدی ⬅️اما خانواده محترم.....شما آمدید بدن نازنین بابا راغسل دادید ،کفن کردید، بااحترام به خاک سپردید حالا بگید بابای خوبم دیگه راحت بخواب خیلی دلتنگ برادرمان بودید امروز مهمان برادر شهیدمان هستید برادر مواظب پدر باش شفاعتشان را به ارباب بی کفن بکنید اما عزیزان داغ دارامروز همه دوستان آشنایان، فامیل،واقشار مردم آمدند درتشیع جنازه بابایتان شرکت کردند به شما تسلیت گفتند شما رادلداری دادند اما من به فدای اون بدنی که سه روز و دوشب بدنش رو خاک گرم کربلا، بنی اسد وقتی اومدن بدنها رو دفن کنند نشناختند، یه وقت امام سجاد فرمود بنی اسد صبر کنید من این بدنها رو خوب میشناسم این بدن بریره، این بدن ظهیره، این بدن عموم ابالفضله،،، این بدن بابای غریبم حسینه،، یه وقت آقا فرمود بنی اسد برید یه قطعه حصیر بیارید... بدن بابا رو میان حصیر گذاشت.... همینکه بدن رو گذاشت داخل قبر دیدن آقا بیرون نمیاد،،، بنی اسد نزدیک شدن دیدن آقا لبها رو گذاشته به رگهای بریده بابا،،، هی میگه بابای غریبم حسین... بابای مظلومم حسین... بدم المظلوم بکربلا صدای نالتو بلند کن سه مرتبه بگو یا حسین... وَ سَیَعلمُ الذین ظَلمو ای مُنقَلبٍ یَنقلبون بلند صلوات التماس دعا 🥀🥀🥀🥀🥀 @khatme14
اوخشاما جوان ترکی سالار اورکده او هر زمان جوان ئولومی ایدر آتا آنا قدین کمان جوان ئولومی باخاندا عکسینه هر کس الین چالار الینه ائدر اورکلری بیر لخته قان جوان ئولومی همیشه درده اولار مبتلا جوانی ئولن دییر گوزیمده آزالمیش ضیا جوانی ئولن آناسی اولسا سیزیلدار اورکلری یارالار ویرار باشینا دییر وای بالا جوانی ئولن گرک جوانی ئولن اکبره توسل ائده آناسی لیله وئردی تکان جوان ئولومی جوانین ئولمگی ئورک یارالار انسانین طاقتین الیندن آلار آتانین قامتی بوکلن یرده گورن گورر ننه نه حاله قالار دییر اوغول آرزو گولین درمدیم طوی کارتووی اللره گوندرمدیم ئولنه جک نیسگیل منی یاندیرار الیوی گلین الینه وئرمدیم بخت اولدوزم آخاندا یاندیراندا یاخاندا قوجاقلارام دیزیمی جوانلارا باخاندا بایرام اولاندا گول بیتر چمنده آنالار اوغول پایی گلنده اوغلی ئولن ننه حزین آغلار ئوز اوغلونون تای توشون گورنده چیخماغ داغی چتیندی یولماق باغی چتیندی هامی بیلر دنیادا بالا داغی چتیندی 😭😭😭😭 @khatme14
4_6030824387907685508.ogg
1.21M
╰──➤ ⃟༺•💔࿐❥᭄‌ٖٜ ╰──➤ ⃟༺•🖤࿐❥᭄‌ٖٜ                          ﷽ آی گوزل جوانیم طاقتیم توانیم نازلی مهربانیم بیلمدیم عمرون گولی سولارمیش جوان ئولومی چتین اولارمیش بیگانه آغلادی ائل ماتم ساخلادی هجرون دل داغلادی دنیادن آخر جوان گئدوبسن گوز یاشیمی سن القان ائدوبسن جانه اود سالوبسان نه تئز آیریلوبسان هاردا بس قالوبسان نه تئز عمریوون چراغی سوندی طویون آی بالا عزایه دوندی دست اجل نئودوب جسمون قبره گئدوب فلک جفا ائدوب سن طوی گورمه میش قبره گئدوبسن منی هجرونده نالان ائدوبسن دئدیم طوی ائدرسن مراده یتر سن حجلیه گئدرسن نه طویون گوردوم نه شیرنون ایشدیم خلعت یرینه کفنون بیشدیم 🎧🎤      دعای فرج      ╰──➤ ⃟༺•💔࿐❥᭄‌ٖٜ ╰──➤ ⃟༺•🖤࿐❥᭄‌ٖٜ @khatme14
⁽﷽⁾ ✦‎࿐჻ᭂ🌹🌸🌹჻ᭂ࿐✦ روضه ختم مادر سالگرد چهلم .... یا فاطِمَةَ الزَّهْراَّءُ یا بِنْتَ مُحَمَّدٍ یا قُرَّةَ عَیْنِ الرَّسُولِ یا سَیِّدَتَنا وَمَوْلاتَنا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِکِ اِلَى اللّهِ وَقَدَّمْناکِ بَیْنَ یَدَىْ حاجاتِنا یا وَجیهتاً عِنْدَاللّهِ اِشْفَعْی لَنا عِنْدَاللّهِ قلبم شده رنجور زهجران تومادر فکرم شده این گونه پریشان تو مادر هر لحظه کنم ارزوی روی تو افسوس دستم شد کوتا زدامان تومادر امانمی دانم بچه های مرحومه کجای مجلس نشسته اید شما مدت یک سال/ چهل روز......جای خالی مادر احساس می کنید به خدا قسم هیچ کس جای مادر را برای شما نمی گیرد نمی دانم دخترهای مرحومه برای کدام خاطره مادر اشک می ریزید تنها خاطره مادر چادر نماز است که همیشه یاد دختر است اما زبان حال شما را بگم همی نالم که مادر دربرم نیست صفای وسایه او برسرم نیست مرا گر دولت عالم ببخشند برابر با نگاه مادرم نیست 😭😭😭 مادري كه يك عمر نگران بچه هاش بوده... مادري كه يك عمر دعا گوي بچه هاش بوده... آي جوني كه مادر داري ، هر موقع گرفتار شدي ، بگو مادرت برات دعا كنه. دعاي مادر چيه؟؟؟ وقتي نماز ميخونه، همه دعاي مادر براي بچه هاش اينه... الهي بچه هام سلامت باشن... الهي بچه هام خوشبخت باشند.. قربون دعا كردنت مادر جان... قربون دل مهربونت مادر جان... خانواده محترم ............ تسليت ما رو پذيرا باشيد... شما داغ مادر ديديد...😭 داغ هجران مادر سخته.😭.. بگو مادر جان شنيده بودم داغ مادر سخته،اما باور نميكردم اينقدر جانسوز باشه.😭.. هر مادري آرزو داره لحظات آخر يكبار ديگه بچه هاشو ببينه... نميدونم لحظات جان سپردن مادر كنارش بوديد يا نه؟؟ نگاه كردي ديدي آروم آروم چشماي مادر بسته ميشه.. نگاه كردي ديدي مادر مثل شمع مقابل چشم شما قطره قطره آب ميشه... قربان نگاه خـسته ات ـ، مادر جان لبخند به گُل نشسته ات، مادر جان نميدونم،لحظه هاي آخر ، صدا زدي مادر حلالم كن...😭 هيچكس مثل مادر نگرانت نميشه... آخه مادر كسي است كه هر چي برات زحمت بكشه، بر سرت منّت نمي گذاره... مادر كسي است ، كه هر چه دلشو بشكني بازم برات دعا مي كنه... مادر كسي است كه وقتي از خونه بيرون ميري، منتظرت مي مونه... انسان باور نميكنه،يه روز از مادر جدا بشه.. 😭😭😭 انسان باور نميكنه يه روز بياد كه مادر را صدا بزني و جوابتو نده... ميدوني كجا ديگه مادر جوابتو نميده؟؟؟ وقتي بدنشو غسل و كفن ميكنن، صدا مي زنن، بگيد بچه هاش بيايند، يكبار ديگه مادر و ببينند... آمديد ، كنار بدن بي جان مادر، اما هر چه صدا زدي مادر جوابتو نداد... اجازه بديد اين مجلس رو تبديل به روضه حضرت زهرا(س) كنيم...شب جمعه است شب زیارتی ابا عبدالله شبی که مادرش فاطمه مهمان امام حسین است انشالا همه اموات فیض ببرند الخصوص روح این مادر عزیزمان فیض ببرد و ثواب اين روضه نثار همه ي مادر هايِ در خاك آرميده... السلام عليك يا فاطمه الزهرا... يه شبم تو مدينه امير المونين بدن حضرت فاطمه زهرا(س) رو غسل و كفن كرد... يه نگاه كرد، ديد بچه ها آرام و قرار ندارند... فرمود: بياييد ، يك بار ديگه مادر رو ببينيد... حسنين، خودشو نو انداختند بروي بدن بي جان مادر..😭 يكي ميگفت: مادر جان، من حسنم... يكي ميگفت: مادر جان من حسينم... آنقدر با سوزِ دل ناله زدند... ناگهان صدايي : آمد علي جان اين بچه هارو از روي بدن مادر جدا كن... آخه ملائكه طاقت ديدن اين صحنه رو ندارن...😭😭 آقا جان اينجا شما اين بچه ها رو از بدن بي جان مادر جدا كردي... اما بميرم براي آن زمانيكه زينب(س) خودشو رسوند كنار بدن زخمي برادرش حسين... 😭 صداي بچه اي بلند شد...😭 گفتند بابا بلند شو ببين عمه جان ما رو ميزنند... همه بگيد حسين ... @khatme14
فاطمه زهرا (س)🥀 ختم مادر‌(2)🥀 سوم هفتم چهلم سالگرد زبان حال برادران وفرزندان بسم الله الرحمن الرحیم یا رحمن یا رحیم یا فاطِمَةُ الزَّهْراءُ، یَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ، یَا قُرَّةَ عَیْنِ الرَّسُولِ، یَا سَیِّدَتَنا وَ مَوْلاتَنا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَ اسْتَشْفَعْنا وَ تَوَسَّلْنا بِکِ إِلَی اللّٰهِ وَ قَدَّمْناکِ بَیْنَ یَدَیْ حاجاتِنا، یَا وَجِیهَةً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعِی لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛ 🔸خداوندا دگر مادر ندارم 🔸دریقا سایه اش برسرندارم 🔸همه گویندکه مادر رفته ازما 🔸فراق مرگ او باورم ندارم مادرجان دلم را مادر شکستی تمام رشته عمرم گسستی ⬅️اخ قربان دردهای دلت بشم مادر امیداست فاطمه دستت بگیرد اخه مادر یک عمری برای زهرا مرضیه اشک ریختی مادر😭😭 برای حسین فاطمه عزاداری کردید 🔸امید فاطمه دست بگیرد😭 🔸که تودر روضه زهرا نشستی 🔸دوچشمی ای فلک پر آب دارم 🔸دلی پر غصه وبی تاب دارم 🔸چرا چون مرغ شب از دل ننالم 🔸که این جا مادری درخواب دارم ای عزیزان دلم خدا به شما صبر بده داغ مادر دیدید خیلی سخته اما ⬅️مجلس به مناسبت (سوم هفتم مادری دلسوز خواهری مهربان برگزار گردیده است شما مدت (سه شبانه روز جای خالی مادرو احساس می کنید به خدا قسم هیچ کس جای مادر رابرای شما نمی گیرد اما بچه های مرحومه چند سال قبل که پدراز دست دادی تنها امید شما مادر بود اما افسوس که مادر راهم از دست دادید دیگه شما دو گوهر گرانبها را ازدست دادید اما دیگه یتیم شدید یتیمی درد وبی درمان یتیمی یتیمی خواری دوران یتیمی الهی طفلی بی مادر نباشد اگر باشد دراین سامان نباشد اما دخترهای مرحومه کجا نشته ای نمی دانم به یاد کدام خاطره مادر اشک می ریزید تنها یادگار مادر چادر نمازاست که یاد دختر نمی ره اما من یک مادری را سراغ دارم گفتند یادگاری ان راجمع کند اما مولا علی گفت یادگاریها را جمع کنم خون روی در دیواررا چکارکنم یاد شهدا امام شهدا اموات جمع حاضر الخصوص روح این مادر ازاین مجلس ومحفل فیض ببرد اما هنوز زود بود که ما را تنها بگذاری مادر ،بی مادری سخته مادر، اما دلها امده شد بریم مدینه دلها بسوزه برای ان مادری که نیمه شب غسل دادند بمیرم چه کرد مولا علی به وصیت زهرا😭😭😭 ⬅️میگن شبانه بدن زهراش را ارام ارام غسل داد اسماء روی بدن زهرا آب می ریخت یک وقت اسماء متوجه شد دست ازغسل کشید دست بر دیوار غربت گذاشت صدای ناله علی بلندشد لا اله الا الله😭😭 صدازدعلی جان چرا بلند گریه می کنید😭 صدا زد اسماء دست روی دلم نگذار حالا دستم رسید به بازوی ورم کرده زهرا 😭😭😭😭 دستت رسید به بازوی طاقت نیاوردی😭 اما علی جان نبودی کربلا آن ساعتی که زینب آمد گودی قتلگاه 😭 اما برادران مرحومه نمی دانم شما کجا نشسته ای این جا شما کنار بدن خواهر بودی اما کربلا برعکس شد😭😭 خواهر آمد کنار بدن برادرچه کرد شمشیر شکسته ها را نیزه شکسته ها را کنار زد صدا زد زینب 😭😭 گلی گم کرده ام می جویم اورا به هر گل می رسم می بویم اورا گل من یک نشانی دربدن داشت یکی پیراهن کهنه به تن داشت حسین آرام جانم حسین روح روانم لا حول ولا قوة الا بالله العلی العظیم وَ سَیَعلمُ الذین ظَلمو ای مُنقَلبٍ یَنقلبون بلند صلوات @khatme14
حضرت عباس(ع)🥀 امام جواد(ع) بسم الله الرحمن الرحیم... یا رحمن و یا رحیم... 🔸بخوان دعای فرج را که یار می آید 🔸به روی دست ملائک بهار می آید 🔸بخوان دعای فرج را که یادگار علی 🔸دوباره با علم و ذوالفقار می آید هرکجا نشستی. اول مجلس. همه با هم. اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً 🔸🔸🔸🔸🔸 اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ، وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنآئِکَ، عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَبَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ، وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ، وَعَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ، وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ، وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ ⬅️دلها را روانه کنیم بین الحرمین کنار حرم با صفا اقا ابوالفضل آه حاجت مندان آه مریض دارها آه گرفتارها که درگوشه ای ازاین مجلس نشسته اید انشاءالله حاجت روا بشیدمی دونم آقا اباالفضل هیچ کس رادست خالی رد نمی کند شفای همه مریضها انشاءالله همه اموات فیض ببرند الخصوص اموات بانوی محترم حالا دلت اماده شد بریم کربلا السلام علیک یا ابوالفضل العباس یا قمربنی هاشم 🔸بارگاه با صفای در کربلا دارد ابوالفضل 🔸تاقیامت عاشقان بی ریا دارد ابوالفضل 🔸هر که ازصدق وصفا بنمودرو درخانه او 🔸دیدازراه وفا جو روسخا داردابوالفضل 🔸گر دوای دردخواهی روکن درخانه او 🔸ازبرای در بی درمان شفا دارد ابالفضل 🔸تالب شط فرات آمد ولی لب تشنه برگشت 🔸همت مردانگی بین تا کجا دارد ابوالفضل 🔸قربان مرامت قربان ادبت قربان حرم و بارگاهت یا ابوالفضل 🔸یادم امدآن زمانی که حسین باچشم گریان 🔸دید درخون غوطه ورقدو رسا دارد ابوالفضل ⬅️آقا ابوالفضل درروز عاشورا صدا زد حسین جان برادر برادر درخون تپیده ات را دریاب انشالا خدا کنه کسی درمجلس ما نباشه که داغ برادر دیده باشه صدای ابوالفضل به گوش امام حسین رسید آمد کنار بدن پاره پاره برادر دید برادر دست دربدن ندارد تیر به چشم برادر اصابت کرده فرق ابوالفضل تا به ابرو شکسته امام حسین صدا زد 😭 عباسم برادر آیا وصیتی دارید 😭 صدا زد چرا برادر سه وصیت دارم ⬅️وصیت اول برادرجان خون ازچشمم پاک کن تا یک بار دیگرتو برادرم😭 راببینم حسین جان یک بار دیگر عزیز زهرا راببینم😭 ⬅️وصیت دوم تا زنده هستم مرا به خیمه مبر برادرجان چون به سکینه ات وعده آب دادم😭 🔸مرا به خیمه مبر تا که حالتی دارم 🔸چراکه ز روی سکینه خجالتی دارم 🔸سکینه اب طلب کرد وپاره شد جگرم 🔸نشد که قطره آبی برای او ببرم😭 ⬅️اما وصیت سوم برادر حسین جان سلام من را به خواهرم زینب برسان بگو زینب جان وقتی رفتی مدینه سلام من را به مادر چشم انتظارم ام البنین برسان انشاءالله هیچ مادری را چشم انتظار فرزند نکنه😭 یادشهدا امام شهدا اموات جمع حاضرا ازاین مجلس ومحفل فیض ببرندمیدونم کسانی هستند که درگوشه ای از این مجلس نشسته اند گرفتارند حاجت دارند مریض دارند به هرنیتی آمده انشاءالله حاجت روابشید از همين جا دلت را روانه ي آن حجره اي کن که امام جواد ميان حجره افتاده، از سوز زهر به خود مي پيچد، امّا کشنده تر از اين زهر، زهر بي وفائي همسرش بود، بميرم برات آقا محرمي نداشتي، چه کشيد جواد الائمه، آن ساعتي که ديد ام الفضل در حجره را بست کنيزانش را جمع کرد گفت: شادي کنيد تا کسي صداي ناله ي امام را نشنود بعد شهادت هم دستور داد بدن امام را بالاي بام مقابل آفتاب بيندازيد، امّا کبوترها مي آمدند بالهاشون را بهم مي دادند تا آفتاب به اين بدن نتابد، امّا عاشقان امام جواد، اين بدن ديگر برهنه نبود، اين بدن ديگر بي سر نبود، اين بدن پاره پاره نبود. رحمت خدا بر اين ناله ها، اي دلهاي آماده، بميرم براي عزيز فاطمه حسين، که دخترش بدن بابا را نشناخت، صدا زد عمه اين بدن کيه درد دل مي کني؟ فرمود: سکينه جان اين بدن بابايت حسين، همه صدا بزنيد حسين وَ سَیَعلمُ الذین ظَلمو ای مُنقَلبٍ یَنقلبون بلند صلوات @khatme14
ختم پدر (2)🥀🥀 امام سجاد(ع) روز اول کوتا ومختصر بسم الله الرحمن الرحیم یارحمن ویا رحیم اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ، وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنآئِکَ، عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَبَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ، وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ، وَعَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ، وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ، وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ * غم مرگ پدر کوچک غمی نیست جگر می سوزدو درد کمی نیست پدر زیبا گل باغ وجود است که بی او زندگی جز ماتمی نیست ▪️▪️▪️▪️▪️ 🔸اگرچه هرغمی دشوار ازبهر بشر باشد 🔸غم مرگ پدرازهر غمی دشوارتر باشد 🔸نمی داند کسی اندازه درد یتیمی را 🔸مگر ان کس که از درد یتیمی باخبرباشد اما می بینم درگوشه ای از قبر فرزندان مرحوم نشسته اند از فراق بابا ناله می کنند اما گوشه دیگرقبربرادران مرحوم نشسته اند ازغم برادر می نالند اما یا ابا عبدالله می خوام زبان حال فرزندان مرحوم رابگم 🔸باورم نیست پدر رفتی وخاموش شدی 🔸ترک ما کردی و باخاک هم آغوش شدی 🔸خانه را نوری اگر بود ز رخسار تو بود آخه بمیرم بابای خوبم آخه بمیرم بابای مهربانم 🔸ای چراغ دل ما ازچه تو خاموش شدی باباجان)🔸جای خالی تورا باچه نگاهی بنگرم 🔸ای همای دل وجان ازچه تو خاموش شدی اما خانواده محترم.....شما آمدید بدن نازنین بابا راغسل دادید ،کفن کردید، بااحترام به خاک سپردید همه دوستان آشنایان، فامیل،واقشار مردم آمدند درتشیع جنازه بابایتان شرکت کردند به شما تسلیت گفتند شما رادلداری دادند اما دلها بسوزه بر امام سجاد (ع) که وقتی خواست بدن بابا را دفن کنه فرمود بنی اسد برید برای من یک تکه بوریا بیارید امام سجاد این بوریا را زیر بدن قرارداد بدن بابا را گذاشت داخل قبر اما عزیزانی که بابا ازدست دادید رسمه دربین ما مسامانا که میت باید رو به قبله باشه چه کرد امام سجاد بنی اسد میگه دیدیم آقا از قبر بیرون نمی یاد دیدیم لبها را گذاشته بر رگهای بریده بابا اماجمله آخرو التماس دعا اگر کشتند چرا آبت نداند ازآن دره کم یابت ندادن اگر کشتند چرا دفنت نکردند کفن بر قد صدچاکت نکردند لا حول ولا قوة الا بالله العلی العظیم وَ سَیَعلمُ الذین ظَلمو ای مُنقَلبٍ یَنقلبون بلند صلوات 🥀🥀🥀🥀🥀 @khatme14
◾روضه مراسم ◾ غم مرگِ پدر کوچک غمی نیست جگر میسوزد و درد کمی نیست پدر زیبا گُل باغ وجود است که بی او زندگی جز ماتمی نیست بیا بابا که با یادت غمینم چگونه جای خالیتو ببینم آی دلم تنگه با این حالِ خسته کنارِ قبر تو دختر نشسته دلم تنگه ب یاد خاطراتت ب یاد پیکر بیمار و خسته دلم تنگه برای خنده هایت ب یاد قامت از غم شکسته دلم تنگه برای رنج هایت برای دستهای پینه بسته ◾خانواده ی محترم....... داغ بابا دیدین ، خدا صبرتون بده، ب والله خیلی سخته هر موقع دلتون از زمانه میگرفت میگفتید هنوز بابا داریم ، تاج سر داریم، چند روزه ک روی بابا رو ندیدین ، چند روزه ک چراغ خونه خاموش شده، عزیزان داغدیده میدونم دلی غمدیده دارین نمیخوام نمک رو زخمتون بپاشم، ولی باید بگم پدر ستون خانه و روشنایی خانه ست ، پدر پشت و پناه و تکیه گاه دختره، اما اگر داغ دیدین فامیل اومدن ، دوستان و همسایه گان اومدن تسلیت و سرسلامتی دادن ، تنهاتون نذاشتم، اما بمیرم برا یتیمان حسین، آخه تو کربلا کسی نبود با عزیزان حسین همدردی کنه ، بمیرم هر وقت که میگفتن بابامونو میخوایم با ضرب تازیانه و سیلی جوابشونو دادن، شما رو فامیل با ناز و نوازش از بدن بابا جدا کردن اما بمیرم برای یتیم امام حسین با ضرب سیلی و تازیانه از بدن بابا جدا کردن ، بخدا داغ بابا آتیش میزنه قلب آدمو، اما برا دختر داغ بابا سخت تره ، همه ی وجود ی دختر باباشه، الهی بمیرم برا غربتت حسین جان، بخدا خیلی سخته یه دختر بدن پاره پاره باباشو ببینه ، بخدا خیلی سخته ی دختر بدن بی سر باباشو ببینه ، ی جایی هم تو خرابه ی شام بی بی رقیه ی سه ساله هی بهونه ی بابا رو میکرد، هر کاری کردن این دختر آروم نشد ، اینقدر گریه کرد تا سربریده ی بابا شو براش آوردن ، با دستهای کوچیکش این سر و ب سینه گذاشت شروع کرد ب درد و دل کردن😭😭😭 @khatme14
‍ ✿༅✤ ⃟◼️ ⃟ ‌‌‌‌✤༅◼️༅✤ ⃟◼️ ⃟ ‌‌‌‌✤༅✿ ﷽ ‍ خدایا کجا رفته بابای من امید دل وروح شیدای من کجاشد امیدم,,که از غم خمیدم پدر جان پدر  ,پدر جان پدر بگفتند که بابا سفر رفته است ندانم چرا بی خبر رفته است صفای دلم بود,,همه حاصلم بود پدرجان پدر  ,پدر جان پدر تو رفتی واز غم شکسته دلم فراغت پدرجان شده مشکلم زتن شد قرارم,,که بابا ندارم پدر جان پدر,,پدرجان پدر امید دل وجان کجا رفته ای زکاشانه خود چرا رفته ای گل من بهارم ,,ببین حال زارم پدرجان پدر,,پدرجان پدر جان   @khatme14 ‍ ✿༅✤ ⃟◼️ ⃟ ‌‌‌‌✤༅◼️༅✤ ⃟◼️ ⃟ ‌‌‌‌✤༅✿
634.9K
فراق مادر ✍️ شاعر علیرضا علوی زنجانی ✍️ 🎤 مهندس حاج علیرضاداداش نژاد میاندوآب سبک :منم باید برم یانور خدا اورک بیله چتین مصیبته نقدری صبر ایدیم آنا فراق غربته آنام آنام آنام آنام آنام آنام آنام مزارون اوسته من آنا جهانی داغلا رام یادیما دوشموسن آنا اورکدن اغلا رام آنام آنام آنام آنام آنام آنام آنام اولوم فدا سنه دور آنا بیله یاتما سن گلوب بالالارین بیزی گوزوندن آتماسن آنام آنام آنام آنام آنام آنام آنام مقصده چاتموسان نیه بالاوی آتموسان گوزون یوموب آنا نیه ائیلری آتموسان آنام آنام آنام آنام آنام آنام آنام قان اولدی گوزیاشیم آناایشیم فغان اولوب سس ویر سسیمه سن آنااورگیم قان اولوب آنام آنام آنام آنام آنام آنام آنام دردیمی یوخ بیلن آناسیز قالمیشام آنا اشکیمی یوخ سیلن آناسیز قالمیشام آنا آنام آنام آنام آنام آنام آنام آنام اجل گلوب بوگون آنا بالادن ایلدی بیور گوروم آنا. تازه منزلون نجدی آنام آنام آنام آنام آنام آنام آنام فراقه آغلارام آنا یاسیوی ساخلارام چتیندی آیریلیق آنا قراوی باغلارام آنام آنام آنام آنام آنام آنام آنام محبت عالمی هیچ کس آنایه چاتمیوب دنیاده هیچ آنا والله بالاسین آتمیب آنام آنام آنام آنام آنام آنام آنام 🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤 @khatme14
اوخشاما جوان ترکی سالار اورکده او هر زمان جوان ئولومی ایدر آتا آنا قدین کمان جوان ئولومی باخاندا عکسینه هر کس الین چالار الینه ائدر اورکلری بیر لخته قان جوان ئولومی همیشه درده اولار مبتلا جوانی ئولن دییر گوزیمده آزالمیش ضیا جوانی ئولن آناسی اولسا سیزیلدار اورکلری یارالار ویرار باشینا دییر وای بالا جوانی ئولن گرک جوانی ئولن اکبره توسل ائده آناسی لیله وئردی تکان جوان ئولومی جوانین ئولمگی ئورک یارالار انسانین طاقتین الیندن آلار آتانین قامتی بوکلن یرده گورن گورر ننه نه حاله قالار دییر اوغول آرزو گولین درمدیم طوی کارتووی اللره گوندرمدیم ئولنه جک نیسگیل منی یاندیرار الیوی گلین الینه وئرمدیم بخت اولدوزم آخاندا یاندیراندا یاخاندا قوجاقلارام دیزیمی جوانلارا باخاندا بایرام اولاندا گول بیتر چمنده آنالار اوغول پایی گلنده اوغلی ئولن ننه حزین آغلار ئوز اوغلونون تای توشون گورنده چیخماغ داغی چتیندی یولماق باغی چتیندی هامی بیلر دنیادا بالا داغی چتیندی 😭😭😭😭 @khatme14
‍ 📚شعر جدید در فراق مادر  فارسی ترکی 🎼باآهنگ من مانده ام تنهای تنها زبانحال و گریز به شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیه و آله و سلم ▪️زبانحال حضرت زینب کبری  «ع» اشک ریزیم در فراغت                مادر ای روح و روانم                       بی قرارم  بی قرارم کرده بودیم برتو عادت مونس آرام و جانم بی قرارم بی قرارم      یارو یاور بودی مارا     جان فدایت جان فدایت     بی قرار ت گشته دلها     جان فدایت جان فدایت   2بار محرم راز م تو بودی            دل زهجرت بی قرار است            گر چه چشمم اشکبار است در کجا منزل نمودی           این چه رسم روزگار است           گر چه چشمم اشکبار است               چون تو بودی جان پناهم               مادر ای آرام و جانم             طاقت هجران ندارم             مادر ای آرام و جانم  2بار ای صولان گل تک جهاندا           ای منیم آرام و جانیم                 یالقزام من  یالقزام من قالدی چوخ آرزوم اورکده                 ای منیم نام  و نشانیم                  یالقزام من یالقزام من            ایندی ای مادر اتاقون            باغلی قالدی باغلی قالدی         یاندی قلبیم غمده سینم      داغلی قالدی داغلی قالدی   2بار صولدی غمونده نازلی گول لر               آغلورایندی بو اوشاقلار                  باشه مادر قاره باغلار پوزقون قالوبدی ایندی ایللر              بوغم هجرانه قیزلار              ایندی آغلار سینه داغلار               قالمشوق غملرده تنها                 ای نگاریم  ای نگاریم               دوندی سنسیز شام وتاره              روزگاریم  روزگاریم 2بار مادر ئولسه دوشر  ایوه  صفادن              دویماروق بیز دای نوادن             قبرین اوسته آغلار ام من  تز گدوبسن سن آرادان       چکدون ال دارو فنادن           قبرین اوسته آغلار ام من           داغدار اولدی بو ایللر            اولمادی بو درده چاره          صولدی گلشنده بو گللر              اولمادی بو درد ه چاره آغلار ام من    آغلار ام من 2بار ای منیم روح و روانیم           غصه دن سن تز قوجالدون            آتش محنتده یاندون سن بودنیانی ندن تز ای آناجان باشدان آتدون            گون کیمی سن نیه باتدون دهریده مقصوده چاتدون            زینبی سن گوزدن آتدون           ناله می عرشه اوجاتدون قلبیم اوت دوتدی یانوبدی بوغم هجرانه مادر صبریمی الدن آلوبدی گلمیشم افغانه مادر 2بار غنچه تک صولدون وطنده             ای منیم آرام و جانیم               وی اولان نام و نشانیم گوزلریم یولاردا قالدی          ای منیم نازلی نگاریم            قانه دوندی روزگاریم آغلارام قان یاش غمینده                گتدی الدن اختیار یم               یوخدی دای صبرو قراریم         غصه دن زینب ئولر دای         راحت اولدون سن آناجان          دویمادوق سننن جهاندا         راحت اولدون سن آناجان 2بار زینبون آغلور آناجان             دیده گریان سینه سوزان                جان و جانان ماه تابان گوز یاشیم جاردی الان            قلبیم اولدی ایندی القان             ای ننه جان ای ننه جان زینبه آرام و جانسان             سن منه روح و روانسان             غصه دن قلبیم اولوب قان شمع تک صولدون جهاندا دوشدی سینم درده مادر قالدی چوخ دردین نهاندا آغلارام غملرده مادر 2بار ✍ بقلم حاج مهدی ملکی زنجانی ✨اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج✨ @khatme14
ختم و ترحیم خوانی مجمع الذاکرین اهلبیت ع
?سرگذشت ارواح در عالم برزخ (قسمت 19) 🔵قطعه آتش ☑️چند قدمی که از ماموران دور شدیم،به پشت سرم نگاهی
🔴 سرگذشت ارواح در عالم برزخ(قسمت 20) ✅از نیک پرسیدم: افراد در اینجا چگونه شناسایی میشوند؟ گفت: اسامی افرادیکه حق مردم را بر گردن دارند در دست مامورین است و پس از شناسایی مجرم از عبور او جلوگیری میکنند. ⁉️گفتم: تا کی باید اینجا بمانند؟ گفت : مدت توقف و گرفتاری آنها متفاوت است. برخی ماهها و برخی سالهای سال.. ⚠️با تعجب گفتم: مگر رسیدگی به پرونده ی حق الناس چقدر طول میکشد؟ نیک گفت: در اینجا عدل خدا حاکم است و از مظلوم حق ظالم را میگیرد مگر اینکه خود مظلوم از گناه ظالم بگذرد. اگر از گناه ظالم نگذرند از نیکیهای ظالم به مظلوم میدهند تا راضی شود و اگر ظالم کار نیکی نداشت از گناههای مظلوم به ظالم میدهند تا مظلوم راضی شود. 🔰با شنیدن این سخنان ترس و اضطرابم بیش از پیش شد. ولی چون چاره ای نبود به نیک گفتم: بیا برویم. ⛔️سراشیبی را پیمودیم و به گذرگاه مرصاد قدم گذاشتیم.چیزی نگذشت که خود را در مقابل مامورین الهی دیدم. ❌در یک آن با اشاره ی یکی از انها زنجیر ضخیمی به گردنم انداخته شد و بدون اینکه کوچکترین مهلتی بدهند تا از آنها سوال کنم کشان کشان مرا از جاده بیرون بردند... ❎بی جهت دست و پا میزدم تا شاید از دست آنها خلاصی پیدا کنم. اما تلاشهایم بی فایده بود. از نیک خواستم از آنها بپرسد علت کارشان را. ولی نیک بدون اینکه سوالی از آنها بپرسد نزد من آمد و گفت: خوب فکر کن چه کرده ای. این مامورین بی جهت کسی را گرفتار نمیکنند. 💠کمی فکر کردم و یادم آمد که پولی از همسایه ام قرض گرفته بودم که به علت مسافرتی که پیش آمد و بعد از آن مریضی که منجر به مرگم شد ،نتوانستم آن را برگردانم. این را به نیک گفتم و پرسیدم : حالا چه کار کنیم؟ 🌹نیک اندکی فکر کرد و گفت: اگر بتوانی به خواب بستگانت بروی و از آنها بخواهی تا قرضت را ادا کنند امیدی به نجاتت هست وگرنه همینطور اسیر خواهی ماند. ☘با کمک نیک به خواب پسر بزرگم رفتم و از او خواستم تا قرضم را ادا کند. 🍃همانطور که منتظر جواب بستگانم بودم شخصی را دیدم که زنجیر آتشینی🔥 بر کمر داشت و پیوسته به این سو و آن سو میگریخت و فریاد میزد : وای بر من ! اموالی که با گناه به دست آوردم اینگونه مرا گرفتار کرد در حالیکه وارثانم آن را در راه خدا انفاق کردند و به سعادت رسیدند... ⚔کمی آن طرفتر هم عده ای به شخصی حمله ور شده بودند و از او مطالبه ی حقشان را میکردند. 🔴با دیدن این صحنه های وحشتناک به فکر فرو رفتم و با خود گفتم: اگر میدانستم حقوق مردم تا این حد مهم و نابخشودنی است تا زنده بودم در برخورد با مردم و معامله و حتی شهادت دادن و صحبت کردن با آنها نهایت دقت را به عمل می آوردم... 🔷آنگاه از شدت ناراحتی فریاد زدم: وای از این راه که براستی گذرگاه بدبختی و فلاکت است... در این هنگام ماموران به سراغم آمدند و زنجیرها را از گردنم باز کردند. 🔶اول فکر کردم بخاطر فریادم بوده ولی بعد نیک مرا با خوشحالی در آغوش گرفت و گفت: بیا برویم . قرضت ادا شد... 🔵نبرد سرنوشت ساز! ♦️بعد از گذر از گذرگاه سخت و طاقت فرسای مرصاد کمی که جلو رفتیم چشمم به هیکل سیاه و عجیبی در وسط جاده افتاد. 🔘وقتی جلوتر آمدیم او را شناختم.گناه بود با هیکلی کوچکتر و لاغرتر و لباسی عجیب! ✅همدوش نیک تا چند قدمی او رفتیم. او با چهره ای خشن و بوی متعفن و چشمانی خون گرفته در حالیکه شمشیری مانند اره بر دوش گرفته بود با غضب به من مینگریست. 🔆نیک ایستاد و من هم پشت سر او ایستادم.. نیک مهربانانه به من نگاه کرد و گفت خودت را برای نبرد با گناه آماده کن! ❓با وحشت و ترس و تعجب گفتم: جنگ؟ برای چه؟ 🌹نیک که متوجه ترس من شده بود گفت: در این سفر و در اینجا،اولیای خدا،مومنین و انساهای خوب و پاک و ..نباید بترسند. از سخنان نیک قوت قلب گرفتم ،از او پرسیدم: جنگ با دست خالی در برابر کسی که مسلح هست غیر ممکن است! 🔰نیک گفت: نگران نباش فرشته ای الهی تو را تجهیز خواهد کرد. به نیک گفتم: تو چه میکنی؟ گفت: من تو را آماده و تشویق میکنم.. 🌟 سپس دستم را فشرد و گفت: گناه پس از آنکه در گذرگاه ارتداد و و جاده های انحرافی و ... از تو ناامید شد این بار با تمام قوا جلوی تو ایستاده،او اینبار لباس دنیا را برتن کرده و شمشیر شهوات را در دست گرفته. 🍂 مواظب دندانه های شمشیرش که هرکدام نشانه ی یکی از شهوات است و بسیار برنده و تیز میباشد ،باش که اگر یکی از انها به تو اصابت کند در مسیر به مشکل میخوریم... ✍ادامه دارد..... @khatme14 قسمتهای باقیمانده:
‌‌‌‌‌ ‌‌ پنجشنبه و ياد درگذشتگان😔🥀 🌹 اَللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ وَ المُسلِمینَ وَ المُسلِمَاتِ اَلاَحیَاءِ مِنهُم وَ الاَموَاتِ ، تَابِع بَینَنَا وَ بَینَهُم بِالخَیراتِ اِنَّکَ مُجیبُ الدَعَوَاتِ اِنَّکَ غافِرَ الذَنبِ وَ الخَطیئَاتِ وَ اِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ بِحُرمَةِ الفَاتِحةِ مَعَ الصَّلَوَاتِ🌹          التماس دعا 🤲 🌿🌺🌿🌺🌿🌿🌺🌿 🥀پنجشنبہ است با فاتحه و صلواتی یـادی كنيـم ازمسـافـران بهشتی 🖤 که روزي در کنـارمان بودند و حالا بیش از هرچیز دلتنگی را برایمان به یادگار گذاشتند🥀 به یاد عزیزان آسمانی بخوانیم 🖤 فاتحه وصلوات 🌹
🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴 از غـم و داغ تـو ای یـار نجیب مانده ام دیگردراین وادی غریب همدم تنهایی ام ای همسرم جـای خـالیِ تـو را چـون بنـگرم؟ دست گلچین حیف زودت چیدوبرد بـر تنت آخـر کـفن پیچـید و بــرد با وجودت مهربان یـار صبور می نمودم هردم احساس غرور رفتنت دیگر غرورم را شکست تا ابد داغ تو براین دل نشست در فراز ودر نَشیب ای همسرم بوده ای هم مونس وهم یاورم در همه حالت صداقت داشتی هر چه گویم تو لیاقت داشتی شاد بودیم ما زشادی های هم غصه می خوردیم هریک جای هم کی بَرَم مـن خاطراتت را زیـاد دائمـا بودی تو در حال جهاد شکوه ای هرگز زتـو نشنیده ام صادقانه از تو خدمت دیده ام خـادم الـزهـرا و خـادم الشهـید نزد حق هستی بلاشـک روسفید من شهادت می دهم نزد خدا تو نبودی اهل عصیان و خطا هم زبانت بوده از غیبت بدور هم کلامت بوده است ازجنس نور خیر خـواه جمله مـردم بـوده ای حیف تو در بین ما گـم بوده ای تو که عشقت حضرت فاطمه بود بی شک آن بی بی شفاعتت نمود با ولایت بودی ای اُختُ الشهید با لیاقت بودی ای اُختُ الشهید دیدن............. گوارای تو باد آن بهشت جاودان جای توباد من چه گویم دیگر از آن روزمرگ یا که از آن لحظه ی جانسوزمرگ داغ زد داغ تــو«......... جان»مرا می کُشداین درد واین هجران مرا نه شبم شب باشد و نه روز، روز درد هجران تو گشته سینه سوز رفتنت دیگر برایم یک نداست خوب دانستم که دنیا بی وفاست آتشی افتاده درجان و تنم آنکه می سوزد ز داغ تو منم تازه فهمیدم علی ای کوه درد داغ زهرای جوان با توچه کرد گرچه پشتم خم شدازاین غم ولی زیـر بـار درد گفتـم یـا علـی من شنیدم تا که بی طاقت شدی پیش نعش فاطمه زانو زدی من شنیدم ای علیِ نازنین از غم زهرا زدی سر بر زمین سینه ات از داغ زهرا خسته بود پهلویش چون قلب توبشکسته بود مرغ جانش تا که پر زد از قفس من شنیدم اوفتـادی از نفس کودکان از داغ مادر جانشان آستین بگرفته بودند در دهان دور نعش فاطمه بر سر زدند چون کبوتر بچه ها پرپر زدند سینه ها ازماتم جانکاه سوخت از غم زهرا دل«مداح» سوخت 🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴 @khatme14 تذکر:این شعرهم درفراق همسر سروده شده هم برای هسمری که خواهرشهیدهم بوده لذا درجای نقطه چین میتونیداسم مرحومه و اسم برادرشهیدش روبنویسید.
❇️ گروه مجمع الذاکرین اهلبیت(علیهم السلام) اولین وفعال ترین گروه درایتا👌 باحضور اساتید وشاعران گرامی 🔹 درخواست هر گونه مطالب مذهبی، اشعار، نوحه،حدیث، روضه داری روی لینک بزن وارد گروهمون بشو⬇️ https://eitaa.com/joinchat/77201857C160ebf881a 📣📣📣📣📣
اتمام حجت رهبر معظم انقلاب مدظله العالی برای عموم مردم عزیز همه ی ما ایرانیها اعم از شیعه و سنی ، همه اقوام از ، کرد ، عرب ، لر ، ترک ، بلوچ ، ترکمن ، بختیاری ، ووو گرفته تا همه جریانات سیاسی اصولگرا ، اصلاح طلب و... باید بدانیم جایگزینی برای نظام جمهوری اسلامی فعلی وجود نخواهد داشت. اگر خدای ناکرده این نظام جمهوری اسلامی فعلی سرنگون شود ، فکر نکنید زمان قبل از انقلاب مثل دوران پهلوی شکل می گیرد. نـخیـــــــــر آنهـــایی که خواب تشریف دارند را بیدار کنید. آمریکا و انگلیس پشت دستشان را داغ کرده اند که بخواهند حکومتی مانند پهلوی را دوباره بر سر ما ایرانیها بگذارند. پس جایگزین این نظام جمهوری اسلامی اگر خدای نکرده سرنگون شود چیست؟ جوابش را آمریکایی ها از زبان سگ هارشان داعش بیان کرده اند : حمام خون - قتل عام سراسری - فاجعه انسانی - نسل کشی ایرانیان بسیار بدتر از میانمار لذا کسانی که فکر می کنند با رفتن ولایت فقیه و از بین بردن جمهوری اسلامی همه چیز عالی می شود. بسیار بسیار در اشتباهند. اینها هیچ چیز از عالم سیاست و گرگهای در کمین مردم ایران نمی دانند. آخر و عاقبت سقوط نظام جمهوری اسلامی برای مردم ایران چیزی بسیار بدتر از سوریه و لیبی و افغانستان فعلی است. حالا سوریه کسی مانند ایران را داشت بفریادش برسد. اگر نظام سقوط کند ما غارت می شویم - به ما شبیخون می زنند و خدا میداند چه خواهد شد. فقط همین را بدانید که کار به جاهایی برسد که حسرت این ایام را خواهیم خورد. باید دست خانواده ات را بگیری و فراری کوه و بیابان بشوی. ای مردم عزیز بیائید قدر این امنیت را بدانیم و همه مشکلات را با هوشیاری تحمل کنیم باید دقت کنیم و هوشیار و آگاه باشیم تا فریب دسیسه های بدخواهان ملتمان را نخوریم. نشر دهید و مطلع باشید که دشمن بفکر من و تو نخواهد بود. جزاکم الله خیرا نشر و روشنگری = صدقه ی جاریه
638.9K
🎤کربلایی مصطفی کامران دلم تنگ است و میدانم تو دیگر برنمیگردی بمانم هرچه خیره پشتِ این در، برنمیگردی به یادت هرچه بی تابانه بنشینم به رویِ تاب به زیرِ این درختِ سایه گستر برنمیگردی دوباره دانه می پاشم حیاطِ خیسِ باران را اگرچه خوب میدانم کبوتر برنمیگردی تُهی از نوبهارت مانده تقویمِ خزانِ من به این مهر و به این آبان و آذر برنمیگردی غریبی میکنم با قابِ عکست نا اُمیدانه خودم هم کرده ام انگار باور برنمیگردی هزاران سالِ دیگر کااااااااش با بویِ تو برخیزم به دیدارم نگو که صبحِ محشر برنمیگردی @khatme14
522.2K
🎤کربلایی مصطفی کامران سه پنج روزه دلم از غم شکسته به راهت مــادر زارت نـشسته برادر رفتنـت را بـاورم نیـست کفـبن پوشیدنت را بـاورم نیست تــو آرام دل و جــانی بــرادر به هر دردی تــو درمــانی برادر خوش آنروزی که با هم می نشستیم یقین خط جـــدایی می نوشتیم گلی خــوش بو و پرپر دارم اینجا عزیز جــان بـــرادر دارم اینجا خدایا بی سر و ســامانم امـشب اسیر درد بی درمــانم امــشب @khatme14
491.8K
🎤کربلایی مصطفی کامران گلزار بهشت است گل روی برادر آید به مشام دل وجان بوی برادر گر طالب مردانگی و صدق وصفایی هر روز گذر کن به سر کوی برادر هم خون تووحافظ ناموس توباشد بنگر به وفا و شرف و خوی برادر آری غم مرگش شکند قلب و کمر را تابی-نرسد بهر تو از سوی برادر صبر از کف انسان برد اندوه و فراقش خم میشود از غم قد دلجوی برادر @khatme14
500.4K
ازغم مرگ توای سروخرامان چکنم بهرپژمردنت ای نوگل خندان چکنم داغ جانسوزتوافکنده شرربرجگرم بادل سوخته وآتش هجران چکنم شدبهارتوخزان وگل رویت پرپر من دراین داغ خزان دیده پژمان چه کنم پدرت ناله کندازغمت ای تازه جوان گویدازماتمت ای نوردوچشمان چه کنم مادرت جامه ی ماتم ببرونوحه گراست گویداوگرنکنم چاک گریبان چه کنم دوستان بهرتو آورده گل ای نوردوعین گرمزارت نکنم همچوگلستان چه کنم شمع سان سوخته ازداغ تووآب شدم ای امیددل غمدیده ی نالان چه کنم خیزازجای ببین حال جگرسوختگان باچنین ناله ی جانسوز عزیزان چه کنم “کربلایی”زغم مرگ توگرصبرکند من که خودکاسه ی صبرم شده پیمان چه کنم
611.8K
من جوان بودم عزیزان اینچنین پرپر شدم غنچه بودم لاله بودم اینچنین پرپر شدم من جوان بودم قد وبالای رعنا داشتم صورتی چون ماه تابان روی زیبا داشتم من جوان بودم دلم خوش بود بابا داشتم مادر دلسوز خوبی سایه سر داشتم من جوان بودم ولیکن رفتم از بین شما رفتم اما روح من در آسمان پیش خدا من جوان بودم مکن گریه برایم مادرم تو مکن گریه برایم ای عزیزم خواهرم من جوان بودم پدر جان اشک از بهرم مریز ای برادر جان تو پر کن جای من را ای عزیز من جوان بودم رفیقان رفتم از بین شما رفتم و گویم رفیقان حق نگهدار شما من جوان بودم خداوند اینچنین تقدیر کرد «حکمت» این بودو اجل را اینچنین تدبیر کرد @khatme14
ختم و ترحیم خوانی مجمع الذاکرین اهلبیت ع
🔴 سرگذشت ارواح در عالم برزخ(قسمت 20) ✅از نیک پرسیدم: افراد در اینجا چگونه شناسایی میشوند؟ گفت: اسا
🔴سرگذشت ارواح در عالم برزخ(قسمت 21) 🔥گناه همچنان وسط راه ایستاده بود و رفتار ما را زیر نظر داشت. ✅ در همین وقت فرشته ی فریاد رس پرواز کنان ظاهر گردید و سلامی کرد و یک شمشیر،یک لباس زره مانند،یک سپر و یک خنجر به نیک سپرد و رفت. ⚡️از دیدن این منظره گناه کمی جا خورد و ترس در چهره زشتش آشکار گردید، با خوشحالی رو به نیک کردم و گفتم: وسایل من بیشتر از گناه است. ✨راستی اینها نتیجه ی کدام اعمال من هستند؟ نیک در حالیکه شمشیر را در دستش تکان میداد گفت: 🗡 این شمشیر نتیجه ی راز و نیازها و دعاهای توست که در دنیا انجام دادی. 🍃سپس در حالیکه لباس را بر تن من میپوشاند گفت: این هم هم نشانه ی تقوای توست در دنیا، که البته ضخامت آن بستگی به درجه ی تقوای تو دارد. 🍀وقتی زره را پوشیدم شمشیر را به دست راستم داد و سپر را به دست دیگرم سپرد🛡 و گفت: این سپر هم نتیجه ی روزه گرفتن های تو در دنیا بوده.. 🔶 و سپس در حالیکه با لبخند ملیحش به من قوت قلب میداد گفت: اصلا نهراس با یک ضربه او را از پای در خواهی آورد. 🔰سرم را به نشانه ی تایید تکان دادم و به سمت گناه حرکت کردم. 🔥 گناه شمشیر را بلند کرد و شروع کرد به رجز خواندن: من به نمایندگی از شیطان و دنیا در برابر تو ایستاده ام تا تو را از پای در آورم.در همان لحظه سایه ی شمیر گناه را بالای سرم حس کردم و فورا سپر را روی سرم گرفتم. 🔸ضربه ی شمشیر چنان محکم بود که از سپر عبور کرد و دو دندانه آن سرم را زخمی کرد... ♻️در همین حال شمشیرم را بر پهلوی آن شیطان فرود آوردم و او در حالیکه فریاد زنان از من دور میشد، من مشغول رسیدگی به زخم سرم شدم که ناگهان فریاد نیک را شنیدم که فریاد زد: مواظب باش از پشت سرت می اید.... ⚠️بیدرنگ به عقب برگشتم و با یک ضربه ی شمشیر ضربه او را دفع و ضربه ی دیگری به پهلویش وارد کردم. ❎نبرد همچنان ادامه داشت. من ضربات بیشتری بر پیکر او وارد می آوردم و او نیز با یک ضربه غافلگیر کننده زره ام را پاره و بدنم را زخمی کرد. اما هنوز هم با تشویقهای نیک من برنده میدان بودم. 🔆هر از گاهی صدای نیک را میشنیدم: بهای بهشت،نابودی گناه است و من روحیه میگرفتم. 🌀لحظات میگذشت و گناه خسته و خسته تر میشد.تا اینکه وسط جاده افتاد. رفتم تا ضربه ی آخر را بر فرقش بکوبم که نیک با خنجری که در دست داشت به من نزدیک شد و گفت: فقط با این میتوانی از شر او خلاص شوی وگرنه او نابود نمیشود. ❗️تازه فهمیدم که در میدان بدون خنجر بوده ام! 🌸نیک گفت: این خنجر نتیجه ی صلواتهایی است که در دنیا فرستاده ای. چون صلوات💫 این قدرت را دارد که گناه را به کلی نابود کند. 💥خود را به پیکر نیمه جان گناه رساندم و بلافاصله خنجر را در تنش فرو کردم و به سرعت فرار کردم. بدنش بزرگ و بزرگتر شد تا با صدای مهیبی منفجر شد و به هزاران تیکه تقسیم شد.. 💐صدای شادی نیک به هوا برخاست. با سرعت به طرفم آمد و مرا در اغوش کشید و صمیمانه تبریک گفت. من هم از شدت خوشحالی او را در آغوش گرفتم. 🌺نیک گفت: با نابود شدن گناه تمام زخمهای بدن من هم خوب شد و از این جا به بعد با شادی و نشاط بیشتری به تو کمک خواهم کرد. 🍃من بار دیگر از شدت خوشحالی نیک را محکم در آغوش کشیدم و تبریک گفتم. سرانجام راه باز شد و ما به مسیر خود ادامه دادیم... 🍀در حالیکه فراموش کرده بودم که قول و قرارم با نیک برای رسیدن به بهشت این بود که هیچ زخم و آسیبی از گناه بر تنم بر جای نماند.... @khatme14 ✍ادامه دارد... قسمتهای باقیمانده:
🔘ماجرای ساخت مسجد با یک حبه انگور آقای قرائتی نقل میکند: روزی به مسجدی رفتیم که امام جماعت مسجد دوست پدرم بود، گفت داستان بنا شدن این مسجد در این شهر قصه عجیبی دارد، برایتان تعریف کنم: روزی شخص ثروتمندی یک مَن انگور میخرد و به خدمتکار خود میگوید انگور را به خانه ببر و به همسرم بده و به سر کسب و کاری که داشته میرود، بعدازظهر که از کارش به خانه برمیگردد به اهل و عیالش میگوید لطفا انگور را بیاور تا دورِهم با بچه ها انگور بخوریم. همسرش باخنده میگوید: من و فرزندانت همه انگور ها را خوردیم ،خیلی هم خوشمزه و شیرین بود! مرد با تعجب میگوید: تمامش را خوردید..؟! زن لبخند دیگری میزند و میگوید: بله تمامش را مرد ناراحت شده میگوید: یک مَن (سه کیلو) انگور خریدم یک حبه‌ی اون رو هم برای من نگذاشته‌اید؟! ناراحت میشود و بعد از اندکی که به فکر فرو می‌رود، ناگهان از جا برخاسته از خانه خارج میشود... همسرش که از رفتارش شرمنده شده و او را صدا میزند، ولی هیچ جوابی نمی شنود مرد ناراحت ولی متفکر میرود سراغ کسی که املاک خوبی در آن شهر داشته... به او میگوید: یک قطعه زمین میخواهم در یک جای این شهر که مردمش به مسجد نیاز داشته باشند و آن را نقدا خریداری میکند، سپس نزد معمار ساختمانی شهر رفته، و از او جهت ساخت و ساز دعوت بکار میکند و میگوید: بی زحمت همراه من بیایید؛ او را با خود بر سر زمینی که خریده بود برده و به معمار میگوید: میخواهم مسجدی برای اهل این محل بنا کنید و همین الان هم جلو چشمانم ساخت و ساز را شروع کنید.. معمار هم وقتی عجله مرد را می‌بیند تمام وسایل و کارگران را آورده و شروع کرد به کار کردن و ساخت مسجد میکند... مرد ثروتمند وقتی از شروع کار مطمئن میشود به خانه برمیگردد. همسرش به او میگوید: کجا رفتی مرد...؟! چرا بی‌جواب چرا بی خبر؟! مرد در جواب همسرش میگوید: هیچ رفته بودم یک حبه انگور از یک مَن مالی که در این دنیا دارم برای سرای باقی خودم کنار بگذارم، و اگر همین الان هم بمیرم دیگر خیالم راحت است، که حداقل یک حبه انگور ذخیره دارم. همسرش میگوید چطور؟ مگر چه شده؟ اگر بابت انگورها ناراحت شدید حق با شما بوده ما کم‌لطفی کردیم معذرت میخواهم... مرد با ناراحتی میگوید: شما حتی با یک دانه از یک مَن انگور هم به یاد من نبودید و فراموشم کردید البته این خاصیت این دنیاست و تقصیر شما نیست... جالب اینست که این اتفاق در صورتی افتاده که من هنوز بین شما زنده هستم، چگونه انتظار داشته باشم بعد از مرگم مرا به یاد بیاورید و برایم صدقه دهید؟!؟ و بعد قصه خرید زمین و ساخت مسجد را برای همسرش تعریف میکند... امام جماعت تعریف میکرد که طبق این نقل مشهور بین مردم شهر الان چهارصد سال است که این مسجد بنا شده، ۴۰۰سال است این مسجد صدقه جاریه برای آن مرد می‌باشد ،چون از یک دانه انگور درس و عبرت گرفت. @khatme14